دختران امام موسی کاظم علیه السلام طبق نقل تاریخ عموماً فقیه، دانشمند، محدّث، پاکدامن، پارسا، پرهیزگار بودند؛ در میان زنان مدینه به ترویج مباحث علمی و احادیث نبوی هم اشتغال داشتند[1]. در دوران حساس خفقانآور عباسی هر یک از دختران امام موسی کاظم علیه السلام بنا به توانایی و تکلیف خویش مسئولیتهای مهمی را ایفا کردند و به تشریع دیدگاه امامت و ولایت و روشن ساختن اذهان زنان پرداختند. نکته جالب اینکه دختران امام هر یک عالمههایی بودند که با نقل روایات مستند و احادیث معتبر در مورد فضایل امام علی علیه السلام و عاشورا و ... استمرار ولایت و معرفی امام زمان خویش ساعی و کوشا بودند.[2] در این میان حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها همچون اجداد طاهرینش با تأسی به حضرت زینب سلام الله علیها در مقابل تهدید و فشارهای حکومت ظالم علیه خاندان اهل بیت علیهم السّلام علاوه بر فعالیتهای علمی و روایی و بیان احادیث پیرامون شیعه، غدیر خم و ولایت و امامت، در حرکتی سیاسی اجتماعی همراه برادران خویش به عرصه مبارزه وارد و هجرت را به عنوان عامل اعتراض به وضعیت موجود برمیگزیند. حضرت معصومه سلام الله علیها شخصیت ویژهای داشتند و از جهت روحی، عاطفی و حرکت سیاسی اجتماعی و دینی کاملاً به امام رضا علیه السلام وابسته بودهاند که به نمونههایی اشاره میشود: 1 . حضرت معصومه سلام الله علیها طبق روایات مورخین خواهر امام رضا علیه السلام و هر دو از یک مادر متولد شدهاند[3] عشق و علاقة حضرت به امام رضا علیه السلام فقط از بعد عاطفی و شخصی نبود بلکه یک عشق و علاقه معنوی میان امام و مأموم و رهبر و راهرو بود، دوری از امام و رهبر و مقتدای گرامی خود برای آن حضرت قابل تحمل نبود، به شوق دیدار آن حضرت راهی مرو شد. 2 . برتری و فضل حضرت معصومه سلام الله علیها در میان خاندان اهل بیت علیهم السّلام که به عنوان فاطمه کبری مشهور بوده است، نشان میدهد که آن حضرت در جمع خانواده خویش دارای شخصیت و اثرگذار بوده است که در تاریخ ذکر شده است که حضرت معصومه سلام الله علیها فضایل بیشتری داشته است به جهت تأثیر بر جمع خانواده و به عنوان اعتراض به عملکرد حکومت و عدم مشروعیت حاکمان وقت هجرت را برمیگزیند. 3 . حضرت معصومه سلام الله علیها با درایت و کیاستی که داشت حرکت سیاسی امام رضا علیه السلام را مورد تجزیه و تحلیل خود قرار داده و با توجه به آن خداحافظی خاصّ امام رضا علیه السلام که در مدینه انجام دادند و با تحلیل صحیح و با درک اوضاع و احوال دریافته بودند که دیگر امام رضا علیه السلام را زیارت نخواهند کرد، لذا به عشق یاری و دیدار امام (و برادر بزرگوار خویش جانب خراسان را در پیش میگیرند).[4] 4 . حضرت معصومه سلام الله علیها علاوه بر اینکه خواهر امام معصوم و دختر امام معصوم و عمه امام معصوم و نواده امامام معصوم هستند به لحاظ تقوا و پاکدامنی و لیاقت و اطاعت از امام معصوم زمان خویش دارای شخصیت ممتازی بوده که محوریت پیدا کرده و از جهات عدیده مورد تأیید امامان معصوم قرار گرفته است تا جایی که از سوی امام معصومه ملقب به معصومه شده چون به مقام عصمت اکتسابی نایل شد[5]. در نتیجه آن حضرت به لحاظ برخورداری از امتیازات ویژه فوق و تقوی الهی شخصیت برجستهای داشتهاند که از طرف امامان درباره ایشان روایات زیادی آمده و امروزه شهر قم به خاطر شخصیت ایشان محوریت علمی و دینی پیدا کرده است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1.کریمه اهل بیت ؛علی اکبر مهدی پور. 2.قم وحرم حضرت معصومه ،محمد رضا حکیمی. 3. زندگانی حضرت معصومه،کریمی جهرمی. پی نوشتها: [1] . فرزندان چهارده معصوم علیهم السّلام ، حسن جلالی عزیزیان، تهران: مهربان، 1378، ص 162؛ و کتاب هجرت کریمه، فرزانه نیکو برش، ص 91. [2] . زهرا آیتاللهی، زن، دین، سیاست، تهران: شورای فرهنگی اجتماعی زنان، 1380، ص 218 تا ص 165 و کتاب هجرت کریمه، ص 92 91. [3] . محمدبن جریر رستم طبری، تاریخ طبری، ص 309، حسن جلالی عزیزیان، همان، ص 161، هجرت کریمه، ص 93. [4] . احمدبانپور، زندگی و کرامات حضرت معصومه سلام الله علیها (بیجا): نشر الف، 1374، ص 34. [5] . سایت اندیشه ؛مقاله امیر علی حسنلو درباره شخصیت حضرت معصومه . منبع: اندیشه قم
دختران امام موسی کاظم علیه السلام طبق نقل تاریخ عموماً فقیه، دانشمند، محدّث، پاکدامن، پارسا، پرهیزگار بودند؛ در میان زنان مدینه به ترویج مباحث علمی و احادیث نبوی هم اشتغال داشتند[1].
در دوران حساس خفقانآور عباسی هر یک از دختران امام موسی کاظم علیه السلام بنا به توانایی و تکلیف خویش مسئولیتهای مهمی را ایفا کردند و به تشریع دیدگاه امامت و ولایت و روشن ساختن اذهان زنان پرداختند. نکته جالب اینکه دختران امام هر یک عالمههایی بودند که با نقل روایات مستند و احادیث معتبر در مورد فضایل امام علی علیه السلام و عاشورا و ... استمرار ولایت و معرفی امام زمان خویش ساعی و کوشا بودند.[2] در این میان حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها همچون اجداد طاهرینش با تأسی به حضرت زینب سلام الله علیها در مقابل تهدید و فشارهای حکومت ظالم علیه خاندان اهل بیت علیهم السّلام علاوه بر فعالیتهای علمی و روایی و بیان احادیث پیرامون شیعه، غدیر خم و ولایت و امامت، در حرکتی سیاسی اجتماعی همراه برادران خویش به عرصه مبارزه وارد و هجرت را به عنوان عامل اعتراض به وضعیت موجود برمیگزیند.
حضرت معصومه سلام الله علیها شخصیت ویژهای داشتند و از جهت روحی، عاطفی و حرکت سیاسی اجتماعی و دینی کاملاً به امام رضا علیه السلام وابسته بودهاند که به نمونههایی اشاره میشود:
1 . حضرت معصومه سلام الله علیها طبق روایات مورخین خواهر امام رضا علیه السلام و هر دو از یک مادر متولد شدهاند[3] عشق و علاقة حضرت به امام رضا علیه السلام فقط از بعد عاطفی و شخصی نبود بلکه یک عشق و علاقه معنوی میان امام و مأموم و رهبر و راهرو بود، دوری از امام و رهبر و مقتدای گرامی خود برای آن حضرت قابل تحمل نبود، به شوق دیدار آن حضرت راهی مرو شد.
2 . برتری و فضل حضرت معصومه سلام الله علیها در میان خاندان اهل بیت علیهم السّلام که به عنوان فاطمه کبری مشهور بوده است، نشان میدهد که آن حضرت در جمع خانواده خویش دارای شخصیت و اثرگذار بوده است که در تاریخ ذکر شده است که حضرت معصومه سلام الله علیها فضایل بیشتری داشته است به جهت تأثیر بر جمع خانواده و به عنوان اعتراض به عملکرد حکومت و عدم مشروعیت حاکمان وقت هجرت را برمیگزیند.
3 . حضرت معصومه سلام الله علیها با درایت و کیاستی که داشت حرکت سیاسی امام رضا علیه السلام را مورد تجزیه و تحلیل خود قرار داده و با توجه به آن خداحافظی خاصّ امام رضا علیه السلام که در مدینه انجام دادند و با تحلیل صحیح و با درک اوضاع و احوال دریافته بودند که دیگر امام رضا علیه السلام را زیارت نخواهند کرد، لذا به عشق یاری و دیدار امام (و برادر بزرگوار خویش جانب خراسان را در پیش میگیرند).[4]
4 . حضرت معصومه سلام الله علیها علاوه بر اینکه خواهر امام معصوم و دختر امام معصوم و عمه امام معصوم و نواده امامام معصوم هستند به لحاظ تقوا و پاکدامنی و لیاقت و اطاعت از امام معصوم زمان خویش دارای شخصیت ممتازی بوده که محوریت پیدا کرده و از جهات عدیده مورد تأیید امامان معصوم قرار گرفته است تا جایی که از سوی امام معصومه ملقب به معصومه شده چون به مقام عصمت اکتسابی نایل شد[5].
در نتیجه آن حضرت به لحاظ برخورداری از امتیازات ویژه فوق و تقوی الهی شخصیت برجستهای داشتهاند که از طرف امامان درباره ایشان روایات زیادی آمده و امروزه شهر قم به خاطر شخصیت ایشان محوریت علمی و دینی پیدا کرده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.کریمه اهل بیت ؛علی اکبر مهدی پور.
2.قم وحرم حضرت معصومه ،محمد رضا حکیمی.
3. زندگانی حضرت معصومه،کریمی جهرمی.
پی نوشتها:
[1] . فرزندان چهارده معصوم علیهم السّلام ، حسن جلالی عزیزیان، تهران: مهربان، 1378، ص 162؛ و کتاب هجرت کریمه، فرزانه نیکو برش، ص 91.
[2] . زهرا آیتاللهی، زن، دین، سیاست، تهران: شورای فرهنگی اجتماعی زنان، 1380، ص 218 تا ص 165 و کتاب هجرت کریمه، ص 92 91.
[3] . محمدبن جریر رستم طبری، تاریخ طبری، ص 309، حسن جلالی عزیزیان، همان، ص 161، هجرت کریمه، ص 93.
[4] . احمدبانپور، زندگی و کرامات حضرت معصومه سلام الله علیها (بیجا): نشر الف، 1374، ص 34.
[5] . سایت اندیشه ؛مقاله امیر علی حسنلو درباره شخصیت حضرت معصومه .
منبع: اندیشه قم
- [سایر] چرا به حضرت معصومه(سلام الله علیها) کریمه اهل بیت می گویند؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه معصومه(س) ازدواج نکردند؟
- [سایر] آیا حضرت فاطمه معصومه (س) معصوم هستند؟ مستند روایی آن کدام است؟ در صورت منفی بودن چرا به وی لقب معصومه دادهاند؟
- [سایر] آیا حضرت خدیجه سلام الله علیها از نظر جایگاه معنوی به مقام و شأن و رتبه حضرت مریم سلام الله علیها و حضرت معصومه سلام الله علیها میرسد؟
- [سایر] حکمت بخشش فدک به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) چیست؟
- [سایر] زیارت حضرت معصومه ع چه پاداشی دارد؟
- [سایر] زیارت حضرت معصومه س چه پاداشی دارد؟
- [سایر] زیارت حضرت معصومه س چه پاداشی دارد؟
- [سایر] چرا حضرت معصومه ازدواج نکردند؟
- [سایر] آیا امام رضا(ع) بعد از شهادت حضرت معصومه(س) به قم سفر کردهاند یا خیر؟ همراهان حضرت معصومه در سفر به ایران چه کسانی بودهاند؟
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).