رابطه دین و حقوق بشر: در این رابطه امکان دارد، نظریههای متفاوتی ارائه گردد، دست کم به دو نظریه عمده میتوان اشاره کرد: یکی دیدگاه فرا دینی بودن حقوق بشر، که معتقد است انسان شناسی بر دین شناسی مقدم است، فهم ما از دین باید منطبق بر مبانی انسان شناسی پیشین ما باشد، رسالت دین در باب حقوق انسان صرفاً بیان ارزشهای کلی است. از آنجا که شناخت انسان در توان آدمی است و از طریق این شناخت میتوان نیازهای بشر به دین و محدوده انتظارات وی را معین کرد.[1] اعتبار و عدم اعتبار این نظریه به رغم رائج بودن آن از تبیین نظریه دوم به خوبی مبرهن میشود. نظریه دوم: جامعیت دین نسبت به حقوق بشر: طرفداران این نگرش معتقدند که رسالت دین حق بیان خطوط کلی زندگی و زیربناهای حیات انسان بدون در نظر گرفتن اختلافهاست. به سخن دیگر، هدف از تشریع دین بیان مطالبی است که اولاً، هدایت و سعادت انسان در گرو آنها باشد به طوری که اخلال در آنها سبب نقض غرض بعثت پیامبران درست است، ثانیاً، این نیازها از طریق معرفت عادی قابل کسب نباشد.[2] حقوق بشر از جمله مسایلی است که دارای این دو ویژگی میباشد، از این رو در حوزه دخالت دین قرار میگیرد، و تبیین آن را باید از دین انتظار داشت، بر این مدعا هم میتوان استدلال عقلی ارائه کرد و هم دلایل نقلی وجود دارد. در یک تحلیل عقلی، علوم بشری از شناخت تام و جامع انسان عاجز است، و انسان در این رابطه نیازمند منبعی است که از خالق او سرچشمه میگیرد، و این همان وحی الهی است که در قالب متون دینی در اختیار مردم قرار گرفته است، بنابراین شامل آموزههایی در این باب خواهد بود، و حقوق بشر در قلمرو و انتظار از دین قرار میگیرد. به سخن دیگر، در استدلال عقلی، از یک طرف ناتوانی انسان از شناخت خویش و نیازمندیهای وی به منبع الهی، و از طرف دیگر، توانمندی خدای متعال در معرفی و تعیین حقوق بشر اثبات میگردد.[3] صرف نظر از استدلال عقلی که نیازمندی انسان را در شناخت خویش و حقوق خود به دین روشن میسازد، در منابع اسلامی جامعیت دین اشاره و تأکید شده است، در این جا به دلیل اختصار به ذکر نمونهای اکتفا میگردد: در قرآن کریم میفرماید: ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ‌ءٍ؛[4] (ما هیچ چیز را در این کتاب فرا گذار نکردیم)، وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ؛[5] (و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است). امام صادق علیه السّلام فرمودند: (خداوند در قرآن کریم برای هر چیز روشنگری نموده است. به خدا قسم، هیچ چیز از نیازمندیهای بندگانش را رها نکرده است، به گونهای که هیچ بندهای نمیتواند بگوید ای کاش در قرآن در این باره چیزی آمده بود، مگر آن که خداوند در آن باره چیزی فرستاده است.)[6] و روایات دیگری که بیانگر این مدعاست.[7] از مجموع استدلال عقلی و دلایل نقلی میتوان گفت: رابطه دین وحقوق بشر از نوع رابطه کل و جزء است، یعنی حقوق بشر بخشی از موضوعاتی است که در متون دینی به آن پرداخته شده و شناساندن انسان، استعدادها و اهداف آفرینش وی به خودش از جمله اهداف مهم دین است. و حقوق بشر در نظام عقیدتی و عملی اسلام مبتنی بر تعریف آن از توانمندیها، استعدادها، نیازها و کمال آدمی است. با این تبیین، عدم اعتبار دیدگاه فرا دینی بودن حقوق بشر به خوبی روشن میگردد. و آنچه در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده بر چنین نگرشی مبتنی است. پس از روشن شدن رابط دین و حقوق بشر، اینک به بخش دیگر پاسخ اشاره میکنیم: اینک وظیفه دولت اسلامی عمل به حقوق بشر است یا عمل به دین، در صورتی قابل تصور است که بین آن دو تضادی باشد، امّا اگر بپذیریم که رسالت اصلی دین هدایت انسان و آشنا ساختن وی به حقوق و وظایف انسانی خویش میباشد، وظیفه دولت اسلامی نیز تأمین رسالت دین است. اگر مراد، حقوق بشر مندرج در اعلامیه جهانی باشد، دو حالت متصور است: دولتی که اعلامیه را امضا کرده، موظف به رعایت آن است، دولتی که آن را امضا نکرده برایش الزامی ندارد از لحاظ نظری کسی یا کسانی نمیتواند آن را ملزم به رعایت مفاد اعلامیه کند، هر چند که امروز بحث امر بودن حقوق بشر نیز مطرح است، واقع امر این است که اعلامیه هنوز با چالشهای عدیدهای روبروست، از جمله این که مبنای اعتبار آن چیست؟ چرا اعلامیهای را که معدودی از کشورها به تصویب رساندهاند؛ برای دیگران الزام آور است؟ امّا در عمل، حقوق بشر از مسایلی است که کشورها سعی میکنند، آن را رعایت کنند، دولت اسلامی نیز از این قاعده پیروی میکند. هر چند وظیفه اصلی دولت عمل به دین است، امّا شرایط، ضرورتهای حاکم بر روابط بین المللی اقتضا دارد که دولت اسلامی نیز حقوق بشر را در حد کمال رعایت کند، بویژه که آن را امضاء کرده است. میدانید که از اصول معتبر دینی و عقلی ناظر بر روابط بین المللی اصل وفای به عهد است که در اسلام بر آن تأکیده شده است.[8] بنابراین عمل به دین و عمل به حقوق بشر با یکدیگر تنافی ندارد، اگر براساس اصل اولی، حقوق بشر الزام آور نباشد، بر مبنای قاعده ثانوی و مقتضای اصاله اللزوم فی العقود برای دولت اسلامی که اعلامیه را امضاء کرده است، حالت الزام پیدا میکند. [1] . دکتر سروش، دروس کلام جدید (انتظار از دین)، نوارهای شماره 34، 35، 36 به نقل از سید صادق حقیقت و سیدعلی میر موسوی، مبانی حقوق بشر، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1381، ص 140. [2] . محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 130. [3] . عبدالله جوادی آملی؛ فلسفه حقوق بشر، قم، اسراء، 1375، ص 94 90. [4] . انعام (6)/ 38. [5] . نحل (16)/ 89. [6] . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی،ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، بیتا، ج 1، ص 76، ح 1. [7] . همان، ح 2 و ح 3. [8] . مائده (5)/1، توبه (9)/ 7، نحل (16)/91، اسراء (17)/34، احزاب (33)/15. www.andisheqom.com
شبهه: وظیفه دولت اسلامی، عمل به حقوق بشر است نه عمل به دین. و در حقیقت رابطهای بین این دو نیست.
رابطه دین و حقوق بشر: در این رابطه امکان دارد، نظریههای متفاوتی ارائه گردد، دست کم به دو نظریه عمده میتوان اشاره کرد: یکی دیدگاه فرا دینی بودن حقوق بشر، که معتقد است انسان شناسی بر دین شناسی مقدم است، فهم ما از دین باید منطبق بر مبانی انسان شناسی پیشین ما باشد، رسالت دین در باب حقوق انسان صرفاً بیان ارزشهای کلی است. از آنجا که شناخت انسان در توان آدمی است و از طریق این شناخت میتوان نیازهای بشر به دین و محدوده انتظارات وی را معین کرد.[1]
اعتبار و عدم اعتبار این نظریه به رغم رائج بودن آن از تبیین نظریه دوم به خوبی مبرهن میشود.
نظریه دوم: جامعیت دین نسبت به حقوق بشر: طرفداران این نگرش معتقدند که رسالت دین حق بیان خطوط کلی زندگی و زیربناهای حیات انسان بدون در نظر گرفتن اختلافهاست. به سخن دیگر، هدف از تشریع دین بیان مطالبی است که اولاً، هدایت و سعادت انسان در گرو آنها باشد به طوری که اخلال در آنها سبب نقض غرض بعثت پیامبران درست است، ثانیاً، این نیازها از طریق معرفت عادی قابل کسب نباشد.[2]
حقوق بشر از جمله مسایلی است که دارای این دو ویژگی میباشد، از این رو در حوزه دخالت دین قرار میگیرد، و تبیین آن را باید از دین انتظار داشت، بر این مدعا هم میتوان استدلال عقلی ارائه کرد و هم دلایل نقلی وجود دارد. در یک تحلیل عقلی، علوم بشری از شناخت تام و جامع انسان عاجز است، و انسان در این رابطه نیازمند منبعی است که از خالق او سرچشمه میگیرد، و این همان وحی الهی است که در قالب متون دینی در اختیار مردم قرار گرفته است، بنابراین شامل آموزههایی در این باب خواهد بود، و حقوق بشر در قلمرو و انتظار از دین قرار میگیرد.
به سخن دیگر، در استدلال عقلی، از یک طرف ناتوانی انسان از شناخت خویش و نیازمندیهای وی به منبع الهی، و از طرف دیگر، توانمندی خدای متعال در معرفی و تعیین حقوق بشر اثبات میگردد.[3]
صرف نظر از استدلال عقلی که نیازمندی انسان را در شناخت خویش و حقوق خود به دین روشن میسازد، در منابع اسلامی جامعیت دین اشاره و تأکید شده است، در این جا به دلیل اختصار به ذکر نمونهای اکتفا میگردد: در قرآن کریم میفرماید: ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ؛[4] (ما هیچ چیز را در این کتاب فرا گذار نکردیم)، وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ؛[5] (و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است).
امام صادق علیه السّلام فرمودند: (خداوند در قرآن کریم برای هر چیز روشنگری نموده است. به خدا قسم، هیچ چیز از نیازمندیهای بندگانش را رها نکرده است، به گونهای که هیچ بندهای نمیتواند بگوید ای کاش در قرآن در این باره چیزی آمده بود، مگر آن که خداوند در آن باره چیزی فرستاده است.)[6] و روایات دیگری که بیانگر این مدعاست.[7] از مجموع استدلال عقلی و دلایل نقلی میتوان گفت: رابطه دین وحقوق بشر از نوع رابطه کل و جزء است، یعنی حقوق بشر بخشی از موضوعاتی است که در متون دینی به آن پرداخته شده و شناساندن انسان، استعدادها و اهداف آفرینش وی به خودش از جمله اهداف مهم دین است. و حقوق بشر در نظام عقیدتی و عملی اسلام مبتنی بر تعریف آن از توانمندیها، استعدادها، نیازها و کمال آدمی است.
با این تبیین، عدم اعتبار دیدگاه فرا دینی بودن حقوق بشر به خوبی روشن میگردد. و آنچه در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده بر چنین نگرشی مبتنی است. پس از روشن شدن رابط دین و حقوق بشر، اینک به بخش دیگر پاسخ اشاره میکنیم:
اینک وظیفه دولت اسلامی عمل به حقوق بشر است یا عمل به دین، در صورتی قابل تصور است که بین آن دو تضادی باشد، امّا اگر بپذیریم که رسالت اصلی دین هدایت انسان و آشنا ساختن وی به حقوق و وظایف انسانی خویش میباشد، وظیفه دولت اسلامی نیز تأمین رسالت دین است.
اگر مراد، حقوق بشر مندرج در اعلامیه جهانی باشد، دو حالت متصور است: دولتی که اعلامیه را امضا کرده، موظف به رعایت آن است، دولتی که آن را امضا نکرده برایش الزامی ندارد از لحاظ نظری کسی یا کسانی نمیتواند آن را ملزم به رعایت مفاد اعلامیه کند، هر چند که امروز بحث امر بودن حقوق بشر نیز مطرح است، واقع امر این است که اعلامیه هنوز با چالشهای عدیدهای روبروست، از جمله این که مبنای اعتبار آن چیست؟ چرا اعلامیهای را که معدودی از کشورها به تصویب رساندهاند؛ برای دیگران الزام آور است؟ امّا در عمل، حقوق بشر از مسایلی است که کشورها سعی میکنند، آن را رعایت کنند، دولت اسلامی نیز از این قاعده پیروی میکند. هر چند وظیفه اصلی دولت عمل به دین است، امّا شرایط، ضرورتهای حاکم بر روابط بین المللی اقتضا دارد که دولت اسلامی نیز حقوق بشر را در حد کمال رعایت کند، بویژه که آن را امضاء کرده است. میدانید که از اصول معتبر دینی و عقلی ناظر بر روابط بین المللی اصل وفای به عهد است که در اسلام بر آن تأکیده شده است.[8] بنابراین عمل به دین و عمل به حقوق بشر با یکدیگر تنافی ندارد، اگر براساس اصل اولی، حقوق بشر الزام آور نباشد، بر مبنای قاعده ثانوی و مقتضای اصاله اللزوم فی العقود برای دولت اسلامی که اعلامیه را امضاء کرده است، حالت الزام پیدا میکند.
[1] . دکتر سروش، دروس کلام جدید (انتظار از دین)، نوارهای شماره 34، 35، 36 به نقل از سید صادق حقیقت و سیدعلی میر موسوی، مبانی حقوق بشر، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1381، ص 140.
[2] . محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 130.
[3] . عبدالله جوادی آملی؛ فلسفه حقوق بشر، قم، اسراء، 1375، ص 94 90.
[4] . انعام (6)/ 38.
[5] . نحل (16)/ 89.
[6] . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی،ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، بیتا، ج 1، ص 76، ح 1.
[7] . همان، ح 2 و ح 3.
[8] . مائده (5)/1، توبه (9)/ 7، نحل (16)/91، اسراء (17)/34، احزاب (33)/15.
www.andisheqom.com
- [سایر] شبهه: الحاق ایران به اعلامیه جهانی حقوق بشر ، به معنای پذیرش حقوق بشر غربی است.
- [سایر] شبهه: با توجه به فلسفی بودن خاستگاه قوانین بشر در جهان و فرادینی بودن آن، نمیتوان با فقه سنتی، حقوق بشر دینی، اسلامی و سنتی به وجود آورد.
- [سایر] شبهه: با توجه به فلسفی بودن خاستگاه قوانین بشر در جهان و فرادینی بودن آن، نمیتوان با فقه سنتی، حقوق بشر دینی، اسلامی و سنتی به وجود آورد.
- [سایر] شبهه: در ایران توجهی به حقوق بشر نمی گردد.
- [سایر] شبهه: عدم توجه به حقوق بشر در ایران را چگونه بیان می کنید؟
- [سایر] آیا قوانین حقوق بشر مقدم است یا دین و قانون اساسی؟
- [سایر] آیا الحاق ایران به اعلامیه جهانی حقوق بشر به معنای پذیرش حقوق بشر غربی نیست؟
- [سایر] فرق بین حقوق بشر و حقوق مدنی چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا مالیاتی که به اَشکال مختلف دولت اسلامی از کارمندان و سایرین دریافت میکند کفایت از حقوق شرعی (خمس) میکند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در فرض قبل، اگر با این کار مدرک گرفته، و از دولت اسلامی حقوق بالاتری بگیرد، چه حکمی دارد؟
- [آیت الله جوادی آملی] .در این زمان که نظام جمهوری اسلامی ایران با کشورهای شرق و غرب و دولت های کفّار حربی , معاهده و پیمان عدم تعرّض و تجاوز بسته است، سرقت و نیرنگ و عدم وفا به تعهّد نسبت به حقوق و اموال کفّار حربی, جایز نیست.
- [آیت الله اردبیلی] انعقاد پیمانهای سیاسی و تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب که مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است با وسایل ممکن آن را به قطع چنین رابطهای الزام کنند.
- [آیت الله سیستانی] صحت جُعاله، اجاره، حواله و دیگر معاملات مشروعی که در بانکهای دولتی در کشورهای اسلامی رایج است، نیازمند به اجازه حاکم شرع است، و بدون اجازه او این معاملات صحیح نیست، و همچنین است معاملات مشروعی که در بانکهای مشترک بین دولت و مردم در کشورهای اسلامی رایج است که نسبت به سهم دولت، صحّت معاملات متوقف بر اجازه حاکم شرع (مرجع) است.
- [آیت الله مظاهری] اجرای حدود الهی وظیفه حاکم شرع است و دیگران حقّ دخالت ندارند. و در باب حدود به اندک شبهه، باید از اجرای حدّ خودداری شود.
- [آیت الله اردبیلی] در صورت تحقق دولت عدل اسلامیِ جامع الشرایط، استخراج معادن و گنجها و استفاده از جنگلها و اموال عمومی، باید با اجازه آن باشد.
- [آیت الله مظاهری] استفاده متعارف از جنگلها مانند استفاده از چوبها برای ساختمان شخصی یا تهیه زغال برای مصرف یا هیزم اشکال ندارد مگر آن که دولت اسلامی منع کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] بانکها بر دو نوعند اسلامی و غیر اسلامی بانکهای اسلامی بر سه قسمند بانکهای شخصی بانکهای دولتی بانکهایی که به شرکت دولت و مردم تاسیس می شود و اظهر این است که معاملات مشروعه با بانکهای دولتی و بانکهایی که به شرکت دولت و مردم تاسیس می شود جایز است ولی احتیاط واجب ان است که یک پنجم فواید حاصله ان را به نیت ما فی الذمه به سادات فقیر بدهد و بقیه از منافع حاصل ان سال می باشد که اگر صرف در موونه ان سال نشود خمس ان را باید بپردازد
- [آیت الله اردبیلی] در صورت تحقق دولت عدل اسلامیِ جامع الشرایط، استفاده از جنگلها و نیزارهای طبیعی و دریاها و معادن و رودخانههای بزرگ و جانوران وحشی و مانند آنها، باید با اجازه حکومت باشد، هر چند این اجازه به طور عام باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هیچ فرد مسلمانی نمی تواند به عنوان دستور مافوق، فرمان غیر شرعی او را اجرا نماید و او را در جلو گیری از شعائر اسلام و غصب حقوق و آزادی های مشروعه و کارهای ضد اسلامی، کمک و یاری نماید.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که مسئولیّت انجام کار مشروعی را در سازمان یا مؤسّسهای قبول کرده است، در حقیقت امانتی را قبول نموده ولازم است مسئولیّت خود را به طور صحیح و کامل انجام دهد، در غیر این صورت علاوه بر این که گناه کرده، نسبت به حقوق و دستمزدی که دریافت نموده مدیون و ضامن میباشد.