با ظهور دین مبین اسلام چراغ روشنیبخش و هدایتکنندهای برای بشریت به ارمغان آمد. اما حفظ و حراست از ارزشها و فرهنگ ارزشی این دین در اجتماع و سپردن آن به نسلهای بعدی اهمیت فوقالعادهای داشت که هر یک از امامان علیهم السّلام با شناخت دقیق طبیعت اجتماع و ماهیت قدرت حاکم، همواره به انجام دادن این امر پرداختهاند. در این مسیر موانع بزرگی پیش روی این هدف متعالی بوجود آمد و قصد انحراف مسیر را داشت از آن جمله تبدیل حکومت الهی و مردمی به نظام استبدادی و سلطنتی بود که توسط امویان و عباسیان و .... رخ میداد که در آن مخالفت با سیره و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله هتک حرمت مقدسات، زندانی کردن و کشتن فرزندان پیامبر به چشم میخورد. در این میان هر یک از امامان علیهم السّلام به شیوهای خاص به مقابله و مبارزه با این تهدیدات میپرداختند. در دوران سیاه عباسیان خاندان علی علیه السّلام مورد ظلم و ستمهای فراوان قرار گرفته بودند. به طوری که هارون در زمان امام موسی کاظم علیه السّلام سوگند خورده بود خاندان علی علیه السّلام و پیروان آنها را از ریشه برکند.[1] او میگفت: تا کی خاندان و فرزندان ابوطالب را تحمل کنم؟ به خدا سوگند خودشان و هم شیعیانشان را میکشم.کارگزاران او در راستای مبارزه با تشیع، مرقد امام حسین علیه السّلام را نابود کردند و زمین کربلا را شخم زدند. و حتی خواستند شهادت امام کاظم علیه السّلام را به صورت مرگ طبیعی جلوه دهند که موفق نشدند، و فتنة آنان آشکار گردید.[2] پس از شهادت امام هفتم هارون تصمیم گرفت از فشار حکومت علیه امام رضا علیه السّلام بکاهد، هارون در جواب کسانی که دربارة امام رضا علیه السّلام بدگویی میکردند گفت:آیا آنچه با پدرش کردیم کافی نیست؟[3] میخواهید یکباره شمشیر بردارم و همه علویان را بکشم. در زمان مأمون هم وجود نابسامانیهای مختلف و نگرانی از انقلابهای پیاپی علویان وی را بر آن داشت تا راهکارهای سیاسی لازم را پیاده کند. وی بر آن شد تا سیاست چند جانبه حل مشکلات را عملی سازد و در این سیر چون دستیابی به اهداف با شدت عمل ممکن نبود طرحی نو اجرا کرد و خود را از دوستداران علی و فرزندان وی معرفی نمود و در این راستا نقشة ولیعهدی امام رضا علیه السّلام را طرح کرد. البته کار انتخاب ولیعهدی امام رضا علیه السّلام از سوی مأمون با تهدید به قتل همراه بود هر چند مأمون در پی بهرهگیری سیاسی از امام علیه السّلام بود ولی با تدبیر امام علیه السّلام در این کار شکست خورد. از جمله نکات برجستة تدبیر حضرت عبارت بود از سرباز زدن امام علیه السّلام از آمدن به خراسان در برابر مأمون.[4] زیرا نفس این عمل میتوانست برای مأمون یک پیروزی به شمار آید. امام تا آنجا مخالفت کرد که رجاءبن ابی ضحاک فرستادة مأمون ناگزیر شد امام علیه السّلام را به زور به مرو ببرد.[5] با آنکه مأمون تقاضا کرده بود امام علیه السّلام با اهل بیت خویش به سمت مرو رهسپار شود تا مایه تأیید حکومت او باشد، حضرت علیه السّلام کسی را با خود نبرد بلکه تنها فرزندش را نیز در مدینه گذاشت و این امر به خاطر اطلاع آن حضرت از آینده این سفر بود. مؤید این امر وداع امام علیه السّلام با قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و خروج از مدینه بود که همه دریافتند ناگزیر و بالاجبار پای در راه سفر نهاده است و امنیت و آرامش و برگشتی وجود ندارد.[6] بنابراین چون آمدن حضرتش به ایران به اختیار خود نبود وتحتالحفظ توسط مأموران مأمون به ایران آمدند به جز برخی از غلامانش مثل اباصلت هیچ کس از خاندان حضرت به ایران نیامد. اهداف مأمون از آوردن حضرت به ایران، سیاسی بود که تحت نظر بودن حضرت و خاموش شدن شورشهای علویان و شیعیان از جمله آنها بود که همراه بودن خانواده امام هرگز در صلاح نبود لذا حضرت تنها به ایران تشریف آوردند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1- حیات فکری سیاسی امامان شیعه،رسول جعفریان. 2- اعلام الوری ،طبرسی ،ترجمه محمد حسین ساکت . پی نوشتها: [1] . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، 1381 ق، ج 1، ص 204. [2] . عزالدین ابن الاثیر، الکامل فی التاریخ، تحقیق عبدالله القاضی، بیروت،1407 ق، ص 2012. [3] . محمد بن علی بن شهر آشوب، المناقب آل ابی طالب، دارالاضواء بیروت، 1405 ق، ج 3، ص 218. [4] . همان [5] . شیخ الصدوق، عیون اخبار الرضا (ع) ،مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1404 ق، ج 2، ص 115. [6] . علی بن عیسی الاربلی ، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ،مکتبة بنی هاشمی، تبریز، 1381 ق، ج 2، ص 118. منبع: اندیشه قم
با ظهور دین مبین اسلام چراغ روشنیبخش و هدایتکنندهای برای بشریت به ارمغان آمد. اما حفظ و حراست از ارزشها و فرهنگ ارزشی این دین در اجتماع و سپردن آن به نسلهای بعدی اهمیت فوقالعادهای داشت که هر یک از امامان علیهم السّلام با شناخت دقیق طبیعت اجتماع و ماهیت قدرت حاکم، همواره به انجام دادن این امر پرداختهاند.
در این مسیر موانع بزرگی پیش روی این هدف متعالی بوجود آمد و قصد انحراف مسیر را داشت از آن جمله تبدیل حکومت الهی و مردمی به نظام استبدادی و سلطنتی بود که توسط امویان و عباسیان و .... رخ میداد که در آن مخالفت با سیره و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله هتک حرمت مقدسات، زندانی کردن و کشتن فرزندان پیامبر به چشم میخورد. در این میان هر یک از امامان علیهم السّلام به شیوهای خاص به مقابله و مبارزه با این تهدیدات میپرداختند.
در دوران سیاه عباسیان خاندان علی علیه السّلام مورد ظلم و ستمهای فراوان قرار گرفته بودند. به طوری که هارون در زمان امام موسی کاظم علیه السّلام سوگند خورده بود خاندان علی علیه السّلام و پیروان آنها را از ریشه برکند.[1] او میگفت: تا کی خاندان و فرزندان ابوطالب را تحمل کنم؟ به خدا سوگند خودشان و هم شیعیانشان را میکشم.کارگزاران او در راستای مبارزه با تشیع، مرقد امام حسین علیه السّلام را نابود کردند و زمین کربلا را شخم زدند. و حتی خواستند شهادت امام کاظم علیه السّلام را به صورت مرگ طبیعی جلوه دهند که موفق نشدند، و فتنة آنان آشکار گردید.[2]
پس از شهادت امام هفتم هارون تصمیم گرفت از فشار حکومت علیه امام رضا علیه السّلام بکاهد، هارون در جواب کسانی که دربارة امام رضا علیه السّلام بدگویی میکردند گفت:آیا آنچه با پدرش کردیم کافی نیست؟[3] میخواهید یکباره شمشیر بردارم و همه علویان را بکشم.
در زمان مأمون هم وجود نابسامانیهای مختلف و نگرانی از انقلابهای پیاپی علویان وی را بر آن داشت تا راهکارهای سیاسی لازم را پیاده کند. وی بر آن شد تا سیاست چند جانبه حل مشکلات را عملی سازد و در این سیر چون دستیابی به اهداف با شدت عمل ممکن نبود طرحی نو اجرا کرد و خود را از دوستداران علی و فرزندان وی معرفی نمود و در این راستا نقشة ولیعهدی امام رضا علیه السّلام را طرح کرد. البته کار انتخاب ولیعهدی امام رضا علیه السّلام از سوی مأمون با تهدید به قتل همراه بود هر چند مأمون در پی بهرهگیری سیاسی از امام علیه السّلام بود ولی با تدبیر امام علیه السّلام در این کار شکست خورد. از جمله نکات برجستة تدبیر حضرت عبارت بود از سرباز زدن امام علیه السّلام از آمدن به خراسان در برابر مأمون.[4]
زیرا نفس این عمل میتوانست برای مأمون یک پیروزی به شمار آید. امام تا آنجا مخالفت کرد که رجاءبن ابی ضحاک فرستادة مأمون ناگزیر شد امام علیه السّلام را به زور به مرو ببرد.[5]
با آنکه مأمون تقاضا کرده بود امام علیه السّلام با اهل بیت خویش به سمت مرو رهسپار شود تا مایه تأیید حکومت او باشد، حضرت علیه السّلام کسی را با خود نبرد بلکه تنها فرزندش را نیز در مدینه گذاشت و این امر به خاطر اطلاع آن حضرت از آینده این سفر بود. مؤید این امر وداع امام علیه السّلام با قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و خروج از مدینه بود که همه دریافتند ناگزیر و بالاجبار پای در راه سفر نهاده است و امنیت و آرامش و برگشتی وجود ندارد.[6]
بنابراین چون آمدن حضرتش به ایران به اختیار خود نبود وتحتالحفظ توسط مأموران مأمون به ایران آمدند به جز برخی از غلامانش مثل اباصلت هیچ کس از خاندان حضرت به ایران نیامد. اهداف مأمون از آوردن حضرت به ایران، سیاسی بود که تحت نظر بودن حضرت و خاموش شدن شورشهای علویان و شیعیان از جمله آنها بود که همراه بودن خانواده امام هرگز در صلاح نبود لذا حضرت تنها به ایران تشریف آوردند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1- حیات فکری سیاسی امامان شیعه،رسول جعفریان.
2- اعلام الوری ،طبرسی ،ترجمه محمد حسین ساکت .
پی نوشتها:
[1] . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، 1381 ق، ج 1، ص 204.
[2] . عزالدین ابن الاثیر، الکامل فی التاریخ، تحقیق عبدالله القاضی، بیروت،1407 ق، ص 2012.
[3] . محمد بن علی بن شهر آشوب، المناقب آل ابی طالب، دارالاضواء بیروت، 1405 ق، ج 3، ص 218.
[4] . همان
[5] . شیخ الصدوق، عیون اخبار الرضا (ع) ،مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1404 ق، ج 2، ص 115.
[6] . علی بن عیسی الاربلی ، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ،مکتبة بنی هاشمی، تبریز، 1381 ق، ج 2، ص 118.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] سفر حضرت معصومه به ایران به دعوت امام رضا(ع) بود یا فرار از خواستگاری مامون؟
- [سایر] زمان ورود حضرت معصومه(س) به ایران امام رضا(ع) شهید شده بود یا زنده بود؟
- [سایر] حضور امام رضا(علیه السلام) در ایران چه تأثیری در گسترش تشیع در ایران داشته است؟
- [سایر] آیا امام رضا(ع) بعد از شهادت حضرت معصومه(س) به قم سفر کردهاند یا خیر؟ همراهان حضرت معصومه در سفر به ایران چه کسانی بودهاند؟
- [سایر] سلام، امام رضا (ع) در ایران فارسی صحبت می کردند؟
- [سایر] تأثیر حضور امام رضا علیه السّلام در گسترش تشیّع در ایران را بیان کنید؟
- [سایر] تأثیر حضور امام رضا علیه السّلام در گسترش تشیّع در ایران را بیان کنید؟
- [سایر] پاسخ امام رضا(ع) به علی بن جهم در مورد شبهه حضرت داود وگناه آدم چیست؟
- [سایر] آیا کراماتی از امام رضا (ع) درطول سفرش به ایران ذکر شدهاست؟
- [سایر] آیا حضور امام رضا (ع)در گسترش تشیّع در ایران تاثیر داشت؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد بگوید : (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و بنابر احتیاط لازم نیز بگوید : (فَهِیَ طالِقٌ) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او ، از هم جدا شدیم پس او رها است . و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : (عَنْ قِبَلِ مُوَکّلِی بارَأْتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ) ، و در هر دو صورت اگر بجای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل انچه او بذل کرده از هم جدا شدیم پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید بارات زوجه موکلی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یا بگوید عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و لزوم گفتن فهی طالق در صیغه های ذکر شده مبنی بر احتیاط واجب است و اگر به جای علی ما بذلت بما بذلت بگوید اشکال ندارد
- [آیت الله نوری همدانی] نماز در حرم امامان (علیهم السلام ) مستحب ، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) برابر دویست هزار نماز است .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب بلکه بهتر از مسجد است. و نماز در حرم مطهّر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر دویست هزار نماز است.
- [امام خمینی] نماز در حرم امامان علیهم السلام مستحب، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله سبحانی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر دویست هزار نماز است.