تمدن به چه معنایی است؟ ارتباط فرهنگ با تمدن چگونه است؟ کدام یک دارای معنای وسیع تری است؟
تمدن،[1] معانی متعددی دارد و بسیاری از معانی فرهنگ با تمدن هم پوشی دارند. تمدن، یعنی تخلق به اخلاِ اهل شهر. تمدن داشتن، یعنی دارای تربیت شهرنشینی بودن و در مرحله ی کامل تربیت اجتماعی قرار داشتن؛ برخلاف بربریت.[2] بر اساس آنچه در دایرة المعارف بین المللی[3] آمده است، اصطلاح تمدن، هم به نوعی جامعه و هم به نوعی فرهنگ اشاره دارد. جوامع اولیه، غیر متمدن بوده اند و سپس متمدن شده اند. شکل گیری جوامع متمدن سه مؤلفه دارد: 1. رشد زیاد جمعیت؛ 2. تنوع جمعیت در صنف کشاورزان، صنعت کاران، متخصصان اداری (مثل کارمندان دولت) و ...؛ 3. ایجاد یک قانون و ظرفیت قانون پذیری برای زندگی اجتماعی گروه های مختلف در کنار یکدیگر.[4] در جوامع اولیه، پیوندهای خانوادگی، طایفه ای و قبیله ای، قوی ترین نیرویی بود که گروه ها را در کنار یکدیگر قرار می داد. در جوامع متمدن، نهادهای اقتصادی، سیاسی، و ایدئولوژیک (مثل: صنعت، دولت، دین و ...) بسیار مهم تر از پیوندهای قومی و خانوادگی هستند. تمدن به معنی فرهنگ، به انواع و اَشکال فرهنگ هایی اشاره دارد که جوامع بسیار سازمان یافته و پیش رفته را به وجود می آورند. تمدن به این معنا مشتمل است بر: 1. فرم های سازمانی و تکنیکی ای که برای سازمان دادن جمعیتِ زیاد لازم است (مثل: نظام های مالیاتی، شیوه های نگه داری و فراخوانی سربازان یا کارگران و ...)؛ 2. اَشکال مختلف هنر (مثل: معماری، نقاشی، ادبیات، موسیقی و...؛ 3. فرم های ایدئولوژیکی (مثل: باورهای دینی و نظریه های فلسفی در باب هدف زندگی و هدف دولت).[5] فرهنگ ها و فرم های فرهنگی ممکن است آن قدر الگوهای مشخصی داشته باشند که بتوانیم از سبک فرهنگی سخن بگوییم و تمدن ها را برحسب تفاوت های سبک فرهنگی شان مقایسه کنیم. وجه اشتراک هر دو معنا این است که جامعه ی متمدن، به هر معنا، از حیث دستاوردهای مادی زندگی، مثل صنعت و تکنولوژی و ...، از جوامع غیر متمدن پیش رفته تر است؛ به عبارت دیگر، تمدن به مظاهر و دستاوردهای صنعتی و مادی و فیزیکی زندگی هم اشاره دارد. بر این اساس، ارتباط فرهنگ و تمدن معلوم می شود. اگرچه این دو، تلازم منطقی با یکدیگر ندارند، اما تلازم عادی دارند. معمولا فرهنگ و تمدن، به موازات هم پیش رفت می کنند و بر یکدیگر اثر مثبت دارند؛ لکن این امکان وجود دارد که در یک جامعه، تمدن (به معنی پیش رفت صنعت و تکنولوژی) به نزاع با فرهنگ (شیوه ی بایسته و شایسته برای فعالیت های حیات مادی و معنوی انسان ها...) برخیزد و باعث ضعف یا نابودی آن شود؛ لذا همیشه فرهنگ، نیاز به محافظت دارد. پی نوشتها: [1]. Civilization. [2]. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج 4، ص 6108. [3]. ENCYCLOPEDIA INTERNATIONAL, V.4, PP. 450 - 452 [4]. Encyclopedia International, P.450 [5]. ibid. p 451. منبع: جوانان و تهاجم فرهنگی، محمد کاویانی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1382).
عنوان سوال:

تمدن به چه معنایی است؟ ارتباط فرهنگ با تمدن چگونه است؟ کدام یک دارای معنای وسیع تری است؟


پاسخ:

تمدن،[1] معانی متعددی دارد و بسیاری از معانی فرهنگ با تمدن هم پوشی دارند.
تمدن، یعنی تخلق به اخلاِ اهل شهر. تمدن داشتن، یعنی دارای تربیت شهرنشینی بودن و در مرحله ی کامل تربیت اجتماعی قرار داشتن؛ برخلاف بربریت.[2]
بر اساس آنچه در دایرة المعارف بین المللی[3] آمده است، اصطلاح تمدن، هم به نوعی جامعه و هم به نوعی فرهنگ اشاره دارد. جوامع اولیه، غیر متمدن بوده اند و سپس متمدن شده اند.
شکل گیری جوامع متمدن سه مؤلفه دارد:
1. رشد زیاد جمعیت؛
2. تنوع جمعیت در صنف کشاورزان، صنعت کاران، متخصصان اداری (مثل کارمندان دولت) و ...؛
3. ایجاد یک قانون و ظرفیت قانون پذیری برای زندگی اجتماعی گروه های مختلف در کنار یکدیگر.[4]
در جوامع اولیه، پیوندهای خانوادگی، طایفه ای و قبیله ای، قوی ترین نیرویی بود که گروه ها را در کنار یکدیگر قرار می داد. در جوامع متمدن، نهادهای اقتصادی، سیاسی، و ایدئولوژیک (مثل: صنعت، دولت، دین و ...) بسیار مهم تر از پیوندهای قومی و خانوادگی هستند.
تمدن به معنی فرهنگ، به انواع و اَشکال فرهنگ هایی اشاره دارد که جوامع بسیار سازمان یافته و پیش رفته را به وجود می آورند. تمدن به این معنا مشتمل است بر:
1. فرم های سازمانی و تکنیکی ای که برای سازمان دادن جمعیتِ زیاد لازم است (مثل: نظام های مالیاتی، شیوه های نگه داری و فراخوانی سربازان یا کارگران و ...)؛
2. اَشکال مختلف هنر (مثل: معماری، نقاشی، ادبیات، موسیقی و...؛
3. فرم های ایدئولوژیکی (مثل: باورهای دینی و نظریه های فلسفی در باب هدف زندگی و هدف دولت).[5]
فرهنگ ها و فرم های فرهنگی ممکن است آن قدر الگوهای مشخصی داشته باشند که بتوانیم از سبک فرهنگی سخن بگوییم و تمدن ها را برحسب تفاوت های سبک فرهنگی شان مقایسه کنیم.
وجه اشتراک هر دو معنا این است که جامعه ی متمدن، به هر معنا، از حیث دستاوردهای مادی زندگی، مثل صنعت و تکنولوژی و ...، از جوامع غیر متمدن پیش رفته تر است؛ به عبارت دیگر، تمدن به مظاهر و دستاوردهای صنعتی و مادی و فیزیکی زندگی هم اشاره دارد.
بر این اساس، ارتباط فرهنگ و تمدن معلوم می شود. اگرچه این دو، تلازم منطقی با یکدیگر ندارند، اما تلازم عادی دارند. معمولا فرهنگ و تمدن، به موازات هم پیش رفت می کنند و بر یکدیگر اثر مثبت دارند؛ لکن این امکان وجود دارد که در یک جامعه، تمدن (به معنی پیش رفت صنعت و تکنولوژی) به نزاع با فرهنگ (شیوه ی بایسته و شایسته برای فعالیت های حیات مادی و معنوی انسان ها...) برخیزد و باعث ضعف یا نابودی آن شود؛ لذا همیشه فرهنگ، نیاز به محافظت دارد.
پی نوشتها:
[1]. Civilization.
[2]. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج 4، ص 6108.
[3]. ENCYCLOPEDIA INTERNATIONAL, V.4, PP. 450 - 452
[4]. Encyclopedia International, P.450
[5]. ibid. p 451.
منبع: جوانان و تهاجم فرهنگی، محمد کاویانی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1382).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین