چرا امام رضا (ع) به اباصلت فرمود: اگر عبا بر سر من بود با من حرف نزن و فرش حجره را جمع کن ؟
درباره نحوه شهادت امام رضا (ع)روایت های مختلفی نقل شده است. ولی آنچه مسلم است، این است که آن حضرت توسط مأمون عباسی مسموم شده و به همین علت هم به شهادت رسید. از گزاره هایی که در این باره وجود دارد و شیخ صدوق و دیگران به آن توجه کرده اند روایت اباصلت هروی، خادم امام رضا علیه السلام است. اباصلت نقل می‌کند قبل از روز شهادت امام رضا علیه السلام حضرت درباره دفن خود در کنار قبر هارون سخنانی به من فرمودند و در ضمن آن نحوه کندن قبر خود را هم به من سفارش نمودند. این که فرمودند: ای اباصلت! صبح فردا بر این فاجر داخل می شوم. اگر بیرون آمدم و ردا بر سرم کشیدم با من تکلم مکن، ابو صلت می‌گوید: چون صبح شد، حضرت لباس های خود را پوشید و در محراب خود منتظر بود. در آن حال پیک مأمون آمد و حضرت را به قصر مأمون دعوت نمود. حضرت از خانه بیرون شد و من هم پشت سر حضرت حرکت کردم. تا این که بر مأمون وارد شدیم بعد از صحبت‌های کوتاه، مأمون گفت: از انگورها بخورید که بهترین انگورهاست. حضرت فرمود: چه بسا انگورهایی از اینها نیکو هست، از انگورهای بهشتی. بعداً حضرت فرمودند: مرا از خوردن انگور معاف دارید. لکن مأمون گفت: چاره ای نیست باید بخورید. حضرت سه دانه از انگور خورد و خوشه آن را انداخت و از پیش مأمون حرکت کرد و عبایش را هم به سر مبارکش کشید. طبق دستور قبلی امام، من با حضرت سخن نگفتم تا این که وارد منزل خود شد و فرمود در اتاق را ببند و خود حضرت به رختخوابش رفت و... .[1] در این نقل فقط به این جمله که اگر عبایم را به سرم کشیدم با من سخن نکن اشاره شده است. و به جمله دیگر که پرسشگر محترم سؤالی کرده اند که حضرت فرمود: فرش اتاق را هم جمع کنید اشاره نشده است. اصولاً در چنین روایتی که درباره شهادت حضرت نقل شده این مطالب نیامده است. اما اینکه فلسفه این دستور امام چه بوده است؟ منابع به این امر اشاره نکرده اند. لکن احتمال دارد این پیام یک نوع رمز بوده بین امام و اباصلت یعنی اگر چنین کردم دیگر وقت فراق و جدایی فرا رسیده است. و همچنین اگر حضرت دستور داده باشند که فرش اتاق را جمع کنند شاید منظور حضرت این بوده که چون از خاک هستیم و لاجرم به خاک بر می‌گردیم و یا اینکه می‌خواستند در لحظات واپسین عمرشان روی خاک ها با حضرت باری‌تعالی راز و نیاز کنند یا این که می خواستند هم‌چون جد غریبشان امام حسین علیه السلام در روی خاک به سوی حضرت حق بشتابند و یا این که این خانه دیگر صاحب خود را از دست داده و بساط آن توسط مأمون برچیده شده و به مراجعان و شیعیان بفهماند که دیگر امامشان زنده نیست و با توطئه‌ای مسموم شده؛ و عبا بر سر کشیدن حضرت می تواند گویای شدت اختناق عصر عباسیان و سیطره مأموران نظامی مأمون و عباسیان باشد که امام با نشانه از جنایت مأمون خبر می دهد که حضرت را مسموم کرده است. اینها همه علائمی بود که امام، مظلومیت خود را به شیعیان در این جو اختناق نمایان کرد و در تاریخ روشن باشد که امام به سلامتی وارد کاخ مأمون شد و با افسردگی در حالی که عبایش بر سرش بود از آن خارج شد. یعنی به دست مأمون و با نیرنگ او به شهادت رسید. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. ترجمه عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق. 2. سوگنامه آل محمد، محمدی اشتهاردی. پی نوشتها: [1]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، بیروت، مؤسسه اعلمی، 1404ق، ج1، ص272؛ فتال نیشابوری، محمد، روضه الواعظین، قم، منشورات رضی، بی تا، ص230؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق، ج49، ص301؛ عطاردی، عزیزالله، مسند امام رضا، مشهد، آستان قدس رضوی، 1406ق، ج1، ص194. منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

