بین انسان کامل و مستکمل چه فرق است؟آیا پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله انسان کامل بوده یا انسان مستکمل؟
تعبیر انسان کامل یک اصطلاح عرفانی است و توسط عرفا وارد فرهنگ و ادبیات اسلامی شده است و قبلا اثری از آن نبوده است و بزرگان اهل معرفت درباره انسان کامل سخن گفته‌اند، و این گونه تعریف کرده اند: انسان کامل کسی است که در شریعت و طریقت و حقیقت کامل باشد، به عبارت دیگر انسان کامل به کسی گفته می‌شود که در گفتار و کردار و اخلاق و دانش از همه برتر و بالاتر باشد.[1] محمود شبستری در پاسخ کسی که از او درباره انسان کامل سؤال کرده بود، در کلامی نغز گفته است: دیگر گفتی مسافر کیست در راه کسی کو شد ز اصل خویش آگاه مسافر آن بود کو بگذرد زود ز خود صافی شود چون آتش از دود سلوکش سیر کشفی دان زامکان سوی واجب به ترک شین و نقصان به عکس سیر اول در منازل رود تا گردد او انسان کامل[2] بنابراین انسان کامل کسی است که در عالم امکان، موجودی برتر از او نیست، زیرا به گفته اهل معنا، عالم کارخانه انسان سازی است و اگر انسان بالفعل که از آن به انسان کامل تعبیر می‌شود، در آن پدید نیاید، نظام آفرینش عبث خواهد بود، چون مقصود از خلقت منحصراً خلقت انسان است و سایر موجودات برای انسان آفریده شده‌اند. بنابر این انسان کامل موجودی است که نه تنها علت ایجاد عالم بلکه سبب بقای هستی نیز می‌باشد و فیض الهی در پرتو چنین موجودی به نظام عالم و آدم فرو می‌ریزد. گر چه انسان کامل همانند سایر افراد بشر بر اساس (انا بشر مثلکم) به همه تکالیف الهی مکلف است و چه بسا وظایف او سنگین‌تر و تکالیف او بیشتر است، اما انسان کامل با انسان مستکمل تفاوت دارد، تفاوت آن دو نظیر تفاوت پیامبر و امت است، یعنی همگان بنده خداوندند و باید بر اساس تکالیف الهی عمل کنند تا کامل شوند با این فرق که پیامبران کامل‌اند و می‌خواهند کامل‌تر شوند، ولی امت ناقص‌اند و در پرتو هدایت انبیاء می‌خواهند مسیر کمال را سیر نمایند. پس انسان کامل نیز به یک لحاظ مستکمل است گرچه به لحاظ دیگر کامل است. امّا غیر انسان کامل، همگی مستکمل‌اند و همگان موظف‌اند در سایه عمل به احکام الهی به کمال مطلوب خود برسند. و بزرگان اهل معرفت معتقدند که مصداق انسان کامل وجود مبارک خاتم الانبیاء صلّی الله علیه و آله است و سایر انبیاء و اولیا از باب الحاق کامل به اکمل به آن حضرت ملحق‌اند[3] و هم چنین برخی از عرفا در این باره گفته‌اند: انسان کامل که انبیاء و اولیایند، از باقی افراد انسانی از آن جهت به کمال ممتاز گشته‌اند که به طریق تصفیه رجوع به مبدأ حاصل کرده‌اند و آن حضرت خاتم انبیاست، زیرا سایر انبیاء و همه اولیا سایه ای از آن حقیقت است.[4] بنابراین حضرت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نه تنها مصداق انسان کامل بلکه بارزترین مصداق آن است[5] و سایر انبیاء و اولیاء اگر بهره از کمال دارند همه در سایه وجود آن حضرت است، حضرت محمد صلّی الله علیه و آله گر چه به گفتة شبستری: ز احمد تا احد یک میم فرق است جهانی اندر این یک میم غرق است امّا چون بنده خداست، لذا همواره برای رسیدن به سوی کمال بالاتر تلاش می‌نموده است، لذا از این نظر مستکمل می‌تواند باشد گر چه او انسان کامل است و تعبیر مستکمل به آن حضرت اطلاق نشده است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. محی الدین عربی، فتوحات مکیه، ج 3، ص 186. 2. نسفی، عزیز الدین، انسان کامل. 3. ارزگانی صادقی، محمد امین، انسان کامل از نگاه امام خمینی و عارفان مسلمان. 4. جیلی، عبدالکریم، الانسان الکامل فی معرفة الاواخر و الاوایل، نشر دار الفکر، بیروت. 5. مطهری، مرتضی، انسان کامل. 6. حسن زاده آملی، حسن، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، نشر بنیاد نهج البلاغه. پی نوشتها: [1] . نسفی، عزیزالدین، انسان کامل، تهران، نشر کتابخانه تهوری، 1377ش، ص 72. [2] . شبستری، محمود، شرح گلشن راز، تهران، نشر کتابفروشی محمودی، ص 738. [3] . صادقی ارزگانی، محمد امین، انسان کامل از نگاه امام خمینی و عارفان مسلمان، نشر پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی، چاپ اول، 1382ش، ص 135. [4] . فیاض لاهیجی، محمد، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، نشر سعدی، 1371 ش، ص 21. [5] . مطهری، مرتضی، انسان کامل، نشر صدرا، ص 6. منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

بین انسان کامل و مستکمل چه فرق است؟آیا پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله انسان کامل بوده یا انسان مستکمل؟


پاسخ:

تعبیر انسان کامل یک اصطلاح عرفانی است و توسط عرفا وارد فرهنگ و ادبیات اسلامی شده است و قبلا اثری از آن نبوده است و بزرگان اهل معرفت درباره انسان کامل سخن گفته‌اند، و این گونه تعریف کرده اند: انسان کامل کسی است که در شریعت و طریقت و حقیقت کامل باشد، به عبارت دیگر انسان کامل به کسی گفته می‌شود که در گفتار و کردار و اخلاق و دانش از همه برتر و بالاتر باشد.[1] محمود شبستری در پاسخ کسی که از او درباره انسان کامل سؤال کرده بود، در کلامی نغز گفته است:
دیگر گفتی مسافر کیست در راه
کسی کو شد ز اصل خویش آگاه
مسافر آن بود کو بگذرد زود
ز خود صافی شود چون آتش از دود
سلوکش سیر کشفی دان زامکان
سوی واجب به ترک شین و نقصان
به عکس سیر اول در منازل
رود تا گردد او انسان کامل[2]
بنابراین انسان کامل کسی است که در عالم امکان، موجودی برتر از او نیست، زیرا به گفته اهل معنا، عالم کارخانه انسان سازی است و اگر انسان بالفعل که از آن به انسان کامل تعبیر می‌شود، در آن پدید نیاید، نظام آفرینش عبث خواهد بود، چون مقصود از خلقت منحصراً خلقت انسان است و سایر موجودات برای انسان آفریده شده‌اند.
بنابر این انسان کامل موجودی است که نه تنها علت ایجاد عالم بلکه سبب بقای هستی نیز می‌باشد و فیض الهی در پرتو چنین موجودی به نظام عالم و آدم فرو می‌ریزد.
گر چه انسان کامل همانند سایر افراد بشر بر اساس (انا بشر مثلکم) به همه تکالیف الهی مکلف است و چه بسا وظایف او سنگین‌تر و تکالیف او بیشتر است، اما انسان کامل با انسان مستکمل تفاوت دارد، تفاوت آن دو نظیر تفاوت پیامبر و امت است، یعنی همگان بنده خداوندند و باید بر اساس تکالیف الهی عمل کنند تا کامل شوند با این فرق که پیامبران کامل‌اند و می‌خواهند کامل‌تر شوند، ولی امت ناقص‌اند و در پرتو هدایت انبیاء می‌خواهند مسیر کمال را سیر نمایند. پس انسان کامل نیز به یک لحاظ مستکمل است گرچه به لحاظ دیگر کامل است. امّا غیر انسان کامل، همگی مستکمل‌اند و همگان موظف‌اند در سایه عمل به احکام الهی به کمال مطلوب خود برسند.
و بزرگان اهل معرفت معتقدند که مصداق انسان کامل وجود مبارک خاتم الانبیاء صلّی الله علیه و آله است و سایر انبیاء و اولیا از باب الحاق کامل به اکمل به آن حضرت ملحق‌اند[3] و هم چنین برخی از عرفا در این باره گفته‌اند: انسان کامل که انبیاء و اولیایند، از باقی افراد انسانی از آن جهت به کمال ممتاز گشته‌اند که به طریق تصفیه رجوع به مبدأ حاصل کرده‌اند و آن حضرت خاتم انبیاست، زیرا سایر انبیاء و همه اولیا سایه ای از آن حقیقت است.[4] بنابراین حضرت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نه تنها مصداق انسان کامل بلکه بارزترین مصداق آن است[5] و سایر انبیاء و اولیاء اگر بهره از کمال دارند همه در سایه وجود آن حضرت است،
حضرت محمد صلّی الله علیه و آله گر چه به گفتة شبستری:
ز احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندر این یک میم غرق است
امّا چون بنده خداست، لذا همواره برای رسیدن به سوی کمال بالاتر تلاش می‌نموده است، لذا از این نظر مستکمل می‌تواند باشد گر چه او انسان کامل است و تعبیر مستکمل به آن حضرت اطلاق نشده است.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. محی الدین عربی، فتوحات مکیه، ج 3، ص 186.
2. نسفی، عزیز الدین، انسان کامل.
3. ارزگانی صادقی، محمد امین، انسان کامل از نگاه امام خمینی و عارفان مسلمان.
4. جیلی، عبدالکریم، الانسان الکامل فی معرفة الاواخر و الاوایل، نشر دار الفکر، بیروت.
5. مطهری، مرتضی، انسان کامل.
6. حسن زاده آملی، حسن، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، نشر بنیاد نهج البلاغه.

پی نوشتها:
[1] . نسفی، عزیزالدین، انسان کامل، تهران، نشر کتابخانه تهوری، 1377ش، ص 72.
[2] . شبستری، محمود، شرح گلشن راز، تهران، نشر کتابفروشی محمودی، ص 738.
[3] . صادقی ارزگانی، محمد امین، انسان کامل از نگاه امام خمینی و عارفان مسلمان، نشر پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی، چاپ اول، 1382ش، ص 135.
[4] . فیاض لاهیجی، محمد، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، نشر سعدی، 1371 ش، ص 21.
[5] . مطهری، مرتضی، انسان کامل، نشر صدرا، ص 6.
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین