راغب گفته است که (تشاور) و (مشاورت) و (مشورت) بمعنی استخراج صحیح است به اینکه آدمی در موقعی که خودش دربارة کاری رأی صحیح ندارد به دیگری مراجعه کند و از او رأی صحیح بخواهد و این کلمه از ماده (ش) ، (واو)، (راء) گرفته شده، عرب میگفت: شرت العسل یعنی من عسل را از کندویش استخراج کردم.[1] در قرآن کریم نیز سخن از مشاوره رفته و در آیات متعدد به مشورت اشاره شده است و آن را برای مؤمنین راهی درست برای رسیدن به رأی صواب و روش درست دانسته است. کلمة شورا به معنای آن پیشنهاد و امری است که دربارة آن مشاوره شود، مشورت در قرآن از اوصاف مؤمنین شمرده شده است؛ ... و امرهم شوری بینهم...[2] پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نیز دربارة مشورت راهنماییها و سخنان فراوان و گهرباری فرموده است که برای نمونه به چند مورد اشاره میشود: وقتی یکی از شما با برادر خود مشورت میکند وی باید رأی خود را صریح بگوید.[3] مرد تا هنگامی که مشورت کنندگان خود را راهنمایی کند خداوند در گفتن آرای درست او را یاری مینماید اما اگر خیانت کند رأی درست از او صادر نشود.[4] هیچ کس از مشورت بی نیاز نیست.[5] هیچ کس پس از مشورت هلاک نشود.[6] جایگاه مشورت در اسلام بسیار مهم و با ارزش است. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر میفرماید: و شاورهم فی الامر...[7] ای پیامبر با مردم مشورت کن. مشورت پیامبر از چند جهت میتواند قابل بحث باشد. از جهت همکاری دادن مردم در امور اجتماعی و ارزش دادن به آنها و تشویق به امر مشارکت در تمام امور سیاسی و از جهت حفظ وحدت مسلمانان و خوشحال نمودن آنها و در حقیقت یک جنبة روانی و روحی نیز داشت چون مایة تضارب آراء و رشد عقلی و فکری مسلمین میشد. آن حضرت هرگاه برنامهای را برای عملی نمودن مطرح میکردند آن را نزد اصحاب خود تبیین نموده و از آنها میخواستند تا نظرشان را بگویند و گاهی چند راه پیش پای آنها میگذاشت و میفرمود کدامیک از راه حلّها برای حل فلان مشکل خوب است. مسلمانان با شرکت در چنین موقعیتهایی از سویی افتخار میکردند که رسول خدا آنها را در امور مهم سهیم میداند لذا احساس عزت و غرور نموده و تشویق شده و بیشتر در کنار پیامبر حاضر میشدند و از سوی دیگر این نظر خواهی باعث رشد فکری آنها نیز میشد چون هر کس رأی خاصی میداد که موجب میشد افراد هم فرصت اظهارنظر و هم فرصت استفاده از آراء و نظرات دیگران را مییافتند. با توجه به توصیه قرآن به مشورت با مسلمانان و نیز سخنان آن حضرت در لزوم مشورت و همفکری در مسائل پیش آمده، تاریخ گواهی میدهد که خودِ آن حضرت در برخی موارد اصحاب خود را به دادن مشورت به او فرا میخواند: در سال دوم ه زمانیکه پیامبر(ص) راهی بدر شد قبل از درگیری با قریش با یاران خود مشورت کرد که به سوی دشمن و برای جنگ حرکت کند یا در منزل (ذَفِران) به انتظار آنان کمین کنند در این مشورت مقداد و سعد بن معاذ در وفاداری و پایبندی خود تأکید کردند و گفتند تو به راهی که خدا برایت مشخص نموده ادامه بده ما مثل بنی اسرائیل نیستیم که به موسی گفتند: برو با خدایت نبرد کن. پیامبر پس از سخنان مقداد با انصار نیز مشورت کرد آنها نیز به وفاداری خود تأکید کردند و بدین ترتیب سپاه حرکت کرد و در نزدیکی چاههای بدر فرود آمدند، در این محل حُباب گفت: ای رسول خدا آیا به دستور خدا در اینجا سپاه را مستقر نمودید. رسول خدا فرمود: نه چنین نیست بلکه باید طبق تدبیر جنگ و سیاست نظامی عمل کرد. حباب بن منذر گفت: اینجا جای مناسبی نیست دستور بفرمایید تا سپاه اسلام پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه فرود آمده و چاههای دیگر را تخریب و یک چاه و حوضی پر از آب باقی گذارند. رسول خدا به نظر او عمل نمود.[8] در سال سوم ه و در جریان جنگ احد نیز پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله پس از شنیدن خبر تهاجم سنگین قریش به سوی مدینه، تصمیم داشت در شهر بماند و در داخل شهر با استفاده از استحکامات و خانههای شهر دشمن را در صورت حمله سرکوب نموده و در شهر به هلاکت برساند. بزرگان مهاجر و انصار نیز با پیامبر هم رأی شدند و در مشورت رسول خدا صلّی الله علیه و آله این استراتژی را تأیید کردند. اما اصرار جوانان بر نبرد در خارج شهر، پیامبر را از این تصمیم منصرف کرد، لذا پس از نماز جمعه لباس نظامی پوشیده و آماده حرکت به سوی سپاه دشمن شد. جوانان اصرار کننده با سرزنش بزرگان از اصرار خود عذرخواهی کردند، ولی رسول خدا فرمود تصمیم دیگر عوض نمیشود اگر صبر کنید در این جنگ نیز پیروز خواهید بود. پیامبر اکرم رأی جوانان را در این مشورت بر رأی خود و بزرگان مقدم داشت. [9] در سال 5ه و در جریان غزوه احزاب(خندق) آنگاه که مشرکان با هدف نابودی کامل اسلام بسیج شده و به سوی مدینه حرکت کردند نظر به اهمیت این حرکت، پیامبر(ص) قبل از آغاز جنگ در خصوص نحوه رویارویی با مهاجمان با مردم مشورت فرمود و سرانجام به پیشنهاد سلمان مقرر شد تا اطراف شهر را خندقی بکنند و از مواجهه مستقیم و همه جانبه با دشمن دوری کنند پیامبر اکرم این رأی را پسندید و دستور داد دور شهر خندقی کنده شد که در نهایت به پیروزی بسیار بزرگ در این جنگ با شجاعت و شهامت امیر مؤمنان نایل شدند.[10] پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله هر جا لازم بود و مسئله مهم پیش میآمد خطاب به مردم میفرمود: با شما مشورت میکنم ای مردم نظرتان را اعلام کنید.[11] در نتیجه پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله هر وقت لازم میدید با مردم در امور مختلف مشورت میکرد و برای رشد و تعالی شخصیت اصحاب خود برای رأی و نظر آنها احترام قائل میشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 ترجمه سیره رسول خدا، نویسنده: ابن هشام. 2 سنن النبی، نویسنده: علامه طباطبایی. پی نوشتها: [1] . راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، دارالکتب العربیه، (اسماعیلیان)، بی تا، ص 277. [2] . سورة شوری، آیة 38. [3] . پاینده، نهج الفصاحه، چاپ اول، تهران، جاویدان 1374، ص 176، 278،496، 640. [4] . سورة آل عمران، آیة 159. [5] . همان. [6] . همان. [7] . همان. [8] . ابن هشام، سیرة النبویه، بیروت دارالکتب العربی، چاپ ششم، 1418 ، ج 2، ص 258، طبری، تاریخ، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، 1408،ج 2، ص20. [9] . طبری، پیشین، ص 58، 59 و ابن هشام پیشین، ج 3، ص 26. [10] . طبری،پیشین، ج2، ص91 و ابن هشام، پیشین ، ج3، ص175. [11] . ابن هشام، پیشین، ج 2، ص 258. منبع: اندیشه قم
آیا پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله دربارة جنگها و امور دیگر با مردم مشورت میکرد و آیا پس از مشورت به رأی آنها عمل مینمود؟
راغب گفته است که (تشاور) و (مشاورت) و (مشورت) بمعنی استخراج صحیح است به اینکه آدمی در موقعی که خودش دربارة کاری رأی صحیح ندارد به دیگری مراجعه کند و از او رأی صحیح بخواهد و این کلمه از ماده (ش) ، (واو)، (راء) گرفته شده، عرب میگفت: شرت العسل یعنی من عسل را از کندویش استخراج کردم.[1]
در قرآن کریم نیز سخن از مشاوره رفته و در آیات متعدد به مشورت اشاره شده است و آن را برای مؤمنین راهی درست برای رسیدن به رأی صواب و روش درست دانسته است.
