مقدمه منظور از تربیت، شکوفا کردن استعدادهای مختلف فرزند میباشد. مربی یا والدین باید زمینههای شکوفاشدن استعدادها را فراهم نموده و نیز موانعی که بر سر راه تربیت بچه میباشد را حذف نمایند؛ چرا که همزمان با تولد نوزاد استعداد یادگیری و تربیت در او بالقوه وجود دارد و با بکار بردن شیوههای تربیتی صحیح و نیز با توجه به تفاوتهای فردی این امر مهم را انجام دهند. به عبارت دیگر برای رسیدن به هدف مطلوب تربیتی باید برنامه داشته باشیم و در طی این برنامه هر کدام از نکات تربیتی را با توجه به شرایط موجود و نیز خصوصیات فردی متربی جامة عمل بپوشانیم. یکی از این موارد تنبیه است در مورد تنبیه نیز همین طور است این که تنبیه چیست؟ به چه صورت است و در چه شرایطی باید انجام بگیرد موضوع این بحث است که به ترتیب خدمت شما بیان میگردد. تعریف:[1] (مواجه ساختن متربی (فرد مورد تربیت) خطاکار با یک تجربة ناخوشایند، به منظور آگاه ساختن وی از پیامد رفتار نامطلوب خود و جلوگیری از تکرار آن.) موقعی که فرد مورد نظر مثلاً فرزند رفتار نامطلوبی انجام داد که با معیارهای صحیح تربیتی همخوانی ندارد برای این که وی دوباره کار بد و نامطلوب را تکرار نکند به شیوهای باید او را متوجه عمل خود بکنیم. اگر تنبیه را به روش متناسب با شرایط و کار فرزند انجام ندهیم، نه تنها جنبة تربیتی ندارد بلکه جنبة تخریب دارد. نکتة اول: سن فرزند: در مورد به کار بردن تنبیه باید به سن فرزند توجه کنیم. در یک تقسیم کلی میتوان دوران تحول کودک را به دو دوره تقسیم کرد: 1- قبل از بلوغ و تکمیل شناخت و فهم کودک، 2- دورة بلوغ و بعد از آن که کودک از لحاظ فکری توانایی بیشتری در فهم کار خوب و بد پیدا خواهد کرد. در هر دوره از سنین مذکور روش وجود خاصی دارد. فرزند در دورة کودکی توان درک و فهم استدلال ما را ندارد؛ لذا باید از مثالها و مصادیق عینی استفاده کرد و او را به صورتی متناسب با فهم و درکش آگاه و متوجه کرد. بر خلاف دورة دوم که نوجوان و جوان با فهم کار بد و عواقب آن دنبال عمل دوباره و تکرار نمیروند. نکتة دوم: نوع خطا استفاده از نوع به خصوص تنبیه بستگی به نوع اشتباه و خطای فرد دارد. اولاً وی چه اشتباهی کرده و این اشتباه به کجا ضربه و ضرر میرساند؟ ثانیاً: آیا انجام عمل بد از روی جهل یا نسیان و یا عمدی و با توجه بوده است؟ هر کدام نوع مخصوص به خود را دارد مثلاً مورد دوم متناسب با محرومیتها میباشد مثل روترش کردن و قهر کردن کوتاه مدت[2]. مراحل تنبیه[3]: محور بحث و جواب اصلی به پرسش شما همین جاست و با این سؤال آغاز میشود آیا قهر کردن جزء اوّلین نوع برخورد و شیوة تنبیه است؟ یا نه قبل از آن دستورالعملهایی باید اجرا شود که در صورت عدم تأثیر به مرحلة بعد و مراحلی مثل قهر کردن پرداخت. در پاسخ باید گفت: زمانی که فرزند مرتکب خطایی شده تا آن جا که امکان دارد باید نادیده انگاریم گویا از ماجرا هیچ خبری نداریم و به روی خود نیاوریم؛ این اولّین مرحلة تربیت است که از نظر تربیتی تغافل نام دارد. در این زمینه امام صادق علیه السّلام میفرماید: قدر و منزلت خویش را با تغافل گرامی بدارید.[4] بعضی مواقع خود را جاهل فرض کردن اثر تربیتی دارد؛ هم شخصیت فرزند ما حفظ شده و هم قدر و منزلت ما نزد وی محفوظ میماند. البته تغافل به این معنا نیست که هر چه دیدیم گرچه کار خیلی اشتباه را نادیده بگیریم؛ بلکه باید شرایط و مصادیق آن و نیز فعل اشتباه و احتمال تکرار و ... را در نظر داشته باشیم. اگر تغافل اثری نداشت وارد مرحلة بعد میشویم؛ یعنی با تغییر در چهرة خود به وی میفهمانیم که هم کار بد او را دیدهایم و هم به انجام آن اعتراض داریم. پس از آن وارد مرحلة تنبیه با اشاره و کنایه و به صورت غیر مستقیم میشویم. البته بستگی به هنر و خلاقیت پدر و مادر دارد مثلاً با بیان داستان و قصههایی غیر مستقیم به وی بفهماند که کار اشتباهی انجام داده است و اگر در سنین بالاتر هست با جملات کنایهای. پس از آن مستقیم و علنی وارد ماجرا میشویم و در خلوت به صورتی که هم آگاه به خطا شود و هم نزد دیگران شخصیت وی محفوظ بماند تذکر میدهیم. و بالاخره پس از آن تهدید است که به وی گوشزد کنیم اگر بار دیگر انجام داد و تکرار نمود چه عواقبی در انتظار او میباشد. محروم سازی – قهر کردن: همانطور که توجه دارید پس از طی 5 مرحله وارد این مرحله شدیم چرا که از نظر تربیتی جنبة مثبت دارد. محروم سازی شامل سلب نعمتهای مادی و معنوی میشود مثل محروم شدن از ارتباط با دیگران و بالاخره قهر کردن آن هم به صورت کوتاه مدت. قهر کردن، کوتاه یا بلند مدت؟ همانطور که ذکر شد قهر کردن با فرزند ، نوعی محروم سازی است. محروم سازی عاطفی و محبتی یعنی برای مدتی فرزند خود را از نظر محبت محروم کنیم و آن چه نیاز دارد را به او ندهیم. آیا ملاکی در این زمینه هست؟ ما توصیه هایی در مورد قهر کوتاه مدت در روایات داریم. زمانی که وی به کار بد خود آگاه شد و اظهار ندامت و پشیمانی کرد باید به حالت عادی برگردیم و آن را ادامه ندهیم.زیرا فرزندان ما آینهای هستند که رفتار ما را در وجود خودشان منعکس میکنند. همانطور که فرمودهاند فرزندان ما به آنچه میگوییم عمل نمیکنند؛ بلکه بدان چه میکنیم عمل میکنند. آنها رفتارها را میبینند و میشنوند و مثل دوربین فیلمبرداری ثبت و ضبط میکنند و کم کم آنها را درونی میکنند و به آهستگی جزء شخصیت آنها میشود و در آیندة نه چندان دور همان طور میشوند که ما انجام دادهایم. یکی از آن موارد قهر کردن طولانی است. وی توانایی بالایی در تشخیص مصداق ها ندارد و در همه جا تعمیم میدهد و در زندگی خود پیاده میکند. در صورتی که بنا به آن چه ذکر شد تنها شیوة تربیتی و واکنش در مقابل دیگران نمیباشد. ولی وی طبق این روش و شیوه عمل نخواهد کرد. علاوه بر آن، محروم سازی طولانی مدت اثر بد تربیتی مثل کمبود محبت، انزوا، و ... را به دنبال دارد یعنی موقعی پدر باید به وی محبت کند و نیازش را برطرف نماید، دریغ کند و این یعنی کمبود و همین نتایج بعدی را به دنبال خواهد داشت. در این جا فرزند گمان میکند که خود او محبوب خانواده نیست و متوجه نخواهد شد که آن رفتار زشت او بوده که او را از والدین دور ساخته است در قهر طولانی فاصله عاطفی والدین و فرزند زیاد میشود و زمینه تصحیح، تفسیر و اصلاح رفتار از بین میرود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1.نقش پدر در تربیت، دکتر علی قائمی، نشر امیری، تهران، چاپ هفتم، 1384. 2. چرا تنبیه، دکتر عبدالله مجوزی، نشر انجمن اولیاء و مربیان. پی نوشتها: [1] . قائمی، محمدرضا مقدم، روشهای آسیبزا در تربیت، ص 137. [2] . همان، ص 140 و 130. [3] . همان، ص 140 به بعد. [4] . همان، ص 141. منبع: اندیشه قم
مقدمه
منظور از تربیت، شکوفا کردن استعدادهای مختلف فرزند میباشد. مربی یا والدین باید زمینههای شکوفاشدن استعدادها را فراهم نموده و نیز موانعی که بر سر راه تربیت بچه میباشد را حذف نمایند؛ چرا که همزمان با تولد نوزاد استعداد یادگیری و تربیت در او بالقوه وجود دارد و با بکار بردن شیوههای تربیتی صحیح و نیز با توجه به تفاوتهای فردی این امر مهم را انجام دهند. به عبارت دیگر برای رسیدن به هدف مطلوب تربیتی باید برنامه داشته باشیم و در طی این برنامه هر کدام از نکات تربیتی را با توجه به شرایط موجود و نیز خصوصیات فردی متربی جامة عمل بپوشانیم. یکی از این موارد تنبیه است در مورد تنبیه نیز همین طور است این که تنبیه چیست؟ به چه صورت است و در چه شرایطی باید انجام بگیرد موضوع این بحث است که به ترتیب خدمت شما بیان میگردد.
تعریف:[1]
(مواجه ساختن متربی (فرد مورد تربیت) خطاکار با یک تجربة ناخوشایند، به منظور آگاه ساختن وی از پیامد رفتار نامطلوب خود و جلوگیری از تکرار آن.)
موقعی که فرد مورد نظر مثلاً فرزند رفتار نامطلوبی انجام داد که با معیارهای صحیح تربیتی همخوانی ندارد برای این که وی دوباره کار بد و نامطلوب را تکرار نکند به شیوهای باید او را متوجه عمل خود بکنیم. اگر تنبیه را به روش متناسب با شرایط و کار فرزند انجام ندهیم، نه تنها جنبة تربیتی ندارد بلکه جنبة تخریب دارد.
نکتة اول: سن فرزند: در مورد به کار بردن تنبیه باید به سن فرزند توجه کنیم. در یک تقسیم کلی میتوان دوران تحول کودک را به دو دوره تقسیم کرد: 1- قبل از بلوغ و تکمیل شناخت و فهم کودک، 2- دورة بلوغ و بعد از آن که کودک از لحاظ فکری توانایی بیشتری در فهم کار خوب و بد پیدا خواهد کرد. در هر دوره از سنین مذکور روش وجود خاصی دارد. فرزند در دورة کودکی توان درک و فهم استدلال ما را ندارد؛ لذا باید از مثالها و مصادیق عینی استفاده کرد و او را به صورتی متناسب با فهم و درکش آگاه و متوجه کرد. بر خلاف دورة دوم که نوجوان و جوان با فهم کار بد و عواقب آن دنبال عمل دوباره و تکرار نمیروند.
نکتة دوم: نوع خطا
استفاده از نوع به خصوص تنبیه بستگی به نوع اشتباه و خطای فرد دارد. اولاً وی چه اشتباهی کرده و این اشتباه به کجا ضربه و ضرر میرساند؟ ثانیاً: آیا انجام عمل بد از روی جهل یا نسیان و یا عمدی و با توجه بوده است؟ هر کدام نوع مخصوص به خود را دارد مثلاً مورد دوم متناسب با محرومیتها میباشد مثل روترش کردن و قهر کردن کوتاه مدت[2].
مراحل تنبیه[3]:
محور بحث و جواب اصلی به پرسش شما همین جاست و با این سؤال آغاز میشود آیا قهر کردن جزء اوّلین نوع برخورد و شیوة تنبیه است؟ یا نه قبل از آن دستورالعملهایی باید اجرا شود که در صورت عدم تأثیر به مرحلة بعد و مراحلی مثل قهر کردن پرداخت.
در پاسخ باید گفت:
زمانی که فرزند مرتکب خطایی شده تا آن جا که امکان دارد باید نادیده انگاریم گویا از ماجرا هیچ خبری نداریم و به روی خود نیاوریم؛ این اولّین مرحلة تربیت است که از نظر تربیتی تغافل نام دارد. در این زمینه
امام صادق علیه السّلام میفرماید: قدر و منزلت خویش را با تغافل گرامی بدارید.[4]
بعضی مواقع خود را جاهل فرض کردن اثر تربیتی دارد؛ هم شخصیت فرزند ما حفظ شده و هم قدر و منزلت ما نزد وی محفوظ میماند. البته تغافل به این معنا نیست که هر چه دیدیم گرچه کار خیلی اشتباه را نادیده بگیریم؛ بلکه باید شرایط و مصادیق آن و نیز فعل اشتباه و احتمال تکرار و ... را در نظر داشته باشیم.
اگر تغافل اثری نداشت وارد مرحلة بعد میشویم؛ یعنی با تغییر در چهرة خود به وی میفهمانیم که هم کار بد او را دیدهایم و هم به انجام آن اعتراض داریم.
پس از آن وارد مرحلة تنبیه با اشاره و کنایه و به صورت غیر مستقیم میشویم. البته بستگی به هنر و خلاقیت پدر و مادر دارد مثلاً با بیان داستان و قصههایی غیر مستقیم به وی بفهماند که کار اشتباهی انجام داده است و اگر در سنین بالاتر هست با جملات کنایهای.
پس از آن مستقیم و علنی وارد ماجرا میشویم و در خلوت به صورتی که هم آگاه به خطا شود و هم نزد دیگران شخصیت وی محفوظ بماند تذکر میدهیم.
و بالاخره پس از آن تهدید است که به وی گوشزد کنیم اگر بار دیگر انجام داد و تکرار نمود چه عواقبی در انتظار او میباشد.
محروم سازی – قهر کردن: همانطور که توجه دارید پس از طی 5 مرحله وارد این مرحله شدیم چرا که از نظر تربیتی جنبة مثبت دارد. محروم سازی شامل سلب نعمتهای مادی و معنوی میشود مثل محروم شدن از ارتباط با دیگران و بالاخره قهر کردن آن هم به صورت کوتاه مدت.
قهر کردن، کوتاه یا بلند مدت؟
همانطور که ذکر شد قهر کردن با فرزند ، نوعی محروم سازی است. محروم سازی عاطفی و محبتی یعنی برای مدتی فرزند خود را از نظر محبت محروم کنیم و آن چه نیاز دارد را به او ندهیم. آیا ملاکی در این زمینه هست؟
ما توصیه هایی در مورد قهر کوتاه مدت در روایات داریم. زمانی که وی به کار بد خود آگاه شد و اظهار ندامت و پشیمانی کرد باید به حالت عادی برگردیم و آن را ادامه ندهیم.زیرا فرزندان ما آینهای هستند که رفتار ما را در وجود خودشان منعکس میکنند. همانطور که فرمودهاند فرزندان ما به آنچه میگوییم عمل نمیکنند؛ بلکه بدان چه میکنیم عمل میکنند. آنها رفتارها را میبینند و میشنوند و مثل دوربین فیلمبرداری ثبت و ضبط میکنند و کم کم آنها را درونی میکنند و به آهستگی جزء شخصیت آنها میشود و در آیندة نه چندان دور همان طور میشوند که ما انجام دادهایم.
یکی از آن موارد قهر کردن طولانی است. وی توانایی بالایی در تشخیص مصداق ها ندارد و در همه جا تعمیم میدهد و در زندگی خود پیاده میکند. در صورتی که بنا به آن چه ذکر شد تنها شیوة تربیتی و واکنش در مقابل دیگران نمیباشد. ولی وی طبق این روش و شیوه عمل نخواهد کرد.
علاوه بر آن، محروم سازی طولانی مدت اثر بد تربیتی مثل کمبود محبت، انزوا، و ... را به دنبال دارد یعنی موقعی پدر باید به وی محبت کند و نیازش را برطرف نماید، دریغ کند و این یعنی کمبود و همین نتایج بعدی را به دنبال خواهد داشت. در این جا فرزند گمان میکند که خود او محبوب خانواده نیست و متوجه نخواهد شد که آن رفتار زشت او بوده که او را از والدین دور ساخته است در قهر طولانی فاصله عاطفی والدین و فرزند زیاد میشود و زمینه تصحیح، تفسیر و اصلاح رفتار از بین میرود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.نقش پدر در تربیت، دکتر علی قائمی، نشر امیری، تهران، چاپ هفتم، 1384.
2. چرا تنبیه، دکتر عبدالله مجوزی، نشر انجمن اولیاء و مربیان.
پی نوشتها:
[1] . قائمی، محمدرضا مقدم، روشهای آسیبزا در تربیت، ص 137.
[2] . همان، ص 140 و 130.
[3] . همان، ص 140 به بعد.
[4] . همان، ص 141.
منبع: اندیشه قم
- [آیت الله اردبیلی] آیا خانمی که مدتی از شوهرش قهر میباشد و در خانه پدر زندگی میکند میتواند بدون اذن شوهر به مسافرت برود؟ در ضمن در طول مدت قهر شوهر هزینه یا نفقهای به زن پرداخت نکرده است.
- [آیت الله اردبیلی] آیا خانمی که مدتی از شوهرش قهر میباشد و در خانه پدر زندگی میکند میتواند بدون اذن شوهر به مسافرت برود؟ در ضمن در طول مدت قهر شوهر هزینه یا نفقهای به زن پرداخت نکرده است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر پدر و مادر بچه نابالغی کافر باشند، در چه زمانی این بچه میتواند به واسطه اسلام آوردن پاک گردد؟
- [سایر] دو تا پسر 15 و 13 ساله دارم که برای مدتهای طولانی با هم قهر میکنند. آنها را چگونه با هم آشتی دهم؟
- [سایر] دو تا پسر 15 و 13 ساله دارم که برای مدت های طولانی با هم قهر میکنند. آن ها را چگونه با هم آشتی دهم؟
- [سایر] نقش پدر در تربیت مذهبی فرزند چیست؟
- [سایر] رابطه بین اشتغال مادر و پدر و تربیت کودک چیست؟
- [سایر] مسئولیت پدر و مادر در تربیت فرزند چیست؟
- [سایر] تاثیرات اختلاف پدر و مادر در تربیت فرزندان چیست؟
- [سایر] وظایف اساسی پدر در تربیت فرزند را توضیح دهید؟
- [آیت الله مظاهری] اگر زنی بچهای را شیر دهد به پدر و برادرهای واقعی آن بچّه محرم نمیشود چنانکه شوهر آن زن که شیر مال اوست به مادر و خواهرهای واقعی آن بچّه محرم نمیشود، و به طور کلی هیچ یک از محرمهای واقعی آن بچّه به محرمهای رضاعی آن بچّه محرم نمیشوند، بنابراین شوهر آن زن که صاحب شیر است، میتواند با مادر و خواهرهای واقعی آن بچّه ازدواج کند چنانکه آن زن میتواند با پدر و برادرهای آن بچّه ازدواج کند.
- [آیت الله خوئی] جایز است گرفتن نطفة مردی درصورتی که مقدمات حرام نداشته باشد و گذاشتن آن در رحم مصنوعی و تربیت کردن آن به منظور تولید بچه و چنانچه بچهای از این راه تولید گردد، آن بچه مال صاحب نطفه است و احکام پدر و فرزندی بین آنها برقرار میشود ولکن این بچه مادر ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] چنانچه خود بچّه دارای اموالی باشد، پدر میتواند اجرت کسی را که به بچّه شیر میدهد، از اموال او بردارد و اگر بچّه اموالی نداشته باشد، بر پدر واجب است که اجرت او را از مال خود بپردازد و اگر پدر نیز نتواند اجرت را بپردازد، چنانچه پدر بزرگ پدری داشته باشد و وی بتواند اجرت را بدهد، بنابر احتیاط واجب باید بپردازد وگرنه بر مادر واجب است که بدون اجرت به بچّه شیر بدهد.
- [آیت الله اردبیلی] پدر و جدّ پدری میتوانند با مال کودک خود، در صورتی که به مصلحت او باشد، مضاربه کنند؛ همچنین قیّم شرعی بچّه مانند وصی و حاکم شرع، میتواند با مراعات کامل مصلحت و امانت، مال بچّه را به مضاربه دهد.
- [آیت الله سیستانی] شیر دادن بچه ابتداءً حقّ مادر اوست ، و پدر حق ندارد به دیگری واگذار کند ، مگر اینکه مادر مزد بخواهد و پدر دایهای پیدا کند که مجّانی است یا مزد کمتر میگیرد ، که در این صورت پدر میتواند به دایه بسپارد ، و پس از آن اگر مادر نپذیرفت و خواست خود شیر بدهد ، حقّ مطالبه مزد ندارد .
- [آیت الله مظاهری] دو نفری که مساقات کردهاند اگر بفهمند که معامله مساقات باطل است، پس اگر درختها مال صاحب زمین بوده، بعد از تربیت هم مال اوست و باید مزد کسی که آنها را تربیت کرده بدهد، و اگر مال کسی بوده که آنها را تربیت کرده بعد از تربیت هم مال اوست و میتواند آنها را بکند، ولی باید گودالهایی را که به واسطه کندن درختها پیدا شده پر کند و اجاره زمین را از روزی که درختها را کاشته به صاحب زمین بدهد، ولی صاحب زمین نمیتواند او را مجبور نماید که درختها را بکند و فقط میتواند اجاره زمین را بگیرد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر پدر و مادر و جدّ و جدّه بچّه نابالغ مشرک باشند آن بچه هم نجس است، و اگر یکی از اینها مسلمان باشد بچه پاک است.
- [امام خمینی] اگر پدر و مادر و جد بچه نابالغ کافر باشند آن بچه هم نجس است،و اگر یکی از اینها مسلمان باشد، بچه پاک است.
- [آیت الله بهجت] اگر پدر و مادر و جد و جده بچه نابالغ ، کافر باشند ، آن بچه هم نجس است ؛ و اگر یکی از اینها مسلمان باشد بچه نیز پاک است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] بچّه های کفّار به حکم آنها هستند و بچّه های مسلمانان حتّی بچّه ای که فقط پدر یا مادرش مسلمان باشد پاک است.