در بعضی از روایات آمده است (چند چیز از چند نفر محال است: یکی از موارد این است که وفا، از زن محال ‌است.)(1) این گونه روایات ناظر به تربیت‌های عمومی است نظیر روایتی که می‌گوید: خدای سبحان شش ‌گروه را به شش گناه عقاب می‌کند، یکی این است که: )الفقهاء بالحسد)(2).‌ مضمون این روایات ناظر به این است که هر کسی در رشته خود مبتلاست، نه این که فقه بد است یا ‌فقیه حسود است، بلکه یعنی باید مواظب بود که این خطر در این رشته راه پیدا نکند. پیامبران الهی که ‌مربیان بشرند از یک سو می‌گویند:‌ )الفقهاء أُمناء الرسل)(3).‌ اینها امین و وارث پیغمبرند، و از سوی دیگر هشدار می‌دهند که مبادا گرفتار حسد بشوید و در اثر گناه ‌حسد بسوزید، چون شما در مظنّه رَشکید و زمینه حسد در شما هست. مرحوم صدوق هر دو روایت را در ‌خصال نقل کرده، هم آن روایت خمسه را که فرمود پنج چیز از پنج کس محال است یکی وفا از زن، و هم این ‌روایت سته را که شش گروه به شش چیز معذّب می‌شوند یکی فقها به حسد. بنابراین همانطوری که این ‌روایت تنقیص فقه یا فقاهت و فقیه نیست، آن روایت خمسه نیز تنقیص زن نیست. اکثر این روایات یا نظیر قضایای شخصیه است یا با توجه به شرایط مخصوص آن عصر یا آن موضوع است، ‌نظیر آنچه که درباره خواص اشیا نقل شده است. مثلاً این که گفته می‌شود فلان میوه این همه خاصیت را ‌دارد، آیا برای همه مردم دارای این خاصیت است یا برای مردم همان منطقه؟ گاهی میوه‌ای در منطقه‌ای ‌رشد می‌کند که خدای سبحان برای تأمین نیازهای مردم همان منطقه آن میوه را رویانیده و برای مردم ‌مناطق دیگر آنچنان سودمند نیست. جملات و امثال و حِکم منطقه‌ای و اقلیمی را، نباید به عنوان قضایای ‌طبیعی یا حقیقی تلقی کرد همچنان که گاهی قدح و مدح هم اینچنین است. اگر چنانچه در شرایط خاصی از ‌گروه مخصوصی مدحی یا قدحی به عمل آمده است، نباید اینها را به عنوان قضایای طبیعیّه یا حقیقیّه تلقی ‌کرد. ‌( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئینه جلال و جمال، صفحات 384 385.)‌ ‌ ‌(1) (قال أبی عبد اللَّه (علیه السلام): خمس من خمسة محال: النصیحة من الحاسد محال، والشفقة ‌من العدو محال، والحرمة من الفاسق محال، والوفاء من المرأة محال، والهیبة من الفقیر محال)، خصال ‌صدوق، حدیث 5.‌ ‌(2) (قال (علیه السلام): اِنّ اللَّه عزوجل یعذّب ستّة بستّة: العرب بالعصبیّة، والدهاقنة بالکبر، والأُمراء ‌بالجور، والفقهاء بالحسد، والتّجار بالخیانة، وأهل الرّستاق بالجهل)، خصال صدوق، حدیث 14.‌ ‌(3) اصول کافی، ج1، باب 14، ص46.‌
در بعضی از روایات آمده است (چند چیز از چند نفر محال است: یکی از موارد این است که وفا، از زن محال است.)(1) این گونه روایات ناظر به تربیتهای عمومی است نظیر روایتی که میگوید: خدای سبحان شش گروه را به شش گناه عقاب میکند، یکی این است که:
)الفقهاء بالحسد)(2).
مضمون این روایات ناظر به این است که هر کسی در رشته خود مبتلاست، نه این که فقه بد است یا فقیه حسود است، بلکه یعنی باید مواظب بود که این خطر در این رشته راه پیدا نکند. پیامبران الهی که مربیان بشرند از یک سو میگویند:
)الفقهاء أُمناء الرسل)(3).
اینها امین و وارث پیغمبرند، و از سوی دیگر هشدار میدهند که مبادا گرفتار حسد بشوید و در اثر گناه حسد بسوزید، چون شما در مظنّه رَشکید و زمینه حسد در شما هست. مرحوم صدوق هر دو روایت را در خصال نقل کرده، هم آن روایت خمسه را که فرمود پنج چیز از پنج کس محال است یکی وفا از زن، و هم این روایت سته را که شش گروه به شش چیز معذّب میشوند یکی فقها به حسد. بنابراین همانطوری که این روایت تنقیص فقه یا فقاهت و فقیه نیست، آن روایت خمسه نیز تنقیص زن نیست.
اکثر این روایات یا نظیر قضایای شخصیه است یا با توجه به شرایط مخصوص آن عصر یا آن موضوع است، نظیر آنچه که درباره خواص اشیا نقل شده است. مثلاً این که گفته میشود فلان میوه این همه خاصیت را دارد، آیا برای همه مردم دارای این خاصیت است یا برای مردم همان منطقه؟ گاهی میوهای در منطقهای رشد میکند که خدای سبحان برای تأمین نیازهای مردم همان منطقه آن میوه را رویانیده و برای مردم مناطق دیگر آنچنان سودمند نیست. جملات و امثال و حِکم منطقهای و اقلیمی را، نباید به عنوان قضایای طبیعی یا حقیقی تلقی کرد همچنان که گاهی قدح و مدح هم اینچنین است. اگر چنانچه در شرایط خاصی از گروه مخصوصی مدحی یا قدحی به عمل آمده است، نباید اینها را به عنوان قضایای طبیعیّه یا حقیقیّه تلقی کرد.
( آیةالله جوادی آملی ،زن در آئینه جلال و جمال، صفحات 384 385.)
(1) (قال أبی عبد اللَّه (علیه السلام): خمس من خمسة محال: النصیحة من الحاسد محال، والشفقة من العدو محال، والحرمة من الفاسق محال، والوفاء من المرأة محال، والهیبة من الفقیر محال)، خصال صدوق، حدیث 5.
(2) (قال (علیه السلام): اِنّ اللَّه عزوجل یعذّب ستّة بستّة: العرب بالعصبیّة، والدهاقنة بالکبر، والأُمراء بالجور، والفقهاء بالحسد، والتّجار بالخیانة، وأهل الرّستاق بالجهل)، خصال صدوق، حدیث 14.
(3) اصول کافی، ج1، باب 14، ص46.
- [سایر] آیا شفاعت با این آیه که میفرماید: «و ان لیس للانسان الا ماسعی» منافات ندارد؟
- [سایر] خداوند میفرماید: «... روزی طلبان را یکسان در کسب روزی گردانید.»[1] با وجود تساوی تلاشهای انسانها در کسب روزی، تفاوت درآمدها، ناشی از چیست؟
- [سایر] تفاوت میان کلمات «خوف»، «خشیت»، «وجل»، «فزع»، «روع»، «شفق»، «حذر» و «رهب» چیست؟
- [سایر] با توجه به آیه شریفه :«و اقم الصلوة لذکری(طه،14)» چرا خداوند،در قرآن میفرماید: نماز را برپا دارید، چرا نمیگوید نماز را بخوانید؟
- [سایر] چرا وقتی در قرآن کریم میفرماید: «برای زنان بهتر است خود را از نامحرمان بپوشانند»، در کشور ما حجاب اجباری است؟
- [سایر] منظور از «الحقایق للانبیاء» در روایتی که برای قرآن چهار مرتبه: عبارت، اشارت، لطائف و حقایق ذکر شده است چیست؟
- [سایر] از نظر استعمال قرآنی، چه فرقی بین «إنّ» و «أنّ»،«مودّت» و «محبّت»، «مُلک» و «ملکوت» وجود دارد؟
- [سایر] فرق کلمه های «الریف»، «القریة» و «الضیعة» چیست؟
- [سایر] ماهیت «بیعت» چیست؟ آیا «قرارداد» است یا «پذیرش»؟
- [سایر] محتوای سورة «احزاب» و «روم» و «نور» و «سجده» چه چیزی می باشد؟
- [آیت الله خوئی] اگر زن با اجازه شوهر نذر کند، شوهرش نمیتواند نذر او را به هم بزند، یا او را از عمل کردن به نذر جلوگیری نماید مگر در ظرف عمل وفا به نذر منافی با حق شوهر باشد که در این صورت بعید نیست بتواند به هم بزند.
