رهبری نهضت امام خمینی چه دستاوردهایی داشته است ؟
دستاوردها و محورهای نهضت امام خمینی (ره) انقلاب اسلامی بی شک یکی از بزرگترین انقلابهای تاریخ و یکی از درخشان ترین صفحات تاریخ اسلام است که بعد از ظهور اسلام و موج آغازین آن، کمتر نظیر دارد. روح الله خمینی، نامی است که معادلات سیاسی جهان را دست خوش تحولاتی ژرف، و اندیشه دینی عصر را به اقیانوسی مواج و پائیز غم گرفته سرنوشت امت اسلامی را به فصلی شکوفنده و بالنده مبدل ساخت. در این نوشتار، به دنبال یافتن راز و رمز موفقیتها و پیروزیهای این موج آفرین قرن، به مطالعه ابعاد خصلتها و منشها و عملکرد وی در راستای رهبری و هدایت نهضت عظیم انقلاب اسلامی نه در ایران بلکه در جهان اسلام خواهیم پرداخت. در اینجا باید اعتراف کنیم که در این مجال نمی توان سخنی جامع و مانع ارائه داد بلکه این خطر، نگاهی است که باید آن را آغاز کرد تا اندیشه ها و نگاه ها بدان، بیش از پیش، معطوف شود و این راه تا نیل به سر منزلی مقبول ادامه یابد. آری نام امام خمینی (ره) در سرتاسر جهان، با انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی شناخته شده است و به تعبیر مقام معظم رهبری: این انقلاب بدون نام خمینی در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست. امام خمینی (ره) را در دنیا به عنوان یک رهبر انقلابی که علیه یک رژیم دیکتاتوری شاهنشاهی قیام کرد و طی یک انقلاب دینی و با استفاده از نیروی عظیم توده‌های مسلمان، بر خلاف تمام معادلات عناصر داخلی و خارجی، توانست شجره خبیثه کهنسال سلطنت جباران را در ایران ریشه کن کرده و به جای آن نهال طیبه حکومت اسلامی مبتنی بر محبت و اراده مردم را پایه نهد. عظمت این سالک الی الله را به آسانی نمی توان دریافت ولی پیچیدگی انسانی چون امام خمینی(ره) و وسعت و عظمت او و ترسیم سیمای جامعی از چنین وجودی الهی، کاری است بس دشوار، زیرا تفکر در آثار، احوال و ویژگی های چند جانبه او همچون شنا در دریای مواجی است که اندیشه ها، پیاپی موج ایجاد می کنند و بیان و قلمی که بتواند به وصف او بپردازد نادر است و قالب از معنای مقصود لبریز می گردد. اما این مشکلات، هیچگاه نخواهد توانست وقفه ای در شناخت ابعادی از سیره عملی و نظری امام پدید آورد و ما را از انوار درخشان، جرعه های حیات بخش او محروم کند. البته باید در هر زاویه ای از زندگیش با دقت و دیدی جامع نگریست تا بتوان او را چنان که بوده، بشناسیم و به دیگران معرفی کنیم. امام خمینی(ره) به پیروی از سالار شهیدان، بر دشمنان، پیروز شد و فکر و راهش بعد از ارتحالش، تضمین گردید و آن چه که دشمنان می خواستند، بر زبانش جاری نگردید و این برنامه، نشان از استقامت حسینی وار او دارد و به همین علت، خصم را از تهدید و فشار، مایوس نمود. خردمندان عالم، اگر با نگرش منطقی و واقعی بر افکار و کردار امام بنگرند و تحلیلی دقیق در این زمینه داشته باشند، متوجه خواهند شد که راه صحیح، همان طریقی بود که او پیمود و از این حرکت مقدس، با فتح و ظفر و سربلند بیرون آمد. دستاوردها و عناصر محوری نهضت امام خمینی(ره) در طول حیات گهربار سیاسی و اجتماعی ایشان و در دوره‌ای که به رهبری ملت و نهضت اسلامی پرداخت، به انقلاب اسلامی ایران محدود نمی‌شود بلکه باید با رویکرد جهانی به تبیین و بررسی این پدیده قرن بپردازیم. در این نوشتار، به بیان برخی از دستاوردها و عناصر اصلی انقلاب در نهضت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) به اختصار می پردازیم: 1- هدف والا و الهی امام خمینی(ره) امام راحل(رضوان الله تعالی علیه)، در از بین رفتن جاهلیت طاغوت و کشف نقاب از چهره ملکوتی اسلام ناب محمدی‌(صلی الله علیه و آله)، اهتمام منحصر به فردی داشتند. هدف ایشان جز رضای خدا و احیای کلمه علیای الهی چیز دیگری نبود و چهره هستی خویش را متوجه جلب رضای الهی کرد و خشنودی غیر او را معیار قیام خود قرار نداد و این بینش توحیدی، در تمامی مراحل اقدام خالصانه ایشان مشهود بود. 2- احیای اسلام ناب محمدی (اولین کار بزرگ حضرت امام(ره) احیای اسلام بود. به حقیقت می‌توان گفت که امام راحل(ره) احیا کننده اسلام ناب محمدی (صلّی الله علیه و آله) و متمایز کننده آن از اسلام جمود و تحجر یافته از یک سو و اسلام آمریکایی از سوی دیگر بود. امام راحل (ره) توانست فعالیت های گسترده دستگاه های استعماری و استبدادی برای محو دین و یا تحریف آن در اندیشه مسلمانان و حذف آن از اجتماع مسلمین را خنثی کند و یکبار دیگر اسلام ناب محمدی (صلّی الله علیه و آله) و اسلام سازش ناپذیر و جهادگر فی سبیل الله را در قالب یک انقلاب اسلامی عظیم و همه گیر و یک حکومت اسلامی برخاسته از دین مبین اسلام و تعالیم نجات بخش آن به جهانیان عرضه کرد.)[1] 3- مبارزات مقتدرانه در برپائی حکومت اسلامی ایجاد یک حکومت دینی مبتنی بر اندیشه‌ها و احکام اسلامی، در حالی از سوی حضرت امام (ره) صورت گرفت که بسیاری از متفکران علوم اجتماعی، حرف از حذف همیشگی دین از زندگی اجتماعی انسان‌ می‌زدند و آماده بودند تا پایان عصر دین‌داری بشر را به خیال واهی و تفکر کوتاه خود اعلام دارند. فعالیت و مبارزه سیاسی حضرت امام(ره)، مسبوق به سابقه عضویت و فعالیت وی در هیچ حزب سیاسی نبود. خود ایشان نیز مبارزه سیاسی را در قالب یک حزب سیاسی سازماندهی نکرد و در انقلاب خود به شیوه معمول انقلابیون دنیا، نظیر تشکیل سازمان زیرزمینی و انتخاب مشی چریکی و مبارزه مسلحانه و ترور دشمنان متوسل نشد. وی هیچ قشر و طبقه خاصی از قبیل طبقه کارگر یا کشاورز یا تحصیل کرده و یا زنان و جوانان را نیز مخاطب ویژه خود قرار نداد و انقلاب را بر پایه نیروی گروه معینی بنا نکرد و حتی در طول مدت نهضت و انقلاب خود، واژگان و ادبیات مرسوم در متون و محاورات سیاسی متعارف را به کار نگرفت. ایشان هم در برپائی نهضت و بسیج مردم برای انقلاب، روشی یگانه و منحصر به فرد داشت و هم در ایجاد حکومت، صاحب نظریه ای بدیع وبی سابقه بود. در بسیج توده های مردم برای پیروزی در انقلاب، روی سخن او به فطرت انسانها بود و همگان را از آن جهت که انسان دارای فطرتی خداجو و حقیقت طلب و عدالت خواه و اخلاقی هستند به مبارزه با شیطان صفتان و دروغگویان و ستمگران و فاسدان دعوت می کرد. مردم نیز سخن او را فهمیده و به دعوت او پاسخ می دادند. او به جای آنکه در مبارزه با دشمن به قشر خاصی تکیه کند، اقیانوس انسانها را به تلاطم اصلاح طلبانه در می آورد. در مرحله تاسیس حکومت نیز فلسفه سیاسی وی شباهتی به فلسفه های مرسوم و متداول نداشت. او در پی ایجاد حکومت دینی و بازگرداندن دین به صحنه سیاست و حکومت بود و حال آنکه چندین قرن بود که از جهت فکری و عملی در جهان تبلیغ می شد که دوران حکومت دینی به پایان رسیده و حکومت دینی یک اندیشه قرون وسطائی است. اما او که مثل دیگران نبود، بلکه خواهان (جمهوری اسلامی ) بود، نه یک کلمه کم، و نه یک کلمه زیاد. 4- اقتدای واقعی و عملی به سیره معصومان(علیهم السلام) مقتدای واقعی حضرت امام(ره)، اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) و به ویژه سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) بودند. امام راحل نه هدفی غیر از رضای خداوند متعال داشت و نه از اهتمام به امور مسلمین تعلل می‌ورزید و نه از همت گماردن به حل دشواری‌های جامعه انسانی، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، سهل‌انگاری را روا می‌داشت و نه در برابر حاکم طاغی تسلیم می‌شد. و این شور و شعور دینی نبود مگر در پرتو الگو قرار دادن معصومین(ع) و عمل واقعی به شعار محوری و زیبای سرور آزادگان جهان حضرت سیدالشهداء(علیه‌السلام): (هیهات منا الذله‌)[2] و در ندای دل‌انگیز ایشان درباره عزت و حفظ استقلال، به آن حضرت اقتدا نمود و تمامی تدابیر خویش را بر اساس سیره عملی و سبک حکومت داری معصومان(علیهم السلام) بنا کرد. 5- تثبیت عملی عدم جدائی دین از سیاست هر چند امام در واقع، یک شخصیت مذهبی بود، ولی با اعتقاد به این که دین و مذهب از سیاست جدا نیست، اصلاح جامعه خود را در این باور که از لحاظ دینی و سیاسی با هم متحول شود شرع نمود و تا پایان عمر شریفش، بر این اساس عمل کرد. فعالیت های امام قریب پانزده سال در زمینه کارهای مقدماتی طول کشید که این منجر به یک تحول بنیادین در کشور شد تا همه ابعاد اجتماعی و سیاسی و مذهبی را در بر گیرد. به همین دلیل، انقلاب اسلامی ایران تنها یک انقلاب سیاسی نبود، بلکه بیش از هر چیز، یک انقلاب فرهنگی دینی بود. 6- از بین بردن رژیمی پلید و وابسته از میان بردن یکی از مرتجع ترین، پلیدترین و وابسته‌ترین رژیم‌های منطقه و جهان، از بزرگ ترین برنامه های امام بود. سرنگون کردن این رژیم طاغوتی، آن هم در شرایطی که ابرقدرت‌های جهان و در رأس آنها آمریکای جنایتکار با تمام توان در صدد حمایت و حفظ پایه‌های پوسیده آن بود، کار بزرگ و اعجاب انگیزی بود که در منظر تحلیل گران کوتاه بین و مادی نگر آن روز، غیر ممکن دانسته می‌شد. 7- قاطعیت و جامع نگری در افکار و اندیشه ها عظمت حضرت امام(ره) در اندیشه های اخلاقی، عرفانی، سیاسی، فقهی، فلسفی و ... را فرصتی بسیار و بصیرتی عمیق و اندیشمندانی صاحب نظر و دقیق نیاز است که بتوان گستردگی وعمق این اندیشه ها را دریافت چرا که این شخصیت بی بدیل، مظهر نوآوری علمی و تبحّر در فقه و اصول و عینیت بخشیدن به اخلاق و عرفان و خلاقیت در تمامی عرصه های علمی و دینی بود و گزاف نیست اگر که ادعا کنیم سالیان سال باید در آن افکار و نظریات بدیع غور نمود تا هر چه بیشتر به ابعاد جدیدتری دست یافت. ژرف نگری و افق اندیشه های بی بدیل این شخصیت ملکوتی را از بیان مباشران و شاگردان آن حضرت به اختصار بیان می نماییم: - حضرت آیه الله معرفت، در فرازی از اظهارات خود در خصوص ویژگی های آن روح قدسی می فرماید: (امام رایی (فکری) را که انتخاب می کرد، جوانبش را بررسی می نمود و با این سابقه این تفکر برایش چون کوه صلابت داشت و بر همین اساس برای مخاطبین قاطعیت می آورد، چون با تعمق و اندیشه به آن رای دست یافته از آن برنمی گشت، برای ساختن انسان ها مهارت فوق العاده ای داشت و جامعه را برای پذیرش حرف های خودش مهیا می کرد. در بحث ها سکوت می کردند و گوش می دادند و وارد بحث نمی شدند مگر این که بگوئیم آقا چه می فرمایید آن وقت به طور جدی وارد می شدند نه این که بخواهد ما را اقناع کند یا مثلا از بحث در برود، این روش هایی که ایشان داشت برایمان کاملا افتخارآمیز، حیات بخش و آموزنده بود.[3] حضرت آیه الله جوادی آملی، که از پرورش یافتگان مکتب امام خمینی(ره) است، به تشریح سیره عملی و نظری استاد خویش پرداخته، در اظهارات خویش می گوید: حضرت امام خمینی ( قدس سره) نوآوری های فرهنگی و فکری فراوانی داشت که در سایه آنها رهبری را تصاحب نموده و قافله دلها را تسخیر کرد. امام راحل از فکری بلند برخوردار بود که احیانا در لابه لای کتب و آثار علمی سلف صالح به چشم می خورد اما آنها آن توان را نداشتند که این اندیشه را از علم به عین آورند، اما او این اندیشه های بلند را کاملا ترسیم کرده، عملا پیاده نموده و به همگان فهمانید که می توان آن را عینیت بخشید . . . امام راحل (قدس سره) در نهان و نهاد خود، دو کار را انجام داد؛ یعنی همه خواسته ها را بر قرآن درونی عرضه کرد آن گاه عاقل شد و از نظر کارهای بیرونی نیز سعی کرد که فرشته خوی شود.[4] 8- احیای تفکر دینی و مبارزه با انحرافات از مهمترین ویژگی های نهضت بزرگ احیاگری امام خمینی(ره) تشخیص موانع و تحریفات عارض بر دین و جامعه دینی و ارائه راهکارهای جدی و اهتمام در اجرای آنها بود. بازسازی تفکر دینی از ناحیه ایشان در دو حوزه نظری و عملی صورت پذیرفت. بعضی از مؤلفه های این بازسازی در عرصه نظری احیای قلمرو دین از حیث جامعیت آن نسبت به تمامی شؤونات دنیوی و اخروی انسان و مبارزه با سکولاریزم است. تشکیل حکومت اسلامی، احیای حج ابراهیمی و نماز جمعه نمونه هایی از این بازسازی در حوزه عملی است. با یک نگاه تاریخ گرایانه به گذشته درمی یابیم که تاریخ، معرّف افراد بزرگی است که در برهه های مختلف به احیای تفکر دینی پرداخته اند. و به گواهی تاریخ، بدون تردید موفقترین احیاگر مسلمان دوره معاصر، بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) است. چنان که از سلوک و عملکرد امام خمینی(ره) مشهود است، شیوه ایشان در احیای اندیشه اسلامی، شیوه پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) بوده است؛ یعنی انعکاس همان شیوه رفتاری پیامبر (صلی الله علیه و آله) در صدر اسلام و نیز ادامه طریق و روش اهل بیت (علیهم السلام)، یعنی صیانت واقعی از دین و دینداری در جوامع دینی. مهمترین ویژگی نهضت احیاگری امام خمینی(ره) در تشخیص موانع و تحریفات و انحرافات عارض بر دین و جامعه دینی و سپس ارائه راهکارهای جدی و اهتمام در اجرای آنها بود، چرا که احیای حقایق دینی بر شناخت دقیق موانع و آسیب های موجود در راه احیای فرهنگ دینی متوقف است که چنین امری با توجه به جامعیت حضرت ایشان، به شکل بایسته و شایسته ای به وقوع پیوست. اکنون به بعضی از این موانع اشاره می شود: یک- عدم احساس استقلال ملتها و خودباختگی آنها در برابر بیگانگان ایشان در این زمینه می فرمایند: (آن خودباختگی هایی را که دولت سابق و دولتهای سابق داشتند و چشم گو بودند... . آنها دیگر نباید باشد.)[5] و در پیام خود به زائران بیت الله الحرام فرمودند: (... به خود آیید و شخصیت اسلامی خود را بیابید; زیر بار ظلم نروید و هشیارانه نقشه های شوم جهانخواران بین المللی را که در راس آنها آمریکا است، افشا کنید.)[6] دو- وجود اختلاف در جوامع مسلمین توسط قدرت های بیگانه قدرت عظیم مسلمانان که حاصل گسترش فراگیر اسلام در جهان خصوصا مغرب زمین بود و نیز ناسازگاری این پدیده مبارک با مذاق قدرتهای بیگانه و استعمارگر، آنان را بر آن داشت تا در راستای تضعیف و انحلال این قدرت بزرگ و نیز به منظور جلوگیری از توسعه روزافزون اسلام، به ایجاد تفرفه، اختلاف و بر هم ریختن وفاق و وحدت کلمه در جوامع مسلمین بپردازند. حضرت امام خمینی(ره) با تشخیص این توطئه در جای جای پیامها و سخنرانی های خود، نسبت به این امر هشدار داده است. که به یک نمونه از آن اشاره می شود: (آمریکا و شوروی برای تضعیف اسلام و دولتهای اسلامی، مشغول فعالیت از قبیل تفرقه افکنی و ایجاد تشنجات داخلی به دست عمال مزدور یا فریب خورده و برافروختن جنگ بین کشورهای اسلامی و مستضعف جهان هستند.)[7] سه - تحجرگرایی و مقدس مآبی و عدم درک مقتضیات زمان و مکان یکی از معضلات عمده در باب احیای دین و اندیشه اسلامی، وجود تحجرگرایان و مقدس نماهای وابسته است. امام خمینی (ره) در گوشزد کردن خطر این افراد برای دین و نظام چنین می فرمایند: (امروز عده ای با ژست مقدس مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست. طلاب عزیز، لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند. اینها مروج اسلام آمریکایی اند و دشمن رسول الله.)[8] چهار- برداشتهای انحرافی از بعضی روایات یکی دیگر از موانع احیای تفکر دینی، وجود برخی روایات و یا استنباط ها و برداشت های نادرست از روایاتی است که در منابع اسلامی آمده است؛ از جمله، روایاتی که پرچمداران قیامها را، طاغوت معرفی کرده و یا قیام های قبل از ظهور حجت را شکست خورده تلقی می کند، در حالی که تمسک به چنین اخباری صحیح نیست چرا که برخی از آنها جعلی و برخی هم به موضوع و حادثه شخصی مربوط بوده و بعضی از روی تقیه صادر شده و قسمتی هم از برداشتهای غلط ناشی بوده است. علاوه بر این، تمسک به چنین روایاتی با ادله قطعی عقلی و نقلی سازگاری ندارد. ایشان در این خصوص می فرمایند: (ممکن است فراوان، روایت را نشان بدهند که (بوسیله) عمال ظلمه و آخوندهای درباری در تعریف و تمجید سلاطین جعل شده است. به طوری که ملاحظه می کنید با دو روایت ضعیف چه بساطی راه انداخته اند و آن را در مقابل قرآن قرار داده اند. قرآنی که جدیت دارد (که) بر ضد سلاطین قیام کنید و موسی را به قیام علیه سلاطین وا می دارد.)[9] پنج- استظهار ناقص از حکومت حقه اسلامی برخی عقیده دارند تشکیل حکومت اسلامی تنها وظیفه امام معصوم (علیه السلام) است و هر حکومتی جز حکومت معصوم (علیه السلام) ناحق است. یکی از طرفداران این نظریه می گوید: (شما آن مصداق حاکم اسلامی را نشان بدهید، آنی که معصوم از گناه باشد. آنی که از هوا و هوس و حب ریاست و... به هیچ وجه در او اثر نکند، نشان بدهید، او بیاید میدان، جلو بیفتد، ملت می افتد به پایش.) حضرت امام راحل(ره) در پاسخ به این نوع تفکر، می فرمایند: (اعتقاد به چنین مطالبی یا اظهار آنها، بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است... هر که اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد، منکر ضرورت اجرای احکام شده و جامعیت احکام و جاودانگی دین مبین اسلام را انکار کرده است.)[10] شش- جدایی دین از سیاست یکی دیگر از عوامل انحراف و سقوط مسلمین از قدرت، تلقی جدا بودن دین از سیاست و نیز ترویج آن است. در حالی که اسلام چنین رویکردی را نپذیرفته و برای تمام شؤونات فردی و اجتماعی دنیوی و اخروی انسان برنامه ارائه کرده است. امام خمینی(ره) به مبارزه با این تفکر برآمد و بارها و بارها بر عدم جدایی دین از سیاست و نیز منحرف بودن کسانی که به این قضیه دامن می زنند، تصریح می فرمودند.(قبلا اشاره شد) هفت - تجدد خواهی روشنفکران متاثر از فرهنگ غرب و شرق تاثیرپذیری شتابزده از فرهنگ بیگانه و باور این نکته که سعادت و رشد ما در گرو پذیرش بی چون وچرای فرهنگ و عملکرد بیگانه است، اثر هجوم افکار بیگانگان غربی و شرقی در کشورهای اسلامی بود. این عامل نیز یکی از مشکلات مهم در استقرار فرهنگ و حکومت دینی و استقلال عزت اسلامی به شمار می رفت. آنچه گذشت اشاره ای مختصر به بعضی از موانع و مشکلات موجود در راه احیای تفکر دینی در نهضت احیاگری امام خمینی(ره) بود. 9- توجه به امور مسلمین جهان و ایجاد نهضت جهانی اسلام ایجاد نهضت اسلامی در عالم و ظهور یک انقلاب عظیم اسلامی و تشکیل حکومتی دینی به رهبری روحانیت، منجر به ایجاد یک نهضت اسلامی و گرایش مجدد به اسلام در همة ‌سرزمین‌های اسلامی گردید. مسلمانان که پیش از آن، با خودباختگی هر چه تمام‌تر،‌ راهی برای تمسک به دین در دنیای جدید نمی‌دیدند، اکنون با الگوگیری از آن امام فرزانه و دلگرم شدن به امکان نجات بخشی اسلام، به نهضت اسلامی روی آوردند. نگرانی و دلسوزی امام نسبت به مسلمین جهان اعم از ایران و غیرایران و نیز اهتمام به امور جامعه انسانی، مهم‌ترین دغدغه فکری آن حضرت بود و با توجه به فرمایش گهربار پیامبر گرامی اسلام(‌صلی الله علیه و آله): (من اصبح و لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم‌)،[11] مسیر تضعیف و سقوط مسلمین را به سمت نجات و تکامل هدایت نمود. (اگر بررسی کنیم که حرکت امام چه تاثیرات عظیمی در مسلمانان سایر فرق در سراسر دنیا داشته، به نتایج شگفت آوری خواهیم رسید. مهم ترین مواردی را که در این زمینه می توان به آن توجه کرد این است که پس از حرکت امام و نهضت ایشان، همه مسلمانان جهان به هویت اسلامی خود پی بردند و آن را مایه افتخارشان دانستند.)[12] 10- حفظ استقلال و عزت اسلامی حضرت امام(ره) همواره به دنبال کسب و حفظ عزت دینی و فرار از ذلت در برابر هجمه طغیانگران و حاکمان جبار بوده و بر مبنای آن عمل می کردند. (لا والله لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا افر فرار العبید) .[13] 11- احیای فقه شیعه حضرت امام(ره) علاوه بر احیای فقه اصیل جعفری، نگرشی جدید در فقه شیعه ایجاد نمود به گونه ای که. فقاهت شیعه که می رفت به سوی اضمحلال و گوشه نشینی در کنج عبادتگاهها، به گونه ای در جامعه اسلامی مطرح شد که به عنوان قوی‌ترین و مستحکم‌ترین اندیشه‌ها و مکاتب فکری و بر مبنای اجتهاد مستمر و فقه پویا، در تمامی عرصه های بشری متجلی گشت. بحث آثار و اندیشه‌های فقهی امام و تحولی که در جهت هر چه کارآمدتر نمودن فقه شیعه ایجاد نمود به جایگاهی مستقل برای بررسی نیازمند است، آنچه در این مجال اندک می‌توان بیان داشت، گستردگی دامنه فقه و گستره وسیع آن در منظر امام خمینی(ره) است. امام راحل فقه مستحکم شیعه را با نگرشی جهانی و حکومتی مورد توجه قرار داد و ابعادی از فقه را روشن کرد که قبل از آن برای ما روشن نبود. 12- احیای روح شجاعت و شهامت در جامعه شجاعت امام به حدی است که آن روز که همگان از بردن نام شاه، بدون آوردن پیشوند اعلاحضرت همایونی وحشت داشتند، او قیام کرد و با شدیدترین لحن ممکن، نیرومندترین عنصر مستکبر جامعه خویش را مخاطب ساخت و گفت : (تو مگر بهائی هستی که من بگویم کافراست بیرونت کنند... ) و آن روز که برخی مدعیان در خانه هایشان بر خود می لرزیدند و در آرزوی تفاهم و عدم ستیز با دشمن بودند، او فریاد بر آورد: (خمینی را اگر دار بزنند، تفاهم نخواهد کرد) و آن روز که وحشیانه ترین هجوم ها به مرکز روحانیت صورت گرفت، قوی ترین فریاد از حلقومش بلند شد: (شاه دوستی، یعنی غارتگری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین، تجاوز به مراکز علم و دانش) و قهرمانانه اعلام داشت : (من اکنون قلب خود را برای سرنیزه های مامورین شما حاضر کرده ام، ولی برای قبول زورگویی ها و خضوع در مقابل جباری های شما حاضر نخواهم کرد) و اینگونه بود که توانست روح شهامت، شجاعت، سلحشوری و مقاومت در برابر زورگویان و دشمنان دین را در دل مردم و حتی سایر مسلمین جهان ایجاد نموده و به اوج صلابت برساند. 13- ایجاد ارتباط تنگاتنگ بین علم، عمل و معنویت عینیت بخشیدن به اندوخته های علمی و عجین کردن علم و تقوی، از رموز عظمت و ماندگاری حضرت امام(ره) بود. حضرت آیه الله مظاهری می فرماید: (درس ایشان (امام) فقط تعلیم و تعلم نبود بلکه مقید بودند در ضمن تعلم، تهذیب هم باشد، آنچه برای ما اعجاب انگیز و از الطاف بزرگ ایشان بود. تهذیب عملی بود، آنچه من فراموش نمی کنم ابهتی بود که از معظم له در مجالس حکمفرما می شد و محبتی بود که در دل همگی رسوخ داشت ).[14] امام خمینی(ره) همواره از تعلیم و تربیت بر مبنای اسلام سخن به میان می آورد و می فرمود: انسان موجودی است که با تعلیم و تربیت رشد می کند ... تردیدی نیست که تعلیم، منهای تربیت بی نتیجه و گاهی مضر است، چنانکه تربیت بدون تعلیم نیز سودمند نخواهد بود.[15] مساله اساسی در باب تربیت، مساله روح و قلب آدمی است زیرا اگر قلب الهی شود، همه کردار، رفتار و نیات او نیز الهی خواهد شد وبه طور کلی، سعادت انسان به روح یعنی قلب او بستگی دارد.[16] ایشان در اهمیت تهذیب نفس می فرمایند: تمام فسادهایی که در عالم واقع می شود، چه فساد از افراد، چه فسادها از حکومت ها و چه در اجتماع، تمام فسادها زیر سر این میراث شیطانی است و تمام مفسده هایی که در عالم پیدا می شود از بیماری (خود بینی) است ... دردها دوا نمی شود الا به اینکه این خصیصه شیطانی را از بین ببرد، باید ریاضت بکشد و خودش را بزرگ حساب نکند، نگوید من عالمم، من مقدس هستم، چنانکه ملائکه می گفتند. نگوید من ثروتمندم ... من زاهدم ... من موحدم. در هر یک از اینها و در این علم اعلایی که فلسفه یا عرفان است، اگر این خصیصه شیطانی باشد حجاب است (العلم حجاب الاکبر). با علم نمی توان تهذیب نفس کرد و اگر کسی بخواهد خود را معالجه کند باید به این خصیصه توجه بکند و بسیار مشکل است معارضه با این خصیصه. اگر بخواهد کسی تهذیب شود، با علم تنها تهذیب نمی شود علم انسان را تهذیب نمی کند ...[17] 14- توجه به نظرات همگان و تدابیر هوشمندانه حضرت امام بانفوذترین رهبر سیاسی بود، و شیوه اش در استماع سخنان گروه ها و افراد سیاسی بر این بود که به گفته و سخن فردی در مساله ای خاص، اکتفا نمی نمود، هر چند که به آن فرد اطمینان داشت و چون به اظهارات او گوش می داد نظرات مخالفش را هم می شنید و در این زمینه، سخنان دیگران را نیز گوش می کرد و از مجموع شنیده ها، با استنباط عالی و ذکاوت فوق العاده ای که داشت به نتیجه می رسید. و این که برخی ادعا می کنند، امام بر حسب برخی اوضاع و احوال و آگاهی های افراد، تصمیماتی اتخاذ می نمود، صحت ندارد. و دوراندیشی، ژرف نگری و شناخت دقیق امام در مورد افراد و تصمیم های حکیمانه ایشان، امروزه بخوبی برای طالبان حق و مشتاقان معرفت، روشن است. 15- احیای روحیه خودباوری امام خمینی(ره) به ملت ایران آموخت که استعدادهای سرشار و روحیه‌های قوی می‌تواند نه تنها ایران اسلامی بلکه جهان اسلام را زیر و رو کند. درس بزرگ امام به ملت ایران این بود که (ما می‌توانیم). او با عمل خود و دلگرمی‌ خاصی که به ملت در سخت‌ترین شرایط سیاسی، نظامی و اجتماعی می‌داد، نشان داد که می‌توان آنچه را دیگران با تحلیل‌های مادی خود ناممکن و محال می‌دانند، با اتکای به خدای متعال با موفقیت انجام داد. او روحیه جبن و ضعف و ناامیدی و ناتوانی را با عملی کردن اصل نه شرقی، ‌نه غربی از ملت زدود و به جای آن با روح الهی خود، روح شجاعت و قدرت و امید و توانایی را در مردم دمید. ایشان می فرمایند: (هیچ ملتی نمی تواند استقلال پیدا بکند الا اینکه خودش، خودش را بفهمد و تا زمانی که ملتها خودشان را گم کرده اند و دیگران را به جای خودشان نشانده اند، نمی توانند استقلال پیدا کنند ... شرق، فرهنگ اصیل خود را گم کرده است و شما که می خواهید مستقل و آزاد باشید باید مقاومت کنید ... جوانان ما، دانشمندان ما، اساتید دانشگاههای ما ازغرب نترسند، اراده کنند در مقابل غرب قیام کنند و نترسند).[18] 16- دوری امام خمینی(ره) از دنیاگرایی انگیزه نهضت امام راحل(ره) که مطیع و تابع امامان معصوم(علیهم السلام) بود، همان است که در سخنان گهربار امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و بیانات سودمند سیدالشهداء(علیه‌السلام) در تبیین قیام آن ذوات نورانی بیان شده است: (اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منا تنافسا فی سلطان و لا التماسا من فضول الحطام ولکن لنری المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک و یامن المظلمون من عبادک و یعمل بفرائضک و سننک و احکامک‌).[19] پروردگارا! تو می‌دانی که قیام و اقدام مجاهدانه ما، برای رغبت در سلطنت مادی و بهره‌برداری از متاع زائد و پوسیده و پژمرده دنیا نبود، بلکه برای دیدن و نشان دادن و برگرداندن علامت‌های دین تو و برای اصلاح در شهرهای تو بود و برای آنکه بندگان ستمدیده‌ات در امان باشند و به فرائض و سنن و احکام تو عمل شود. برای آشنایان با عملکرد مبارزاتی امام خمینی(ره) از ابتدای نهضت تا پیروزی و پس از آن، از آغاز مهاجرت تا پایان مراجعت، در خلوت و جلوت، در خوف و رجاء و ... شاهد بودند که ایشان هر گونه علاقه در جاه و مقام را عملا مطرود می‌دانست و هر گونه اسراف و رفاه‌طلبی را محکوم می‌کرد و از تعطیل ماندن احکام و حدود الهی رنج می‌برد و با بی اعتنایی به دنیا و خوشی های آن، همواره به دنبال اجرای آنها بوده و از هیچ مساعدتی دریغ نمی‌کرد. و برای خود و خانواده و اطرافیانش حقی طلبکارانه از حکومت و مردم قائل نبود. آن بزرگوار برای خود، زخارف دنیوی و ذخیره و افزون طلبی نداشت و نخواست، بلکه به عکس؛ هدایای فراوانی که برای امام می آوردند، آن هدایا را در راه خدا می داد و بخشی از دارائی خود را که داشت و متعلق به خود او بود و مربوط به بیت المال نبود، برای بیت المال مصرف می کرد. امام خمینی(ره) با وجود همه عظمت، ابهت و مکارمی که داشت، درباره خویشتن می فرمود: (اگر به من خدمتگزار بگویند بهتر است که رهبر بگویند.)[20] 17- حمایت خاص از محرومان و مستضعفان حضرت امام(ره) نسبت به محرومان خصوصا رنج‌دیدگان عصر جاهلیت پهلوی و مجاهدان نستوه زمان قبل و بعد از انقلاب و دفاع مقدس، عنایت ویژه ای داشته و آنها را ولی‌نعمتان انقلاب اسلامی می‌دانست. ایشان در بخشی از سخنان و دستوراتشان به مسئولین چنین می فرمایند: (اسلام از اول برای همین امر قیام کرده که به این مستمندان عالم در مقابل مستکبران خدمت کند و این ستمگران را به جای خود بنشانند و شما اشخاصی هستید که پیرو یک همچو اسلام عزیز هستید و به این پیروی باید ادامه بدهید.)[21] (این پایین شهری ها و این پابرهنه ها به اصطلاح شما این ها ولی نعمت ما هستند، اگر این ها نبودند ما یا در تبعید بودیم، یا در حبس بودیم یا در انزوا، این ها بودند که همه ما را از این مسائل نجات دادند… اگر تا آخر عمرمان به این ها خدمت کنیم نمی توانیم از عهده خدمت این ها برآییم...).[22] 18- خلوص نهضت و یاوران امام خمینی(ره) امام راحل(ره) ضمن اینکه در نهان خود هدفی جز احیا و اجرای حدود معطل دین و احکام راکد و ساکن اسلام نداشت، کسانی را که به یاری می‌طلبید یا پیشنهاد مساعدت آنان را می‌پذیرفت که همچون خود، مقصدی جز جذب جمال الهی نداشتند و اجازه نمی‌داد قیام خالصانه مسلمین، با حضور برخی افراد که انحراف فکری یا عقیدتی یا فساد اخلاقی داشتند آلوده گردد. 19- مردمی بودن نهضت امام خمینی(ره) اگر چه پیروزی انقلاب، بدون رهبری امام عادل و مصمّم میسر نیست، ولی حضور امتی با عزم راسخ و ملتی آگاه نیز شرط ضروری آن می‌باشد و حق‌شناسی از آنان نیز لازم است. خدای سبحان درباره مؤمنین راستین چنین می‌فرماید: (انما المؤمنون الذین امنوا بالله ورسوله و اذا کانوا معه علی امر جامع لم یذهبوا حتی یستاذنوه‌)[23]: مردان با ایمان و مؤمنان راستین کسانی‌اند که از حیث اعتقاد، به خدا و پیامبر او ایمان آورده باشند و از حیث عمل، هرگاه مطلب مهم اجتماعی و حکم جامع امت اسلامی فرا رسید، هرگز صحنه را ترک ننموده و حتی اگر معذور هم باشند، بدون تحصیل اذن رهبر مسلمین، از صحنه اجتماع خارج نمی‌شوند. امت اسلامی ایران، با عمل به این آیه کریمه، هرگز صحنه مبارزه را ترک نکرد و با بذل نفس و مال خود، از اسلام ناب محمدی‌(صلی الله علیه و آله) حمایت خالصانه کردند و بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران، نیز مکرر از مردم فداکار ایران تقدیر می‌فرمودند. حضرت امام خمینی(ره)، همه این حمایت‌ها و هدایت‌ها و حراست‌ها را مرهون لطف ویژه خداوند سبحان می‌دانست و تقدیر از زحمات تمامی مردم خصوصا شهیدان شاهد، جانبازان مخلص، آزادگان سرافراز و توجه ویژه در راستای خدمت به مردم را در سرلوحه عملکرد و برنامه های نظام اسلامی قرار داده بود. مجال ما در بررسی ابعاد شخصیت حضرت امام و دستاوردهای این نهضت عظیم، به پایان رسید در حالی که هنوز جرعه ای از آن آبشار نور، ننوشیده ایم و سخنها و رازهای ناگفته بسیاری مانده است. امید آنکه این نگاه گذرا، سر آغاز نگرشی جامع و بایسته در شیوه های رهبری و عملکرد حضرت امام باشد و اهل تحقیق با این هدف، به شناخت راه و شیوه آن رهبر موفّق تاریخ و آن شخصیت بی بدیل عظیم الشان همّت گمارند، چرا که باور کرده ایم که: عشق به خمینی عشق به همه خوبیهاست. پی نوشتها: [1] . بیانات مقام معظم رهبری- 24/4/68 [2] . تحف‌العقول، ص 241 [3] . مجله حوزه سال ششم، شماره 32 [4] . بنیان مرصوص امام خمینی در بیان و بنان حضرت آیه الله جوادی آملی، ص 37 و ص 107 [5] . صحیفه نور، ج7، ص85 [6] . صحیفه نور، ج9، ص265 [7] . صحیفه نور، ج 18، ص 120 [8] . صحیفه نور، ج 21، ص 91 [9] . امام خمینی، ولایت فقیه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 135 [10] . مجله حوزه، شماره 70 ،ص217 [11] . بحارالانوار، ج 71، ص 337، ح 116 [12] . آیت الله مصباح یزدی، مجله معرفت، ش 31 [13] . بحارالانوار، ج 44، ص 191، ح 4 [14] . سرگذشت‌های ویژه امام خمینی، ج 5، ص 169 [15] . صحیفه نور، ج 8، ص 61 و 65 [16] . صحیفه نور، ج 6 ص 167 [17] . چهل حدیث، امام خمینی، حدیث اول، ص 8 [18] . صحیفه نور، ج11، ص 186 [19] . تحف‌العقول ، ص 239.این جملات با تفاوت مختصری در خطبه‌131 نهج‌البلاغه نیز آمده است [20] . خورشید بی‌غروب، محمد سپهری، مقدمه [21] . صحیفه نور, ج71, ص752 [22] . صحیفه نور, ج61, ص33 [23] . سوره نور، آیه 62 منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

رهبری نهضت امام خمینی چه دستاوردهایی داشته است ؟


پاسخ:

دستاوردها و محورهای نهضت امام خمینی (ره)
انقلاب اسلامی بی شک یکی از بزرگترین انقلابهای تاریخ و یکی از درخشان ترین صفحات تاریخ اسلام است که بعد از ظهور اسلام و موج آغازین آن، کمتر نظیر دارد.
روح الله خمینی، نامی است که معادلات سیاسی جهان را دست خوش تحولاتی ژرف، و اندیشه دینی عصر را به اقیانوسی مواج و پائیز غم گرفته سرنوشت امت اسلامی را به فصلی شکوفنده و بالنده مبدل ساخت.
در این نوشتار، به دنبال یافتن راز و رمز موفقیتها و پیروزیهای این موج آفرین قرن، به مطالعه ابعاد خصلتها و منشها و عملکرد وی در راستای رهبری و هدایت نهضت عظیم انقلاب اسلامی نه در ایران بلکه در جهان اسلام خواهیم پرداخت.
در اینجا باید اعتراف کنیم که در این مجال نمی توان سخنی جامع و مانع ارائه داد بلکه این خطر، نگاهی است که باید آن را آغاز کرد تا اندیشه ها و نگاه ها بدان، بیش از پیش، معطوف شود و این راه تا نیل به سر منزلی مقبول ادامه یابد.
آری نام امام خمینی (ره) در سرتاسر جهان، با انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی شناخته شده است و به تعبیر مقام معظم رهبری: این انقلاب بدون نام خمینی در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست.
امام خمینی (ره) را در دنیا به عنوان یک رهبر انقلابی که علیه یک رژیم دیکتاتوری شاهنشاهی قیام کرد و طی یک انقلاب دینی و با استفاده از نیروی عظیم توده‌های مسلمان، بر خلاف تمام معادلات عناصر داخلی و خارجی، توانست شجره خبیثه کهنسال سلطنت جباران را در ایران ریشه کن کرده و به جای آن نهال طیبه حکومت اسلامی مبتنی بر محبت و اراده مردم را پایه نهد.
عظمت این سالک الی الله را به آسانی نمی توان دریافت ولی پیچیدگی انسانی چون امام خمینی(ره) و وسعت و عظمت او و ترسیم سیمای جامعی از چنین وجودی الهی، کاری است بس دشوار، زیرا تفکر در آثار، احوال و ویژگی های چند جانبه او همچون شنا در دریای مواجی است که اندیشه ها، پیاپی موج ایجاد می کنند و بیان و قلمی که بتواند به وصف او بپردازد نادر است و قالب از معنای مقصود لبریز می گردد. اما این مشکلات، هیچگاه نخواهد توانست وقفه ای در شناخت ابعادی از سیره عملی و نظری امام پدید آورد و ما را از انوار درخشان، جرعه های حیات بخش او محروم کند. البته باید در هر زاویه ای از زندگیش با دقت و دیدی جامع نگریست تا بتوان او را چنان که بوده، بشناسیم و به دیگران معرفی کنیم.
امام خمینی(ره) به پیروی از سالار شهیدان، بر دشمنان، پیروز شد و فکر و راهش بعد از ارتحالش، تضمین گردید و آن چه که دشمنان می خواستند، بر زبانش جاری نگردید و این برنامه، نشان از استقامت حسینی وار او دارد و به همین علت، خصم را از تهدید و فشار، مایوس نمود. خردمندان عالم، اگر با نگرش منطقی و واقعی بر افکار و کردار امام بنگرند و تحلیلی دقیق در این زمینه داشته باشند، متوجه خواهند شد که راه صحیح، همان طریقی بود که او پیمود و از این حرکت مقدس، با فتح و ظفر و سربلند بیرون آمد.
دستاوردها و عناصر محوری نهضت امام خمینی(ره) در طول حیات گهربار سیاسی و اجتماعی ایشان و در دوره‌ای که به رهبری ملت و نهضت اسلامی پرداخت، به انقلاب اسلامی ایران محدود نمی‌شود بلکه باید با رویکرد جهانی به تبیین و بررسی این پدیده قرن بپردازیم.
در این نوشتار، به بیان برخی از دستاوردها و عناصر اصلی انقلاب در نهضت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) به اختصار می پردازیم:
1- هدف والا و الهی امام خمینی(ره)
امام راحل(رضوان الله تعالی علیه)، در از بین رفتن جاهلیت طاغوت و کشف نقاب از چهره ملکوتی اسلام ناب محمدی‌(صلی الله علیه و آله)، اهتمام منحصر به فردی داشتند. هدف ایشان جز رضای خدا و احیای کلمه علیای الهی چیز دیگری نبود و چهره هستی خویش را متوجه جلب رضای الهی کرد و خشنودی غیر او را معیار قیام خود قرار نداد و این بینش توحیدی، در تمامی مراحل اقدام خالصانه ایشان مشهود بود.
2- احیای اسلام ناب محمدی
(اولین کار بزرگ حضرت امام(ره) احیای اسلام بود. به حقیقت می‌توان گفت که امام راحل(ره) احیا کننده اسلام ناب محمدی (صلّی الله علیه و آله) و متمایز کننده آن از اسلام جمود و تحجر یافته از یک سو و اسلام آمریکایی از سوی دیگر بود. امام راحل (ره) توانست فعالیت های گسترده دستگاه های استعماری و استبدادی برای محو دین و یا تحریف آن در اندیشه مسلمانان و حذف آن از اجتماع مسلمین را خنثی کند و یکبار دیگر اسلام ناب محمدی (صلّی الله علیه و آله) و اسلام سازش ناپذیر و جهادگر فی سبیل الله را در قالب یک انقلاب اسلامی عظیم و همه گیر و یک حکومت اسلامی برخاسته از دین مبین اسلام و تعالیم نجات بخش آن به جهانیان عرضه کرد.)[1]
3- مبارزات مقتدرانه در برپائی حکومت اسلامی
ایجاد یک حکومت دینی مبتنی بر اندیشه‌ها و احکام اسلامی، در حالی از سوی حضرت امام (ره) صورت گرفت که بسیاری از متفکران علوم اجتماعی، حرف از حذف همیشگی دین از زندگی اجتماعی انسان‌ می‌زدند و آماده بودند تا پایان عصر دین‌داری بشر را به خیال واهی و تفکر کوتاه خود اعلام دارند.
فعالیت و مبارزه سیاسی حضرت امام(ره)، مسبوق به سابقه عضویت و فعالیت وی در هیچ حزب سیاسی نبود. خود ایشان نیز مبارزه سیاسی را در قالب یک حزب سیاسی سازماندهی نکرد و در انقلاب خود به شیوه معمول انقلابیون دنیا، نظیر تشکیل سازمان زیرزمینی و انتخاب مشی چریکی و مبارزه مسلحانه و ترور دشمنان متوسل نشد. وی هیچ قشر و طبقه خاصی از قبیل طبقه کارگر یا کشاورز یا تحصیل کرده و یا زنان و جوانان را نیز مخاطب ویژه خود قرار نداد و انقلاب را بر پایه نیروی گروه معینی بنا نکرد و حتی در طول مدت نهضت و انقلاب خود، واژگان و ادبیات مرسوم در متون و محاورات سیاسی متعارف را به کار نگرفت.
ایشان هم در برپائی نهضت و بسیج مردم برای انقلاب، روشی یگانه و منحصر به فرد داشت و هم در ایجاد حکومت، صاحب نظریه ای بدیع وبی سابقه بود. در بسیج توده های مردم برای پیروزی در انقلاب، روی سخن او به فطرت انسانها بود و همگان را از آن جهت که انسان دارای فطرتی خداجو و حقیقت طلب و عدالت خواه و اخلاقی هستند به مبارزه با شیطان صفتان و دروغگویان و ستمگران و فاسدان دعوت می کرد. مردم نیز سخن او را فهمیده و به دعوت او پاسخ می دادند. او به جای آنکه در مبارزه با دشمن به قشر خاصی تکیه کند، اقیانوس انسانها را به تلاطم اصلاح طلبانه در می آورد.
در مرحله تاسیس حکومت نیز فلسفه سیاسی وی شباهتی به فلسفه های مرسوم و متداول نداشت. او در پی ایجاد حکومت دینی و بازگرداندن دین به صحنه سیاست و حکومت بود و حال آنکه چندین قرن بود که از جهت فکری و عملی در جهان تبلیغ می شد که دوران حکومت دینی به پایان رسیده و حکومت دینی یک اندیشه قرون وسطائی است. اما او که مثل دیگران نبود، بلکه خواهان (جمهوری اسلامی ) بود، نه یک کلمه کم، و نه یک کلمه زیاد.
4- اقتدای واقعی و عملی به سیره معصومان(علیهم السلام)
مقتدای واقعی حضرت امام(ره)، اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) و به ویژه سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) بودند. امام راحل نه هدفی غیر از رضای خداوند متعال داشت و نه از اهتمام به امور مسلمین تعلل می‌ورزید و نه از همت گماردن به حل دشواری‌های جامعه انسانی، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، سهل‌انگاری را روا می‌داشت و نه در برابر حاکم طاغی تسلیم می‌شد. و این شور و شعور دینی نبود مگر در پرتو الگو قرار دادن معصومین(ع) و عمل واقعی به شعار محوری و زیبای سرور آزادگان جهان حضرت سیدالشهداء(علیه‌السلام): (هیهات منا الذله‌)[2] و در ندای دل‌انگیز ایشان درباره عزت و حفظ استقلال، به آن حضرت اقتدا نمود و تمامی تدابیر خویش را بر اساس سیره عملی و سبک حکومت داری معصومان(علیهم السلام) بنا کرد.
5- تثبیت عملی عدم جدائی دین از سیاست
هر چند امام در واقع، یک شخصیت مذهبی بود، ولی با اعتقاد به این که دین و مذهب از سیاست جدا نیست، اصلاح جامعه خود را در این باور که از لحاظ دینی و سیاسی با هم متحول شود شرع نمود و تا پایان عمر شریفش، بر این اساس عمل کرد. فعالیت های امام قریب پانزده سال در زمینه کارهای مقدماتی طول کشید که این منجر به یک تحول بنیادین در کشور شد تا همه ابعاد اجتماعی و سیاسی و مذهبی را در بر گیرد. به همین دلیل، انقلاب اسلامی ایران تنها یک انقلاب سیاسی نبود، بلکه بیش از هر چیز، یک انقلاب فرهنگی دینی بود.
6- از بین بردن رژیمی پلید و وابسته
از میان بردن یکی از مرتجع ترین، پلیدترین و وابسته‌ترین رژیم‌های منطقه و جهان، از بزرگ ترین برنامه های امام بود.
سرنگون کردن این رژیم طاغوتی، آن هم در شرایطی که ابرقدرت‌های جهان و در رأس آنها آمریکای جنایتکار با تمام توان در صدد حمایت و حفظ پایه‌های پوسیده آن بود، کار بزرگ و اعجاب انگیزی بود که در منظر تحلیل گران کوتاه بین و مادی نگر آن روز، غیر ممکن دانسته می‌شد.
7- قاطعیت و جامع نگری در افکار و اندیشه ها
عظمت حضرت امام(ره) در اندیشه های اخلاقی، عرفانی، سیاسی، فقهی، فلسفی و ... را فرصتی بسیار و بصیرتی عمیق و اندیشمندانی صاحب نظر و دقیق نیاز است که بتوان گستردگی وعمق این اندیشه ها را دریافت چرا که این شخصیت بی بدیل، مظهر نوآوری علمی و تبحّر در فقه و اصول و عینیت بخشیدن به اخلاق و عرفان و خلاقیت در تمامی عرصه های علمی و دینی بود و گزاف نیست اگر که ادعا کنیم سالیان سال باید در آن افکار و نظریات بدیع غور نمود تا هر چه بیشتر به ابعاد جدیدتری دست یافت.
ژرف نگری و افق اندیشه های بی بدیل این شخصیت ملکوتی را از بیان مباشران و شاگردان آن حضرت به اختصار بیان می نماییم:
- حضرت آیه الله معرفت، در فرازی از اظهارات خود در خصوص ویژگی های آن روح قدسی می فرماید:
(امام رایی (فکری) را که انتخاب می کرد، جوانبش را بررسی می نمود و با این سابقه این تفکر برایش چون کوه صلابت داشت و بر همین اساس برای مخاطبین قاطعیت می آورد، چون با تعمق و اندیشه به آن رای دست یافته از آن برنمی گشت، برای ساختن انسان ها مهارت فوق العاده ای داشت و جامعه را برای پذیرش حرف های خودش مهیا می کرد. در بحث ها سکوت می کردند و گوش می دادند و وارد بحث نمی شدند مگر این که بگوئیم آقا چه می فرمایید آن وقت به طور جدی وارد می شدند نه این که بخواهد ما را اقناع کند یا مثلا از بحث در برود، این روش هایی که ایشان داشت برایمان کاملا افتخارآمیز، حیات بخش و آموزنده بود.[3]
حضرت آیه الله جوادی آملی، که از پرورش یافتگان مکتب امام خمینی(ره) است، به تشریح سیره عملی و نظری استاد خویش پرداخته، در اظهارات خویش می گوید: حضرت امام خمینی ( قدس سره) نوآوری های فرهنگی و فکری فراوانی داشت که در سایه آنها رهبری را تصاحب نموده و قافله دلها را تسخیر کرد. امام راحل از فکری بلند برخوردار بود که احیانا در لابه لای کتب و آثار علمی سلف صالح به چشم می خورد اما آنها آن توان را نداشتند که این اندیشه را از علم به عین آورند، اما او این اندیشه های بلند را کاملا ترسیم کرده، عملا پیاده نموده و به همگان فهمانید که می توان آن را عینیت بخشید . . . امام راحل (قدس سره) در نهان و نهاد خود، دو کار را انجام داد؛ یعنی همه خواسته ها را بر قرآن درونی عرضه کرد آن گاه عاقل شد و از نظر کارهای بیرونی نیز سعی کرد که فرشته خوی شود.[4]
8- احیای تفکر دینی و مبارزه با انحرافات
از مهمترین ویژگی های نهضت بزرگ احیاگری امام خمینی(ره) تشخیص موانع و تحریفات عارض بر دین و جامعه دینی و ارائه راهکارهای جدی و اهتمام در اجرای آنها بود. بازسازی تفکر دینی از ناحیه ایشان در دو حوزه نظری و عملی صورت پذیرفت. بعضی از مؤلفه های این بازسازی در عرصه نظری احیای قلمرو دین از حیث جامعیت آن نسبت به تمامی شؤونات دنیوی و اخروی انسان و مبارزه با سکولاریزم است. تشکیل حکومت اسلامی، احیای حج ابراهیمی و نماز جمعه نمونه هایی از این بازسازی در حوزه عملی است.
با یک نگاه تاریخ گرایانه به گذشته درمی یابیم که تاریخ، معرّف افراد بزرگی است که در برهه های مختلف به احیای تفکر دینی پرداخته اند. و به گواهی تاریخ، بدون تردید موفقترین احیاگر مسلمان دوره معاصر، بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) است.
چنان که از سلوک و عملکرد امام خمینی(ره) مشهود است، شیوه ایشان در احیای اندیشه اسلامی، شیوه پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) بوده است؛ یعنی انعکاس همان شیوه رفتاری پیامبر (صلی الله علیه و آله) در صدر اسلام و نیز ادامه طریق و روش اهل بیت (علیهم السلام)، یعنی صیانت واقعی از دین و دینداری در جوامع دینی.
مهمترین ویژگی نهضت احیاگری امام خمینی(ره) در تشخیص موانع و تحریفات و انحرافات عارض بر دین و جامعه دینی و سپس ارائه راهکارهای جدی و اهتمام در اجرای آنها بود، چرا که احیای حقایق دینی بر شناخت دقیق موانع و آسیب های موجود در راه احیای فرهنگ دینی متوقف است که چنین امری با توجه به جامعیت حضرت ایشان، به شکل بایسته و شایسته ای به وقوع پیوست.
اکنون به بعضی از این موانع اشاره می شود:
یک- عدم احساس استقلال ملتها و خودباختگی آنها در برابر بیگانگان
ایشان در این زمینه می فرمایند: (آن خودباختگی هایی را که دولت سابق و دولتهای سابق داشتند و چشم گو بودند... . آنها دیگر نباید باشد.)[5]
و در پیام خود به زائران بیت الله الحرام فرمودند: (... به خود آیید و شخصیت اسلامی خود را بیابید; زیر بار ظلم نروید و هشیارانه نقشه های شوم جهانخواران بین المللی را که در راس آنها آمریکا است، افشا کنید.)[6]
دو- وجود اختلاف در جوامع مسلمین توسط قدرت های بیگانه
قدرت عظیم مسلمانان که حاصل گسترش فراگیر اسلام در جهان خصوصا مغرب زمین بود و نیز ناسازگاری این پدیده مبارک با مذاق قدرتهای بیگانه و استعمارگر، آنان را بر آن داشت تا در راستای تضعیف و انحلال این قدرت بزرگ و نیز به منظور جلوگیری از توسعه روزافزون اسلام، به ایجاد تفرفه، اختلاف و بر هم ریختن وفاق و وحدت کلمه در جوامع مسلمین بپردازند. حضرت امام خمینی(ره) با تشخیص این توطئه در جای جای پیامها و سخنرانی های خود، نسبت به این امر هشدار داده است. که به یک نمونه از آن اشاره می شود: (آمریکا و شوروی برای تضعیف اسلام و دولتهای اسلامی، مشغول فعالیت از قبیل تفرقه افکنی و ایجاد تشنجات داخلی به دست عمال مزدور یا فریب خورده و برافروختن جنگ بین کشورهای اسلامی و مستضعف جهان هستند.)[7]
سه - تحجرگرایی و مقدس مآبی و عدم درک مقتضیات زمان و مکان
یکی از معضلات عمده در باب احیای دین و اندیشه اسلامی، وجود تحجرگرایان و مقدس نماهای وابسته است. امام خمینی (ره) در گوشزد کردن خطر این افراد برای دین و نظام چنین می فرمایند: (امروز عده ای با ژست مقدس مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست. طلاب عزیز، لحظه ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند. اینها مروج اسلام آمریکایی اند و دشمن رسول الله.)[8]
چهار- برداشتهای انحرافی از بعضی روایات
یکی دیگر از موانع احیای تفکر دینی، وجود برخی روایات و یا استنباط ها و برداشت های نادرست از روایاتی است که در منابع اسلامی آمده است؛ از جمله، روایاتی که پرچمداران قیامها را، طاغوت معرفی کرده و یا قیام های قبل از ظهور حجت را شکست خورده تلقی می کند، در حالی که تمسک به چنین اخباری صحیح نیست چرا که برخی از آنها جعلی و برخی هم به موضوع و حادثه شخصی مربوط بوده و بعضی از روی تقیه صادر شده و قسمتی هم از برداشتهای غلط ناشی بوده است. علاوه بر این، تمسک به چنین روایاتی با ادله قطعی عقلی و نقلی سازگاری ندارد. ایشان در این خصوص می فرمایند: (ممکن است فراوان، روایت را نشان بدهند که (بوسیله) عمال ظلمه و آخوندهای درباری در تعریف و تمجید سلاطین جعل شده است. به طوری که ملاحظه می کنید با دو روایت ضعیف چه بساطی راه انداخته اند و آن را در مقابل قرآن قرار داده اند. قرآنی که جدیت دارد (که) بر ضد سلاطین قیام کنید و موسی را به قیام علیه سلاطین وا می دارد.)[9]
پنج- استظهار ناقص از حکومت حقه اسلامی
برخی عقیده دارند تشکیل حکومت اسلامی تنها وظیفه امام معصوم (علیه السلام) است و هر حکومتی جز حکومت معصوم (علیه السلام) ناحق است. یکی از طرفداران این نظریه می گوید: (شما آن مصداق حاکم اسلامی را نشان بدهید، آنی که معصوم از گناه باشد. آنی که از هوا و هوس و حب ریاست و... به هیچ وجه در او اثر نکند، نشان بدهید، او بیاید میدان، جلو بیفتد، ملت می افتد به پایش.) حضرت امام راحل(ره) در پاسخ به این نوع تفکر، می فرمایند: (اعتقاد به چنین مطالبی یا اظهار آنها، بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است... هر که اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد، منکر ضرورت اجرای احکام شده و جامعیت احکام و جاودانگی دین مبین اسلام را انکار کرده است.)[10]
شش- جدایی دین از سیاست
یکی دیگر از عوامل انحراف و سقوط مسلمین از قدرت، تلقی جدا بودن دین از سیاست و نیز ترویج آن است. در حالی که اسلام چنین رویکردی را نپذیرفته و برای تمام شؤونات فردی و اجتماعی دنیوی و اخروی انسان برنامه ارائه کرده است.
امام خمینی(ره) به مبارزه با این تفکر برآمد و بارها و بارها بر عدم جدایی دین از سیاست و نیز منحرف بودن کسانی که به این قضیه دامن می زنند، تصریح می فرمودند.(قبلا اشاره شد)
هفت - تجدد خواهی روشنفکران متاثر از فرهنگ غرب و شرق
تاثیرپذیری شتابزده از فرهنگ بیگانه و باور این نکته که سعادت و رشد ما در گرو پذیرش بی چون وچرای فرهنگ و عملکرد بیگانه است، اثر هجوم افکار بیگانگان غربی و شرقی در کشورهای اسلامی بود. این عامل نیز یکی از مشکلات مهم در استقرار فرهنگ و حکومت دینی و استقلال عزت اسلامی به شمار می رفت.
آنچه گذشت اشاره ای مختصر به بعضی از موانع و مشکلات موجود در راه احیای تفکر دینی در نهضت احیاگری امام خمینی(ره) بود.
9- توجه به امور مسلمین جهان و ایجاد نهضت جهانی اسلام
ایجاد نهضت اسلامی در عالم و ظهور یک انقلاب عظیم اسلامی و تشکیل حکومتی دینی به رهبری روحانیت، منجر به ایجاد یک نهضت اسلامی و گرایش مجدد به اسلام در همة ‌سرزمین‌های اسلامی گردید.
مسلمانان که پیش از آن، با خودباختگی هر چه تمام‌تر،‌ راهی برای تمسک به دین در دنیای جدید نمی‌دیدند، اکنون با الگوگیری از آن امام فرزانه و دلگرم شدن به امکان نجات بخشی اسلام، به نهضت اسلامی روی آوردند.
نگرانی و دلسوزی امام نسبت به مسلمین جهان اعم از ایران و غیرایران و نیز اهتمام به امور جامعه انسانی، مهم‌ترین دغدغه فکری آن حضرت بود و با توجه به فرمایش گهربار پیامبر گرامی اسلام(‌صلی الله علیه و آله): (من اصبح و لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم‌)،[11] مسیر تضعیف و سقوط مسلمین را به سمت نجات و تکامل هدایت نمود.
(اگر بررسی کنیم که حرکت امام چه تاثیرات عظیمی در مسلمانان سایر فرق در سراسر دنیا داشته، به نتایج شگفت آوری خواهیم رسید. مهم ترین مواردی را که در این زمینه می توان به آن توجه کرد این است که پس از حرکت امام و نهضت ایشان، همه مسلمانان جهان به هویت اسلامی خود پی بردند و آن را مایه افتخارشان دانستند.)[12]
10- حفظ استقلال و عزت اسلامی
حضرت امام(ره) همواره به دنبال کسب و حفظ عزت دینی و فرار از ذلت در برابر هجمه طغیانگران و حاکمان جبار بوده و بر مبنای آن عمل می کردند. (لا والله لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا افر فرار العبید) .[13]
11- احیای فقه شیعه
حضرت امام(ره) علاوه بر احیای فقه اصیل جعفری، نگرشی جدید در فقه شیعه ایجاد نمود به گونه ای که. فقاهت شیعه که می رفت به سوی اضمحلال و گوشه نشینی در کنج عبادتگاهها، به گونه ای در جامعه اسلامی مطرح شد که به عنوان قوی‌ترین و مستحکم‌ترین اندیشه‌ها و مکاتب فکری و بر مبنای اجتهاد مستمر و فقه پویا، در تمامی عرصه های بشری متجلی گشت.
بحث آثار و اندیشه‌های فقهی امام و تحولی که در جهت هر چه کارآمدتر نمودن فقه شیعه ایجاد نمود به جایگاهی مستقل برای بررسی نیازمند است، آنچه در این مجال اندک می‌توان بیان داشت، گستردگی دامنه فقه و گستره وسیع آن در منظر امام خمینی(ره) است. امام راحل فقه مستحکم شیعه را با نگرشی جهانی و حکومتی مورد توجه قرار داد و ابعادی از فقه را روشن کرد که قبل از آن برای ما روشن نبود.
12- احیای روح شجاعت و شهامت در جامعه
شجاعت امام به حدی است که آن روز که همگان از بردن نام شاه، بدون آوردن پیشوند اعلاحضرت همایونی وحشت داشتند، او قیام کرد و با شدیدترین لحن ممکن، نیرومندترین عنصر مستکبر جامعه خویش را مخاطب ساخت و گفت : (تو مگر بهائی هستی که من بگویم کافراست بیرونت کنند... )
و آن روز که برخی مدعیان در خانه هایشان بر خود می لرزیدند و در آرزوی تفاهم و عدم ستیز با دشمن بودند، او فریاد بر آورد: (خمینی را اگر دار بزنند، تفاهم نخواهد کرد)
و آن روز که وحشیانه ترین هجوم ها به مرکز روحانیت صورت گرفت، قوی ترین فریاد از حلقومش بلند شد:
(شاه دوستی، یعنی غارتگری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین، تجاوز به مراکز علم و دانش)
و قهرمانانه اعلام داشت : (من اکنون قلب خود را برای سرنیزه های مامورین شما حاضر کرده ام، ولی برای قبول زورگویی ها و خضوع در مقابل جباری های شما حاضر نخواهم کرد)
و اینگونه بود که توانست روح شهامت، شجاعت، سلحشوری و مقاومت در برابر زورگویان و دشمنان دین را در دل مردم و حتی سایر مسلمین جهان ایجاد نموده و به اوج صلابت برساند.
13- ایجاد ارتباط تنگاتنگ بین علم، عمل و معنویت
عینیت بخشیدن به اندوخته های علمی و عجین کردن علم و تقوی، از رموز عظمت و ماندگاری حضرت امام(ره) بود.
حضرت آیه الله مظاهری می فرماید: (درس ایشان (امام) فقط تعلیم و تعلم نبود بلکه مقید بودند در ضمن تعلم، تهذیب هم باشد، آنچه برای ما اعجاب انگیز و از الطاف بزرگ ایشان بود. تهذیب عملی بود، آنچه من فراموش نمی کنم ابهتی بود که از معظم له در مجالس حکمفرما می شد و محبتی بود که در دل همگی رسوخ داشت ).[14]
امام خمینی(ره) همواره از تعلیم و تربیت بر مبنای اسلام سخن به میان می آورد و می فرمود: انسان موجودی است که با تعلیم و تربیت رشد می کند ... تردیدی نیست که تعلیم، منهای تربیت بی نتیجه و گاهی مضر است، چنانکه تربیت بدون تعلیم نیز سودمند نخواهد بود.[15]
مساله اساسی در باب تربیت، مساله روح و قلب آدمی است زیرا اگر قلب الهی شود، همه کردار، رفتار و نیات او نیز الهی خواهد شد وبه طور کلی، سعادت انسان به روح یعنی قلب او بستگی دارد.[16]
ایشان در اهمیت تهذیب نفس می فرمایند: تمام فسادهایی که در عالم واقع می شود، چه فساد از افراد، چه فسادها از حکومت ها و چه در اجتماع، تمام فسادها زیر سر این میراث شیطانی است و تمام مفسده هایی که در عالم پیدا می شود از بیماری (خود بینی) است ... دردها دوا نمی شود الا به اینکه این خصیصه شیطانی را از بین ببرد، باید ریاضت بکشد و خودش را بزرگ حساب نکند، نگوید من عالمم، من مقدس هستم، چنانکه ملائکه می گفتند. نگوید من ثروتمندم ... من زاهدم ... من موحدم. در هر یک از اینها و در این علم اعلایی که فلسفه یا عرفان است، اگر این خصیصه شیطانی باشد حجاب است (العلم حجاب الاکبر). با علم نمی توان تهذیب نفس کرد و اگر کسی بخواهد خود را معالجه کند باید به این خصیصه توجه بکند و بسیار مشکل است معارضه با این خصیصه. اگر بخواهد کسی تهذیب شود، با علم تنها تهذیب نمی شود علم انسان را تهذیب نمی کند ...[17]
14- توجه به نظرات همگان و تدابیر هوشمندانه
حضرت امام بانفوذترین رهبر سیاسی بود، و شیوه اش در استماع سخنان گروه ها و افراد سیاسی بر این بود که به گفته و سخن فردی در مساله ای خاص، اکتفا نمی نمود، هر چند که به آن فرد اطمینان داشت و چون به اظهارات او گوش می داد نظرات مخالفش را هم می شنید و در این زمینه، سخنان دیگران را نیز گوش می کرد و از مجموع شنیده ها، با استنباط عالی و ذکاوت فوق العاده ای که داشت به نتیجه می رسید. و این که برخی ادعا می کنند، امام بر حسب برخی اوضاع و احوال و آگاهی های افراد، تصمیماتی اتخاذ می نمود، صحت ندارد. و دوراندیشی، ژرف نگری و شناخت دقیق امام در مورد افراد و تصمیم های حکیمانه ایشان، امروزه بخوبی برای طالبان حق و مشتاقان معرفت، روشن است.
15- احیای روحیه خودباوری
امام خمینی(ره) به ملت ایران آموخت که استعدادهای سرشار و روحیه‌های قوی می‌تواند نه تنها ایران اسلامی بلکه جهان اسلام را زیر و رو کند. درس بزرگ امام به ملت ایران این بود که (ما می‌توانیم). او با عمل خود و دلگرمی‌ خاصی که به ملت در سخت‌ترین شرایط سیاسی، نظامی و اجتماعی می‌داد، نشان داد که می‌توان آنچه را دیگران با تحلیل‌های مادی خود ناممکن و محال می‌دانند، با اتکای به خدای متعال با موفقیت انجام داد. او روحیه جبن و ضعف و ناامیدی و ناتوانی را با عملی کردن اصل نه شرقی، ‌نه غربی از ملت زدود و به جای آن با روح الهی خود، روح شجاعت و قدرت و امید و توانایی را در مردم دمید.
ایشان می فرمایند: (هیچ ملتی نمی تواند استقلال پیدا بکند الا اینکه خودش، خودش را بفهمد و تا زمانی که ملتها خودشان را گم کرده اند و دیگران را به جای خودشان نشانده اند، نمی توانند استقلال پیدا کنند ... شرق، فرهنگ اصیل خود را گم کرده است و شما که می خواهید مستقل و آزاد باشید باید مقاومت کنید ... جوانان ما، دانشمندان ما، اساتید دانشگاههای ما ازغرب نترسند، اراده کنند در مقابل غرب قیام کنند و نترسند).[18]
16- دوری امام خمینی(ره) از دنیاگرایی
انگیزه نهضت امام راحل(ره) که مطیع و تابع امامان معصوم(علیهم السلام) بود، همان است که در سخنان گهربار امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و بیانات سودمند سیدالشهداء(علیه‌السلام) در تبیین قیام آن ذوات نورانی بیان شده است: (اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منا تنافسا فی سلطان و لا التماسا من فضول الحطام ولکن لنری المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک و یامن المظلمون من عبادک و یعمل بفرائضک و سننک و احکامک‌).[19] پروردگارا! تو می‌دانی که قیام و اقدام مجاهدانه ما، برای رغبت در سلطنت مادی و بهره‌برداری از متاع زائد و پوسیده و پژمرده دنیا نبود، بلکه برای دیدن و نشان دادن و برگرداندن علامت‌های دین تو و برای اصلاح در شهرهای تو بود و برای آنکه بندگان ستمدیده‌ات در امان باشند و به فرائض و سنن و احکام تو عمل شود.
برای آشنایان با عملکرد مبارزاتی امام خمینی(ره) از ابتدای نهضت تا پیروزی و پس از آن، از آغاز مهاجرت تا پایان مراجعت، در خلوت و جلوت، در خوف و رجاء و ... شاهد بودند که ایشان هر گونه علاقه در جاه و مقام را عملا مطرود می‌دانست و هر گونه اسراف و رفاه‌طلبی را محکوم می‌کرد و از تعطیل ماندن احکام و حدود الهی رنج می‌برد و با بی اعتنایی به دنیا و خوشی های آن، همواره به دنبال اجرای آنها بوده و از هیچ مساعدتی دریغ نمی‌کرد. و برای خود و خانواده و اطرافیانش حقی طلبکارانه از حکومت و مردم قائل نبود.
آن بزرگوار برای خود، زخارف دنیوی و ذخیره و افزون طلبی نداشت و نخواست، بلکه به عکس؛ هدایای فراوانی که برای امام می آوردند، آن هدایا را در راه خدا می داد و بخشی از دارائی خود را که داشت و متعلق به خود او بود و مربوط به بیت المال نبود، برای بیت المال مصرف می کرد.
امام خمینی(ره) با وجود همه عظمت، ابهت و مکارمی که داشت، درباره خویشتن می فرمود: (اگر به من خدمتگزار بگویند بهتر است که رهبر بگویند.)[20]
17- حمایت خاص از محرومان و مستضعفان
حضرت امام(ره) نسبت به محرومان خصوصا رنج‌دیدگان عصر جاهلیت پهلوی و مجاهدان نستوه زمان قبل و بعد از انقلاب و دفاع مقدس، عنایت ویژه ای داشته و آنها را ولی‌نعمتان انقلاب اسلامی می‌دانست.
ایشان در بخشی از سخنان و دستوراتشان به مسئولین چنین می فرمایند: (اسلام از اول برای همین امر قیام کرده که به این مستمندان عالم در مقابل مستکبران خدمت کند و این ستمگران را به جای خود بنشانند و شما اشخاصی هستید که پیرو یک همچو اسلام عزیز هستید و به این پیروی باید ادامه بدهید.)[21]
(این پایین شهری ها و این پابرهنه ها به اصطلاح شما این ها ولی نعمت ما هستند، اگر این ها نبودند ما یا در تبعید بودیم، یا در حبس بودیم یا در انزوا، این ها بودند که همه ما را از این مسائل نجات دادند… اگر تا آخر عمرمان به این ها خدمت کنیم نمی توانیم از عهده خدمت این ها برآییم...).[22]
18- خلوص نهضت و یاوران امام خمینی(ره)
امام راحل(ره) ضمن اینکه در نهان خود هدفی جز احیا و اجرای حدود معطل دین و احکام راکد و ساکن اسلام نداشت، کسانی را که به یاری می‌طلبید یا پیشنهاد مساعدت آنان را می‌پذیرفت که همچون خود، مقصدی جز جذب جمال الهی نداشتند و اجازه نمی‌داد قیام خالصانه مسلمین، با حضور برخی افراد که انحراف فکری یا عقیدتی یا فساد اخلاقی داشتند آلوده گردد.
19- مردمی بودن نهضت امام خمینی(ره)
اگر چه پیروزی انقلاب، بدون رهبری امام عادل و مصمّم میسر نیست، ولی حضور امتی با عزم راسخ و ملتی آگاه نیز شرط ضروری آن می‌باشد و حق‌شناسی از آنان نیز لازم است. خدای سبحان درباره مؤمنین راستین چنین می‌فرماید: (انما المؤمنون الذین امنوا بالله ورسوله و اذا کانوا معه علی امر جامع لم یذهبوا حتی یستاذنوه‌)[23]: مردان با ایمان و مؤمنان راستین کسانی‌اند که از حیث اعتقاد، به خدا و پیامبر او ایمان آورده باشند و از حیث عمل، هرگاه مطلب مهم اجتماعی و حکم جامع امت اسلامی فرا رسید، هرگز صحنه را ترک ننموده و حتی اگر معذور هم باشند، بدون تحصیل اذن رهبر مسلمین، از صحنه اجتماع خارج نمی‌شوند.
امت اسلامی ایران، با عمل به این آیه کریمه، هرگز صحنه مبارزه را ترک نکرد و با بذل نفس و مال خود، از اسلام ناب محمدی‌(صلی الله علیه و آله) حمایت خالصانه کردند و بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران، نیز مکرر از مردم فداکار ایران تقدیر می‌فرمودند.
حضرت امام خمینی(ره)، همه این حمایت‌ها و هدایت‌ها و حراست‌ها را مرهون لطف ویژه خداوند سبحان می‌دانست و تقدیر از زحمات تمامی مردم خصوصا شهیدان شاهد، جانبازان مخلص، آزادگان سرافراز و توجه ویژه در راستای خدمت به مردم را در سرلوحه عملکرد و برنامه های نظام اسلامی قرار داده بود.
مجال ما در بررسی ابعاد شخصیت حضرت امام و دستاوردهای این نهضت عظیم، به پایان رسید در حالی که هنوز جرعه ای از آن آبشار نور، ننوشیده ایم و سخنها و رازهای ناگفته بسیاری مانده است. امید آنکه این نگاه گذرا، سر آغاز نگرشی جامع و بایسته در شیوه های رهبری و عملکرد حضرت امام باشد و اهل تحقیق با این هدف، به شناخت راه و شیوه آن رهبر موفّق تاریخ و آن شخصیت بی بدیل عظیم الشان همّت گمارند، چرا که باور کرده ایم که: عشق به خمینی عشق به همه خوبیهاست.

پی نوشتها:
[1] . بیانات مقام معظم رهبری- 24/4/68
[2] . تحف‌العقول، ص 241
[3] . مجله حوزه سال ششم، شماره 32
[4] . بنیان مرصوص امام خمینی در بیان و بنان حضرت آیه الله جوادی آملی، ص 37 و ص 107
[5] . صحیفه نور، ج7، ص85
[6] . صحیفه نور، ج9، ص265
[7] . صحیفه نور، ج 18، ص 120
[8] . صحیفه نور، ج 21، ص 91
[9] . امام خمینی، ولایت فقیه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 135
[10] . مجله حوزه، شماره 70 ،ص217
[11] . بحارالانوار، ج 71، ص 337، ح 116
[12] . آیت الله مصباح یزدی، مجله معرفت، ش 31
[13] . بحارالانوار، ج 44، ص 191، ح 4
[14] . سرگذشت‌های ویژه امام خمینی، ج 5، ص 169
[15] . صحیفه نور، ج 8، ص 61 و 65
[16] . صحیفه نور، ج 6 ص 167
[17] . چهل حدیث، امام خمینی، حدیث اول، ص 8
[18] . صحیفه نور، ج11، ص 186
[19] . تحف‌العقول ، ص 239.این جملات با تفاوت مختصری در خطبه‌131 نهج‌البلاغه نیز آمده است
[20] . خورشید بی‌غروب، محمد سپهری، مقدمه
[21] . صحیفه نور, ج71, ص752
[22] . صحیفه نور, ج61, ص33
[23] . سوره نور، آیه 62
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین