عبدالسلام بن صالح بن سلیمان ایوب بن میسره مشهور به (خواجه اباصلت هروی) (حدود 160- 232 یا 236ه.ق)از، یاران نزدیک امام رضا (ع) و از محدثین و متکلمین عصر خود بوده. او بهخاطر اجداد هراتیاش به (اباصلت هروی) معروف شده است. اباصلت، پس از ورود امام رضا(ع) به خراسان به این ناحیه آمد و ملازم و خدمتکار حضرت بود. او راوی حدیث چگونگی شهادت آن حضرت به دست مأمون عباسی و از راویان حدیث سلسلةالذهب است. وی با توجه به رخدادهای سیاسی دوران عباسیان تا هنگام وفاتش به دور از انظار زندگی میکرد. خواجه اباصلت در 232ق یا 236ه.ق در زمان حکومت طاهر بن عبد الله بن طاهر، در خراسان، رحلت کرد. مدفن وی در کنار جاده مشهد، فریمان در فاصله 10 کیلومتری مشهد واقع شده و زائران امام رضا (ع) به زیارت قبر او هم میروند. وی از موالی عبدالرحمن بن سَمُره قرشی بود[1] تاریخ ولادت وی روشن نیست، لیکن از آن رو که به گفته خودش از روزگار کودکی 30 سال در محضر سفیان بن عیینه (متوفی 196 ق) بوده است، [2] میتوان تولد او را در حدود 160 ق تخمین زد. ابوالصلت به روایتی در مدینه زاده شد[3]و در نیشابور اقامت گزید.[4] شخصیت واعتبار علمی او در طلب علم به نقاط مختلفی چون عراق، حجاز و یمن سفر کرد و از کسانی چون حماد بن زید، شُریک، عطاء بن مسلم، معتز بن سلیمان، عبدالرزاق صنعانی، مالک بن انس، فُضیل بن عیاض، عبدالله بن مبارک و هُشام استماع حدیث نمود. [5] ابوالصلت چندی در بغداد به روایت حدیث پرداخت[6] و در روزگار مأمون به عزم جنگ به مرو آمد و چون به مجلس خلیفه وارد شد و مأمون کلام او را شنید، به او علاقمند شد و از خواصش قرار داد. ابوالصلت در رد مرجئه، جهمیه، زنادقه و قدریه میکوشید و بارها با بشر مریسی در حضور مأمون مناظره کرد.[7] درک محضر امام رضا(ع) اباصلت، محضر امام رضا(ع) را درک کرده و از آن حضرت روایت نموده است. [8]چنانکه گفته شده در نیشابور در خدمت آن امام حاضر بوده و در سرخس نیز به دیدار وی رسیده است.[9] او حدیث سلسلةالذهب را -که در آن توحید و نبوت و ولایت در کنار هم ضامن سعادت یک مسلمان دانسته شده است- از ورود امام رضا به نیشابور نقل میکند. اکثر روایات نحوه شهادت علی بن موسی (ع) از اباصلت نقل شدهاند. اباصلت هروی نزد رجال شیعه، و اکثر علمای اهل سنت مورد وثوق می باشد. بهرغم اینکه شیخ طوسی او را از عامه شمرده ،[10]گروهی از محدثان اهل سنت، تنها بر تشیع او خرده گرفتهاند.[11] برخی از رجال شناسان همچون یحیی بن معین، عجلی، ابن شاهین و نیز نجاشی از امامیه وی را توثیق کردهاند،[12] حال آنکه بعضی دیگر همچون جوزجانی، نسائی، ابوحاتم رازی، عقیلی، ابن حبان، ابن عدی و دار قطنی او را تضعیف نمودهاند.[13] از میان روایت کنندگان از ابوصلت فرزندش محمد، احمد بن یحیی بلاذری، عبدالله بن احمد ابی خثیمه، ابوبکر ابن ابی الدنیا، یعقوب ابن سفیان بسوی، سهل بن زنجله، احمد بن منصور رمادی و عباس بن محمد دوری را میتوان یاد کرد.