چرا امام رضا (ع) به اباصلت فرمود: اگر عبا بر سر من بود با من حرف نزن و فرش حجره را جمع کن ؟


پاسخ:

درباره نحوه شهادت امام رضا (ع)روایت های مختلفی نقل شده است. ولی آنچه مسلم است، این است که آن حضرت توسط مأمون عباسی مسموم شده و به همین علت هم به شهادت رسید.
از گزاره هایی که در این باره وجود دارد و شیخ صدوق و دیگران به آن توجه کرده اند روایت اباصلت هروی، خادم امام رضا علیه السلام است.
اباصلت نقل می‌کند قبل از روز شهادت امام رضا علیه السلام حضرت درباره دفن خود در کنار قبر هارون سخنانی به من فرمودند و در ضمن آن نحوه کندن قبر خود را هم به من سفارش نمودند. این که فرمودند: ای اباصلت! صبح فردا بر این فاجر داخل می شوم. اگر بیرون آمدم و ردا بر سرم کشیدم با من تکلم مکن، ابو صلت می‌گوید: چون صبح شد، حضرت لباس های خود را پوشید و در محراب خود منتظر بود. در آن حال پیک مأمون آمد و حضرت را به قصر مأمون دعوت نمود. حضرت از خانه بیرون شد و من هم پشت سر حضرت حرکت کردم. تا این که بر مأمون وارد شدیم بعد از صحبت‌های کوتاه، مأمون گفت: از انگورها بخورید که بهترین انگورهاست. حضرت فرمود: چه بسا انگورهایی از اینها نیکو هست، از انگورهای بهشتی. بعداً حضرت فرمودند: مرا از خوردن انگور معاف دارید. لکن مأمون گفت: چاره ای نیست باید بخورید. حضرت سه دانه از انگور خورد و خوشه آن را انداخت و از پیش مأمون حرکت کرد و عبایش را هم به سر مبارکش کشید. طبق دستور قبلی امام، من با حضرت سخن نگفتم تا این که وارد منزل خود شد و فرمود در اتاق را ببند و خود حضرت به رختخوابش رفت و... .[1]
در این نقل فقط به این جمله که اگر عبایم را به سرم کشیدم با من سخن نکن اشاره شده است. و به جمله دیگر که پرسشگر محترم سؤالی کرده اند که حضرت فرمود: فرش اتاق را هم جمع کنید اشاره نشده است. اصولاً در چنین روایتی که درباره شهادت حضرت نقل شده این مطالب نیامده است.
اما اینکه فلسفه این دستور امام چه بوده است؟ منابع به این امر اشاره نکرده اند. لکن احتمال دارد این پیام یک نوع رمز بوده بین امام و اباصلت یعنی اگر چنین کردم دیگر وقت فراق و جدایی فرا رسیده است.
و همچنین اگر حضرت دستور داده باشند که فرش اتاق را جمع کنند شاید منظور حضرت این بوده که چون از خاک هستیم و لاجرم به خاک بر می‌گردیم و یا اینکه می‌خواستند در لحظات واپسین عمرشان روی خاک ها با حضرت باری‌تعالی راز و نیاز کنند یا این که می خواستند هم‌چون جد غریبشان امام حسین علیه السلام در روی خاک به سوی حضرت حق بشتابند و یا این که این خانه دیگر صاحب خود را از دست داده و بساط آن توسط مأمون برچیده شده و به مراجعان و شیعیان بفهماند که دیگر امامشان زنده نیست و با توطئه‌ای مسموم شده؛ و عبا بر سر کشیدن حضرت می تواند گویای شدت اختناق عصر عباسیان و سیطره مأموران نظامی مأمون و عباسیان باشد که امام با نشانه از جنایت مأمون خبر می دهد که حضرت را مسموم کرده است.
اینها همه علائمی بود که امام، مظلومیت خود را به شیعیان در این جو اختناق نمایان کرد و در تاریخ روشن باشد که امام به سلامتی وارد کاخ مأمون شد و با افسردگی در حالی که عبایش بر سرش بود از آن خارج شد. یعنی به دست مأمون و با نیرنگ او به شهادت رسید.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ترجمه عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق.
2. سوگنامه آل محمد، محمدی اشتهاردی.

پی نوشتها:
[1]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، بیروت، مؤسسه اعلمی، 1404ق، ج1، ص272؛ فتال نیشابوری، محمد، روضه الواعظین، قم، منشورات رضی، بی تا، ص230؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق، ج49، ص301؛ عطاردی، عزیزالله، مسند امام رضا، مشهد، آستان قدس رضوی، 1406ق، ج1، ص194.
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین