برای این که هویتِ انسانیِ زن و مرد بهتر روشن گردد لازم است برخی از دستورهای آسمانی ‌که درباره تعیین صداق و تبیین کابین و مَهْر از صاحبِ وحی الهی رسیده است مورد دقّت قرار گیرد، ‌زیرا نه تنها اوّلین کابینی که برای مبدأ نسل کنونی بشر یعنی نکاح آدم و حوا علیهما السلام معین ‌شد آموزش احکام و حِکَم الهی بود چنانکه طبق حدیثِ زراره، خداوند به حضرت آدم علیه السلام ‌فرمود:‌ )رضایَ أن تعلّمها معالمَ دینی، فقال علیه السلام: ذلک لک یا رب)(1)‌ رضای من آن است که معارف دین مرا به او بیاموزی، آدم گفت: قبول کردم. بلکه گاهی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله صَداق برخی از اصحاب صدر اول اسلام را ‌تعلیم سوره‌ای از قرآن قرار می‌داد، چنانکه طبق نقلِ حضرتِ امامِ باقر علیه السلام استفاده ‌می‌شود.(2) و اگر مهرالسنّه پانصد درهم قرار گرفت که یک کالای مادّی است ریشه اصلی آن یک ‌امر قُدْسی و منزّهِ از مادّه و مدّت می‌باشد، زیرا مرحوم ابن بابویه )صدوق( در کتابِ مُقْنع چنین آورده ‌است که خداوند سبحان وعده داده و از این جهت بر خود لازم کرده است که اگر هر مؤمنی، یکصد ‌بار تکبیر و یکصد بار تسبیح و یکصد بار تحمید و یکصد مرتبه تهلیل و یکصد بار صلوات بر پیامبر صلی ‌الله علیه وآله و اهل بیت او بفرستد، آنگاه بگوید: (اللّهمّ زوّجنی من الحور العین)، او را تزویج ‌حورالعین نماید.(3) از اینجا روشن می‌شود، منشأ این گونه از امور مادّی همانا حقیقت‌های ملکوتی ‌است و جریان نکاح زن و مرد صبغه ازدواج بهشتیان با حورالعین را دارد.‌ ممکن است حسّ گرایانِ تجربه زده، دنیازدگانِ طبیعت باخته، این گونه از معارف دینی را ‌اسطوره، افسانه، ذهن‌گرایی، تحجّر، ارتجاع و مانند آن بپندارند و حقوق انسانیِ زن را هضم شده ‌در لابلای این وعده و نویدهای اخروی تلقی کنند، لیکن مؤمنان به سنّتِ معصومین علیهم السلام و ‌دین‌باوران جامعه اسلامی هرگز بدون تکریم و تجلیل و تعظیم به چنین متون دینی نمی‌نگرند و ادب ‌برخورد با این گونه احادیث را هماره حفظ می‌نمایند و تهمتِ ناروای تحجّر را به تدیّن و تمدّن دینی ‌نمی‌زنند، البته هر دو گروه در طیّ اعصار و قرون بوده و هستند. به عنوان نمونه مردی به حضرت ‌امام صادق علیه السلام گفت: همسرم به من خیانت کرد، امام صادق علیه السلام فرمود: آن ‌خیانت چه بوده است؟ آن مرد گفت: همسرم دختر زاییده، امام صادق علیه السلام فرمود: شاید تو ‌آن را کراهت داشته باشی، امّا خداوند می‌گوید:‌ ) آباؤکم وأبناؤکم لا تدرون أیّهم أقرب لکم نفعاً )(4)‌ یعنی شما نمی‌دانید کدام یک از اعضای خانواده برای شما سودمندترند.(5)‌ غرض آن که حصر ارزش انسانی در امور مادی و انحصار حقوق در مزایای طبیعی، و حذف ‌مسائل معنوی از حقوق و بریدن و قطع نمودن آنها در تحلیل مبانی حقوق و آنها را فقط از دیدگاه ‌اخلاق نگاه کردن و اخلاق را پایین‌تر از مزایای حقوق مادّی دانستن، محصول مبنای خاص ‌حسّ‌گرایی و طبیعت‌زدگی است که مکتبِ مقابلِ خود را ذهن‌گرایی می‌پندارد. و چون اساس نکاح صبغه ملکوتی دارد، اگر کابین زن جنبه تکاثر پیدا کند و از معیار معقول و ‌مقبول فاصله بگیرد، چنان زنی مشؤومه خواهد بود و شأمت و قبح او در گرانی صَداق و افزونی مَهر ‌او است چنانکه از حضرت امام صادق علیه السلام رسیده است:‌ )... فأمّا شؤم المرأة فکثرة مهرها وعُقْم رحمها)(6)‌ یعنی زشتی زن در افزونی مهر و نازایی او است‌. ‌ ‌(1) جامع احادیث الشیعه، ج21، ص206.‌ ‌(2) همان مأخذ، ص193 و194.‌ ‌(3) جامع احادیث الشیعه، ص196 و200.‌ ‌(4) سوره نساء، آیه 11.‌ ‌(5) جامع احادیث الشیعه، ج21، ص306.‌ ‌(6) جامع احادیث الشیعه، ج21، ص203-204.‌ ‌( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئینه جلال و جمال، صفحات 340 تا 342.)‌
برای این که هویتِ انسانیِ زن و مرد بهتر روشن گردد لازم است برخی از دستورهای آسمانی که درباره تعیین صداق و تبیین کابین و مَهْر از صاحبِ وحی الهی رسیده است مورد دقّت قرار گیرد، زیرا نه تنها اوّلین کابینی که برای مبدأ نسل کنونی بشر یعنی نکاح آدم و حوا علیهما السلام معین شد آموزش احکام و حِکَم الهی بود چنانکه طبق حدیثِ زراره، خداوند به حضرت آدم علیه السلام فرمود:
)رضایَ أن تعلّمها معالمَ دینی، فقال علیه السلام: ذلک لک یا رب)(1)
رضای من آن است که معارف دین مرا به او بیاموزی، آدم گفت: قبول کردم.
بلکه گاهی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله صَداق برخی از اصحاب صدر اول اسلام را تعلیم سورهای از قرآن قرار میداد، چنانکه طبق نقلِ حضرتِ امامِ باقر علیه السلام استفاده میشود.(2) و اگر مهرالسنّه پانصد درهم قرار گرفت که یک کالای مادّی است ریشه اصلی آن یک امر قُدْسی و منزّهِ از مادّه و مدّت میباشد، زیرا مرحوم ابن بابویه )صدوق( در کتابِ مُقْنع چنین آورده است که خداوند سبحان وعده داده و از این جهت بر خود لازم کرده است که اگر هر مؤمنی، یکصد بار تکبیر و یکصد بار تسبیح و یکصد بار تحمید و یکصد مرتبه تهلیل و یکصد بار صلوات بر پیامبر صلی الله علیه وآله و اهل بیت او بفرستد، آنگاه بگوید: (اللّهمّ زوّجنی من الحور العین)، او را تزویج حورالعین نماید.(3) از اینجا روشن میشود، منشأ این گونه از امور مادّی همانا حقیقتهای ملکوتی است و جریان نکاح زن و مرد صبغه ازدواج بهشتیان با حورالعین را دارد.
ممکن است حسّ گرایانِ تجربه زده، دنیازدگانِ طبیعت باخته، این گونه از معارف دینی را اسطوره، افسانه، ذهنگرایی، تحجّر، ارتجاع و مانند آن بپندارند و حقوق انسانیِ زن را هضم شده در لابلای این وعده و نویدهای اخروی تلقی کنند، لیکن مؤمنان به سنّتِ معصومین علیهم السلام و دینباوران جامعه اسلامی هرگز بدون تکریم و تجلیل و تعظیم به چنین متون دینی نمینگرند و ادب برخورد با این گونه احادیث را هماره حفظ مینمایند و تهمتِ ناروای تحجّر را به تدیّن و تمدّن دینی نمیزنند، البته هر دو گروه در طیّ اعصار و قرون بوده و هستند. به عنوان نمونه مردی به حضرت امام صادق علیه السلام گفت: همسرم به من خیانت کرد، امام صادق علیه السلام فرمود: آن خیانت چه بوده است؟ آن مرد گفت: همسرم دختر زاییده، امام صادق علیه السلام فرمود: شاید تو آن را کراهت داشته باشی، امّا خداوند میگوید:
) آباؤکم وأبناؤکم لا تدرون أیّهم أقرب لکم نفعاً )(4)
یعنی شما نمیدانید کدام یک از اعضای خانواده برای شما سودمندترند.(5)
غرض آن که حصر ارزش انسانی در امور مادی و انحصار حقوق در مزایای طبیعی، و حذف مسائل معنوی از حقوق و بریدن و قطع نمودن آنها در تحلیل مبانی حقوق و آنها را فقط از دیدگاه اخلاق نگاه کردن و اخلاق را پایینتر از مزایای حقوق مادّی دانستن، محصول مبنای خاص حسّگرایی و طبیعتزدگی است که مکتبِ مقابلِ خود را ذهنگرایی میپندارد.
و چون اساس نکاح صبغه ملکوتی دارد، اگر کابین زن جنبه تکاثر پیدا کند و از معیار معقول و مقبول فاصله بگیرد، چنان زنی مشؤومه خواهد بود و شأمت و قبح او در گرانی صَداق و افزونی مَهر او است چنانکه از حضرت امام صادق علیه السلام رسیده است:
)... فأمّا شؤم المرأة فکثرة مهرها وعُقْم رحمها)(6)
یعنی زشتی زن در افزونی مهر و نازایی او است.
(1) جامع احادیث الشیعه، ج21، ص206.
(2) همان مأخذ، ص193 و194.
(3) جامع احادیث الشیعه، ص196 و200.
(4) سوره نساء، آیه 11.
(5) جامع احادیث الشیعه، ج21، ص306.
(6) جامع احادیث الشیعه، ج21، ص203-204.
( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئینه جلال و جمال، صفحات 340 تا 342.)
- [آیت الله مظاهری] آیا در کاهش ارزش پول بین قرض، مهریه، خمس، مضاربه، غصب و سایر موارد تفاوتی هست؟
- [سایر] مهریه حضرت زهرا(س) با توجه به ارزش پول امروز چقدر میشود؟
- [سایر] آیا در کاهش ارزش پول، بین قرض، مهریه، مضاربه، خمس و سایر موارد تفاوتی هست؟
- [آیت الله سبحانی] اگر مهریه در اثر گذر زمان کم ارزش یا بی ارزش شود و شوهر، همسرش را طلاق دهد، آیا تورم را نیز باید ملاحظه نماید؟
- [آیت الله علوی گرگانی] در مورد مهریه زن آیا مقداری که موقع ازدواج ذکر شده باید داد یا میزان ارزش روز را؟
- [سایر] حادثه کربلا دارای چند جنبه است و کدامیک از آنها ارزش بیشتری دارد؟
- [سایر] فرق حدیث قدسی با قرآن چیست؟
- [سایر] تفاوت قرآن و احادیث قدسی چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا مهریه باید ارزش مالی داشته باشد؟ پس مثلا مهریه دو بوسه باطل است؟ بر فرض باطل بودن آیا اگر کسی با این مهر متعه کند، عقدش باطل است و آنها مرتکب زنا شده اند؟
- [سایر] تفاوت بین آیه قرآن و حدیث قدسی چیست؟
- [آیت الله خوئی] مالیت مال دو قسم است: یکی آنکه مال ذاتاً دارای منافع و خواصی است که مردم به جهت آن منفعت یا خاصیت به آن رغبت مینمایند و بدین جهت قیمت و ارزش پیدا میکند، مانند خوردنیها، آشامیدنیها، فرشها، ظرفها، اقسام جواهرات و مانند اینها. دیگری آنکه ذاتاً ارزش و مزیتی ندارد بلکه ارزش و قیمتش اعتباری است: مثل تمبرهای پست که دولت برای آنها قیمت معین کرده است از یک ریال کمتر یا بیشتر و آنها را در پستخانه برای مراسلات و در گمرکات و دادسراها برای چسباندن به اظهارنامه و در محاضر رسمی برای اسناد و معاملات و غیر اینها قبول مینماید، و از این جهت ارزش و مالیت پیدا میکند و هر وقت دولت بخواهد که آنها را از مالیت بیندازد روی آنها مهر باطله زده و از اعتبار ساقط مینماید.
- [آیت الله جوادی آملی] .مهریه زن , چنانچه بیش از (مهر السنة ) باشد , بنا بر احتیاط واجب خمس دارد . اگرچه بعضی از فقها به صورت مطلق فرموده اند : (مهریه به احتیاط مستحب, خمس دارد). خمس مال میّت
- [آیت الله اردبیلی] خرید و فروش چیزهای بی ارزش مانند یک پرِ کاه باطل است.
- [آیت الله علوی گرگانی] مالیّت مال دو قسم است: یکی آن که مال ذاتاً دارای منافع و خواصّی است که مردم به جهت آن منفعت یا خاصیّت به آن رغبت مینمایند وبدینجهت قیمت وارزش پیدا میکند، مانند خوردنیها، آشامیدنیها، فرشها، ظرفها، اقسام جواهرات ومانند اینها ودیگری آن که ذاتاً ارزش ومزیّتی ندارد بلکه ارزش وقیمتش اعتباری است مثل: تمبرهای پست که دولت برای آنها قیمت معیّن کرده است از یک ریال بیشتر و آنها را در پستخانه برای مراسلات و در گمرکات وداد سراها برای چسباندن باظهارنامهها و در محاضر رسمی برای اسناد معاملات وغیر اینها قبول مینماید، و از اینجهت ارزش ومالیّت پیدا میکند و هر وقت دولت بخواهد که آنها را از مالیّت بیندازد روی آنها مهر باطله زده و از اعتبار ساقط مینماید.
- [آیت الله اردبیلی] در صورتی که ضمن عقد دائم مهریه ذکر نشود و یا عدم مهر شرط شود، عقد نکاح صحیح است و زن و شوهر میتوانند بعد از عقد مهریّه را معیّن کنند و اگر قبل از تعیین مهریه آمیزش واقع شده باشد، زن مستحقّ مهرالمثل است یعنی مقدار مهریّهای که چنین زنی با توجّه به ویژگیهای مربوط و شرایط خانوادگی در بین امثال و فامیل و معمول محل خود دارد و در صورتی که یکی از زوجین قبل از تعیین مهریه و آمیزش بمیرد، زن مستحقّ مهریه نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر زنی مهریه یا خانه او برای رفتن حجّ کافی است ولی شوهر او به آسانی نمیتواند مهریه او را بدهد یا خانه دیگری تهیه کند حجّ برای او واجب نیست و همچنین است اگر مهریه او سفر حجّ باشد وقتی حجّ بر او واجب است که شوهرش بتواند به طور متعارف مخارج حجّ او را تهیه کند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر زن مهریّه خود را با شوهر صلح کند که زنِ دیگری نگیرد، زن نباید مهریّه را بگیرد و شوهر هم نباید با زن دیگری ازدواج کند، مگر این که با رضایت یکدیگر، صلحِ انجام شده را به هم بزنند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر زن مهریه خودش را نگرفته باشد ونبخشیده باشد بعد از مرگ شوهر میتواند انرا مطالبه کتد و ورثه باید از اصل مال میت مهریه زن رامثل بقیه دیون میت بدهند.
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مکان خاص که مستلزم معصیت باشد , حرام است؛ ولی نماز باطل نیست; مثلاً اگر اقامه نماز جلوتر از قبر پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) به فاصله کم , موجب هتک حرمت آن ذوات قدسی شود, حرام است؛ ولی نماز باطل نیست و اقامه نماز در مکان محاذی و همسطح با قبر معصوم(ع) حرام نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .ارزش گنج یافت شده , اگر به حدّ نصاب رسید، خمس دارد و کمتر از حدّ نصاب گنج، خمس ندارد.