[14] ابوالصلت کتابی در باب وفات امام رضا(ع) تألیف کرده که نجاشی از آن نام برده [15] و ابن بابویه از آن در عیون اخبار الرضا[16] استفاده کرده است. اینکه اخبار وفات امام رضا (ع) غالبا از ابوصلت روایت شده، نشان از آن دارد که کتاب وی در این موضوع دستکم تا قرن پنجم و حتی ششم باقی مانده بوده. وفاتاش را 232 یا 236 قمری نوشتهاند. هم اکنون آرامگاهی منسوب به وی با نام خواجه اباصلت در سمت شرقی بیرون شهر مشهد وجود دارد. در قم و سمنان نیز مزارهایی منسوب به او موجود است. مقبره و گنبد و صحن آرامگاه خواجه در مشهد، به همّت کربلایی محمد علی درویش و با کمکهای مردمی تجدید بنا شده. برخی از اهل عرفان مثل درویش علی متوفی 726ق.، در کنار مزار او دفن شدهاند. [17] در وجود اباصلت تردیدی از نظر تاریخی نیست منابع تاریخی همه موید وجود اوست تنها اختلاف در محل دفن اوست که این گمان را بوجود آورده که دراویش شخصیتی بنام اباصلت ساخته اند؛ معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1.اباصلت هروی : راوی آفتاب، حسن حسینی، اسماعیل رضایی برجکی، محمد حسن پاکدامن. 2.امین آفتاب : مقالات نخستین همایش بزرگداشت عبدالسلام اباصلت هروی، غلامرضا جلالی. 3.بررسی زندگی عبدالسلام بن صالح خواجه اباصلت هروی، غلامرضا اکبری. پی نوشتها: [1] . خطیب بغدادی ، تاریخ بغداد، ج11، ص26. [2] . ذهبی ، سیر اعلام النبلاء، ج11، ص448. [3] . کشی، اختیار معرفة الرجال، ص615 616. [4] . تذهیب التهذیب، ج2، ص457. [5] . الجرح و التعدیل، ج3، ص48؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج5، ص1968؛ تاریخ بغداد، ج11، ص26؛ تهذیب التهذیب، ج6، ص319. [6] . همان ، تاریخ بغداد، ج11، ص26، ج11، ص448. [7] . همان ، ، ج11، ص47. [8] . رجال طوسی، ص380، ص396. [9] . شیخ صدوق ،عیون الاخبار الرضا، ج2، ص183 184؛ تهذیب التهذیب، ج6، ص319. [10] . شیخ طوسی ، رجال طوسی، 396؛ قس: تاریخ بغداد، ج11، ص4748. [11] . میزان الاعتدال، ج2، ص616؛ کشی ،اختیار معرفة الرجال، ص615 616. [12] . نک: تاریخ الثقات، ص303؛ تاریخ اسماء الثقات، ص227؛ رجال نجاشی، ج2، ص6061؛ تاریخ بغداد، ج11، ص50. [13] . احوال الرجال، ص205206؛ الضعفاء الکبیر، ج3، ص48؛ کتاب المجرحین، ج2، ص151؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج11، ص51. [14] . المعرفة و التاریخ، ج3، ص77؛ انساب الاشراف، ص19؛ تاریخ بغداد، 11/46؛ سیر اعلام النبلاء، ج11، ص446 447؛ تهذیب التهذیب، ج6، ص319 320. [15] . رجال نجاشی، ج2، ص61. [16] . همان ج2، ص242 245. [17] . مطلع الشمس، ج2، ص385386. منبع: اندیشه قم
عبدالسلام بن صالح بن سلیمان ایوب بن میسره مشهور به (خواجه اباصلت هروی) (حدود 160- 232 یا 236ه.ق)از، یاران نزدیک امام رضا (ع) و از محدثین و متکلمین عصر خود بوده. او بهخاطر اجداد هراتیاش به (اباصلت هروی) معروف شده است.
اباصلت، پس از ورود امام رضا(ع) به خراسان به این ناحیه آمد و ملازم و خدمتکار حضرت بود. او راوی حدیث چگونگی شهادت آن حضرت به دست مأمون عباسی و از راویان حدیث سلسلةالذهب است. وی با توجه به رخدادهای سیاسی دوران عباسیان تا هنگام وفاتش به دور از انظار زندگی میکرد.
خواجه اباصلت در 232ق یا 236ه.ق در زمان حکومت طاهر بن عبد الله بن طاهر، در خراسان، رحلت کرد. مدفن وی در کنار جاده مشهد، فریمان در فاصله 10 کیلومتری مشهد واقع شده و زائران امام رضا (ع) به زیارت قبر او هم میروند.
وی از موالی عبدالرحمن بن سَمُره قرشی بود[1] تاریخ ولادت وی روشن نیست، لیکن از آن رو که به گفته خودش از روزگار کودکی 30 سال در محضر سفیان بن عیینه (متوفی 196 ق) بوده است، [2] میتوان تولد او را در حدود 160 ق تخمین زد. ابوالصلت به روایتی در مدینه زاده شد[3]و در نیشابور اقامت گزید.[4]
شخصیت واعتبار علمی
او در طلب علم به نقاط مختلفی چون عراق، حجاز و یمن سفر کرد و از کسانی چون حماد بن زید، شُریک، عطاء بن مسلم، معتز بن سلیمان، عبدالرزاق صنعانی، مالک بن انس، فُضیل بن عیاض، عبدالله بن مبارک و هُشام استماع حدیث نمود. [5]
ابوالصلت چندی در بغداد به روایت حدیث پرداخت[6] و در روزگار مأمون به عزم جنگ به مرو آمد و چون به مجلس خلیفه وارد شد و مأمون کلام او را شنید، به او علاقمند شد و از خواصش قرار داد. ابوالصلت در رد مرجئه، جهمیه، زنادقه و قدریه میکوشید و بارها با بشر مریسی در حضور مأمون مناظره کرد.[7]
درک محضر امام رضا(ع)
اباصلت، محضر امام رضا(ع) را درک کرده و از آن حضرت روایت نموده است. [8]چنانکه گفته شده در نیشابور در خدمت آن امام حاضر بوده و در سرخس نیز به دیدار وی رسیده است.[9] او حدیث سلسلةالذهب را -که در آن توحید و نبوت و ولایت در کنار هم ضامن سعادت یک مسلمان دانسته شده است- از ورود امام رضا به نیشابور نقل میکند. اکثر روایات نحوه شهادت علی بن موسی (ع) از اباصلت نقل شدهاند.
اباصلت هروی نزد رجال شیعه، و اکثر علمای اهل سنت مورد وثوق می باشد. بهرغم اینکه شیخ طوسی او را از عامه شمرده ،[10]گروهی از محدثان اهل سنت، تنها بر تشیع او خرده گرفتهاند.[11]
برخی از رجال شناسان همچون یحیی بن معین، عجلی، ابن شاهین و نیز نجاشی از امامیه وی را توثیق کردهاند،[12] حال آنکه بعضی دیگر همچون جوزجانی، نسائی، ابوحاتم رازی، عقیلی، ابن حبان، ابن عدی و دار قطنی او را تضعیف نمودهاند.[13]
از میان روایت کنندگان از ابوصلت فرزندش محمد، احمد بن یحیی بلاذری، عبدالله بن احمد ابی خثیمه، ابوبکر ابن ابی الدنیا، یعقوب ابن سفیان بسوی، سهل بن زنجله، احمد بن منصور رمادی و عباس بن محمد دوری را میتوان یاد کرد.[14]
ابوالصلت کتابی در باب وفات امام رضا(ع) تألیف کرده که نجاشی از آن نام برده [15] و ابن بابویه از آن در عیون اخبار الرضا[16] استفاده کرده است.
اینکه اخبار وفات امام رضا (ع) غالبا از ابوصلت روایت شده، نشان از آن دارد که کتاب وی در این موضوع دستکم تا قرن پنجم و حتی ششم باقی مانده بوده.
وفاتاش را 232 یا 236 قمری نوشتهاند. هم اکنون آرامگاهی منسوب به وی با نام خواجه اباصلت در سمت شرقی بیرون شهر مشهد وجود دارد. در قم و سمنان نیز مزارهایی منسوب به او موجود است. مقبره و گنبد و صحن آرامگاه خواجه در مشهد، به همّت کربلایی محمد علی درویش و با کمکهای مردمی تجدید بنا شده. برخی از اهل عرفان مثل درویش علی متوفی 726ق.، در کنار مزار او دفن شدهاند. [17] در وجود اباصلت تردیدی از نظر تاریخی نیست منابع تاریخی همه موید وجود اوست تنها اختلاف در محل دفن اوست که این گمان را بوجود آورده که دراویش شخصیتی بنام اباصلت ساخته اند؛
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.اباصلت هروی : راوی آفتاب، حسن حسینی، اسماعیل رضایی برجکی، محمد حسن پاکدامن.
2.امین آفتاب : مقالات نخستین همایش بزرگداشت عبدالسلام اباصلت هروی، غلامرضا جلالی.
3.بررسی زندگی عبدالسلام بن صالح خواجه اباصلت هروی، غلامرضا اکبری.
پی نوشتها:
[1] . خطیب بغدادی ، تاریخ بغداد، ج11، ص26.
[2] . ذهبی ، سیر اعلام النبلاء، ج11، ص448.
[3] . کشی، اختیار معرفة الرجال، ص615 616.
[4] . تذهیب التهذیب، ج2، ص457.
[5] . الجرح و التعدیل، ج3، ص48؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج5، ص1968؛ تاریخ بغداد، ج11، ص26؛ تهذیب التهذیب، ج6، ص319.
[6] . همان ، تاریخ بغداد، ج11، ص26، ج11، ص448.
[7] . همان ، ، ج11، ص47.
[8] . رجال طوسی، ص380، ص396.
[9] . شیخ صدوق ،عیون الاخبار الرضا، ج2، ص183 184؛ تهذیب التهذیب، ج6، ص319.
[10] . شیخ طوسی ، رجال طوسی، 396؛ قس: تاریخ بغداد، ج11، ص4748.
[11] . میزان الاعتدال، ج2، ص616؛ کشی ،اختیار معرفة الرجال، ص615 616.
[12] . نک: تاریخ الثقات، ص303؛ تاریخ اسماء الثقات، ص227؛ رجال نجاشی، ج2، ص6061؛ تاریخ بغداد، ج11، ص50.
[13] . احوال الرجال، ص205206؛ الضعفاء الکبیر، ج3، ص48؛ کتاب المجرحین، ج2، ص151؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج11، ص51.
[14] . المعرفة و التاریخ، ج3، ص77؛ انساب الاشراف، ص19؛ تاریخ بغداد، 11/46؛ سیر اعلام النبلاء، ج11، ص446 447؛ تهذیب التهذیب، ج6، ص319 320.
[15] . رجال نجاشی، ج2، ص61.
[16] . همان ج2، ص242 245.
[17] . مطلع الشمس، ج2، ص385386.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] چرا امام رضا (ع) به اباصلت فرمود: اگر عبا بر سر من بود با من حرف نزن و فرش حجره را جمع کن ؟
- [سایر] چرا به امام موسی کاظم(ع) و امام رضا(ع) لقب (ابا الحسن) را دادهاند؟
- [سایر] چرا امام رضا (ع) را ابوالحسن می نامند؟
- [سایر] دلیل فرمایش امام حسن عسگری (ع) که ثواب زیارت امام رضا (ع)بیشتر از زیارت امام حسین (ع) است، چیست؟
- [سایر] کیفیت زیارت امام رضا(ع) چگونه است؟
- [سایر] آداب زیارت امام رضا(ع) چیست؟
- [سایر] شعر در مدح امام رضا ع بفرمایید؟
- [سایر] امام رضا ع چگونه به شهادت رسیدند؟
- [سایر] چرا امام رضا (ع) ولایتعهدی را پذیرفت؟
- [سایر] آیا از نگاه احادیث، زیارت امام رضا(ع) بر زیارت امام حسین(ع) برتری دارد؟!
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.