سبک زندگی[1] عبارت است ازمجموعه مقررات واصول وضوابط که نمایانگر هویت خاصی است وهرجامعه ای براین اساس می تواند سبک زندگی خاصی داشته باشد به عبارت دیگر به فرد یا جامعهای نماد میبخشد و برساخته از عوامل مادی ومعنوی است که ساختار فرهنگی و اجتماعی ویژهای را پدید میآورد. این مفهوم در علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی کاربرد وسیعی دارد ، صاحبنظران مطالعات فرهنگی آن را مجموعه رفتارها، مدلها و الگوهای رفتاری هر فرد میدانند که به ابعاد هنجاری، و معنایی زندگی اجتماعی او معطوف باشد و کم و کیف نظام باورها و کنشها و واکنشهای فرد و جامعه را نشان دهد. به دیگر عبارت، سبک زندگی بر ماهیت و محتوای ارتباطات، تعاملات و کنشهای اشخاص و آحاد مردم در هر جامعه دلالت دارد.[2] فرهنگ علوم اجتماعی سبک زندگی را به نوع زندگی یا نوع معیشت ترجمه کرده که منظور چگونگی جریان حیات و شیوه زندگی انسانها به صورت فردی و گروهی است و چگونگی استفاده از درآمد، طول زمان کار، شیوه لباس پوشیدن، تغذیه، چگونگی آرایش، محل سکونت، رفتارهای دینی و فرهنگی و... را در بر میگیرد.[3] 1. معیارهای زندگی دینی درخانواده برای زندگی درست معیارهایی است: هویت، نهاد و نظام خانواده، ارزشها و نظام ارزشی، هنر و ادبیات، معماری، نظام تعلیم و تربیت، ساختار علم، ساختار اجتماعی، نظام اقتصادی، الگوی مصرف، اوقات فراغت، مدلهای دینداری و دین ورزی، فرهنگ عمومی و برخی دیگر از این دست مفاهیم شاخصههای سبک زندگی به شمار میروند.[4] الف)خداومحوری سبک زندگی، برخاسته از جهانبینی، مفهوم شناسی زندگی و غایت اندیشی انسانها است. توحیدگرایی، ایمان به آخرت، فنا ناپذیری انسان و مسئول و مکلف دانستن انسان در برابر خدا، خود، مردم و جهان خلقت از ویژگیهای مسلمان به شمار میآید؛ در حالی که فرهنگ امانیستی حاکم بر بخش وسیعی از جهان امروزین شاخصههایی غیر از این دارد؛ از این رو باید تفاوتهای چشمگیری در سبک زندگیِ معتقدان به این دو نگاه دید.[5] خانواده که یکی از شاخصههای سبک زندگی است در هر کدام از این دو نگرش از جهات مختلف، مانند اصالت، کارکرد، نقش و عناصر، متفاوت به نظر میرسد. بیگمان بررسی خانواده و سبک زندگی از دیدگاه امام رضا علیهالسلام نیز در نگاه توحیدمدارانه قرار میگیرد و گونه سبک زندگی اسلامی را به تصویر میکشد؛ توحید محوری را باید در همه جنبه های زندگی جاری ساخت. ب) اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده ازدواج وتشکیل خانواده از منظر دین اسلام فی نفسه مقدس وغایت است ؛ از اینرو اصل ازدواج در آیات و روایات اصولی دارد :(آرامش گر روح وجسم )، (توجه به کرامت انسانی)، (گسترش معیشت)، ( استمرار نسل انسان) و(برچیده شدن زمینه گناه) رهنمون ساخته و اهمیت بیش از پیش ازدواج را نمایان می کند. اسلام با حفظ حریم خانواده و تشویق به ازدواج و پرهیز از بی‌بندباری و تسهیل ازدواج از تزلزل بنیاد اصیل خانواده و فروپاشی نظام ارزشی جامعه جلوگیری میکند و زمینه رشد و تعالی شجره طیبه انسانی را فراهم میآورد تا جامعه از شر شجره خبیثه مصون نگه داشته شود[6]. اگر درباره ازدواج دستوری از خدا و پیامبر هم صادر نشده بود، همان فواید اجتماعی که خدا در آن نهاده، از قبیل نیکی با خویشان و پیوند با بیگانگان کافی بود که خردمند صاحبدل را بدان ترغیب کند و عاقل درستاندیش به آن بشتابد[7]. جبرئیل به محضر رسول خدا شرفیاب شد و عرض کرد: ای محمد! پروردگارت سلام میرساند و میفرماید: دختران شما همانند میوه درختند. هرگاه میوه درخت رسید، چارهای جز چیدن آن نیست و اگر چیده نشود، تابش خورشید آن را فاسد میکند و باد مزه آن را از بین می برد، و همانا وقتی که دختران به آن حد رسیدند که زنان دیگر آن موقعیت را دریافتهاند، چارهای جز برگزیدن شوهر ندارند و اگر شوهری برای آنان در نظر گرفته نشود، از فساد و تباهی در امان نیستند.[8] زنی در مقام سؤال به امام باقر علیه السلام عرض کرد: من (متبتله)ام (وارسته و رها شده از کامجوییهای دنیا). حضرت فرمود: (تبتل) چیست؟ پاسخ داد: تصمیم دارم هرگز ازدواج نکنم. امام فرمود: برای چه؟ گفت: برای رسیدن به مقام عالی فضیلت و کمال. حضرت فرمود: از این تصمیم منصرف شو. اگر ترک ازدواج، ارزش معنوی در بر میداشت، حضرت زهرا علیهاالسلام به درک این فضیلت از تو شایستهتر بود؛ چنین نیست که احدی در تحصیل ارزشهای معنوی بر وی پیشی بگیرد[9]. برای ازدواج مطلوب، توجه به چند موضوع اهمیت دارد که برایند آنها در تصمیمگیری برای ازدواج نقش دارد: اخلاق، زیبایی، دینداری، اصالت خانوادگی، میزان دانش، تجانس فرهنگی، تناسب وضعیت مادی طرفین و ... . چه بسیار که نگاه درست نداشتن و بی اعتنایی به این گونه موارد باعث می شود خانواده ناسالمی شکل بگیرد و افراد را به سوی تباهی بکشاند. برای نمونه بر پرهیز از روابط نامشروع و همسری با افراد صالح، در سبک زندگی قرآنی و اسلامی و فرهنگ ائمه علیهم السلام بسیار تأکید شده است. از جمله آنها روایت ذیل از امام هشتم است: بپرهیز از اینکه کسی را به ازدواج شرابخوار درآوری که در آن صورت او را به سوی زنا سوق دادهای[10]. 2. داشتن فرزند داشتن فرزند فرزندآوری، فرزندداری و استمرار نسل مؤمنان در فرهنگ اهل بیت جایگاه ممتازی دارد و به مناسبتها و شیوههای گوناگونی خانوادهها را به این امر تشویق کردهاند. امام رضا علیه السلام نیز در این باره رهنمودهای فراوانی دارند که برخی از آنان را خدمت شما تقدیم می کنیم. اهمیت تولید نسل تولید نسل در اسلام یک هدف متعالی است لذا در روایات وارد شده : خوشبخت کسی است که قبل از مرگ نسلی از او باقی بماند[11].خداوند خیر را در آن قرار داده که فرزند ی از انسان باقی بماند[12]. کسی که بدون بازماندهای بمیرد، گویا در میان مردم نبوده است و کسی که از خودش نسلی به جا گذارد گویا نمرده است[13]. رسول خدا فرمود: با زن سیاه چهره ولود (بچهآور)، ازدواج کنید و زیباروی عقیم را به زنی نگیرید، من روز قیامت با شما در میان امتهای دیگر مباهات خواهم کرد. مگر نمیدانی که بچهها در زیر عرش برای پدران خود استغفار میکنند. حضرت ابراهیم سرپرست آنان است و ساره تربیت کننده آنان[14]. الف) انتخاب نام وآداب نام گذاری : در اسلام نامگذاری برای فرزند از حقوق والدین است ؛ نهادن نام نیک نیز یکی از وظایف والدین بویژه پدر است؛ دراین باره روایاتی زیاد ورهنمودهای زیبا وجود دارد :از جمله نامگذاری قبل از تولد[15] وانتخاب نام های محمد ، علی ، حسن ،حسین، جعفر ، طالب ، عبدالله ، فاطمه [16].سفارش شده است. هرگاه فرزندی را محمد نامیدید، او را گرامی بدارید، در مجلس برای او جا باز کنید و در برابر او چهره درهم نکشید (با ترشرویی با او برخورد نکنید)[17]. هرگاه فرزندی به دنیا آمد، در گوش راست او اذان و در گوش چپ او، باید اقامه گفته شود، اگر میتوانی کام او را با آب فرات بردار یا با عسل. و بهترین نامها و کنیهها را برای او برگزین[18]. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن ، محمد کاویانی. 2. سبک زندگی بر اساس آموزههای اسلامی، حمید فاضلقانع. 3. آیین زندگی از دیدگاه امام رضا علیه السلام، محسن کتابچی. 4. سیره امام رضا(ع)، محمد، صالحی. پی نوشتها: [1] life style [2] ر.ک: حمید فاضلقانع، سبک زندگی بر اساس آموزههای اسلامی، قم، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، مرکز پژوهشهای اسلامی،1392. [3] ر.ک: سعید مهدویکنی، (مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم اجتماعی)، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، سال اول، شماره 1، پاییز 1386. [4] همان. [5] ر. ک: مهدی نصیری، اسلام وتجدد، تهران، کتب صبح، 1380. [6] سید اسحاق حسینی کوهساری، (پژوهشی قرآنی در خصوص جایگاه خانواده در اسلام)، مجله پژوهش های دینی - تابستان و پاییز 1384 - شماره2. [7] کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تحقیق و تصحیح: دارالحدیث‌، قم، دار الحدیث،1429 ، ص 700. [8] ابن بابویه، محمد بن علی‌، عیون أخبار الرضا علیه السلام‌، تحقیق و تصحیح مهدی لاجوردی، ‌ تهران، نشر جهان، 1378 ق، ص : 272.‌ [9] مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، ‌بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‌،1403 ق‌، ص : 216. [10] علی بن موسی، امام هشتم علیه السلام،‌ الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا علیه السلام‌، مشهد، مؤسسة آل البیت علیهم السلام،‌ 1406 ق،280 / 45 [11] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن‌،وسائل الشیعة، قم، ‌مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ‌1409 ق‌ ج‌21، ص357. [12] ابن بابویه، محمد بن علی‌، من لا یحضره الفقیه‌، تصحیح و تحقیق: علی اکبر غفاری، قم‌، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‌،1413 ق، ج3، ص 481.‌ [13] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن‌، هدایة الأمة إلی أحکام الأئمة علیهم السلام‌، مشهد، آستانة الرضویة المقدسة، مجمع البحوث الإسلامیة،1414 ق، ج 7، ص 303 . [14] کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق‌، الکافی، تحقیق و تصحیح: دارالحدیث‌، قم، دار الحدیث،1429، ج‌5، 334 . [15] الکافی،ج1،ص18 [16] همان ج‌6، ص 19. [17] علی بن موسی، امام هشتم علیه السلام، صحیفة الإمام الرضا علیه السلام، ترجمه: علاءالدین حجازی، ‌ تحقیق و تصحیح: حسینعلی‌محفوظ مشهد کنگره جهانی امام رضا علیه‌السلام، ص‌44. [18] بحارالأنوار، ج‌101، ص : 107. منبع: اندیشه قم
سبک زندگی[1] عبارت است ازمجموعه مقررات واصول وضوابط که نمایانگر هویت خاصی است وهرجامعه ای براین اساس می تواند سبک زندگی خاصی داشته باشد به عبارت دیگر به فرد یا جامعهای نماد میبخشد و برساخته از عوامل مادی ومعنوی است که ساختار فرهنگی و اجتماعی ویژهای را پدید میآورد.
این مفهوم در علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی کاربرد وسیعی دارد ، صاحبنظران مطالعات فرهنگی آن را مجموعه رفتارها، مدلها و الگوهای رفتاری هر فرد میدانند که به ابعاد هنجاری، و معنایی زندگی اجتماعی او معطوف باشد و کم و کیف نظام باورها و کنشها و واکنشهای فرد و جامعه را نشان دهد. به دیگر عبارت، سبک زندگی بر ماهیت و محتوای ارتباطات، تعاملات و کنشهای اشخاص و آحاد مردم در هر جامعه دلالت دارد.[2]
فرهنگ علوم اجتماعی سبک زندگی را به نوع زندگی یا نوع معیشت ترجمه کرده که منظور چگونگی جریان حیات و شیوه زندگی انسانها به صورت فردی و گروهی است و چگونگی استفاده از درآمد، طول زمان کار، شیوه لباس پوشیدن، تغذیه، چگونگی آرایش، محل سکونت، رفتارهای دینی و فرهنگی و... را در بر میگیرد.[3]
1. معیارهای زندگی دینی درخانواده
برای زندگی درست معیارهایی است: هویت، نهاد و نظام خانواده، ارزشها و نظام ارزشی، هنر و ادبیات، معماری، نظام تعلیم و تربیت، ساختار علم، ساختار اجتماعی، نظام اقتصادی، الگوی مصرف، اوقات فراغت، مدلهای دینداری و دین ورزی، فرهنگ عمومی و برخی دیگر از این دست مفاهیم شاخصههای سبک زندگی به شمار میروند.[4]
الف)خداومحوری
سبک زندگی، برخاسته از جهانبینی، مفهوم شناسی زندگی و غایت اندیشی انسانها است. توحیدگرایی، ایمان به آخرت، فنا ناپذیری انسان و مسئول و مکلف دانستن انسان در برابر خدا، خود، مردم و جهان خلقت از ویژگیهای مسلمان به شمار میآید؛ در حالی که فرهنگ امانیستی حاکم بر بخش وسیعی از جهان امروزین شاخصههایی غیر از این دارد؛ از این رو باید تفاوتهای چشمگیری در سبک زندگیِ معتقدان به این دو نگاه دید.[5]
خانواده که یکی از شاخصههای سبک زندگی است در هر کدام از این دو نگرش از جهات مختلف، مانند اصالت، کارکرد، نقش و عناصر، متفاوت به نظر میرسد.
بیگمان بررسی خانواده و سبک زندگی از دیدگاه امام رضا علیهالسلام نیز در نگاه توحیدمدارانه قرار میگیرد و گونه سبک زندگی اسلامی را به تصویر میکشد؛ توحید محوری را باید در همه جنبه های زندگی جاری ساخت.
ب) اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده
ازدواج وتشکیل خانواده از منظر دین اسلام فی نفسه مقدس وغایت است ؛ از اینرو اصل ازدواج در آیات و روایات اصولی دارد :(آرامش گر روح وجسم )، (توجه به کرامت انسانی)، (گسترش معیشت)، ( استمرار نسل انسان) و(برچیده شدن زمینه گناه) رهنمون ساخته و اهمیت بیش از پیش ازدواج را نمایان می کند. اسلام با حفظ حریم خانواده و تشویق به ازدواج و پرهیز از بیبندباری و تسهیل ازدواج از تزلزل بنیاد اصیل خانواده و فروپاشی نظام ارزشی جامعه جلوگیری میکند و زمینه رشد و تعالی شجره طیبه انسانی را فراهم میآورد تا جامعه از شر شجره خبیثه مصون نگه داشته شود[6].
اگر درباره ازدواج دستوری از خدا و پیامبر هم صادر نشده بود، همان فواید اجتماعی که خدا در آن نهاده، از قبیل نیکی با خویشان و پیوند با بیگانگان کافی بود که خردمند صاحبدل را بدان ترغیب کند و عاقل درستاندیش به آن بشتابد[7].
جبرئیل به محضر رسول خدا شرفیاب شد و عرض کرد: ای محمد! پروردگارت سلام میرساند و میفرماید: دختران شما همانند میوه درختند. هرگاه میوه درخت رسید، چارهای جز چیدن آن نیست و اگر چیده نشود، تابش خورشید آن را فاسد میکند و باد مزه آن را از بین می برد، و همانا وقتی که دختران به آن حد رسیدند که زنان دیگر آن موقعیت را دریافتهاند، چارهای جز برگزیدن شوهر ندارند و اگر شوهری برای آنان در نظر گرفته نشود، از فساد و تباهی در امان نیستند.[8]
زنی در مقام سؤال به امام باقر علیه السلام عرض کرد: من (متبتله)ام (وارسته و رها شده از کامجوییهای دنیا). حضرت فرمود: (تبتل) چیست؟ پاسخ داد: تصمیم دارم هرگز ازدواج نکنم. امام فرمود: برای چه؟ گفت: برای رسیدن به مقام عالی فضیلت و کمال. حضرت فرمود: از این تصمیم منصرف شو. اگر ترک ازدواج، ارزش معنوی در بر میداشت، حضرت زهرا علیهاالسلام به درک این فضیلت از تو شایستهتر بود؛ چنین نیست که احدی در تحصیل ارزشهای معنوی بر وی پیشی بگیرد[9].
برای ازدواج مطلوب، توجه به چند موضوع اهمیت دارد که برایند آنها در تصمیمگیری برای ازدواج نقش دارد: اخلاق، زیبایی، دینداری، اصالت خانوادگی، میزان دانش، تجانس فرهنگی، تناسب وضعیت مادی طرفین و ... . چه بسیار که نگاه درست نداشتن و بی اعتنایی به این گونه موارد باعث می شود خانواده ناسالمی شکل بگیرد و افراد را به سوی تباهی بکشاند.
برای نمونه بر پرهیز از روابط نامشروع و همسری با افراد صالح، در سبک زندگی قرآنی و اسلامی و فرهنگ ائمه علیهم السلام بسیار تأکید شده است. از جمله آنها روایت ذیل از امام هشتم است:
بپرهیز از اینکه کسی را به ازدواج شرابخوار درآوری که در آن صورت او را به سوی زنا سوق دادهای[10].
2. داشتن فرزند
داشتن فرزند فرزندآوری، فرزندداری و استمرار نسل مؤمنان در فرهنگ اهل بیت جایگاه ممتازی دارد و به مناسبتها و شیوههای گوناگونی خانوادهها را به این امر تشویق کردهاند. امام رضا علیه السلام نیز در این باره رهنمودهای فراوانی دارند که برخی از آنان را خدمت شما تقدیم می کنیم.
اهمیت تولید نسل
تولید نسل در اسلام یک هدف متعالی است لذا در روایات وارد شده : خوشبخت کسی است که قبل از مرگ نسلی از او باقی بماند[11].خداوند خیر را در آن قرار داده که فرزند ی از انسان باقی بماند[12].
کسی که بدون بازماندهای بمیرد، گویا در میان مردم نبوده است و کسی که از خودش نسلی به جا گذارد گویا نمرده است[13].
رسول خدا فرمود: با زن سیاه چهره ولود (بچهآور)، ازدواج کنید و زیباروی عقیم را به زنی نگیرید، من روز قیامت با شما در میان امتهای دیگر مباهات خواهم کرد. مگر نمیدانی که بچهها در زیر عرش برای پدران خود استغفار میکنند. حضرت ابراهیم سرپرست آنان است و ساره تربیت کننده آنان[14].
الف) انتخاب نام وآداب نام گذاری :
در اسلام نامگذاری برای فرزند از حقوق والدین است ؛ نهادن نام نیک نیز یکی از وظایف والدین بویژه پدر است؛ دراین باره روایاتی زیاد ورهنمودهای زیبا وجود دارد :از جمله نامگذاری قبل از تولد[15] وانتخاب نام های محمد ، علی ، حسن ،حسین، جعفر ، طالب ، عبدالله ، فاطمه [16].سفارش شده است.
هرگاه فرزندی را محمد نامیدید، او را گرامی بدارید، در مجلس برای او جا باز کنید و در برابر او چهره درهم نکشید (با ترشرویی با او برخورد نکنید)[17].
هرگاه فرزندی به دنیا آمد، در گوش راست او اذان و در گوش چپ او، باید اقامه گفته شود، اگر میتوانی کام او را با آب فرات بردار یا با عسل. و بهترین نامها و کنیهها را برای او برگزین[18].
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن ، محمد کاویانی.
2. سبک زندگی بر اساس آموزههای اسلامی، حمید فاضلقانع.
3. آیین زندگی از دیدگاه امام رضا علیه السلام، محسن کتابچی.
4. سیره امام رضا(ع)، محمد، صالحی.
پی نوشتها:
[1] life style
[2] ر.ک: حمید فاضلقانع، سبک زندگی بر اساس آموزههای اسلامی، قم، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، مرکز پژوهشهای اسلامی،1392.
[3] ر.ک: سعید مهدویکنی، (مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم اجتماعی)، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، سال اول، شماره 1، پاییز 1386.
[4] همان.
[5] ر. ک: مهدی نصیری، اسلام وتجدد، تهران، کتب صبح، 1380.
[6] سید اسحاق حسینی کوهساری، (پژوهشی قرآنی در خصوص جایگاه خانواده در اسلام)، مجله پژوهش های دینی - تابستان و پاییز 1384 - شماره2.
[7] کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تحقیق و تصحیح: دارالحدیث، قم، دار الحدیث،1429 ، ص 700.
[8] ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه السلام، تحقیق و تصحیح مهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، 1378 ق، ص : 272.
[9] مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی،1403 ق، ص : 216.
[10] علی بن موسی، امام هشتم علیه السلام، الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا علیه السلام، مشهد، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1406 ق،280 / 45
[11] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن،وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1409 ق ج21، ص357.
[12] ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، تصحیح و تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،1413 ق، ج3، ص 481.
[13] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، هدایة الأمة إلی أحکام الأئمة علیهم السلام، مشهد، آستانة الرضویة المقدسة، مجمع البحوث الإسلامیة،1414 ق، ج 7، ص 303 .
[14] کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تحقیق و تصحیح: دارالحدیث، قم، دار الحدیث،1429، ج5، 334 .
[15] الکافی،ج1،ص18
[16] همان ج6، ص 19.
[17] علی بن موسی، امام هشتم علیه السلام، صحیفة الإمام الرضا علیه السلام، ترجمه: علاءالدین حجازی، تحقیق و تصحیح: حسینعلیمحفوظ مشهد کنگره جهانی امام رضا علیهالسلام، ص44.
[18] بحارالأنوار، ج101، ص : 107.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] سلام. چرا امام رضا(ع) زندگی امام جواد(ع) را پربرکت اعلام کرده؟
- [سایر] فضای کلی فکری، سیاسی و اجتماعی دوران امام رضا علیهالسلام؟ مقابلهی امام رضا علیهالسلام با تحریفات به چه شکلی و در چه محورهایی انجام گرفت؟رهبر انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود دربارهی زندگی اهل بیت علیهمالسلام و بهخصوص زندگی امام رضا علیهالسلام بیان میکنند که این حرکتها اثر بلندمدت داشت و یک حرکت آیندهنگرانه بود. این آیندهنگری چگونه بوده است؟
- [سایر] آیاسیره امام رضا(ع) را می توان الگوی کامل برای زندگی گرفت؟
- [سایر] لطفاً خلاصه ای از زندگی نامه امام رضا (ع) را بیان کنید.
- [سایر] چرا به علی بن موسی، امام هشتم شیعیان، "رضا" می گویند؟
- [سایر] در تقسیمبندی چهارگانه برنامه زندگی توسط امام رضا(ع)؛ توجه به کدام قسمت باعث کسب توانایی برای سایر قسمتها میشود؟
- [سایر] چرا امام رضا (ع) را ابوالحسن می نامند؟
- [سایر] کنیه امام رضا (علیه السلام) چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا روز 23 ذی القعده روز زیارتی امام رضا علیه السلام دارای سند معتبر است تا در بارگاه امام علی بن موسی الرضا علیه السلام توجه ویژه شود؟
- [سایر] چرا به امام موسی کاظم(ع) و امام رضا(ع) لقب (ابا الحسن) را دادهاند؟
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.