پیش از پرداختن به پاسخ این سوال ، لازم است این سوال مورد بررسی قرار گیرد که آیا اساساً دست بوسی از منظر اسلام ، امری مذموم و ناپسند است و یا امری می باشد که می تواند مباح و یا حتی پسندیده باشد؟ علت این امر نیز این است که بر خلاف برخی سنّت هایی که اسلام حکم صریحی در مورد آنها داشته و به شدّت از آنها نهی می کند همچون سجده بر غیر خدا ، اموری همچون دست بوسی ، به گونه ای هستند که حکم واحد و صریحی نداشته و دیدگاه های متفاوتی اعم از جواز ، استحباب ، کراهت و حرمت نسبت به آن ارائه شده است .به طوری که با قاطعیت نمی توان آن را حرام اعلام کرد .به عنوان مثال در سنّت و سیره اصحاب و یاران پیغمبر(س) و ائمه معصومین(ع)، مواردی دیده میشود که آنها دست پیغمبر(س) و امام(ع) را بوسیدهاند، و نهی و ردی از سوی آنان نیز نشده است. در کتاب (موسوعة الدفاع عن رسولالله(ص)،ج2، ص 79)مینویسد: (در مورد بوسیدن دست، احادیث و آثار فراوانی وجود دارد که مجموع آن بر ثبوت آن از پیغمبر(ص) دلالت میکند.) در آثار و منابع از بوسیدن دست پیغمبر(ص) توسط یاران و اصحاب از جمله زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه و بوسیدن دست امام حسین(ص) توسط فرزدق شاعر و بوسیدن دست امام صادق(ص) توسط محمد بن مسلم [فقیه و راوی بزرگ شیعه] ...حکایت شده است.[1]. شهید اول، از فقهای بزرگ شیعه، به جواز بوسیدن دست برادران مسلمان که به عنوان تعظیم و بزرگداشت مومن فتوا میدهد[2]. در سیره امام سجاد (ع) نیز نقل شده است که ( کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِذَا أَعْطَی السَّائِلَ قَبَّلَ یَدَ السَّائِلِ فَقِیلَ لَهُ لِمَ تَفْعَلُ ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّهَا تَقَعُ فِی یَدِ اللَّهِ قَبْلَ یَدِ الْعَبْدِ. [3]) یعنی امام سجاد (ع) هرگاه به سائل چیزی می داد دستش را می بوسید پس به او عرض شد چرا چنین کاری می کنی؟ فرمود برای اینکه صدقه قبل از اینکه در دست بنده قرار گیرد در دست خدا قرار می گیرد همچنین در سیره اخلاقی برخی علمای اخلاق نیز ، هم از سنّت دست بوسی نهی شده است و هم تلویحاً نسبت به برخی افراد مورد تایید قرار گرفته است . به عنوان مثال یکی از شاگردان آیت الله جوادی آملی، در صفحه ویژه ایشان با اشاره به دیدار جمعی از محققین با ایشان نوشته است: یکی از دوستان به آیت الله جوادی آملی اصرار کرد دستشان را ببوسد. ایشان با لحنی ناصحانه به ما فرمود:نه دست کسی را ببوسید و نه بگذارید دستتان را ببوسند.من تا کنون هیچ دستی را نبوسیده ام، جز یک دست و آن هم دست امام خمینی بود و به راستی که آن دست بوسیدنی بود.[4] بر این اساس به نظر می رسد که در یک جمع بندی می توان گفت سنّت دست بوسی به تناسب افراد و شخصیت های مختلف تفاوت دارد ، به عبارتی سنّت دست بوسی اگر نسبت به شخصیتی که ویژگی خاصی همچون علم ، معرفت ، رهبری دینی ، وارستگی ، ارزش های اخلاقی و ... داشته و صرفاً ناشی از احترام و عشق و ارادت به وی بوده و در عین حال باعث ذلّت دست بوسنده و غرور و تکبر طرف مقابل نشود ایرادی ندارد . امّا اگر این کار با هدف و انگیزه تملّق و چاپلوسی صورت گیرد و یا منجر به ذلّت فرد دست بوسنده و غرور و تکبّر طرف مقابل شود قطعاً ایراد دارد . در این میان ماهیت دست بوسی حضرت امام خمینی (ره) با دست بوسی شاه ، تفاوت دارد ، چرا که حضرت امام خمینی (ره) ، انسان وارسته ای بودند که شخصیتی کاملاً متواضع در برابر همگان داشتند و هرگز گَرد عُجب و خود پسندی و یا تکبر و غرور دامن ایشان را نگرفت به گونه ای که وضع زندگی و نوع برخورد ایشان با مردم ، چه پیش و چه پس از رهبری نظام جمهوری اسلامی هیچ تفاوتی با هم نداشت و هیچ کس امکان انکار این موضوع را ندارد و با توجه به چنین روحیاتی ، دست بوسی هیچ مقام مسئولی هم در حالات درونی ایشان ، هیچ تغییری ایجاد نمی کرد ، کما اینکه مردم و مسئولانی هم که به دست بوسی ایشان شرفیاب می شدند ، صرفاً بر اساس احترام به جایگاه ایشان به عنوان عالم عامل دینی ، نواده پیغمبر و رهبردینی این کار را صورت می دادند و می دانستند که هیچ گونه نیت غیر خالصانه ای از نگاه هوشمندانه حضرت امام (ره) به دور نبوده و ایشان را تحت تاثیر قرار نمی دهد که شواهد فراوانی راجع به این روحیه والای حضرت امام در مطالعه زندگانی حضرت امام (ره) و سیره عملی ایشان می توان دید . این در حالی است که شاه به لحاظ شخصیتی ، انسانی مغرور و متکبر و دوستدار چاپلوسی و تملّق بود و دست بوسی نسبت به وی نیز از سر چنین صفات رذیله ای صورت می گرفت که شواهد تاریخی نیز اثبات کننده همین روحیه می باشد . به عبارتی ((محمدرضا خیلی لذّت میبرد که گروهی از فرماندهان عالیرتبهی ارتش با آن لباسهای پرزرق و برق جلوی او صف میکشیدند و به ترتیب دست او را میبوسیدند.) گاهی (در مراسم رسمی یا میهمانیها... افسران عالیرتبهای ارتش دست و یا حتی کفش محمدرضا را میبوسیدند.) شاه چنان به دست بوسی معتاد شده بود که خودش (دستش را دراز میکرد) که اطرافیان ببوسند. پابوسی شاه بعد از جشنهای 2500 ساله در دربار به اوج رسیده بود. عبدالعظیم ولیان- استاندار خراسان و نایبالتولیه- هر گاه به حضور شاه میرسید، روی زمین میافتاد و پای شاه را میبوسید. اردشیر زاهدی بعد از انتصاب به وزارت امور خارجه، همهی معاونین و سفرا را مجبور کرد تا هنگام (شرفیابی) در مقابل شاه زانو بزنند. زانو زدن وزیر و به خاک افتادن وی در برابر شاه موجب اعتراض یک خبرنگار فرانسوی به علم شد. علم اعتراض خبرنگار را به اطلاع شاه رساند و شاه پاسخ داد: (حق بود به او میگفتی که اردشیر رعایت سنّتهای ملی مملکت را می کند.) سفرا موظف بودند در گزارشهایشان به شاه، جمله (پای مبارک را میبوسم) بنویسند. پرویز راجی از این که امیرخسرو افشار، آخرین وزیر امور خارجه ایران دوران شاه به جای کلمه (پای مبارک) را میبوسم، نوشته بود (دست مبارک را میبوسم) اظهار شگفتی میکند. هرمز قریب یکی از مدیرکل های وزارت دربار در نامه مینوسد: مراتب پرستش چاکرانه مرا به خاک پای مبارک بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه تقدیم [میکنم.] پای مبارک علیاحضرت ملکه و والاحضرت شاهدخت شهناز را با کمال احترام میبوسم. گاهی وقتها چاپلوسی چنان شدت میگرفت که هر کدام از اطرافیان سعی میکردند از رقیب سبقت بگیرند.)[5] بنابر این دست بوسی شاه با دست بوسی امام خمینی (ره) به دلیل تفاوت های ماهوی در خصلت های شخصیتی این دو رهبر قبل و بعد از انقلاب ایران ، اساساً قابل مقایسه نیست . پی نوشتها: [1] کنزالعمال، ج29، 220، جامع الاحادیث، ج28، ص10، کافی، ج2، ص 185، بحارالانوار، ج46، ص 957؛ کشف العمه، ج2، ص43، تفسیر منسوب به امام عسکری(ع)، ص 637و... نقل از سایت جماران ، آیا دستبوسی سنتی ناپسند است ؟ ، حسین مستوفی [2] القواعد و الفوائد،ج2، الدروس الشرعیه، ج2، ص 18 ، نقل از همان [3] وسائل الشیعة، ج‌9، ص: 435 [4] سایت تابناک و دهها سایت مختلف دیگر [5] روح الله حسینیان ، فساد دربار ، منبع : سایت - باشگاه اندیشه - تاریخ شمسی نشر 26/11/1385 - به نقل از مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی منبع: اندیشه قم
در مواقعی دیده شده دست امام خمینی (ره) بوسیده شده و ایشان منع هم نکردند این چه معنایی دارد خصوصا وقتی دست شاه را هم می بوسیدند؟
پیش از پرداختن به پاسخ این سوال ، لازم است این سوال مورد بررسی قرار گیرد که آیا اساساً دست بوسی از منظر اسلام ، امری مذموم و ناپسند است و یا امری می باشد که می تواند مباح و یا حتی پسندیده باشد؟ علت این امر نیز این است که بر خلاف برخی سنّت هایی که اسلام حکم صریحی در مورد آنها داشته و به شدّت از آنها نهی می کند همچون سجده بر غیر خدا ، اموری همچون دست بوسی ، به گونه ای هستند که حکم واحد و صریحی نداشته و دیدگاه های متفاوتی اعم از جواز ، استحباب ، کراهت و حرمت نسبت به آن ارائه شده است .به طوری که با قاطعیت نمی توان آن را حرام اعلام کرد .به عنوان مثال در سنّت و سیره اصحاب و یاران پیغمبر(س) و ائمه معصومین(ع)، مواردی دیده میشود که آنها دست پیغمبر(س) و امام(ع) را بوسیدهاند، و نهی و ردی از سوی آنان نیز نشده است.
در کتاب (موسوعة الدفاع عن رسولالله(ص)،ج2، ص 79)مینویسد: (در مورد بوسیدن دست، احادیث و آثار فراوانی وجود دارد که مجموع آن بر ثبوت آن از پیغمبر(ص) دلالت میکند.)
در آثار و منابع از بوسیدن دست پیغمبر(ص) توسط یاران و اصحاب از جمله زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه و بوسیدن دست امام حسین(ص) توسط فرزدق شاعر و بوسیدن دست امام صادق(ص) توسط محمد بن مسلم [فقیه و راوی بزرگ شیعه] ...حکایت شده است.[1].
شهید اول، از فقهای بزرگ شیعه، به جواز بوسیدن دست برادران مسلمان که به عنوان تعظیم و بزرگداشت مومن فتوا میدهد[2].
در سیره امام سجاد (ع) نیز نقل شده است که ( کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِذَا أَعْطَی السَّائِلَ قَبَّلَ یَدَ السَّائِلِ فَقِیلَ لَهُ لِمَ تَفْعَلُ ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّهَا تَقَعُ فِی یَدِ اللَّهِ قَبْلَ یَدِ الْعَبْدِ. [3]) یعنی امام سجاد (ع) هرگاه به سائل چیزی می داد دستش را می بوسید پس به او عرض شد چرا چنین کاری می کنی؟ فرمود برای اینکه صدقه قبل از اینکه در دست بنده قرار گیرد در دست خدا قرار می گیرد
همچنین در سیره اخلاقی برخی علمای اخلاق نیز ، هم از سنّت دست بوسی نهی شده است و هم تلویحاً نسبت به برخی افراد مورد تایید قرار گرفته است . به عنوان مثال یکی از شاگردان آیت الله جوادی آملی، در صفحه ویژه ایشان با اشاره به دیدار جمعی از محققین با ایشان نوشته است: یکی از دوستان به آیت الله جوادی آملی اصرار کرد دستشان را ببوسد. ایشان با لحنی ناصحانه به ما فرمود:نه دست کسی را ببوسید و نه بگذارید دستتان را ببوسند.من تا کنون هیچ دستی را نبوسیده ام، جز یک دست و آن هم دست امام خمینی بود و به راستی که آن دست بوسیدنی بود.[4]
بر این اساس به نظر می رسد که در یک جمع بندی می توان گفت سنّت دست بوسی به تناسب افراد و شخصیت های مختلف تفاوت دارد ، به عبارتی سنّت دست بوسی اگر نسبت به شخصیتی که ویژگی خاصی همچون علم ، معرفت ، رهبری دینی ، وارستگی ، ارزش های اخلاقی و ... داشته و صرفاً ناشی از احترام و عشق و ارادت به وی بوده و در عین حال باعث ذلّت دست بوسنده و غرور و تکبر طرف مقابل نشود ایرادی ندارد . امّا اگر این کار با هدف و انگیزه تملّق و چاپلوسی صورت گیرد و یا منجر به ذلّت فرد دست بوسنده و غرور و تکبّر طرف مقابل شود قطعاً ایراد دارد .
در این میان ماهیت دست بوسی حضرت امام خمینی (ره) با دست بوسی شاه ، تفاوت دارد ، چرا که حضرت امام خمینی (ره) ، انسان وارسته ای بودند که شخصیتی کاملاً متواضع در برابر همگان داشتند و هرگز گَرد عُجب و خود پسندی و یا تکبر و غرور دامن ایشان را نگرفت به گونه ای که وضع زندگی و نوع برخورد ایشان با مردم ، چه پیش و چه پس از رهبری نظام جمهوری اسلامی هیچ تفاوتی با هم نداشت و هیچ کس امکان انکار این موضوع را ندارد و با توجه به چنین روحیاتی ، دست بوسی هیچ مقام مسئولی هم در حالات درونی ایشان ، هیچ تغییری ایجاد نمی کرد ، کما اینکه مردم و مسئولانی هم که به دست بوسی ایشان شرفیاب می شدند ، صرفاً بر اساس احترام به جایگاه ایشان به عنوان عالم عامل دینی ، نواده پیغمبر و رهبردینی این کار را صورت می دادند و می دانستند که هیچ گونه نیت غیر خالصانه ای از نگاه هوشمندانه حضرت امام (ره) به دور نبوده و ایشان را تحت تاثیر قرار نمی دهد که شواهد فراوانی راجع به این روحیه والای حضرت امام در مطالعه زندگانی حضرت امام (ره) و سیره عملی ایشان می توان دید .
این در حالی است که شاه به لحاظ شخصیتی ، انسانی مغرور و متکبر و دوستدار چاپلوسی و تملّق بود و دست بوسی نسبت به وی نیز از سر چنین صفات رذیله ای صورت می گرفت که شواهد تاریخی نیز اثبات کننده همین روحیه می باشد . به عبارتی ((محمدرضا خیلی لذّت میبرد که گروهی از فرماندهان عالیرتبهی ارتش با آن لباسهای پرزرق و برق جلوی او صف میکشیدند و به ترتیب دست او را میبوسیدند.) گاهی (در مراسم رسمی یا میهمانیها... افسران عالیرتبهای ارتش دست و یا حتی کفش محمدرضا را میبوسیدند.) شاه چنان به دست بوسی معتاد شده بود که خودش (دستش را دراز میکرد) که اطرافیان ببوسند. پابوسی شاه بعد از جشنهای 2500 ساله در دربار به اوج رسیده بود. عبدالعظیم ولیان- استاندار خراسان و نایبالتولیه- هر گاه به حضور شاه میرسید، روی زمین میافتاد و پای شاه را میبوسید.
اردشیر زاهدی بعد از انتصاب به وزارت امور خارجه، همهی معاونین و سفرا را مجبور کرد تا هنگام (شرفیابی) در مقابل شاه زانو بزنند. زانو زدن وزیر و به خاک افتادن وی در برابر شاه موجب اعتراض یک خبرنگار فرانسوی به علم شد. علم اعتراض خبرنگار را به اطلاع شاه رساند و شاه پاسخ داد: (حق بود به او میگفتی که اردشیر رعایت سنّتهای ملی مملکت را می کند.)
سفرا موظف بودند در گزارشهایشان به شاه، جمله (پای مبارک را میبوسم) بنویسند. پرویز راجی از این که امیرخسرو افشار، آخرین وزیر امور خارجه ایران دوران شاه به جای کلمه (پای مبارک) را میبوسم، نوشته بود (دست مبارک را میبوسم) اظهار شگفتی میکند. هرمز قریب یکی از مدیرکل های وزارت دربار در نامه مینوسد:
مراتب پرستش چاکرانه مرا به خاک پای مبارک بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه تقدیم [میکنم.] پای مبارک علیاحضرت ملکه و والاحضرت شاهدخت شهناز را با کمال احترام میبوسم.
گاهی وقتها چاپلوسی چنان شدت میگرفت که هر کدام از اطرافیان سعی میکردند از رقیب سبقت بگیرند.)[5]
بنابر این دست بوسی شاه با دست بوسی امام خمینی (ره) به دلیل تفاوت های ماهوی در خصلت های شخصیتی این دو رهبر قبل و بعد از انقلاب ایران ، اساساً قابل مقایسه نیست .
پی نوشتها:
[1] کنزالعمال، ج29، 220، جامع الاحادیث، ج28، ص10، کافی، ج2، ص 185، بحارالانوار، ج46، ص 957؛ کشف العمه، ج2، ص43، تفسیر منسوب به امام عسکری(ع)، ص 637و... نقل از سایت جماران ، آیا دستبوسی سنتی ناپسند است ؟ ، حسین مستوفی
[2] القواعد و الفوائد،ج2، الدروس الشرعیه، ج2، ص 18 ، نقل از همان
[3] وسائل الشیعة، ج9، ص: 435
[4] سایت تابناک و دهها سایت مختلف دیگر
[5] روح الله حسینیان ، فساد دربار ، منبع : سایت - باشگاه اندیشه - تاریخ شمسی نشر 26/11/1385 - به نقل از مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی
منبع: اندیشه قم
- [سایر] امام خمینی(ره) چه گروه هایی را از ورود به عرصه سیاست منع کرد؟
- [سایر] استادان امام خمینی (ره) چه کسانی بودند؟
- [سایر] استادان امام خمینی (ره) چه کسانی بودند؟
- [سایر] شیوه مدیریتی امام خمینی ره چه بود؟
- [سایر] امام خمینی (ره) و جنبشهای اسلامی معاصر؟
- [سایر] آیا امام خمینی در زندان شاه شکنجه شد؟
- [سایر] زندگینامه امام خمینی ره را بفرمایید؟
- [سایر] چرا فقها ار جمله بروجردی طباطبایی و... غیر از امام خمینی دمکراسی غربی را قبول داشتند و با حکومت های فاسد که اکثریت مردم قبول داشتند مبارزه نکردند و اصلا امام خمینی را همراهی نکردند؟
- [سایر] تصوف چیست؟ آیا امام خمینی (ره) یک صوفی بودند؟
- [سایر] امام خمینی(ره) کدام ملت را جزء بهترین ملتها میدانند؟
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز رابطه انسان با خداست و مایه صفای روح و پاکی دل و پیدایش روح تقوا و تربیت انسان و پرهیز از گناهان است. نماز مهمترین عبادات است که طبق روایات اگر قبول درگاه خدا شود عبادات دیگر نیز قبول خواهد شد و اگر قبول نگردد اعمال دیگر نیز قبول نخواهد شد. و نیز بر طبق روایات، کسی که نمازهای پنجگانه را انجام می دهد از گناهان پاک می شود همان گونه که اگرشبانه روز پنج مرتبه در نهر آبی شست و شو کند اثری از آلودگی در بدنش باقی نمی ماند. به همین دلیل، در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی و وصایا و سفارشهای پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه هدی(علیهم السلام)از مهمترین کارهایی که روی آن تأکید شده همین نماز است و لذا ترک نماز از بزرگترین گناهان کبیره محسوب می شود. سزاوار است انسان نماز را در اول وقت بخواند و به آن اهمیت بسیار دهد و از تند خواندن نماز که ممکن است مایه خرابی نماز گردد جداً بپرهیزد. در حدیث آمده است روزی پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مردی را در مسجد مشغول نماز دید که رکوع و سجود را بطور کامل انجام نمی دهد، فرمود: اگر این مرد از دنیا برود در حالی که نمازش این گونه باشد به دین من از دنیا نخواهد رفت. روح نماز (حضور قلب) است و سزاوار است از آنچه مایه پراکندگی حواس می شود بپرهیزد، معانی کلمات نماز را بفهمد و در حال نماز به آن توجه داشته باشد و با حال خضوع و خشوع نماز را انجام دهد، بداند با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند بسیار کوچک ببیند. در حالات معصومین(علیهم السلام) آمده است به هنگام نماز آنچنان غرق یاد خدا می شدند که از خود بی خبر می گشتند، تا آنجا که پیکان تیری در پای امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)مانده بود، در حال نماز بیرون آوردند و آن حضرت متوجه نشد. برای قبولی نماز و کمال و فضیلت آن علاوه بر شرایط واجب باید امور زیر را نیز رعایت کند: قبل از نماز از خطاهای خود توبه و استغفار نماید و از گناهانی که مانع قبول نماز است مانند (حسد) و (تکبر) و (غیبت) و (خوردن مال حرام) و (آشامیدن مسکرات) و (ندادن خمس و زکات) بلکه هر معصیتی بپرهیزد. همچنین سزاوار است کارهائی که ارزش نماز و حضور قلب را کم می کند انجام ندهد، مثلاً در حال خواب آلودگی و خودداری از بول و در میان سر و صداها و در برابر منظره هایی که جلب توجه می کند به نماز نایستد و کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند انجام دهد، مثلاً لباس پاکیزه بپوشد، موهای خود را شانه زند و مسواک کند و خود را خوشبو نماید و انگشتر عقیق به دست کند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] سر بریدن حیوان چند شرط دارد: اول کسی که سر حیوان را می برد چه مرد باشد چه زن باید مسلمان باشد و بچه مسلمان هم اگر ممیز باشد یعنی خوب و بد را بفهمد می تواند سر حیوان را ببرد. و اما کسی که از کفار یا از فرقه هائی است که در حکم کفارند مانند غلات و خوارج و نواصب نمی توانند سر حیوان را ببرند. دوم سر حیوان را با چیزی ببرند که از آهن باشد؛ ولی چنانچه آهن پیدا نشود و طوری باشد که اگر سر حیوان را نبرند می میرد؛ یا ضرورتی مقتضی سر بریدنش شود با چیز تیزی که چهار رگ آن را جدا کند مانند شیشه و سنگ تیز؛ می شود سر آنها را برید. سوم در موقع سر بریدن؛ صورت و دست و پا و شکم حیوان رو به قبله باشد و بعید نیست گوسفند و مانند آن رو به قبله ایستاده باشد سرش را ببرند در استقبال قبله کافی می باشد و کسی که می داند باید رو به قبله سر ببرد؛ اگر عمدا حیوان را رو به قبله نکند؛ حیوان حرام می شود؛ ولی اگر فراموش کند؛ یا مسأله را نداند؛ یا قبله را اشتباه کند؛ یا نداند قبله کدام طرف است؛ یا نتواند حیوان را رو به قبله کند؛ اشکال ندارد. و احتیاط مستحب آن است که برنده سر (کشنده - ذابح) نیز رو به قبله باشد. چهارم وقتی می خواهد سر حیوان را ببرد یا کارد به گلویش بگذارد به نیت سر بریدن؛ نام خدا را ببرد و همین قدر که بگوید بسم اللّه کافی است و اگر بدون قصد سر بریدن نام خدا را ببرد؛ آن حیوان پاک نمی شود و گوشت آن هم حرام است؛ ولی اگر از روی فراموشی نام خدا را نبرد اشکال ندارد. پنجم حیوان بعد از سر بریدن حرکتی بکند؛ اگرچه مثلا چشم یا دم خود را حرکت دهد یا پای خود را به زمین زند و این حکم در صورتی است که زنده بودن حیوان در حال ذبح مشکوک باشد و نیز واجب آن است که به اندازه معمول آن حیوان خون از بدنش بیرون آید و اگر بدانند که در حال سر بریدن زنده بوده؛ حاجتی به حرکت مزبور ندارد. ششم آنکه بنا بر احتیاط سر حیوان را پیش از بیرون آمدن روح از بدنش جدا نکنند؛ بلی اگر از روی غفلت یا به جهت تیزی چاقو سر جدا شود؛ اشکالی ندارد و همچنین بنا بر احتیاط رگ سفیدی را که از مهره های گردن تا دم حیوان امتداد دارد و او را نخاع می گویند عمدا قطع نکند و این در صورتی است که حیوان را از جلو گردن سر ببرند؛ ولی اگر کارد را پشت گردن فرو نموده و به طرف جلو بیاورد که گردن از پشت بریده شود بعید نیست که مانعی نداشته باشد. دستور کشتن شتر