امام خمینی(ره) چه گروه هایی را از ورود به عرصه سیاست منع کرد؟ حضرت امام بعنوان بزرگ منادی اسلام سیاسی در دنیای کنونی،ازاسلامی سخن گفتند که می تواند تمام سعادات دنیوی واخروی بشر را تامین و او را به نیک روزی رهنمون گردد در حال که تا قبل از ایشان اسلام بعنوان دینی مطرح بودکه که تنها به بعد فردی افراد جامعه توجه کرده و نسبت به زندگی اجتماعی آنان فاقد برنامه می باشد و هر چه هست باید در دنیای شرق و غرب جستجو و از آن تبعیت نمود. امام در جایی صریحا قسم یاد کرده و می فرمایند:( و اللَّه اسلام تمامش سیاست است).(صحیفه امام ج1 ص 270) ایشان شعار جدایی دین از سیاست را شعاری استعماری دانسته و ابراز می دارند:( شعار سیاست از دین جداست،از تبلیغات استعماری است،که میخواهند ملتهای مسلمان را از دخالت در سرنوشت خویش بازدارند. در احکام مقدس اسلام، بیش از امور عبادی در امور سیاسی و اجتماعی بحث شده است) و بر این ادعای خود به سیره نبوی اشاره و تاکید می دارند:( روش پیامبر اسلام نسبت به امور داخلی مسلمین و امور خارجی آنها، نشان میدهد، که یکی از مسئولیتهای بزرگ شخص رسول اکرم (ص) مبارزات سیاسی آن حضرت است).(صحیفه امام ج5 ص 185) حضرت امام، قویا بر این باورندکه اسلام قبل از این که دینی معنوی و عبادی باشد دینی سایسی است:( اسلام دین سیاست است قبل از اینکه دین معنویات باشد).(صحیفه امام ج6 ص467) ایشان در جایی دیگر موضوع دخالت در امر سیاست را از آموزههای تمام انبیاء الهی دانسته و فرمودهاند:( مسئله دخالت در سیاست در رأس تعلیمات انبیاست).(صحیفه امام ج15 ص 213) اما نکتهای که در این میان مورد توجه و امعان نظر است این که امام ورود و دخالت در سیاست را بر حسب طبقات اجتماعی،متفاوت می دانند بگونهای که این امر را برای علما از واجبات،برای نیروهای مسلح ( اعم از ارتش ، سپاه ، بسیج و سایر نیروهای نظامی و انتظامی)،ممنوع و... دانسته اند. حال در این جا به اصل پاسخ می پردازیم.آنچه در اندیشه سایسی امام قابل توجه است این که امام اصل آگاهی سیاسی را برای تمامی طبقات و گروه های اجتماعی امری لازم و ضروری می دانند اما نسبت به برخی از گروهها که نقش آن دارای حساسیت ویژهای می باشد مانند نیروهای مسلح؛آنان را از ورود و دخالت در مباحث سیاسی و هرگونه تحزب منع نموده اند در عین حالی که بر آگاهی سیاسی نسبت به ایشان تاکید دارند. ایشان خطاب به نیروهای مسلح می فرمایند:( قوای مسلح از هر قشری که هستند، در حالی که باید دارای دید سیاسی باشند و هرگز کورکورانه عمل نکنند، نباید در اموری که سیاست بازان در آن دخالت دارند داخل شوند)..( صحیفه امام ج14 ص 71) ایشان در ذیل همان سخن، به دلایل این امر اشاره و فرمودهاند:( زیرا اگر در امور سیاسی وارد شوند: 1:کسانی که در فن سیاست ورزیده شدهاند بین آنان اختلاف ایجاد کرده. 2: هر گروه از آنان را به یک طرف کشیده و شیرازه ارتش ... از بنیان به هم میزنند. 3: نتیجه نهایی خود را که اسارت کشور است به دست میآورند. 4: از خدمت به میهن عزیز خود بازمانده. 5: به سوی شرق یا غرب کشیده خواهید شد. 6: شما را به یک گروه نزدیک و از یک گروه دور میسازد و شما را نسبت به یک قشر ملت بدبین میکند.) و باز ایشان در جایی دیگر به این موضوع پرداخته و فرمود هاند: ( ورود سیاست در ارتش شکست ارتش است، این را باید بدانید و شرعاً جایز نیست. و من امر میکنم به شما که یا در ارتش یا در حزب، دوم ندارد که بخواهید هم ارتشی باشید، هم حزبی، نمیشود ).(صحیفه امام ج16 ص 110) امام با دید الهی و فرانگری که نسبت به مسایل مختلف داشتند حتی در پایان عمر شریف خود نیز از این موضوع غافل نگشته و در وصیت نامه الهی- سیاسی خود بر عدم ورود و دخالت قوای مسلح در مباحث سیاسی و پرهیز از هرگونه تحزب تاکید نموده و بیان می دارند که:( وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همانطور که از مقررات نظام ، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبههها است به آن عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت میتوانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند).(وصیت نامه امام بخش ل) بنابراین می توان گفت امام بخاطر حفظ منافع و امنیت کشور، دخالت نیروهای نظامی و انتظامی و به تعبیری کلیه قوای مسلح کشور در سیاست را به صلاح ندانسته و آنان را از این امر،شدیدا برحذر داشتهاند هر چندآگاهی سیاسی برای این نیروها،امری اجتناب ناپذیر می باشد. منابع:1: (صحیفه امام) 2: ( وصیت نامه الهی-سیاسی امام) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 2/100112343)
امام خمینی(ره) چه گروه هایی را از ورود به عرصه سیاست منع کرد؟
حضرت امام بعنوان بزرگ منادی اسلام سیاسی در دنیای کنونی،ازاسلامی سخن گفتند که می تواند تمام سعادات دنیوی واخروی بشر را تامین و او را به نیک روزی رهنمون گردد در حال که تا قبل از ایشان اسلام بعنوان دینی مطرح بودکه که تنها به بعد فردی افراد جامعه توجه کرده و نسبت به زندگی اجتماعی آنان فاقد برنامه می باشد و هر چه هست باید در دنیای شرق و غرب جستجو و از آن تبعیت نمود.
امام در جایی صریحا قسم یاد کرده و می فرمایند:( و اللَّه اسلام تمامش سیاست است).(صحیفه امام ج1 ص 270)
ایشان شعار جدایی دین از سیاست را شعاری استعماری دانسته و ابراز می دارند:( شعار سیاست از دین جداست،از تبلیغات استعماری است،که میخواهند ملتهای مسلمان را از دخالت در سرنوشت خویش بازدارند. در احکام مقدس اسلام، بیش از امور عبادی در امور سیاسی و اجتماعی بحث شده است) و بر این ادعای خود به سیره نبوی اشاره و تاکید می دارند:( روش پیامبر اسلام نسبت به امور داخلی مسلمین و امور خارجی آنها، نشان میدهد، که یکی از مسئولیتهای بزرگ شخص رسول اکرم (ص) مبارزات سیاسی آن حضرت است).(صحیفه امام ج5 ص 185)
حضرت امام، قویا بر این باورندکه اسلام قبل از این که دینی معنوی و عبادی باشد دینی سایسی است:( اسلام دین سیاست است قبل از اینکه دین معنویات باشد).(صحیفه امام ج6 ص467) ایشان در جایی دیگر موضوع دخالت در امر سیاست را از آموزههای تمام انبیاء الهی دانسته و فرمودهاند:( مسئله دخالت در سیاست در رأس تعلیمات انبیاست).(صحیفه امام ج15 ص 213)
اما نکتهای که در این میان مورد توجه و امعان نظر است این که امام ورود و دخالت در سیاست را بر حسب طبقات اجتماعی،متفاوت می دانند بگونهای که این امر را برای علما از واجبات،برای نیروهای مسلح ( اعم از ارتش ، سپاه ، بسیج و سایر نیروهای نظامی و انتظامی)،ممنوع و... دانسته اند.
حال در این جا به اصل پاسخ می پردازیم.آنچه در اندیشه سایسی امام قابل توجه است این که امام اصل آگاهی سیاسی را برای تمامی طبقات و گروه های اجتماعی امری لازم و ضروری می دانند اما نسبت به برخی از گروهها که نقش آن دارای حساسیت ویژهای می باشد مانند نیروهای مسلح؛آنان را از ورود و دخالت در مباحث سیاسی و هرگونه تحزب منع نموده اند در عین حالی که بر آگاهی سیاسی نسبت به ایشان تاکید دارند.
ایشان خطاب به نیروهای مسلح می فرمایند:( قوای مسلح از هر قشری که هستند، در حالی که باید دارای دید سیاسی باشند و هرگز کورکورانه عمل نکنند، نباید در اموری که سیاست بازان در آن دخالت دارند داخل شوند)..( صحیفه امام ج14 ص 71) ایشان در ذیل همان سخن، به دلایل این امر اشاره و فرمودهاند:( زیرا اگر در امور سیاسی وارد شوند:
1:کسانی که در فن سیاست ورزیده شدهاند بین آنان اختلاف ایجاد کرده.
2: هر گروه از آنان را به یک طرف کشیده و شیرازه ارتش ... از بنیان به هم میزنند.
3: نتیجه نهایی خود را که اسارت کشور است به دست میآورند.
4: از خدمت به میهن عزیز خود بازمانده.
5: به سوی شرق یا غرب کشیده خواهید شد.
6: شما را به یک گروه نزدیک و از یک گروه دور میسازد و شما را نسبت به یک قشر ملت بدبین میکند.)
و باز ایشان در جایی دیگر به این موضوع پرداخته و فرمود هاند: ( ورود سیاست در ارتش شکست ارتش است، این را باید بدانید و شرعاً جایز نیست. و من امر میکنم به شما که یا در ارتش یا در حزب، دوم ندارد که بخواهید هم ارتشی باشید، هم حزبی، نمیشود ).(صحیفه امام ج16 ص 110)
امام با دید الهی و فرانگری که نسبت به مسایل مختلف داشتند حتی در پایان عمر شریف خود نیز از این موضوع غافل نگشته و در وصیت نامه الهی- سیاسی خود بر عدم ورود و دخالت قوای مسلح در مباحث سیاسی و پرهیز از هرگونه تحزب تاکید نموده و بیان می دارند که:( وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همانطور که از مقررات نظام ، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبههها است به آن عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت میتوانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند).(وصیت نامه امام بخش ل)
بنابراین می توان گفت امام بخاطر حفظ منافع و امنیت کشور، دخالت نیروهای نظامی و انتظامی و به تعبیری کلیه قوای مسلح کشور در سیاست را به صلاح ندانسته و آنان را از این امر،شدیدا برحذر داشتهاند هر چندآگاهی سیاسی برای این نیروها،امری اجتناب ناپذیر می باشد.
منابع:1: (صحیفه امام) 2: ( وصیت نامه الهی-سیاسی امام) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 2/100112343)
- [سایر] چه رابطه ای در عرفان و سیاست امام خمینی ره وجود دارد؟
- [سایر] دین و سیاست با توجه به سیره امام خمینی ره چه ارتباطی دارند؟
- [سایر] امام خمینی ره در مورد دیپلماسی یا سیاست خارجی جمهوری اسلامی چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] آیا امام خمینی (ره) معتقد بودند که روحانیت نباید وارد سیاست شود؟
- [سایر] از نگاه امام خمینی ره بین اخلاق و سیاست چه ارتباطی وجود دارد؟
- [سایر] استادان امام خمینی (ره) چه کسانی بودند؟
- [سایر] استادان امام خمینی (ره) چه کسانی بودند؟
- [سایر] شیوه مدیریتی امام خمینی ره چه بود؟
- [سایر] امام خمینی (ره) و جنبشهای اسلامی معاصر؟
- [سایر] زندگینامه امام خمینی ره را بفرمایید؟
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله وحید خراسانی] خاتمه هرچند هر گناهی بزرگ است چون عظمت و جلال و کبریای خداوند محدود به حدی نیست پس نافرمانی خداوند متعال هم با توجه به این که معصیت خداوند علی عظیم است بزرگ است و روایت شده نظر نکن به انچه معصیت کردی بلکه ببین چه کسی را معصیت کردی ولی در مقایسه گناهان به یکدیگر بعضی بزرگتر و عذاب ان شدیدتر است و بر برخی از گناهان به طور صریح یا ضمنی تهدید و وعید به عذاب و اتش شده و یا در روایات وارده از اهل بیت عصمت علیهم السلام از انها تعبیر به کبیره شده است و به مقتضای ایه کریمه ان تجتنبوا کبایر ما تنهون عنه نکفر عنکم سییاتکم اگر دوری کنید از گناهان کبیره ای که نهی شده اید از ان می پوشانیم از شما بدیها و سییات شما را اجتناب از انها موجب امرزش گناهان دیگر است و بعضی از فقهاء اعلی الله مقامهم انها را تا هفتاد و بعضی بیشتر از ان شمرده اند و قسمتی از انها که بیشتر مورد ابتلاست ذکر می شود شرک و کفر به خداوند متعال که با هیچ گناه کبیره ای قابل قیاس نیست یاس و ناامیدی از روح و رحمت خداوند متعال امن از مکر خداوند متعال قسم دروغ به خداوند متعال انکار انچه خداوند نازل فرموده است محاربه با اولیای خداوند متعال محاربه با خدا و رسول به قطع طریق و افساد در زمین حکم به غیر انچه خداوند نازل فرموده است دروغ بستن بر خدا و رسول و اوصیا منع از ذکر خداوند در مساجد و سعی در خراب کردن انها منع زکاتی که واجب است تخلف از جهاد واجب فرار از جنگ مسلمین با کفار اضلال گمراه کردن از راه خداوند متعال اصرار بر گناهان صغیره ترک عمدی نماز و سایر واجبات الهیه ریا اشتغال به لهو مانند غنا و تار زدن ولایت ظالم اعانه کمک کردن ظالم شکستن عهد و قسم تبذیر فاسد کردن مال و بیهوده خرج کردن ان اسراف شرب خمر سحر ظلم غنا عقوق والدین اذیت و بدرفتاری با پدر و مادر قطع رحم لواط زنا نسبت دادن زنا به زن محصنه قیادت جمع کردن بین مرد و زن به زنا یا دو مرد به لواط دزدی ربا خوردن سحت خوردن حرام مانند بهای خمر و اجرت زن زناکار و رشوه ای که حاکم برای حکم می گیرد کم فروشی غش مسلمین خوردن مال یتیم به ظلم شهادت دادن به ناحق کتمان شهادت اشاعه فاحشه و گناه بین مومنین فتنه سخن چینی کردن که موجب تفرقه بین مومنین شود ناسزا گفتن به مومن و اهانت به مومن و ذلیل کردن او بهتان بر مومن تهمت زدن به مومن غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است