چرا حضرت امام رضا علیه السلام با ورودش به ایران خواهران و... را با خود نیاوردند؟
با ظهور دین مبین اسلام چراغ روشنی‌بخش و هدایت‌کننده‌ای برای بشریت به ارمغان آمد. اما حفظ و حراست از ارزشها و فرهنگ ارزشی این دین در اجتماع و سپردن آن به نسلهای بعدی اهمیت فوق‌العاده‌ای داشت که هر یک از امامان علیهم السّلام با شناخت دقیق طبیعت اجتماع و ماهیت قدرت حاکم، همواره به انجام دادن این امر پرداخته‌اند. در این مسیر موانع بزرگی پیش روی این هدف متعالی بوجود آمد و قصد انحراف مسیر را داشت از آن جمله تبدیل حکومت الهی و مردمی به نظام استبدادی و سلطنتی بود که توسط امویان و عباسیان و .... رخ می‌داد که در آن مخالفت با سیره و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله هتک حرمت مقدسات،‌ زندانی کردن و کشتن فرزندان پیامبر به چشم می‌خورد. در این میان هر یک از امامان علیهم السّلام به شیوه‌ای خاص به مقابله و مبارزه با این تهدیدات می‌پرداختند. در دوران سیاه عباسیان خاندان علی علیه السّلام مورد ظلم و ستم‌های فراوان قرار گرفته بودند. به طوری که هارون در زمان امام موسی کاظم علیه السّلام سوگند خورده بود خاندان علی علیه السّلام و پیروان آنها را از ریشه برکند.[1] او می‌گفت: تا کی خاندان و فرزندان ابوطالب را تحمل کنم؟ به خدا سوگند خودشان و هم شیعیان‌شان را می‌کشم.کارگزاران او در راستای مبارزه با تشیع، مرقد امام حسین علیه السّلام را نابود کردند و زمین کربلا را شخم زدند. و حتی خواستند شهادت امام کاظم علیه السّلام را به صورت مرگ طبیعی جلوه دهند که موفق نشدند، و فتنة آنان آشکار گردید.[2] پس از شهادت امام هفتم هارون تصمیم گرفت از فشار حکومت علیه امام رضا علیه السّلام بکاهد، هارون در جواب کسانی که دربارة امام رضا علیه السّلام بدگویی می‌کردند گفت:‌آیا آنچه با پدرش کردیم کافی نیست؟[3] می‌خواهید یکباره شمشیر بردارم و همه علویان را بکشم. در زمان مأمون هم وجود نابسامانی‌های مختلف و نگرانی از انقلاب‌های پیاپی علویان وی را بر آن داشت تا راهکارهای سیاسی لازم را پیاده کند. وی بر آن شد تا سیاست چند جانبه حل مشکلات را عملی سازد و در این سیر چون دست‌یابی به اهداف با شدت عمل ممکن نبود طرحی نو اجرا کرد و خود را از دوستداران علی و فرزندان وی معرفی نمود و در این راستا نقشة‌ ولیعهدی امام رضا علیه السّلام را طرح کرد. البته کار انتخاب ولیعهدی امام رضا علیه السّلام از سوی مأمون با تهدید به قتل همراه بود هر چند مأمون در پی بهره‌گیری سیاسی از امام علیه السّلام بود ولی با تدبیر امام علیه السّلام در این کار شکست خورد. از جمله نکات برجستة تدبیر حضرت عبارت بود از سرباز زدن امام علیه السّلام از آمدن به خراسان در برابر مأمون.[4] زیرا نفس این عمل می‌توانست برای مأمون یک پیروزی به شمار آید. امام تا آنجا مخالفت کرد که رجاءبن ابی ضحاک فرستادة‌ مأمون ناگزیر شد امام علیه السّلام را به زور به مرو ببرد.[5] با آنکه مأمون تقاضا کرده بود امام علیه السّلام با اهل بیت خویش به سمت مرو رهسپار شود تا مایه تأیید حکومت او باشد، حضرت علیه السّلام کسی را با خود نبرد بلکه تنها فرزندش را نیز در مدینه گذاشت و این امر به خاطر اطلاع آن حضرت از آینده این سفر بود. مؤید این امر وداع امام علیه السّلام با قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و خروج از مدینه بود که همه دریافتند ناگزیر و بالاجبار پای در راه سفر نهاده است و امنیت و آرامش و برگشتی وجود ندارد.