گرچه حدیثی که از حضرت امام رضا علیه السّلام در عیون اخبار الرضا و در اصول کافی درباره اوصاف و ویژگیهای امام علیه السّلام نقل شده بسیار مفصل است، امّا به دلیل این که خواستهاید متن آن برای شما تحریر شود، فرازهایی از آن چنین است: (...انّ الامامة خلافة الله و خلافة رسول، انّ الامامة زمام الدین و نظام المسلمین، و صلاح الدنیا و عزّ المؤمنین، انّ الامامة اُسسّ الاسلام النامی و فرعه السامی... الامام کالشمس الطالعه المجللّه بنورها للعالم و هی فی الافق بحیث لا تنالها الا یدی و الابصار، الامام البدر المنیر، و السراج الزاهر، و النور الساطع و النجم الهادی فی غیاهب الدجّی... الامام الماء العذب علی الظماء و الدالّ علی الهدی و المنجی من الردّی... الامام السحاب الماطر و الغیث الهاطل و الشمس المضیئة و السماء الظلیلة و الارض البسیطه و العین الغزیرة و الغدیر و الروضة، الامام الانیس الرفیق و الوالد الشفیق و الاخ الشقیق... الامام أمین الله فی خلقه و حجته علی عباده و خلیفته فی بلاده... الامام واحد دهره لایدانیه احد و لایعادله عالمٌ و لا یوجد منه بدل و لاله مثل و لاینظر... فمن ذا الّذی یبلغ معرفته الامام او یمکنه اختیار هیهات هیهات ضلّت العقول و تاهت الحلوم و حادت الالباب... و تصاغرت العظماء و تحیرت الحکماء و تقاصرت الحلماء و عجزت الادباء و عیبت البلغاء .... فاین الاختیار من هذا و این العقول عن هذا و أین یوجد مثل هذا، أتضنون انّ ذلک یوجد فی غیر آل الرسول محمد)[1] ترجمه: بدون تردید امامت همان خلافت خدا و خلافت و جانشین رسول خداست. امامت زمام دین و نظام مسلمین، صلاح دنیا و عزت مؤمنین است. امامت اساس مرتفع اسلام است و فروع متعالی آن است. امام مانند آفتاب طلوع کننده است که با نور خود عالم را روشن کرده و خود در افق بلندی قرار دارد که دست و دیده به آن نمیرسد.امام مثل ماه شب چهارده پرفروغ است. امام چراغ روشن است ونور درخشنده، ستاره رهنما در تاریکی شب ظلمت است. امام آب گوارا بر لب تشنگان است که به سوی حق هدایت میکند و از زشتیها نجات میدهد، امام ابر پرباران و باران تندی است که همواره و پیوسته فرو میریزد. امام آفتاب روشنگر و آسمان سایه دهنده، زمین هموار، چشمه جوشانی است که فواره میکند. امام مانند آبی است که بر اثر جاری شدن سیل پدید میآید. امام مانند بوستان پرباغ و گل است. امام مونس همراه، پدر مهربان، برادر دلسوز است. امام امین خدا در میان مردم، حجت او بر بندگانش و خلیفه او در شهرهایش است، امام یگانه روزگار است که هیچ کسی همانند او نمیشود و بدَل و نظر ندارد، پس چه کسی میتواند امام را بشناسد او میتواند او را انتخاب کند، عقلها از شناخت او عاجز و خردها ناتوان و صاحبان فکر حیراناند. بزرگان در برابر او (امام) کوچک و حکما در مقابل بلندای فکر او متحیر، خردمندان در مقابل او کوتاه میآیند. ادبا در برابر منطق آنها عاجز، و افراد بلیغ در پیشگاه او ناتواناند، پس کجاست اختیار این گونه شخص، و کجاست عقلی که بتواند او را درک کند و این گونه افراد کجاست، آیا گمان میکنند این گونه افراد در غیر آل محمد یافت خواهند شد؟!! توضیح حدیث: 1. درمورد این جمله که فرمود: "امامت خلافت خدا و خلافت رسول خداست" به طول خلاصه باید اشاره نمود که گر چه امام علیه السّلام نسبت به پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله خلیفه به معنای جانشین است. امّا چون خداوند همیشه و در همه جا حضور دارد،لذا خلیفه الهی به معنای جانشین نیست، بلکه خلافت الهی به مظهریت بر میگردد، یعنی هر کس (انبیاء و ائمه) خلیفه خداوند باشد بدین معناست که مظهر همه اسماء و صفات الهی است. 2. این که فرمود: "امام نظام مسلمین است" مراد آن نیست که در صورت نبودن امام علیه السّلام هرج و مرج پدید خواهد آمد، چون ممکن است به وسیله افراد فاجر و حکومت ظلم نیز جلو هرج و مرج و بینظمی اجتماعی گرفته شود. پس مراد آن است که به وسیله امام معصوم مدینه فاضله یعنی نیکوترین نظام اداری جامعه به وجود آورده میشود. لذا در برخی روایات آمده که به وسیله مهدی قسط و عدل پدید میآید. و این همان چیزی است که حکمای الهی و همه ملل جهان آرزوی آن را دارند و آن را مطرح کردهاند.[2] 3. این که فرمود: "امام مثل آفتاب طلوع کننده است" برخی از بزرگان در توضیح این جمله گفته اند: چون حضرت امام رضا علیه السّلام درباره بعضی اوصاف امام مانند حفظ دین و صیانت احکام الله توضیحاتی داد، ممکن است کسی گمان کند که غیر از امام معصوم نیز کسانی میتوانند این وظایف را انجام دهند، لذا گویا حضرت در پاسخ این شبهه وگمان می فرماید: این شرایط و اوصاف که برای امام بیان شد بسیار بعید است، برای افراد عادی حاصل شود، زیرا امام مانند آفتاب و ماه و ستارگان است که گرچه مردم فکر میکنند، آنها نزدیک است، امّا در واقع بسیار بلند هستند و تنها نور آنها برای مردم جلوهگری میکند[3]. آن چه بیان شد چند نمونه از محورهای آن حدیث بود امّا به طور کلی پیام اساسی و روح حیات بخش این حدیث نورانی که در این جا به اندازه ظرفیت پاسخ میتوان اشاره کرد این است که: امامت مانند نبوت، یک جریان متعالی و آسمانی است که تنها از ناحیة خداوند به زبان پیامبرش یا امامی که با تصریح پیامبر و از سوی او تعیین شده باشد، انجام میگیرد و در این مورد میان نبوت و امامت فرقی نیست و مردم همانگونه که حق انتخاب امام را ندارند، حق اظهار نظر دربارة کسی که از خداوند به رهبری و امامت انسان برگزیده شده است نیز ندارند، زیرا فقط خدا میداند چه کسی دارای نفس قدسی معنوی و استعداد و شایستگی است و تحمل بار سنگین و پرمسئولیت امامت را دارد. پس امامت امت بعد از پیغمبر باید مانند نبوت و رسالت از جانب خدا باشد، زیرا امامت و خلافت امارتی است الهی مانند نبوت با این تفاوت که شأن پیامبر آوردن وحی الهی است و شأن خلیفه و امام تبلیغ و توضیح و تفسیر آن است.[4] ج. گر چه در این حدیث که مورد درخواست شماست و فرازهایی از آن طبق خواست شما آورده شد، سخنی از سایه نداشتن امام به میان نیامده و حتی برعکس در یکی از جمله های آن چنین آمده: (امام آسمان سایه دهنده است) امّا در برخی از روایات دیگر که البته غیر از آن روایت معروف است که حضرت امام رضا علیه السّلام درباره اوصاف بیان فرموده و فرازهایی از آن یادآوری شد، گرچه سخن از سایه نداشتن مطرح شده آن جا که فرمود: ( للامام علامات... و لا یکون له ظل)[5]. امّا معنای آن کلام این نیست که جسم و بدن انسان کامل (پیامبر اکرم و ائمه علیهم السّلام ) سایه ندارد، بلکه مراد آن است که انسان کامل چون مظهر اسماء و صفات خداوندی است که متصف به صفت (لیس کمثله شیء) است، لذا مثل و مانند ندارند و هیچ کسی نمیتواند از نظر کمالات وجودی همانند آنان بشود. چه این که در فرازی از حدیث یاد شده آمده: (الامام واحد دهره لا یدانیه احد و لا یعادله عالمٌ و لا یوجد له بدلٌ). پس سایه نداشتن انسان کامل مربوط به امور معنوی است و ربطی به مسایل جسم و بدن و سایه ظاهری که از جسم و بدن پدید می آید ندارد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1.شرح اصول کافی، ملاصالح مازندرانی با تعلیقه علامه شعرانی . 2.امام شناسی ،محمد حسین تهرانی. پی نوشتها: [1] . شرح اصول کافی، ملاصالح مازندرانی، با تعلیقه علامه شعرانی، ج 5، کتاب حجة، ص 228، نشر المکتبة الاسلامیه، تهران، 1384 ش. [2] . علامه شعرانی، ابوالحسن، تعلیقه بر شرح اصول کافی، ملاصالح مازندرانی، ج 5، ص 243، نشر دار الکتب الاسلامیه، 1384 ق. [3] . همان، ص 248. [4] . علی رضا مسجد جامعی، پژوهشی در معارف امامیه، ج 2، ص 752، نشر وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1380 ش. [5] . بحار الانوار، ج 25، باب جامع فی صفات الامام، ص 116، نشر موسسه الوفا بیروت. منبع: اندیشه قم
