شبهه‌ ای که برخی مطرح کرده‌اند، این است که هرچند اسلام در گذشته‌ی دور در میان اقوام و ملل متعدد پیشرفتهای چشم‌گیری داشته است، اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی غرب و جای پایی که در میان ملل مختلف پیدا کرده است، قابل اجرا نیست. تمدن اسلامی با توجه به قوانینی که دارد، برای جوامع امروزی قابل اجرا نیست؛ اما تمدن مغرب زمین قابل ثبات و دوام است. و علت ثبات تمدن غرب و عدم استمرار تمدن اسلامی، این است که تمدن غرب روش اجتماعی خود را بر اساس اراده‌ی ملت و خواست طبیعی مردم قرار داده است و خواست اکثریت را ملاک و معیار اعتبار دانسته است؛ ولی تمدن اسلام چنین چیزی را معتبر نمیداند. این شبهه نه تنها از جانب غربیان مطرح شده است؛ بلکه برخی از فضلای دینی نیز آن را مطرح مینمایند. پاسخی که علامه (ره) ارائه میکنند، با ذکر مقدّماتش بسیار مفصّل است، ولی عصاره‌ی کلام آن بزرگوار این است که: گفته میشود که رویه‌ی اسلام در اوضاع فعلی دنیا قابل اجرا نیست. این بدان معناست که اوضاع حاضر، مناسب با احکام اسلام نیست و این سخن درستی است، ولی نتیجهای بر آن مترتب نیست؛ چون اوضاع اجتماعی هیچ‌گاه ثابت نبوده است. صرف این که مرامی بر وضع حاضر انسانی انطباق پیدا نکند، دلیل نمیشود که آن مرام باطل باشد. جالب است بدانیم که همه‌ی انبیا هنگامی دعوت به قیام کردهاند که دنیا چیزی جز فساد و تباهی نمیشناخت؛ اما کمکم این دعوت‌ها گسترش یافته و ریشه دوانید. رسول خدا(ص) زمانی دعوت به قیام نمود که جز یک زن و یک مرد پشتیبان دیگری نداشت تا آن که خدا او را یاری کرد و یک اجتماع صالح تشکیل داد. متأسفانه بحث کنندگان غربی به خاطر عصبیت دینی یا علل سیاسی، به طور کامل از تأثیر ظهور اسلام در جامعهی انسانی بحث نکردهاند؛ بلکه از روی ظلم و ستم سعی دارند که تمدن اسلامی را فقط به صورت یک مرام نژادی جلوه دهند؛ در حالی که اسلام ثابت کرده است که برای سعادتمند نمودن زندگی مردم، صلاحیت دارد. مرامی که چنین باشد نباید یک فرضیه‌ی غیر قابل انطباق بر زندگی اجتماعی نامیده شود. نکته‌ی دیگر این است که شعار اجتماع اسلامی، پیروی از حق در فکر و عمل است؛ ولی شعار اجتماع متمدن فعلی رأی اکثریت است. این دو شعار هدف را هم مختلف میسازد. هدف اسلام، احقاق حق مشروع مردم است؛ هرچند این رویه موافق با طبع عموم مردم نباشد؛ اما هدف اجتماع متمدن امروز بهرهبرداری از مادّه است. لازمهی چنین رویهای این است که امور عقلی جای خود را به امور حسّی و عاطفی بدهد؛ چون ممکن است چیزی که به نظر عقل، فسق و فجور است، از نظر احساسات تقوا باشد؛ چنان که نمونه‌ی بارز آن را در جوامع غربی مشاهده میکنیم که هیچ قید و بند اخلاقی را نمیشناسند. قرآن تصریح دارد بر این که همیشه رأی اکثریت حق نیست: لَقَدْ جِئْناکُمْ بِالْحَقِّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَکُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ؛ پیامبر(ص) حق را برای آنان آورد ولی اکثر مردم از حق کراهت دارند.[1] این که گفته شد تمدن غرب، سعادت و خوش‌بختی را برای مردم اروپا آورد، این یک خلط و اشتباه است؛ چون سعادت امری است مرکب از روح و بدن. سعادت روح و بدن، نیک‌بختی انسان را در زندگی دنیا و آخرت تضمین میکند. از نظر اسلام فرو رفتن در لذایذ مادی و مهمل گذاشتن سعادت روح، جز بدبختی، چیز دیگری نیست. انسان منحصر در جسم نیست؛ بلکه مجموعهای از روح و بدن است که جمع روح و جسم را انسانیت مینامند، نه خود جسم را. آن‌که بتواند هر دو بُعد او را تأمین نماید، به سعادت دست مییابد. کسی که خواسته باشد درباره‌ی شایستگیها قضاوت کند، نباید مبنای قضاوت خود را برخوردهای داخلی قرار دهد و...[2] پس هیچ یک از این مناقشات و ایرادها، بر تمدن مترقی اسلام وارد نیست و همه‌ی این تهاجمات و حملات علیه تمدن اسلامی، فقط برای غلبه بر اوضاع مسلمین و قیمومیت بر جوامع اسلامی و بهره‌برداری از منابع عظیمی است که در ممالک اسلامی وجود دارد. پی نوشتها: [1]. سوره‌ی مؤمنون، آیه‌ی 70. [2]. روابط اجتماعی در اسلام، ص 3816. منبع: جوانان و پرسشهای اخلاقی، مصطفی خلیلی، ناشر: مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (بهار 1381)
شبهه ای که برخی مطرح کردهاند، این است که هرچند اسلام در گذشتهی دور در میان اقوام و ملل متعدد پیشرفتهای چشمگیری داشته است، اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی غرب و جای پایی که در میان ملل مختلف پیدا کرده است، قابل اجرا نیست. تمدن اسلامی با توجه به قوانینی که دارد، برای جوامع امروزی قابل اجرا نیست؛ اما تمدن مغرب زمین قابل ثبات و دوام است. و علت ثبات تمدن غرب و عدم استمرار تمدن اسلامی، این است که تمدن غرب روش اجتماعی خود را بر اساس ارادهی ملت و خواست طبیعی مردم قرار داده است و خواست اکثریت را ملاک و معیار اعتبار دانسته است؛ ولی تمدن اسلام چنین چیزی را معتبر نمیداند. این شبهه نه تنها از جانب غربیان مطرح شده است؛ بلکه برخی از فضلای دینی نیز آن را مطرح مینمایند.
پاسخی که علامه (ره) ارائه میکنند، با ذکر مقدّماتش بسیار مفصّل است، ولی عصارهی کلام آن بزرگوار این است که: گفته میشود که رویهی اسلام در اوضاع فعلی دنیا قابل اجرا نیست. این بدان معناست که اوضاع حاضر، مناسب با احکام اسلام نیست و این سخن درستی است، ولی نتیجهای بر آن مترتب نیست؛ چون اوضاع اجتماعی هیچگاه ثابت نبوده است. صرف این که مرامی بر وضع حاضر انسانی انطباق پیدا نکند، دلیل نمیشود که آن مرام باطل باشد. جالب است بدانیم که همهی انبیا هنگامی دعوت به قیام کردهاند که دنیا چیزی جز فساد و تباهی نمیشناخت؛ اما کمکم این دعوتها گسترش یافته و ریشه دوانید. رسول خدا(ص) زمانی دعوت به قیام نمود که جز یک زن و یک مرد پشتیبان دیگری نداشت تا آن که خدا او را یاری کرد و یک اجتماع صالح تشکیل داد.
متأسفانه بحث کنندگان غربی به خاطر عصبیت دینی یا علل سیاسی، به طور کامل از تأثیر ظهور اسلام در جامعهی انسانی بحث نکردهاند؛ بلکه از روی ظلم و ستم سعی دارند که تمدن اسلامی را فقط به صورت یک مرام نژادی جلوه دهند؛ در حالی که اسلام ثابت کرده است که برای سعادتمند نمودن زندگی مردم، صلاحیت دارد. مرامی که چنین باشد نباید یک فرضیهی غیر قابل انطباق بر زندگی اجتماعی نامیده شود.
نکتهی دیگر این است که شعار اجتماع اسلامی، پیروی از حق در فکر و عمل است؛ ولی شعار اجتماع متمدن فعلی رأی اکثریت است. این دو شعار هدف را هم مختلف میسازد. هدف اسلام، احقاق حق مشروع مردم است؛ هرچند این رویه موافق با طبع عموم مردم نباشد؛ اما هدف اجتماع متمدن امروز بهرهبرداری از مادّه است. لازمهی چنین رویهای این است که امور عقلی جای خود را به امور حسّی و عاطفی بدهد؛ چون ممکن است چیزی که به نظر عقل، فسق و فجور است، از نظر احساسات تقوا باشد؛ چنان که نمونهی بارز آن را در جوامع غربی مشاهده میکنیم که هیچ قید و بند اخلاقی را نمیشناسند.
قرآن تصریح دارد بر این که همیشه رأی اکثریت حق نیست:
لَقَدْ جِئْناکُمْ بِالْحَقِّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَکُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ؛ پیامبر(ص) حق را برای آنان آورد ولی اکثر مردم از حق کراهت دارند.[1]
این که گفته شد تمدن غرب، سعادت و خوشبختی را برای مردم اروپا آورد، این یک خلط و اشتباه است؛ چون سعادت امری است مرکب از روح و بدن. سعادت روح و بدن، نیکبختی انسان را در زندگی دنیا و آخرت تضمین میکند. از نظر اسلام فرو رفتن در لذایذ مادی و مهمل گذاشتن سعادت روح، جز بدبختی، چیز دیگری نیست. انسان منحصر در جسم نیست؛ بلکه مجموعهای از روح و بدن است که جمع روح و جسم را انسانیت مینامند، نه خود جسم را. آنکه بتواند هر دو بُعد او را تأمین نماید، به سعادت دست مییابد. کسی که خواسته باشد دربارهی شایستگیها قضاوت کند، نباید مبنای قضاوت خود را برخوردهای داخلی قرار دهد و...[2]
پس هیچ یک از این مناقشات و ایرادها، بر تمدن مترقی اسلام وارد نیست و همهی این تهاجمات و حملات علیه تمدن اسلامی، فقط برای غلبه بر اوضاع مسلمین و قیمومیت بر جوامع اسلامی و بهرهبرداری از منابع عظیمی است که در ممالک اسلامی وجود دارد.
پی نوشتها:
[1]. سورهی مؤمنون، آیهی 70.
[2]. روابط اجتماعی در اسلام، ص 3816.
منبع: جوانان و پرسشهای اخلاقی، مصطفی خلیلی، ناشر: مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (بهار 1381)
- [سایر] از منظر رهبری تمدن چیست؟ تمدن اسلامی چه ابعادی دارد؟ضرورت برپایی تمدن نوین اسلامی؟
- [آیت الله علوی گرگانی] طرح بحث پاک یا نجس بودن کفّار در جوامع امروزی را چگونه ارزیابی میفرمائید؟
- [سایر] بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم. می گویند دشمنی غرب با جمهوری اسلامی به این دلیل است که هدف انقلاب اسلامی ایجاد تمدن اسلامی در جهان است که با تمدن غرب در تضاد است. می خواستم لطف کنید در مورد تمدن اسلامی و اهداف آن که هدف انقلاب اسلامی، گسترش این تمدن در جهان است و همچنین تمدن غرب که تمدن اسلامی مخالف آن است توضیح دهید.
- [سایر] جایگاه علم در تمدن اسلامی؟
- [سایر] دیدگاه متفکران غربی دربارهی تمدن اسلامی چیست؟
- [سایر] دلیل اصلی عقب ماندگی جوامع اسلامی خصوصاً ایران چیست؟
- [سایر] انقلاب اسلامی در گشودن راه برای احیای تمدن اسلامی چه نقشی داشته و در آینده چه نقشی میتواند داشته باشد؟
- [سایر] انقلاب اسلامی در گشودن راه برای احیای تمدن اسلامی چه نقشی داشته و در آینده چه نقشی میتواند داشته باشد؟
- [سایر] نقش امام صادق علیه السلام در علوم و تمدن اسلامی را بیان فرمایید.
- [سایر] آیا عقیده به مهدویت از جوامع دیگر و از اصول غیر اسلامی وارد شده است؟
- [آیت الله مظاهری] در صورت تشخیص مصلحت، حاکم اسلامی چنانکه میتواند مجرم را عفو یا تخفیف در جرم دهد، میتواند در اجرای حدّ تخفیف دهد یعنی آن را تبدیل به تعزیر کند یا حدّ را اصلاً اجرا نکند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هیچ فرد مسلمانی نمی تواند به عنوان دستور مافوق، فرمان غیر شرعی او را اجرا نماید و او را در جلو گیری از شعائر اسلام و غصب حقوق و آزادی های مشروعه و کارهای ضد اسلامی، کمک و یاری نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . جعل قوانین خلاف شرع و اجبار مردم بر عمل به آن و کمک به اجرا کنندگان این قوانین، حرام است.
- [امام خمینی] جایز نیست برای علما و ائمه جماعت تصدّی مدارس دینیه از طرف دولت جائر و اداره اوقاف چنان دولتی چه حقوق خود و طلاب علوم دینیه را از دولت جائر یا از مردم یا از موقوفات بگیرند اگر چه موقوفه خود مدرسه باشد زیرا دخالت دولت جائر در این امور و امثال آن مقدمه است برای هدم اساس اسلام به دستور مستعمرین که در جمیع دول اسلامی اشباه آن اجرا شد یا در شرف اجراست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] صیغه عقد بیمه را می توان با هر زبانی اجرا کرد و یا قرارداد بیمه را روی کاغذ آورد و آن را امضاء نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمان اگر بتواند جامعه و مملکت را در مسیر اجرای احکام اسلام قرار دهد و احکام اسلام را اجرا سازد، باید اقدام کند و واجب است با کسانی که این نیت را دارند، همکاری و تشریک مساعی نماید.
- [آیت الله مظاهری] اقلیتهای مذهبی در طرح دعوی باید به قاضی اسلامی مراجعه نمایند و قاضی نیز باید طبق موازین اسلامی حکم نماید.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که حقّ شفعه دارد و میخواهد آن را اجرا نماید، باید همان مبلغی را که خریدار به شریک او داده، به خریدار بپردازد و آنچه را نیز بابت دلاّلی و مانند آن داده احتیاطا باید بپردازد.
- [آیت الله اردبیلی] در بیمه هر یک از طرفین قرارداد میتوانند ایجاب یا قبول را اجرا نمایند، ولی باید تمام قیودی که گفته شد معلوم شوند و قرارداد بر اساس آنها واقع گردد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر خریدار یا فروشنده را به معامله مجبور کنند، چنانچه بعد از معامله راضی شود و رضایت خود را ابراز نماید معامله صحیح است، ولی احتیاط مستحبّ آن است که دوباره صیغه معامله را اجرا سازند.