امام کاظم (ع) دارای فرزندان زیادی بود ؛ گاهی اسم آنان همانند است ؛ یکی از اولاد حضرت امام کاظم علیه السلام عباس می باشد. اطلاع دقیقی از نحوه زندگی ایشان در دست نیست و فقط گفته اند که عباس کم اولاد بوده اند و بنا به نقلی مدفن او در مشهد می باشد.[1] معلوم نیست که ایشان برادر تنی امام رضا علیه السلام بوده یا نبوده و نیز سن ایشان نیز در هنگام وفات، معلوم نیست. برخی از گزاره ها حاکی است عباس‌ بن‌ موسی‌ الکاظم حکومت کوفه را از جانب مأمون بعهده گرفت؛ودر خطبه ها دستور داد نام امام رضا(ع) همراه مامون گفته شود [2]‌ ؛ داستانی از او در منابع روایی گزارش شده که با امام رضا (ع) بر سر وصیت پدر مجادله کرده است : (عبد اللَّه بن محمّد جعفری گفت: عباس‌ بن‌ موسی‌ بن جعفر به پسر عمران، قاضی طلحی گفت: درون این وصیت نامه گنج و جواهری است برای ما ولی او (امام رضا) میخواهد صاحب آن شود و بما ندهد هر چه پدرمان واگذاشته در اختیار اوست ما را دست تنگ و بینوا کرده. ابراهیم بن محمّد جعفری باو حمله کرد و ملامت نمود داد همچنین اسحاق بن جعفر. عباس بقاضی گفت: مهر از وصیت‌نامه بردار ببین چه نوشته گفت: من چنین کاری نمیکنم که مورد لعنت پدرت قرار گیرم. عباس گفت: خودم مهر را پاره می کنم گفت: اختیار با تو است. عباس مهر از نامه برگرفت دید آنها را از وصیت خارج کرده فقط علی (امام رضا)را وصی قرار داده و ایشان را به اطاعت از امام رضا(ع) ملزم نموده چه بخواهند و چه نخواهند یا مانند یتیمان در تحت کفالت او باشند .. در این موقع حضرت رضا (ع) رو به عباس کرده فرمود: برادر! من میدانم قرض ترا وادار باین کار کرده فرمود: سعد! برو تعیین کن چقدر قرض دارند قرض آنها را بپرداز و سند مقروض بودنش را بگیر و قبض رسید از طلبکاران بستان بخدا قسم برابری و برادری و نیکی بشما را رها نمیکنم تا زنده باشم شما هر چه مایلید بگوئید. عباس گفت: هر چه بما بدهی مقداری از اموال ما است که در اختیار تو است آنچه باقیمانده بیشتر است فرمود: شما هر چه مایلید بگوئید و هر ادعائی که مایلید بکنید خدایا برادران مرا اصلاح کن و آنها را وسیله راهنمائی دیگران قرار ده‌؛ شیطان را از ما و آنها دور گردان و ایشان را یاری کن بر اطاعت خود. خدا را بر آنچه میگویم دلیل میگیرم که واقعیتی را می گویم. عباس گفت: چقدر زبان‌دار هستی مرا قدرت مقابله با تو نیست، بعد از این سخن از هم جدا شدند.)[3] دربرخی از منابع نیز گفته شده امام رضا(ع) اورا سرزنش کرده ودرمنابع رجالی نیز همین قضایا گزارش شده است ؛[4] نسب عباس ادامه یافت وفرزندانی داشته است [5] محل دفن عباس شاید کوفه یا شوش باشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. فی رحاب ائمة اهل البیت(ع) ، سیدمحسن امین. 2. تحلیلی از زندگانی امام رضا(ع)، محمد جواد فضل ا...، مترجم سیدمحمدصادق عارف. پی نوشتها: [1] . الحموی ،أنیس المؤمنین، متن،ص:193 [2] . جاسم حسین ، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(عج)، ص76 [3] . عیون اخبار الرضا (ع) ج1 ،ص 68؛ زندگانی حضرت امام موسی کاظم(ع)، ترجمه بحار الأنوار ،ص:255 [4] . همان ص282 [5] . الفخری، المروزی الأزوارقانی ،المتن،ص:15؛زندگانی حضرت امام موسی کاظم(ع)، ترجمه، بحار الأنوار،ص 254 منبع: اندیشه قم
امام کاظم (ع) دارای فرزندان زیادی بود ؛ گاهی اسم آنان همانند است ؛ یکی از اولاد حضرت امام کاظم علیه السلام عباس می باشد. اطلاع دقیقی از نحوه زندگی ایشان در دست نیست و فقط گفته اند که عباس کم اولاد بوده اند و بنا به نقلی مدفن او در مشهد می باشد.[1]
معلوم نیست که ایشان برادر تنی امام رضا علیه السلام بوده یا نبوده و نیز سن ایشان نیز در هنگام وفات، معلوم نیست. برخی از گزاره ها حاکی است عباس بن موسی الکاظم حکومت کوفه را از جانب مأمون بعهده گرفت؛ودر خطبه ها دستور داد نام امام رضا(ع) همراه مامون گفته شود [2] ؛
داستانی از او در منابع روایی گزارش شده که با امام رضا (ع) بر سر وصیت پدر مجادله کرده است : (عبد اللَّه بن محمّد جعفری گفت: عباس بن موسی بن جعفر به پسر عمران، قاضی طلحی گفت: درون این وصیت نامه گنج و جواهری است برای ما ولی او (امام رضا) میخواهد صاحب آن شود و بما ندهد هر چه پدرمان واگذاشته در اختیار اوست ما را دست تنگ و بینوا کرده. ابراهیم بن محمّد جعفری باو حمله کرد و ملامت نمود داد همچنین اسحاق بن جعفر.
عباس بقاضی گفت: مهر از وصیتنامه بردار ببین چه نوشته گفت: من چنین کاری نمیکنم که مورد لعنت پدرت قرار گیرم. عباس گفت: خودم مهر را پاره می کنم گفت: اختیار با تو است. عباس مهر از نامه برگرفت دید آنها را از وصیت خارج کرده فقط علی (امام رضا)را وصی قرار داده و ایشان را به اطاعت از امام رضا(ع) ملزم نموده چه بخواهند و چه نخواهند یا مانند یتیمان در تحت کفالت او باشند ..
در این موقع حضرت رضا (ع) رو به عباس کرده فرمود: برادر! من میدانم قرض ترا وادار باین کار کرده فرمود: سعد! برو تعیین کن چقدر قرض دارند قرض آنها را بپرداز و سند مقروض بودنش را بگیر و قبض رسید از طلبکاران بستان بخدا قسم برابری و برادری و نیکی بشما را رها نمیکنم تا زنده باشم شما هر چه مایلید بگوئید.
عباس گفت: هر چه بما بدهی مقداری از اموال ما است که در اختیار تو است آنچه باقیمانده بیشتر است فرمود: شما هر چه مایلید بگوئید و هر ادعائی که مایلید بکنید خدایا برادران مرا اصلاح کن و آنها را وسیله راهنمائی دیگران قرار ده؛ شیطان را از ما و آنها دور گردان و ایشان را یاری کن بر اطاعت خود. خدا را بر آنچه میگویم دلیل میگیرم که واقعیتی را می گویم.
عباس گفت: چقدر زباندار هستی مرا قدرت مقابله با تو نیست، بعد از این سخن از هم جدا شدند.)[3] دربرخی از منابع نیز گفته شده امام رضا(ع) اورا سرزنش کرده ودرمنابع رجالی نیز همین قضایا گزارش شده است ؛[4] نسب عباس ادامه یافت وفرزندانی داشته است [5] محل دفن عباس شاید کوفه یا شوش باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. فی رحاب ائمة اهل البیت(ع) ، سیدمحسن امین.
2. تحلیلی از زندگانی امام رضا(ع)، محمد جواد فضل ا...، مترجم سیدمحمدصادق عارف.
پی نوشتها:
[1] . الحموی ،أنیس المؤمنین، متن،ص:193
[2] . جاسم حسین ، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(عج)، ص76
[3] . عیون اخبار الرضا (ع) ج1 ،ص 68؛ زندگانی حضرت امام موسی کاظم(ع)، ترجمه بحار الأنوار ،ص:255
[4] . همان ص282
[5] . الفخری، المروزی الأزوارقانی ،المتن،ص:15؛زندگانی حضرت امام موسی کاظم(ع)، ترجمه، بحار الأنوار،ص 254
منبع: اندیشه قم
- [سایر] قیام هایی در عصر امام رضا(ع) علیه خلافت عباسیان رخ داده است؟
- [سایر] حضرت ابوالفضل عباس(ع) کیست؟(همه چی راجع به ابولفضل عباس(ع)/سال تولد/نحوه ی شهادت/رجز خوانی/سن در هنگام شهادت و هرچه مطلب از اخلاق و سیره ی این حضرت هست و ...)
- [سایر] آیا این که میگویند امام زمان (ع) در روضه حضرت عباس (ع) حضور مییابند، صحیح است؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع)؛ حضرت عباس(ع) را تنها برای آوردن آب فرستاده بود و اجازه جنگیدن نداد؟ یا اینکه حضرت عباس(ع) در کربلا برای جنگ به غیر از آوردن آب نیز رفته بود؟
- [سایر] فرزندان حضرت عباس بن علی(ع) چه کسانی بودند؟ و چرا فرزندانش در کربلا نبودند؟
- [سایر] پاسخ امام رضا(ع) به علی بن جهم در مورد شبهه حضرت داود وگناه آدم چیست؟
- [سایر] امام رضا(ع) از چه مسیری به خراسان رفت؟
- [سایر] امام رضا(ع) به هنگام تولد حضرت جواد(ع)ایشان رابه کدامیک ازپیامبران الهی تشبیه کردند؟
- [سایر] آیا حضرت سبز قبا که در دزفول قرار دارد واقعا برادر امام رضا است؟
- [سایر] چرا امام باقر (ع) در سخنی از عباس و عقیل به عنوان طلقاء یاد کرده است؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن (فاطمه) باشد، باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست) و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زن موکّلم فاطمه را در برابر مهر او، پس او رهاست) و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَهْرِها)، (بِمَهرِها) بگوید، اشکال ندارد و اگر مالی را که زن بخشیده مقداری از مهر باشد، باید به جای (مَهرِها) بگوید: (عَلی هَذَا الْمِقْدارِ مِنْ مَهْرِها) و اگر مالی که زن بخشیده از مهر نباشد باید به جای آن بگوید: (عَلی ما بَذَلَتْ).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتیاط واجب آن است که صیغه طلاق مبارات را به طریق زیر بخوانند، اگر خود شوهر صیغه را می خواند و مثلاً اسم زن (فاطمه) است می گوید: (بارأْت زوْجتی فاطمة علی ما بذلتْ فهی طالقٌ) یعنی مبارات کردم(1) زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رها است (و اگر چیزی غیر مهر را می دهد باید آن را نام ببرد) و در صورتی که وکیل مرد بخواهد صیغه را بخواند می گوید: (بارأْت زوْجة موکلی فاطمة علی ما بذلتْ فهی طالقٌ) البته قبلاً باید زن مهر خود بلکه چیزی کمتر از آن را به شوهر در برابر طلاق مبارات بخشیده باشد. 1. یعنی از هم جدا شدیم.
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغ? مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: ب?ارَأتُ زَوْجَتِی ف?اطِمَةَ عَلی? مَهْرِه?ا فَهِیَ ط?الِقٌ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیلباید بگوید: ب?ارَأتُ زَوْجَةَ مُوکِّلی ف?اطِمَةَ عَلی? مَهْرِه?ا فَهِیَ ط?الِقٌ و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی? مَهْرِه?ا) (بِمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، بگوید: )بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: )بارَأتُ زَوْجََْ مُوَکِّلی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( و در هر دو صورت اگر به جای کلمه )عَلی مَهْرِها( )بِمَهْرِها( بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در صیغه طلاق مبارات نیز مثل خلع باید اول زن مهریه خودش را به شوهر ببخشد تا شوهر او را طلاق دهد و حتی می تواند به فارسی بگوید: (مهریه خودم را به تو بخشیدم تا مرا طلاق دهی). اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَهْرِها) (بِمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد.
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد. دستور خواندن عقد موقت