گرچه حدیثی که از حضرت امام رضا علیه السّلام در عیون اخبار الرضا و در اصول کافی درباره اوصاف و ویژگیهای امام علیه السّلام نقل شده بسیار مفصل است، امّا به دلیل این که خواستهاید متن آن برای شما تحریر شود، فرازهایی از آن چنین است:
(...انّ الامامة خلافة الله و خلافة رسول، انّ الامامة زمام الدین و نظام المسلمین، و صلاح الدنیا و عزّ المؤمنین، انّ الامامة اُسسّ الاسلام النامی و فرعه السامی... الامام کالشمس الطالعه المجللّه بنورها للعالم و هی فی الافق بحیث لا تنالها الا یدی و الابصار، الامام البدر المنیر، و السراج الزاهر، و النور الساطع و النجم الهادی فی غیاهب الدجّی... الامام الماء العذب علی الظماء و الدالّ علی الهدی و المنجی من الردّی... الامام السحاب الماطر و الغیث الهاطل و الشمس المضیئة و السماء الظلیلة و الارض البسیطه و العین الغزیرة و الغدیر و الروضة، الامام الانیس الرفیق و الوالد الشفیق و الاخ الشقیق... الامام أمین الله فی خلقه و حجته علی عباده و خلیفته فی بلاده... الامام واحد دهره لایدانیه احد و لایعادله عالمٌ و لا یوجد منه بدل و لاله مثل و لاینظر... فمن ذا الّذی یبلغ معرفته الامام او یمکنه اختیار هیهات هیهات ضلّت العقول و تاهت الحلوم و حادت الالباب... و تصاغرت العظماء و تحیرت الحکماء و تقاصرت الحلماء و عجزت الادباء و عیبت البلغاء .... فاین الاختیار من هذا و این العقول عن هذا و أین یوجد مثل هذا، أتضنون انّ ذلک یوجد فی غیر آل الرسول محمد)[1]
ترجمه: بدون تردید امامت همان خلافت خدا و خلافت و جانشین رسول خداست. امامت زمام دین و نظام مسلمین، صلاح دنیا و عزت مؤمنین است. امامت اساس مرتفع اسلام است و فروع متعالی آن است. امام مانند آفتاب طلوع کننده است که با نور خود عالم را روشن کرده و خود در افق بلندی قرار دارد که دست و دیده به آن نمیرسد.امام مثل ماه شب چهارده پرفروغ است. امام چراغ روشن است ونور درخشنده، ستاره رهنما در تاریکی شب ظلمت است. امام آب گوارا بر لب تشنگان است که به سوی حق هدایت میکند و از زشتیها نجات میدهد، امام ابر پرباران و باران تندی است که همواره و پیوسته فرو میریزد. امام آفتاب روشنگر و آسمان سایه دهنده، زمین هموار، چشمه جوشانی است که فواره میکند. امام مانند آبی است که بر اثر جاری شدن سیل پدید میآید. امام مانند بوستان پرباغ و گل است. امام مونس همراه، پدر مهربان، برادر دلسوز است. امام امین خدا در میان مردم، حجت او بر بندگانش و خلیفه او در شهرهایش است، امام یگانه روزگار است که هیچ کسی همانند او نمیشود و بدَل و نظر ندارد، پس چه کسی میتواند امام را بشناسد او میتواند او را انتخاب کند، عقلها از شناخت او عاجز و خردها ناتوان و صاحبان فکر حیراناند. بزرگان در برابر او (امام) کوچک و حکما در مقابل بلندای فکر او متحیر، خردمندان در مقابل او کوتاه میآیند. ادبا در برابر منطق آنها عاجز، و افراد بلیغ در پیشگاه او ناتواناند، پس کجاست اختیار این گونه شخص، و کجاست عقلی که بتواند او را درک کند و این گونه افراد کجاست، آیا گمان میکنند این گونه افراد در غیر آل محمد یافت خواهند شد؟!!
توضیح حدیث:
1. درمورد این جمله که فرمود: "امامت خلافت خدا و خلافت رسول خداست" به طول خلاصه باید اشاره نمود که گر چه امام علیه السّلام نسبت به پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله خلیفه به معنای جانشین است. امّا چون خداوند همیشه و در همه جا حضور دارد،لذا خلیفه الهی به معنای جانشین نیست، بلکه خلافت الهی به مظهریت بر میگردد، یعنی هر کس (انبیاء و ائمه) خلیفه خداوند باشد بدین معناست که مظهر همه اسماء و صفات الهی است.
2. این که فرمود: "امام نظام مسلمین است" مراد آن نیست که در صورت نبودن امام علیه السّلام هرج و مرج پدید خواهد آمد، چون ممکن است به وسیله افراد فاجر و حکومت ظلم نیز جلو هرج و مرج و بینظمی اجتماعی گرفته شود. پس مراد آن است که به وسیله امام معصوم مدینه فاضله یعنی نیکوترین نظام اداری جامعه به وجود آورده میشود. لذا در برخی روایات آمده که به وسیله مهدی قسط و عدل پدید میآید. و این همان چیزی است که حکمای الهی و همه ملل جهان آرزوی آن را دارند و آن را مطرح کردهاند.[2]
3. این که فرمود: "امام مثل آفتاب طلوع کننده است" برخی از بزرگان در توضیح این جمله گفته اند: چون حضرت امام رضا علیه السّلام درباره بعضی اوصاف امام مانند حفظ دین و صیانت احکام الله توضیحاتی داد، ممکن است کسی گمان کند که غیر از امام معصوم نیز کسانی میتوانند این وظایف را انجام دهند، لذا گویا حضرت در پاسخ این شبهه وگمان می فرماید: این شرایط و اوصاف که برای امام بیان شد بسیار بعید است، برای افراد عادی حاصل شود، زیرا امام مانند آفتاب و ماه و ستارگان است که گرچه مردم فکر میکنند، آنها نزدیک است، امّا در واقع بسیار بلند هستند و تنها نور آنها برای مردم جلوهگری میکند[3].
آن چه بیان شد چند نمونه از محورهای آن حدیث بود امّا به طور کلی پیام اساسی و روح حیات بخش این حدیث نورانی که در این جا به اندازه ظرفیت پاسخ میتوان اشاره کرد این است که: امامت مانند نبوت، یک جریان متعالی و آسمانی است که تنها از ناحیة خداوند به زبان پیامبرش یا امامی که با تصریح پیامبر و از سوی او تعیین شده باشد، انجام میگیرد و در این مورد میان نبوت و امامت فرقی نیست و مردم همانگونه که حق انتخاب امام را ندارند، حق اظهار نظر دربارة کسی که از خداوند به رهبری و امامت انسان برگزیده شده است نیز ندارند، زیرا فقط خدا میداند چه کسی دارای نفس قدسی معنوی و استعداد و شایستگی است و تحمل بار سنگین و پرمسئولیت امامت را دارد. پس امامت امت بعد از پیغمبر باید مانند نبوت و رسالت از جانب خدا باشد، زیرا امامت و خلافت امارتی است الهی مانند نبوت با این تفاوت که شأن پیامبر آوردن وحی الهی است و شأن خلیفه و امام تبلیغ و توضیح و تفسیر آن است.[4]
ج. گر چه در این حدیث که مورد درخواست شماست و فرازهایی از آن طبق خواست شما آورده شد، سخنی از سایه نداشتن امام به میان نیامده و حتی برعکس در یکی از جمله های آن چنین آمده: (امام آسمان سایه دهنده است) امّا در برخی از روایات دیگر که البته غیر از آن روایت معروف است که حضرت امام رضا علیه السّلام درباره اوصاف بیان فرموده و فرازهایی از آن یادآوری شد، گرچه سخن از سایه نداشتن مطرح شده آن جا که فرمود: ( للامام علامات... و لا یکون له ظل)[5].
امّا معنای آن کلام این نیست که جسم و بدن انسان کامل (پیامبر اکرم و ائمه علیهم السّلام ) سایه ندارد، بلکه مراد آن است که انسان کامل چون مظهر اسماء و صفات خداوندی است که متصف به صفت (لیس کمثله شیء) است، لذا مثل و مانند ندارند و هیچ کسی نمیتواند از نظر کمالات وجودی همانند آنان بشود. چه این که در فرازی از حدیث یاد شده آمده: (الامام واحد دهره لا یدانیه احد و لا یعادله عالمٌ و لا یوجد له بدلٌ). پس سایه نداشتن انسان کامل مربوط به امور معنوی است و ربطی به مسایل جسم و بدن و سایه ظاهری که از جسم و بدن پدید می آید ندارد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.شرح اصول کافی، ملاصالح مازندرانی با تعلیقه علامه شعرانی .
2.امام شناسی ،محمد حسین تهرانی.
پی نوشتها:
[1] . شرح اصول کافی، ملاصالح مازندرانی، با تعلیقه علامه شعرانی، ج 5، کتاب حجة، ص 228، نشر المکتبة الاسلامیه، تهران، 1384 ش.
[2] . علامه شعرانی، ابوالحسن، تعلیقه بر شرح اصول کافی، ملاصالح مازندرانی، ج 5، ص 243، نشر دار الکتب الاسلامیه، 1384 ق.
[3] . همان، ص 248.
[4] . علی رضا مسجد جامعی، پژوهشی در معارف امامیه، ج 2، ص 752، نشر وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1380 ش.
[5] . بحار الانوار، ج 25، باب جامع فی صفات الامام، ص 116، نشر موسسه الوفا بیروت.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] امام رضا (ع ) فرمود: کافر خوش رو از مومن ترش رو نزد خدا محبوبتر است؛ منظور از ترجیح کافر بر مؤمن در کلام امام علیه السلام چیست؟
- [سایر] از منظر امام شناسی آیا امام حسین(ع) بیشتر از اشک به لبیک ما احتیاج ندارند ؟
- [سایر] پاسخ امام رضا(ع) به علی بن جهم در مورد شبهه حضرت داود وگناه آدم چیست؟
- [سایر] امام رضا(ع) به هنگام تولد حضرت جواد(ع)ایشان رابه کدامیک ازپیامبران الهی تشبیه کردند؟
- [سایر] آیا انتساب امام زاده حسین مدفون در قزوین به امام رضا (ع) دارای سند هست؟
- [سایر] امام زاده جعفرمدفون در اصفهان از فرزندان بدون واسطه امام رضا (ع)است؟
- [سایر] پس از شهادت کدام امام دو گرایش عمده به نامهای قطعیه و واقفیه پدید آمد؟ الف) امام رضا(ع) ب)امام موسی کاظم)ع)
- [سایر] سفر حضرت معصومه به ایران به دعوت امام رضا(ع) بود یا فرار از خواستگاری مامون؟
- [سایر] زمان ورود حضرت معصومه(س) به ایران امام رضا(ع) شهید شده بود یا زنده بود؟
- [سایر] علت انتخاب امام رضا (ع) به عنوان ولیعهد از جانب مامون؟علل پذیرفتن حضرت؟
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.