[6] بنابراین چون آمدن حضرتش به ایران به اختیار خود نبود وتحت‌الحفظ توسط مأموران مأمون به ایران آمدند به جز برخی از غلامانش مثل اباصلت هیچ کس از خاندان حضرت به ایران نیامد. اهداف مأمون از آوردن حضرت به ایران، سیاسی بود که تحت نظر بودن حضرت و خاموش شدن شورش‌های علویان و شیعیان از جمله آنها بود که همراه بودن خانواده امام هرگز در صلاح نبود لذا حضرت تنها به ایران تشریف آوردند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1- حیات فکری سیاسی امامان شیعه،رسول جعفریان. 2- اعلام الوری ،طبرسی ،ترجمه محمد حسین ساکت . پی نوشتها: [1] . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، 1381 ق، ج 1، ص 204. [2] . عزالدین ابن الاثیر، الکامل فی التاریخ، تحقیق عبدالله القاضی، بیروت،‌1407 ق،‌ ص 2012. [3] . محمد بن علی بن شهر آشوب، المناقب آل ابی طالب، دارالاضواء بیروت، 1405 ق، ج 3، ص 218. [4] . همان [5] . شیخ الصدوق، عیون اخبار الرضا (ع) ،مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1404 ق، ج 2، ص 115. [6] . علی بن عیسی الاربلی ، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ،‌مکتبة بنی هاشمی، تبریز، 1381 ق، ج 2، ص 118. منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

چرا حضرت امام رضا علیه السلام با ورودش به ایران خواهران و... را با خود نیاوردند؟


پاسخ:

با ظهور دین مبین اسلام چراغ روشنی‌بخش و هدایت‌کننده‌ای برای بشریت به ارمغان آمد. اما حفظ و حراست از ارزشها و فرهنگ ارزشی این دین در اجتماع و سپردن آن به نسلهای بعدی اهمیت فوق‌العاده‌ای داشت که هر یک از امامان علیهم السّلام با شناخت دقیق طبیعت اجتماع و ماهیت قدرت حاکم، همواره به انجام دادن این امر پرداخته‌اند.
در این مسیر موانع بزرگی پیش روی این هدف متعالی بوجود آمد و قصد انحراف مسیر را داشت از آن جمله تبدیل حکومت الهی و مردمی به نظام استبدادی و سلطنتی بود که توسط امویان و عباسیان و .... رخ می‌داد که در آن مخالفت با سیره و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله هتک حرمت مقدسات،‌ زندانی کردن و کشتن فرزندان پیامبر به چشم می‌خورد. در این میان هر یک از امامان علیهم السّلام به شیوه‌ای خاص به مقابله و مبارزه با این تهدیدات می‌پرداختند.
در دوران سیاه عباسیان خاندان علی علیه السّلام مورد ظلم و ستم‌های فراوان قرار گرفته بودند. به طوری که هارون در زمان امام موسی کاظم علیه السّلام سوگند خورده بود خاندان علی علیه السّلام و پیروان آنها را از ریشه برکند.[1] او می‌گفت: تا کی خاندان و فرزندان ابوطالب را تحمل کنم؟ به خدا سوگند خودشان و هم شیعیان‌شان را می‌کشم.کارگزاران او در راستای مبارزه با تشیع، مرقد امام حسین علیه السّلام را نابود کردند و زمین کربلا را شخم زدند. و حتی خواستند شهادت امام کاظم علیه السّلام را به صورت مرگ طبیعی جلوه دهند که موفق نشدند، و فتنة آنان آشکار گردید.[2]
پس از شهادت امام هفتم هارون تصمیم گرفت از فشار حکومت علیه امام رضا علیه السّلام بکاهد، هارون در جواب کسانی که دربارة امام رضا علیه السّلام بدگویی می‌کردند گفت:‌آیا آنچه با پدرش کردیم کافی نیست؟[3] می‌خواهید یکباره شمشیر بردارم و همه علویان را بکشم.
در زمان مأمون هم وجود نابسامانی‌های مختلف و نگرانی از انقلاب‌های پیاپی علویان وی را بر آن داشت تا راهکارهای سیاسی لازم را پیاده کند. وی بر آن شد تا سیاست چند جانبه حل مشکلات را عملی سازد و در این سیر چون دست‌یابی به اهداف با شدت عمل ممکن نبود طرحی نو اجرا کرد و خود را از دوستداران علی و فرزندان وی معرفی نمود و در این راستا نقشة‌ ولیعهدی امام رضا علیه السّلام را طرح کرد. البته کار انتخاب ولیعهدی امام رضا علیه السّلام از سوی مأمون با تهدید به قتل همراه بود هر چند مأمون در پی بهره‌گیری سیاسی از امام علیه السّلام بود ولی با تدبیر امام علیه السّلام در این کار شکست خورد. از جمله نکات برجستة تدبیر حضرت عبارت بود از سرباز زدن امام علیه السّلام از آمدن به خراسان در برابر مأمون.[4]
زیرا نفس این عمل می‌توانست برای مأمون یک پیروزی به شمار آید. امام تا آنجا مخالفت کرد که رجاءبن ابی ضحاک فرستادة‌ مأمون ناگزیر شد امام علیه السّلام را به زور به مرو ببرد.[5]
با آنکه مأمون تقاضا کرده بود امام علیه السّلام با اهل بیت خویش به سمت مرو رهسپار شود تا مایه تأیید حکومت او باشد، حضرت علیه السّلام کسی را با خود نبرد بلکه تنها فرزندش را نیز در مدینه گذاشت و این امر به خاطر اطلاع آن حضرت از آینده این سفر بود. مؤید این امر وداع امام علیه السّلام با قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و خروج از مدینه بود که همه دریافتند ناگزیر و بالاجبار پای در راه سفر نهاده است و امنیت و آرامش و برگشتی وجود ندارد.[6]
بنابراین چون آمدن حضرتش به ایران به اختیار خود نبود وتحت‌الحفظ توسط مأموران مأمون به ایران آمدند به جز برخی از غلامانش مثل اباصلت هیچ کس از خاندان حضرت به ایران نیامد. اهداف مأمون از آوردن حضرت به ایران، سیاسی بود که تحت نظر بودن حضرت و خاموش شدن شورش‌های علویان و شیعیان از جمله آنها بود که همراه بودن خانواده امام هرگز در صلاح نبود لذا حضرت تنها به ایران تشریف آوردند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1- حیات فکری سیاسی امامان شیعه،رسول جعفریان.
2- اعلام الوری ،طبرسی ،ترجمه محمد حسین ساکت .

پی نوشتها:
[1] . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، 1381 ق، ج 1، ص 204.
[2] . عزالدین ابن الاثیر، الکامل فی التاریخ، تحقیق عبدالله القاضی، بیروت،‌1407 ق،‌ ص 2012.
[3] . محمد بن علی بن شهر آشوب، المناقب آل ابی طالب، دارالاضواء بیروت، 1405 ق، ج 3، ص 218.
[4] . همان
[5] . شیخ الصدوق، عیون اخبار الرضا (ع) ،مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1404 ق، ج 2، ص 115.
[6] . علی بن عیسی الاربلی ، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ،‌مکتبة بنی هاشمی، تبریز، 1381 ق، ج 2، ص 118.
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین