سزاوار است در ابتدا به اختصارمنظورمان را از حکومت دینی روشن نموده و یک توضیح کوتاهی درباره مبانی نظری داشته باشیم، منظورمان از حکومت دینی حکومتی است که مرجعیت همه جانبه دین خاصی را در عرصه سیاست و اداره جامعه پذیزفته است؛ یعنی دولت و نهادهای مختلف آن خود را دربرابر آموزه ها و تعالیم دین و مذهب خاصی متعهد می دانند و سعی می کنند در تدابیر و تصمیمات و وضع قوانین و شیوه سلوک با مردم و نوع معیشت و تنظیم انواع روابط اجتماعی، دغدغه دین داشته باشد و در همه این شؤون حکومتی از تعالیم الهی بگیرد و آن را با دین انطباق و هماهنگ کنند[1] امّا مبانی نظری یک موضوع درواقع همان مقدمات نظری و پابه های اساسی است که آن موضوع بر آنها بنا و استوار گردیده است یعنی با این مقدمات نظری است که ما به پذیرش آن موضوع می رسیم بنابراین درخصوص مبانی نظری حکومت دینی ما باید به مباحث مقدماتی بپردازیم که ما را به پذیرش حکومت دینی برساند از این رو مناسب است این مقدمات را با عناوین پیشِ رو مورد توجه و بحث قراردهیم 1-توحید و حاکمیت خداوند: به لحاظ هستی شناسی و انسان شناسی و غایت شناسی موضوع که بررسی و پرداختن تفصیلی آن در این جا برای آن مجالی نیست ما این را می دانیم که خداوند خالق جهان آفرینش و انسان بوده و چون خالق و مالک و ربّ است برای همین بر جهان هستی و انسان حاکمیت و ولایت دارد و این حاکمبت جهان به دلیل حصر خالقیت و مالکیت و ربوبیتی که خداوند برجهان آفرینش و انسان دارد بذاته حاکمیت منحصر در خداوند است چون توحید تنها اعتقاد به یگانگی خداوند نیست بلکه این توحید شامل توحید درربوبیت خداوند هم هست یعنی عالم در سیطره اراده خداوند است که ما از آن به توحید افعالی یاد می کنیم که همان حاکمیت و ولایت خداوند بر عالم است البته این حاکمیت و ولایت خداوند تنها در تکوین نیست بلکه در عالم تشریع و اداره جهان هم بوده و این سیطره اراده خداوند متعال شامل عالم تشریع و قانون و اداره حکومت هم می شود منتهای مراتب اعمال این اراده خداوند انبیاء و اولیاء او سپرده شده است و در اصل حاکمیت از آن خداوند و به ذاته منحصر و از آن اوست و اساساً با اعتقاد به توحید و حاکمیت خداوند و انحصار حاکمیت در او نمی توان حاکمیت درحیات دنیوی را بدون اذن خداوند به دیگری و یا به حاکمیت غیر دینی سپرد در غیر صورت نقص در توحید به وجود می آید یعنی باعث می گردد ما معتقد به خالقیت خداوند یکتا باشیم ولی اعتقاد به ربوبیت خداوند یکتا نداشته باشیم چون اعتقاد به یکتایی ربوبیت خداوند همان حاکمیت یگانه خداوند برعالم با تمام ساحت های آن است و نمی توان سیطره حاکمیت خداوند را شامل ساحتی از عالم دانست و شامل ساحت دیگر ندانست چون قطعاً با توحید سازگار نیست 2-هدایت و برنامه دین برای سعادت انسان ها: خدای متعال چون حکیم است انسان و جهان را عبث و بی هدف خلق نکرده بلکه خداوند حکیم جهان آفرینش را روی حکمت آفریده و برای انسان و سعادت او برنامه دارد و حتی زندگی و حیات دنیوی آن که طریقی برای جهان آخرت است ،هدایت و دستورالعمل دارد برای دین اسلام علاوه بر بشارت و انذارهایی که برای جهان آخرت وعده داده است از موازین و دستورالعمل های برخوردار است که مربوط به حیات فردی و اجتماعی این دنیاست و این موازین و دستورالعمل ها و احکام دین بنابه شواهد فراوان قرآنی و روایی شامل حکومت هم می شود 3-جامعیت و جاودگانی دین اسلام و ضرورت حکومت دینی:دین اسلام از ویژگی هایی است از جمله جامعیت دین اسلام و جاودگانی آن است و قرآن هم برجامع بودن دین اسلام تاکید ویژه ای دارد و می فرماید: ( الیوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم و اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی و رَضیتُ لَکُم الاسلامَ دیناً )[2]و هم چنین می فرماید: ( و نَزَّلناعلیک الکتاب تبیاناً لِکلِّ شیء )[3] اسلام خود را دین جامع معرفی کرده است که این جامعیت با توجه به سعادت و هدایت انسان تفسیر می گردد یعنی هرچه برای سعادت انسان در زندگی فردی و اجتماعی لازم است در دین جامع فروگذار نشده است و سعادت انسان هم با زندگی سیاسی- اجتماعی گره خورده و برای همین جامعیت دین مستلزم حکومت دینی بوده و این جامعیت دین ضرورت حکومت دینی را هم درپی دارد امّا درخصوص جاودانگی دین اسلام باید گفت دین اسلام و هدایت ها و دستورالعمل های آن فقط مخصوص صدر اسلام نبوده و به دلیل فطری بودن و یا ناشی از فطرت بودن قواعد آن در واقع هدایت ها و دستورالعمل های آن جاودانه است لذا باید گفت دین اسلام و موازین آن در عرصه های فردی و اجتماعی برای همه زمان ها و مکان هاست و گذشت زمان در نقش آفرینی آن ذره ای کاستی ایجاد نمی کند البته انطباق قوانین و فرامین دینی با نیازهای جامعه امروزی مطلب دیگری است که به آن اشاره خواهیم کرد. 4-عدالت و لزوم تشکیل حکومت دینی: عدالت و عدالت گستری از ارزش ها والایی است که قرآن می فرماید ارسال رسولان الهی و نزول کتب الهی برای برقراری و اقامه قسط و عدل بوده است چنانکه خداوند در این شریفه می فرماید: لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزالنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط[4] عدالت از همان ارزش های فطری است که برای همیشه جاودانه است و با گذشت زمان تغییر نمی کند و تنها مخصوص زمان پیامبر و یا انبیای الهی نیست بلکه از احکام جاودانه ای است که برای اقامه آن باید براساس دین و کتاب و میزان الهی حکومت تشکیل داد و از برای اقامه آن گریزی از تشکیل حکومت نیست یعنی یکی از ارزش های دینی که حتماً برای آن باید حکومت تشکیل داد عدالت و اقامه قسط است حتی اگرهم حکومت بخاطر برخی عدم آمادگی ها نتواند به تمامه عدالت را اجرا کند باید در حد میسور و ممکن آن را اقامه نماید و برای اقامه همان حد میسور و ممکن هم تشکیل حکومت ضرورت پیدا می کند زیرا حضرت امیرالمؤمنین علی علیه ااسلام فرمودند: المیسور لایسقط بالمعسور[5] 5-استمرارحکومت دینی در عصر غیبت: همان دلائلی که لزوم حکومت دینی در عصر حضور معصوم را ثابت می کند، در عصر غیبت هم لزوم حکومت دینی را برای ما به اثبات می رساند یعنی توحید و حاکمیت خداوند و نفی حکومت طاغوت و هم چنین جاودانه بودن قوانین دینی در عصر غیبت همچنان استمرار دارد و با دسترسی نداشتن به معصوم این مسئولیت بر عهده عالمان عادل است که براساس روایات از جانب امامان معصوم نیابت دارند و از نزدیکترین افراد به معصوم هستند ، آنان با اجتهاد مستمری که دارند حکومت دینی را بر اساس قوانین و موازین دین اسلام برقرار می سازند بنابراین این طور نیست که با عدم دسترسی به معصوم کثیری ازاحکام و ارزش های اجتماعی اسلام و موازین آن تعطیل شود چون این تعطیلی کثیری از احکام اسلام خلاف غرض و خلاف مقصود از بعثت پیامبر خاتم (ص) است و همانطوری که احکام فردی و یا به اصطلاح عبادی اسلام با اجتهاد مستمر فقهای عادل و جامع الشرایط عملی می گردد ضروری است که احکام اجتماعی هم با اجتهاد مستمر و با تشکیل حکومت براساس دین توسط فقهای عادل و جامع الشرایط عملی گردد، امام خمینی(ره) می فرمایند: ( بدیهی است ضرورت اجرای احکام که تشکیل رسول اکرم(ص) را لازم آورده ، منحصر و محدود به زمان آن حضرت نیست)[6] (هرکه اظهار کند تشکیل حکومت اسلامی ضرورت نداردمنکر ضرورت اجرای احکام اسلام شده و جامعیت و جاودانگی دین مبین اسلام را انکار کرده است.)[7] درمجموع این عناوین و توضیحاتی که در حد اختصار داده شد می تواند منعکس کننده مبانی نظری حکومت دینی حتی در در عصر غیبت باشد و با این مقدمات گریزی از پذیرش و ضرورت حکومت دینی نیست البته حکومت اسلامی ما براصولی و پایه های اساسی استوار است که در اصل دوم [8]قانون اساسی به آن اشاره شده است ولی مبانی نظری حکومت دینی همان مقدماتی است که آن را متذکر شدیم. پی نوشتها: [1] . احمد واعظی، حکومت اسلامی؛ انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ص30-31 [2] . آیه 3؛ سوره مائده [3] . آیه 89؛ سوره نحل [4] .آیه 25؛ سوره حدید [5] . عوالی الآلی، ج4ص48،حدیث205 [6] .امام خمینی(ره) ولایت فقیه ، ص 18 [7] . امام خمینی(ره) ولایت فقیه،ص20 [8] . اصل دوم بیان می دارد که جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به 1-خدای یکتا و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم برابرامر او 2-وحی الهی و نقش بنیادی آن دربیان قوانین 3-معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا 4-عدل خدا در خلقت و تشریع 4-امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام6-کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئوولیت او در برابر خدا که از راه: الف – اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط براساس کتاب و سنت معصومین .ب- استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری. ج-نفی هرگونه ستم گری و ستم کشی و سلطه گری و سلطه پذیری، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ... منبع: اندیشه قم
سزاوار است در ابتدا به اختصارمنظورمان را از حکومت دینی روشن نموده و یک توضیح کوتاهی درباره مبانی نظری داشته باشیم، منظورمان از حکومت دینی حکومتی است که مرجعیت همه جانبه دین خاصی را در عرصه سیاست و اداره جامعه پذیزفته است؛ یعنی دولت و نهادهای مختلف آن خود را دربرابر آموزه ها و تعالیم دین و مذهب خاصی متعهد می دانند و سعی می کنند در تدابیر و تصمیمات و وضع قوانین و شیوه سلوک با مردم و نوع معیشت و تنظیم انواع روابط اجتماعی، دغدغه دین داشته باشد و در همه این شؤون حکومتی از تعالیم الهی بگیرد و آن را با دین انطباق و هماهنگ کنند[1] امّا مبانی نظری یک موضوع درواقع همان مقدمات نظری و پابه های اساسی است که آن موضوع بر آنها بنا و استوار گردیده است یعنی با این مقدمات نظری است که ما به پذیرش آن موضوع می رسیم بنابراین درخصوص مبانی نظری حکومت دینی ما باید به مباحث مقدماتی بپردازیم که ما را به پذیرش حکومت دینی برساند از این رو مناسب است این مقدمات را با عناوین پیشِ رو مورد توجه و بحث قراردهیم
1-توحید و حاکمیت خداوند: به لحاظ هستی شناسی و انسان شناسی و غایت شناسی موضوع که بررسی و پرداختن تفصیلی آن در این جا برای آن مجالی نیست ما این را می دانیم که خداوند خالق جهان آفرینش و انسان بوده و چون خالق و مالک و ربّ است برای همین بر جهان هستی و انسان حاکمیت و ولایت دارد و این حاکمبت جهان به دلیل حصر خالقیت و مالکیت و ربوبیتی که خداوند برجهان آفرینش و انسان دارد بذاته حاکمیت منحصر در خداوند است چون توحید تنها اعتقاد به یگانگی خداوند نیست بلکه این توحید شامل توحید درربوبیت خداوند هم هست یعنی عالم در سیطره اراده خداوند است که ما از آن به توحید افعالی یاد می کنیم که همان حاکمیت و ولایت خداوند بر عالم است البته این حاکمیت و ولایت خداوند تنها در تکوین نیست بلکه در عالم تشریع و اداره جهان هم بوده و این سیطره اراده خداوند متعال شامل عالم تشریع و قانون و اداره حکومت هم می شود منتهای مراتب اعمال این اراده خداوند انبیاء و اولیاء او سپرده شده است و در اصل حاکمیت از آن خداوند و به ذاته منحصر و از آن اوست و اساساً با اعتقاد به توحید و حاکمیت خداوند و انحصار حاکمیت در او نمی توان حاکمیت درحیات دنیوی را بدون اذن خداوند به دیگری و یا به حاکمیت غیر دینی سپرد در غیر صورت نقص در توحید به وجود می آید یعنی باعث می گردد ما معتقد به خالقیت خداوند یکتا باشیم ولی اعتقاد به ربوبیت خداوند یکتا نداشته باشیم چون اعتقاد به یکتایی ربوبیت خداوند همان حاکمیت یگانه خداوند برعالم با تمام ساحت های آن است و نمی توان سیطره حاکمیت خداوند را شامل ساحتی از عالم دانست و شامل ساحت دیگر ندانست چون قطعاً با توحید سازگار نیست
2-هدایت و برنامه دین برای سعادت انسان ها: خدای متعال چون حکیم است انسان و جهان را عبث و بی هدف خلق نکرده بلکه خداوند حکیم جهان آفرینش را روی حکمت آفریده و برای انسان و سعادت او برنامه دارد و حتی زندگی و حیات دنیوی آن که طریقی برای جهان آخرت است ،هدایت و دستورالعمل دارد برای دین اسلام علاوه بر بشارت و انذارهایی که برای جهان آخرت وعده داده است از موازین و دستورالعمل های برخوردار است که مربوط به حیات فردی و اجتماعی این دنیاست و این موازین و دستورالعمل ها و احکام دین بنابه شواهد فراوان قرآنی و روایی شامل حکومت هم می شود
3-جامعیت و جاودگانی دین اسلام و ضرورت حکومت دینی:دین اسلام از ویژگی هایی است از جمله جامعیت دین اسلام و جاودگانی آن است و قرآن هم برجامع بودن دین اسلام تاکید ویژه ای دارد و می فرماید: ( الیوم اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم و اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی و رَضیتُ لَکُم الاسلامَ دیناً )[2]و هم چنین می فرماید: ( و نَزَّلناعلیک الکتاب تبیاناً لِکلِّ شیء )[3] اسلام خود را دین جامع معرفی کرده است که این جامعیت با توجه به سعادت و هدایت انسان تفسیر می گردد یعنی هرچه برای سعادت انسان در زندگی فردی و اجتماعی لازم است در دین جامع فروگذار نشده است و سعادت انسان هم با زندگی سیاسی- اجتماعی گره خورده و برای همین جامعیت دین مستلزم حکومت دینی بوده و این جامعیت دین ضرورت حکومت دینی را هم درپی دارد امّا درخصوص جاودانگی دین اسلام باید گفت دین اسلام و هدایت ها و دستورالعمل های آن فقط مخصوص صدر اسلام نبوده و به دلیل فطری بودن و یا ناشی از فطرت بودن قواعد آن در واقع هدایت ها و دستورالعمل های آن جاودانه است لذا باید گفت دین اسلام و موازین آن در عرصه های فردی و اجتماعی برای همه زمان ها و مکان هاست و گذشت زمان در نقش آفرینی آن ذره ای کاستی ایجاد نمی کند البته انطباق قوانین و فرامین دینی با نیازهای جامعه امروزی مطلب دیگری است که به آن اشاره خواهیم کرد.
4-عدالت و لزوم تشکیل حکومت دینی: عدالت و عدالت گستری از ارزش ها والایی است که قرآن می فرماید ارسال رسولان الهی و نزول کتب الهی برای برقراری و اقامه قسط و عدل بوده است چنانکه خداوند در این شریفه می فرماید: لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزالنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط[4] عدالت از همان ارزش های فطری است که برای همیشه جاودانه است و با گذشت زمان تغییر نمی کند و تنها مخصوص زمان پیامبر و یا انبیای الهی نیست بلکه از احکام جاودانه ای است که برای اقامه آن باید براساس دین و کتاب و میزان الهی حکومت تشکیل داد و از برای اقامه آن گریزی از تشکیل حکومت نیست یعنی یکی از ارزش های دینی که حتماً برای آن باید حکومت تشکیل داد عدالت و اقامه قسط است حتی اگرهم حکومت بخاطر برخی عدم آمادگی ها نتواند به تمامه عدالت را اجرا کند باید در حد میسور و ممکن آن را اقامه نماید و برای اقامه همان حد میسور و ممکن هم تشکیل حکومت ضرورت پیدا می کند زیرا حضرت امیرالمؤمنین علی علیه ااسلام فرمودند: المیسور لایسقط بالمعسور[5]
5-استمرارحکومت دینی در عصر غیبت: همان دلائلی که لزوم حکومت دینی در عصر حضور معصوم را ثابت می کند، در عصر غیبت هم لزوم حکومت دینی را برای ما به اثبات می رساند یعنی توحید و حاکمیت خداوند و نفی حکومت طاغوت و هم چنین جاودانه بودن قوانین دینی در عصر غیبت همچنان استمرار دارد و با دسترسی نداشتن به معصوم این مسئولیت بر عهده عالمان عادل است که براساس روایات از جانب امامان معصوم نیابت دارند و از نزدیکترین افراد به معصوم هستند ، آنان با اجتهاد مستمری که دارند حکومت دینی را بر اساس قوانین و موازین دین اسلام برقرار می سازند بنابراین این طور نیست که با عدم دسترسی به معصوم کثیری ازاحکام و ارزش های اجتماعی اسلام و موازین آن تعطیل شود چون این تعطیلی کثیری از احکام اسلام خلاف غرض و خلاف مقصود از بعثت پیامبر خاتم (ص) است و همانطوری که احکام فردی و یا به اصطلاح عبادی اسلام با اجتهاد مستمر فقهای عادل و جامع الشرایط عملی می گردد ضروری است که احکام اجتماعی هم با اجتهاد مستمر و با تشکیل حکومت براساس دین توسط فقهای عادل و جامع الشرایط عملی گردد، امام خمینی(ره) می فرمایند:
( بدیهی است ضرورت اجرای احکام که تشکیل رسول اکرم(ص) را لازم آورده ، منحصر و محدود به زمان آن حضرت نیست)[6] (هرکه اظهار کند تشکیل حکومت اسلامی ضرورت نداردمنکر ضرورت اجرای احکام اسلام شده و جامعیت و جاودانگی دین مبین اسلام را انکار کرده است.)[7]
درمجموع این عناوین و توضیحاتی که در حد اختصار داده شد می تواند منعکس کننده مبانی نظری حکومت دینی حتی در در عصر غیبت باشد و با این مقدمات گریزی از پذیرش و ضرورت حکومت دینی نیست البته حکومت اسلامی ما براصولی و پایه های اساسی استوار است که در اصل دوم [8]قانون اساسی به آن اشاره شده است ولی مبانی نظری حکومت دینی همان مقدماتی است که آن را متذکر شدیم.
پی نوشتها:
[1] . احمد واعظی، حکومت اسلامی؛ انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ص30-31
[2] . آیه 3؛ سوره مائده
[3] . آیه 89؛ سوره نحل
[4] .آیه 25؛ سوره حدید
[5] . عوالی الآلی، ج4ص48،حدیث205
[6] .امام خمینی(ره) ولایت فقیه ، ص 18
[7] . امام خمینی(ره) ولایت فقیه،ص20
[8] . اصل دوم بیان می دارد که جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به 1-خدای یکتا و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم برابرامر او 2-وحی الهی و نقش بنیادی آن دربیان قوانین 3-معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا 4-عدل خدا در خلقت و تشریع 4-امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام6-کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئوولیت او در برابر خدا که از راه: الف – اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط براساس کتاب و سنت معصومین .ب- استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری. ج-نفی هرگونه ستم گری و ستم کشی و سلطه گری و سلطه پذیری، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ...
منبع: اندیشه قم
- [سایر] تفاوت مبانی نظری حکومت دینی و حکومت سکولار در چیست؟
- [سایر] تفاوت مبانی نظری حکومت دینی و حکومت سکولار در چیست؟
- [سایر] هدف از تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی؟ آیا انقلاب فرهنگی به تمام اهداف خود دست یافت؟
- [سایر] اهداف و وظایف حکومت دینی چیست ؟
- [سایر] لزوم تشکیل حکومت دینی در ایران چیست؟
- [سایر] فتوای شما درباره تشکیل حکومت دینی، در عصر غیبت چیست؟
- [سایر] نظر شمادرباره تشکیل حکومت دینی، در عصر غیبت چیست؟
- [سایر] تشکیل (نظام جمهوری اسلامی) قبل از پیروزی انقلاب تا چه حد مدنظر انقلابیون و رهبر انقلاب بوده است؟ایدهی حکومت اسلامی چه زمانی طرح شد؟
- [سایر] از منظر رهبر معظم انقلاب آیا امام صادق علیهالسلام درصدد مبارزه سیاسی بودو داعیه تشکیل حکومت اسلامی داشت؟
- [سایر] با توجه به مشکلاتی که در حکومت سبب نارضایتی مردم می شود، بهتر نیست حکومت غیر دینی تشکیل بشود تا مردم از دین زده نشوند؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تحصیل اعتقاد به اصول دین و مبانی اسلام بر هر مسلمان، واجب است.
- [آیت الله مظاهری] تشکیل مراسم مذهبی نظیر سوگواریها و جشنها در مسجد اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] معادن گرچه در ملک شخصی کسی پیدا شود ملک حکومت اسلامی است و در صورت ممانعت حکومت اسلامی، کسی حقّ تصرّف در آنها را ندارد.
- [آیت الله بهجت] سرکه ای که از انگور و کشمش وخرمای نجس درست کنند نجس است. و در طهارت آن بعد از انقلاب به شراب و انقلاب شراب به سرکه ، تأمل است .
- [آیت الله مظاهری] زمینهایی که در اصل آباد بوده مانند جنگلها و نیزارها ملک حکومت اسلامی است و هر کس در آن تصرّف و اصلاح نماید مالک میشود مگر آنکه حکومت اسلامی منع نماید.
- [آیت الله مظاهری] علفها و بوتههای بیابان و ماهیهای دریاها و رودخانهها و پرندگان هوا و حیوانات صحرا و مانند اینها ملک حکومت اسلامی است ولی اگر کسی آنها را تصرّف کند مالک میشود مگر اینکه حکومت اسلامی جلوگیری نماید.
- [آیت الله مظاهری] آنچه که در زمینهای موات باشد مانند بوته و درخت و سنگ و معدن و غیره، مانند خود زمین ملک حکومت اسلامی است ولی اگر کسی در آنها تصرّف کند مالک میشود مگر آنکه حکومت اسلامی ممانعت نماید.
- [آیت الله مظاهری] چیز نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه، نجس است. 5 - انقلاب:
- [آیت الله سیستانی] چیز نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه ، نجس است . 5 انقلاب :
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر حکومت اسلامی معدنی را استخراج کند خمس به آن تعلق نمی گیرد.