- [آیت الله اردبیلی] امانتداری از اموری است که در شریعت مقدّس اسلام مورد تأکید قرار گرفته است و خداوند متعال آن را از اسباب رستگاری و نشانههای مؤمن میداند و میفرماید: (مؤمنان کسانی هستند که امانتدار هستند و به عهد خویش وفا میکنند.)(1) و در حدیثی از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که: (هیچ عذری برای هیچ کس در ترک سه امر نیست؛ ادای امانت به برّ و فاجر، وفای به عهد برای برّ و فاجر و نیکی به والدین، برّ باشند یا فاجر.)(2)
- [آیت الله مظاهری] زنا دادن و زنا کردن از گناهان بزرگ در اسلام است و قرآن شریف میفرماید اگر بدون توبه از دنیا بروند، در حالی که سالها در جهنّم میباشند، لجام شده و خوار و ذلیل نیز هستند، و کیفر آنها در دنیا اگر نزد حاکم اسلامی اثبات شود، صد تازیانه در میان مردم است، و اگر زن زنا کار، شوهر داشته یا مرد زانی، زن داشته باشد و این عمل زشت را انجام دهد، علاوه بر اینکه حدّ او سنگسار است- که نظیر این کیفر در اسلام کمنظیر یا بینظیر است- اگر بدون توبه از دنیا برود، مطابق آنچه در روایات آمده، در جهنّم بوی بد عورتین او اهل جهنّم را آزرده میکند.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ، متابعت از شیطان درون (هوای نفس) و از شیطان برون (وسوسههای ابلیس و افراد ناباب) است، و این متابعت دارای اقسامی است که برخی از آن، گناه نیست: الف) متابعت از آنها به طور عادت و ملکه شده باشد؛ نظیر کسی که گناه عادت او شده است و قرآن شریف این قسم را شرک میداند (شرک عملی نه اعتقادی) چنانکه میفرماید: (أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ الهَهُ هَواه)[1] (آیا دیدی کسی را که هوای نفس خویش را به عنوان خدای خود گرفته است؟) یا میفرماید: (أَلَمْ أَعْهَدْ الَیْکُمْ یا بَنی ادَمَ انْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطان)[2] (ای فرزندان آدم آیا از شما پیمان نگرفتم که شیطان را نپرستید؟) ب) متابعت از آنها نه به طور عادت و ملکه؛ نظیر کسی که گاهی مثلاً دروغ میگوید و یا آلودگی چشم دارد و یا غیبت میکند و مانند اینها، و این قسم همان گناهانی است که بعضی از آنها در مسائل گذشته و آینده آمده است. ج) متابعت از آنها به طور عادت و ملکه نه در گناه بلکه در خواستههای آنها که گناه نیست، و علمای علم اخلاق به آن (مشتهیات نفس) میگویند و پرهیز از آن را به طور جدی خواستارند، نظیر سرگرم شدن به لذّات نفس از خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج و تجمّلات و بازیها و مانند اینها، و این قسم گرچه گناه نیست، ولی خطر آن خیلی بالا است، علاوه بر اینکه سد و مانع محکمی در برابر تکامل است، و محال است که انسان با توغّل در مشتهیات بتواند استکمال پیدا کند. د) متابعت از آنها نه به طور عادت و نه در گناه؛ نظیر ارضای غرایز به طور متوسّط و از راه حلال، و این قسم نه تنها گناه نیست، بلکه قرآن شریف سفارش مؤکّدی برای آن نموده است. صفحه 428 (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ)[3] (ای پیامبر بگو چه کسی زیورهایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و نیز روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟) ولی باید مواظب باشد دل بستگی و عادت به آن پیدا نشود.