کلمة شورا به معنای آن پیشنهاد و امری است که دربارة آن مشاوره شود، مشورت در قرآن از اوصاف مؤمنین شمرده شده است؛ ... و امرهم شوری بینهم...[2] پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نیز دربارة مشورت راهنماییها و سخنان فراوان و گهرباری فرموده است که برای نمونه به چند مورد اشاره میشود: وقتی یکی از شما با برادر خود مشورت میکند وی باید رأی خود را صریح بگوید.[3] مرد تا هنگامی که مشورت کنندگان خود را راهنمایی کند خداوند در گفتن آرای درست او را یاری مینماید اما اگر خیانت کند رأی درست از او صادر نشود.[4] هیچ کس از مشورت بی نیاز نیست.[5] هیچ کس پس از مشورت هلاک نشود.[6] جایگاه مشورت در اسلام بسیار مهم و با ارزش است. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر میفرماید: و شاورهم فی الامر...[7] ای پیامبر با مردم مشورت کن.
مشورت پیامبر از چند جهت میتواند قابل بحث باشد. از جهت همکاری دادن مردم در امور اجتماعی و ارزش دادن به آنها و تشویق به امر مشارکت در تمام امور سیاسی و از جهت حفظ وحدت مسلمانان و خوشحال نمودن آنها و در حقیقت یک جنبة روانی و روحی نیز داشت چون مایة تضارب آراء و رشد عقلی و فکری مسلمین میشد. آن حضرت هرگاه برنامهای را برای عملی نمودن مطرح میکردند آن را نزد اصحاب خود تبیین نموده و از آنها میخواستند تا نظرشان را بگویند و گاهی چند راه پیش پای آنها میگذاشت و میفرمود کدامیک از راه حلّها برای حل فلان مشکل خوب است. مسلمانان با شرکت در چنین موقعیتهایی از سویی افتخار میکردند که رسول خدا آنها را در امور مهم سهیم میداند لذا احساس عزت و غرور نموده و تشویق شده و بیشتر در کنار پیامبر حاضر میشدند و از سوی دیگر این نظر خواهی باعث رشد فکری آنها نیز میشد چون هر کس رأی خاصی میداد که موجب میشد افراد هم فرصت اظهارنظر و هم فرصت استفاده از آراء و نظرات دیگران را مییافتند.
با توجه به توصیه قرآن به مشورت با مسلمانان و نیز سخنان آن حضرت در لزوم مشورت و همفکری در مسائل پیش آمده، تاریخ گواهی میدهد که خودِ آن حضرت در برخی موارد اصحاب خود را به دادن مشورت به او فرا میخواند: در سال دوم ه زمانیکه پیامبر(ص) راهی بدر شد قبل از درگیری با قریش با یاران خود مشورت کرد که به سوی دشمن و برای جنگ حرکت کند یا در منزل (ذَفِران) به انتظار آنان کمین کنند در این مشورت مقداد و سعد بن معاذ در وفاداری و پایبندی خود تأکید کردند و گفتند تو به راهی که خدا برایت مشخص نموده ادامه بده ما مثل بنی اسرائیل نیستیم که به موسی گفتند: برو با خدایت نبرد کن. پیامبر پس از سخنان مقداد با انصار نیز مشورت کرد آنها نیز به وفاداری خود تأکید کردند و بدین ترتیب سپاه حرکت کرد و در نزدیکی چاههای بدر فرود آمدند، در این محل حُباب گفت: ای رسول خدا آیا به دستور خدا در اینجا سپاه را مستقر نمودید. رسول خدا فرمود: نه چنین نیست بلکه باید طبق تدبیر جنگ و سیاست نظامی عمل کرد. حباب بن منذر گفت: اینجا جای مناسبی نیست دستور بفرمایید تا سپاه اسلام پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه فرود آمده و چاههای دیگر را تخریب و یک چاه و حوضی پر از آب باقی گذارند. رسول خدا به نظر او عمل نمود.[8]
در سال سوم ه و در جریان جنگ احد نیز پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله پس از شنیدن خبر تهاجم سنگین قریش به سوی مدینه، تصمیم داشت در شهر بماند و در داخل شهر با استفاده از استحکامات و خانههای شهر دشمن را در صورت حمله سرکوب نموده و در شهر به هلاکت برساند. بزرگان مهاجر و انصار نیز با پیامبر هم رأی شدند و در مشورت رسول خدا صلّی الله علیه و آله این استراتژی را تأیید کردند. اما اصرار جوانان بر نبرد در خارج شهر، پیامبر را از این تصمیم منصرف کرد، لذا پس از نماز جمعه لباس نظامی پوشیده و آماده حرکت به سوی سپاه دشمن شد. جوانان اصرار کننده با سرزنش بزرگان از اصرار خود عذرخواهی کردند، ولی رسول خدا فرمود تصمیم دیگر عوض نمیشود اگر صبر کنید در این جنگ نیز پیروز خواهید بود. پیامبر اکرم رأی جوانان را در این مشورت بر رأی خود و بزرگان مقدم داشت. [9]
در سال 5ه و در جریان غزوه احزاب(خندق) آنگاه که مشرکان با هدف نابودی کامل اسلام بسیج شده و به سوی مدینه حرکت کردند نظر به اهمیت این حرکت، پیامبر(ص) قبل از آغاز جنگ در خصوص نحوه رویارویی با مهاجمان با مردم مشورت فرمود و سرانجام به پیشنهاد سلمان مقرر شد تا اطراف شهر را خندقی بکنند و از مواجهه مستقیم و همه جانبه با دشمن دوری کنند پیامبر اکرم این رأی را پسندید و دستور داد دور شهر خندقی کنده شد که در نهایت به پیروزی بسیار بزرگ در این جنگ با شجاعت و شهامت امیر مؤمنان نایل شدند.[10]
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله هر جا لازم بود و مسئله مهم پیش میآمد خطاب به مردم میفرمود: با شما مشورت میکنم ای مردم نظرتان را اعلام کنید.[11] در نتیجه پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله هر وقت لازم میدید با مردم در امور مختلف مشورت میکرد و برای رشد و تعالی شخصیت اصحاب خود برای رأی و نظر آنها احترام قائل میشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 ترجمه سیره رسول خدا، نویسنده: ابن هشام.
2 سنن النبی، نویسنده: علامه طباطبایی.
پی نوشتها:
[1] . راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، دارالکتب العربیه، (اسماعیلیان)، بی تا، ص 277.
[2] . سورة شوری، آیة 38.
[3] . پاینده، نهج الفصاحه، چاپ اول، تهران، جاویدان 1374، ص 176، 278،496، 640.
[4] . سورة آل عمران، آیة 159.
[5] . همان.
[6] . همان.
[7] . همان.
[8] . ابن هشام، سیرة النبویه، بیروت دارالکتب العربی، چاپ ششم، 1418 ، ج 2، ص 258، طبری، تاریخ، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، 1408،ج 2، ص20.
[9] . طبری، پیشین، ص 58، 59 و ابن هشام پیشین، ج 3، ص 26.
[10] . طبری،پیشین، ج2، ص91 و ابن هشام، پیشین ، ج3، ص175.
[11] . ابن هشام، پیشین، ج 2، ص 258.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] آیا پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله درباره جنگها و امور دیگر با مردم مشورت میکرد و آیا پس از مشورت به رأی آنها عمل مینمود؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله درباره جنگها و امور دیگر با مردم مشورت می کرد و پس از مشورت به رأی آنها عمل می نمود؟
- [سایر] حضرت محمد-صلی الله علیه و آله - چه مذهبی داشتند؟
- [سایر] چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای حضرت خدیجه نماز میت نخواندند؟
- [سایر] حضرت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم در چه تاریخی فوت کردند؟
- [سایر] قبل از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله چه کسانی به نام «محمد» نام گذاری شده بودند؟ آیا در تاریخ نامشان ذکر شده است؟
- [سایر] هدف از بعثت حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم ) چیست ؟
- [سایر] سورهای که پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) قبل از جنگها میخواندند، کدام سوره از قرآن بود؟
- [سایر] چرا حضرت محمد صلی الله علیه و آله، مهدی موعود نباشد؟
- [سایر] چرا اسامه در محضر پیامبراکرم(ص) شفاعت بعضی افراد را میکرد؟
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آل او از مستحبات مؤکد است و هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد یا لقب یا کنیه آن جناب؛ مثل مصطفی و ابو القاسم، را بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد صلی الله علیه و آله یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابو القاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.