درچه سوره ای از قرآن مجیدمسئله ولایت ورهبری امده است؟
با عرض سلامگاهی گمان می‌شود تنها مدرک اسلامی بودن یک مسأله، این است که: در قرآن کریم مطرح شود و چگونگی طرح آن کاملًا شفاف، روشن و بی نیاز از ژرف‌نگری و تأملات اجتهادی باشد. در حالی که: یکم. عقل و سنت نیز هر یک منبع و مدرک معتبری در اسلام است و آموزه‌های اسلامی را می‌توان و بلکه باید از مجموع هر سه منبع (قرآن، سنت و عقل) شناخت. دوّم. طرح مسائل در قرآن، گونه‌های مختلفی دارد و در بسیاری از موارد استنباط یک مسأله از قرآن مجید، بدون آشنایی با متدلوژی فهم دین و فرایند استنباط امکان‌پذیر نیست. در عین حال یکی از ساده‌ترین روش‌ها برای اثبات ولایت فقیه از طریق قرآن، مراجعه به شرایط حاکم در قرآن است که پس از معصومین تنها بر ولی فقیه صدق می‌کند. شرایط حاکم جامعه 1. اسلام و ایمان خداوند می‌فرماید: (لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا)(1) (خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان سلطه نمی‌دهد) و (لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْ‌ءٍ)(2) (مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست و ولی خود بگیرند و هر کس چنین کند از لطف و ولایت خدا بی بهره است). 2. عدالت (در مقابل ظلم) خداوند حکومت و ولایت ظالمان را نمی‌پذیرد پس حاکم و ولی باید عادل باشد: (وَ لا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ)(3) (به ستم پیشگان گرایش نیابید که آتش دوزخ به شما خواهد رسید). این رکون و گرایش در روایات به (دوستی و اطاعت) تفسیر شده است.(4) همچنین خداوند در شرایط امامت به حضرت ابراهیم فرمود: (لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ)(5). (عهد من به ستمکاران نمی‌رسد). 3. فقاهت حاکم اسلامی باید عالم به احکام اسلام باشد تا بتواند آنها را اجرا کند. در زمان پیامبر (ص) و امام معصوم (ع) این علم از سوی خداوند به آنان داده شده است و در زمان غیبت امام معصوم (ع)، داناترین مردم به احکام یعنی، فقها حاملان این علم‌اند. قرآن درباره شرط علم می‌فرماید: (أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدی فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ)(6) (آیا کسی که به راه حق هدایت می‌کند، سزاوارتر است که از او پیروی شود یا کسی که راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود شما را چه می‌شود؟ چگونه داوری می‌کنید؟) فقیه با تخصصی که سال‌ها در تحصیل آن کوشش کرده، می‌تواند احکام اسلام را از قرآن، سنت، عقل و اجماع به دست آورد اما غیر فقیه این تخصص را ندارد و باید احکام اسلام را از فقیه بیاموزد. اشکال. غیر فقیه می‌تواند احکام اسلام را به صورت فتوا از فقیه بگیرد و حکومت کند، پس لازم نیست حاکم خودش فقیه باشد. پاسخ. یکم. آگاهی‌های لازم از اسلام برای حکومت، اختصاص به فتوا ندارد تا گفته شود: غیر فقیه از فقیه تقلید می‌کند بلکه در بسیاری از موارد، فقیه باید با توجه به ملاک‌های ترجیح در تزاحم احکام و یا تشخیص موارد مصلحت، حکم حکومتی صادر کند. (حکم حکومتی) خارج از دایره فتوا و تقلید است در عین آنکه مسأله‌ای تخصصی و در حوزه تخصّص فقیه است. دوّم. آیا غیر فقیه اطاعت از فقیه را در همه موارد بر خود لازم می‌داند؟ یا فقط در مواردی که خود تشخیص می‌دهد، از فقیه اطاعت می‌کند؟ در صورت دوم هیچ ضمانتی بر اجرای احکام الهی و دینی بودن حکومت وجود ندارد. در صورت اول، در واقع آن فقیه ولایت دارد و شخصی که به طور مستقیم امور اجرایی را به عهده دارد، مجری از سوی او به شمار می‌آید و این یکی از شیوه‌های اجرا و اعمال ولایت فقیه است. اشکال. در این آیه اطاعت از (مَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ) سزاوارتر از (مَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدی) معرفی شده است یعنی، اطاعت از فقیه را سزاواتر از اطاعت غیر فقیه می‌داند. بنابراین اطاعت غیر فقیه نیز با وجود فقیه مقبول است گرچه اطاعت از فقیه بهتر است پاسخ. مانند این سخن را ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه(7) در مقایسه بین امام علی (ع) و خلفای پیش از او می‌گوید یعنی، او اطاعت از امیرالمؤمنین (ع) را بهتر از ولایت دیگران می‌انگارد نه لازم و واجب سزاواتر بودن در آیه، سزاواری در حد الزام است یعنی، فقط باید از او پیروی کرد زیرا در ذیل آیه مردم را توبیخ می‌کند که چرا از (مَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ) پیروی نمی‌کنید: (فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ)؟ بنابراین سزاواری در حد الزام است. مشابه این مسأله در موارد دیگری نیز در قرآن وجود دارد مثلًا در آیه (وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ)(8) که در بحث ارث است و وجود هر طبقه مانع از ارث طبقه دوم می‌شود. آیات بی‌شمار دیگری نیز وجود دارد که فضیلت عالمان را بر غیر عالمان بیان کرده است.(9) از نظر عقل نیز با وجود شایسته‌تر، نباید به فروتر تن داد به ویژه در امر رهبری که تعیین سرنوشت جامعه در گرو آن است. 4. کفایت توانایی و شایستگی اداره امور جامعه که از آن به مدیر و مدبّر بودن نیز تعبیر می‌شود. حضرت یوسف فرمود: (قالَ اجْعَلْنِی عَلی خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ) (گفت: مرا بر خزاین این سرزمین بگمار که من نگهبانی امین و کاردانم). در داستان(10) حضرت موسی و دختر شعیب نیز آمده است: (إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ) (بهترین کسی که می‌توانی به [کارگیری او است که‌] توانای درستکار است)(11) و از مجموع این آیات، می‌توان تصویری کلی از سیمای حاکم از دیدگاه قرآن به دست آورد. در منطق قرآن حکومت و زمامداری، تنها شایسته کسانی است که از صلاحیت‌های علمی و اخلاقی و توانمندی‌های لازم برخودار باشند. به دست آوردن این تصویر در زمان غیبت امام معصوم (ع) بر (ولایت فقیه) تطبیق می‌کند. از طرف دیگر حکومت اسلامی حکومت قانون خداست: (مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ)(12) و آن بدون حاکمیت دین‌شناس و متخصص مستعد در اجرای احکام الهی (فقیه عادل و جامع الشرایط) امکان‌پذیر نیست.(13) ابتدا توجه به این نکته لازم است که گاه گمان می شوند که تنها مدرک اسلامی بودن یک مساله مطرح شدن آن به صورت صریح در قرآن کریم است و هر آنچه با قطع نظراز این که عقل و سنت نیز هر یک دلیل و مدرک معتبری در کنار قرآن است واسلام را می توان و بلکه باید از مجموع هر سه منبع (قرآن، سنت و عقل) شناخت به توضیح این مساله می پردازیم که قرآن کریم که روشن گر راه هدایت است برخی از امور را خود به طور مستقیم و بدون واسطه بیان کرده است مانند کلیات بسیاری از احکام و برخی از امور را به طور غیر مستقیم و باواسطه پیامبران بیان کرده است ولی خودش به این واسطه تصریح کرده است. قرآن کریم تبیین هدایت خود را بر عهده پیامبر می گذارد ((و انزلناالیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و این قرآن را به سوی تو فروفرستادیم تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است توضیحدهی))، (نحل، آیه 44 (و نیز فرمود ((ما آتاکم الرسول فخذوه و مانهاکم عنه فانتهوا آنچه را رسول خدا برای شما آورد بگیرید و آنچه را نهی کرد خودداری کنید))، (حشر، آیه 7 (. از این آیات به دست می آید که خداوند متعال فرامین رسول خود را نازل منزل و قایم مقام خود کرده است پس هر چه را پیامبرخداگفت می توان با استناد به این آیات سخن غیر مستقیم قرآن دانست درست مانند این که مالک خانه از دو طریق می تواند کلید همه اتاقهای خانه رابه شخصی بدهد یکی این که مستقیما همه کلیدها را به او بدهد و دیگر این که کلید یک اتاق را بدهد و کلید اتاقهای دیگر را در آن اتاق بگذارد و محل آن رانیز به آن شخص بگوید در هر دو طریق می توان گفت آن شخص کلید همه اتاقهارا از مالک خانه گرفته است. بااین سخن می توان عمل به همه روایات معصومین (ع) را عمل به قرآن و سخن آنان را سخن قرآن دانست پس ادله روایی مساله ولایت مطلقه فقیه که در همه کتب مربوط به ولایت فقیه آمده است بیگانه از استناد به قرآن نیست. به هر روی قبل از پاسخ، ذکر دو مقدمه لازم است: مقدمه اول: ولایت مطلقه از سه طریق قابل اثبات است: الف) دلیل عقلی محض: یعنی بدون استناد به هیچ آیه و روایتی. ب) دلیل نقلی محض: یعنی فقط از آیه و روایت و بدون مدد از دلیل عقلی. ج) دلیل تلفیقی: یعنی از مجموع دلیل عقلی و نقلی. هر یک از این سه طریق به تفصیل در کتب مربوطه مطرح شده است ولی در این پاسخ فقط بخش قرآنی آن (یعنی استناد ولایت فقیه به قرآن) مطرح می شود. مقدمه دوم: در ولایت مطلقه فقیه ولایت به معنی زعامت، رهبری و حکومت اسلامی و اطلاق آن بدین معنااست که دایره اختیارات در ولایت فقیه اختصاص به یک حوزه خاص از مسایل اجتماعی ندارد بلکه هر حوزه ای را که دخالت حکومت در آن لازم است شامل می شود پس فقیه می تواند در تمامی این حوزه ها با رعایت ضوابط وقوانینی که اسلام تعیین کرده تصمیم گیری و اجرا کند. ولایت مطلقه فقیه هرگز بدین معنا نیست که فقیه در تصمیم گیری و اجرا هیچ قید و شرطی نداردو رعایت هیچ ضابطه ای بر او لازم نیست این معنای باطل از ولایت مطلقه توسط هیچ فقیهی ابراز نشده فقط توسط ناآگاهان یا غرض ورزان شده است پس اطلاق در ولایت به معنای گستره ولایت بر همه حوزه هایی است که دخالت حکومت در آن لازم است بدین معنا اختیارات همه حکومت های متعارف در سطح جهان امروز مطلقه است زیرا بقای هیچ حکومتی بدون اجازه ودخالت در همه حوزه های حکومتی امکان پذیر نیست البته هر حکومتی در جهان برای تصمیم گیری و اجرا رعایت ضوابطی را بر خود لازم می داند در حکومت ولایت فقیه نیز این ضوابط از سوی دین تعیین شده است. پس از ذکر این دومقدمه به اصل پاسخ می پردازیم: برای اثبات ولایت مطلقه فقیه از قرآن باید مسایل زیر را از قرآن به دست آورد: 1- اصل حکومت و ولایت در اسلام. 2- اطلاق ولایت. 3- شرایط حاکم یعنی اسلام و ایمان، عدالت آگاهی به اسلام (فقاهت)، کفایت. مساله اول، اصل حکومت در اسلام: لزوم حکومت درهر جامعه ای از بدیهیات و نیازی به دلیل ندارد در اینجا فقط به آیاتی که ولایت پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) را ثابت می کند اشاره می کنیم. ((النبی اولی بالمومنین من انفسهم)) (احزاب آیه 6 (پیامبر نسبت به مردم از خود آنان سزاوارتر است پس اگر تصمیمی درباره آنان گرفت اطاعت از آن بر مردم لازم است ((و ماکان لمومن و لا مومنه اذ اقضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیره من امرهم)) (احزاب آیه 36 (هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارند هنگامی که خدا و پیامبرش مطلبی را لازم بدانند اختیاری از خود دربرابر خدا داشته باشند و مجموع آیاتی که امر به اطاعت از پیامبرکرده است (آل عمران آیه 32 و 132 ((مایده آیه 92 ((انفال آیه 20 ((نور آیه 54 و 56 ((محمد آیه 33 ((مجادله آیه 13 ((تغابن آیه 12 (و درباره ولایت امامان معصوم (ع) نیز فرمود: ((انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکاه و هم راکعون)) (مایده آیه 55 (همانا ولی شما خداونداست و پیامبر او و مومنانی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند این آیه به اتفاق همه مفسرانی که (شیعه و سنی) برای آن شان نزول ذکر کرده اند در حق علی بن ابیطالب (ع) نازل شده است ((اطیعوا الله واطیعوا الرسول و اولی الامر منکم)) (نسا آیه 59 (از خداوند و پیامبر و اولوالامرتان اطاعت کنید مساله دوم: اطلاق ولایت: آیاتی که در مساله قبل ذکرشد هیچ یک اطاعت از پیامبر و اولواالامر را مقید به مورد خاص یا موضوع خاص نکرده است و آن را به صورت مطلق بیان فرموده است. در آیه دوم اطاعت هرحکمی که خدا و رسول کردند بر مردم لازم شمرده شده است. در آیاتی که امربه اطاعت از پیامبر و اولواالامر شده است نیز هیچ قیدی برای آن ذکر نشده است پس از این آیات اطلاق در ولایت ثابت می شود. از آن جا که حکومت درجامعه اسلامی از ضروریات است و اختصاص به زمان رسول الله یا زمان حضورمعصوم ندارد از این آیات می توان اطلاق ولایت را برای حاکم اسلامی در هردوره ای ثابت کرد. مساله سوم شرایط حاکم و ولی: شرط اول: اسلام و ایمان. خداوند می فرماید: ((لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا خداوند هرگزکافران را بر مومنان سلطه نمی دهد))، (نسا آیه 141 (و ((لایتخذ المومنون الکافرین اولیا من دون المومنین و من یفعل ذالک فلیس من الله فی شی مومنان نباید کافران را به جای مومنان دوست و ولی خود بگیرند و هر کس چنین کند از لطف و ولایت خدا بی بهره است))، (آل عمران آیه 28 (. شرطدوم: عدالت در مقابل ظلم است. خداوند حکومت و ولایت ظالمین رانمی پذیرد پس حاکم و ولی باید عادل باشد. فرمود: ((ولاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار به ستم پیشگان گرایش نیابید که آتش دوزخ به شماخواهد رسید))، (هود آیه 113 (و این رکون در روایات به رکون دوستی واطاعت تفسیر شده است، (تفسیر علی بن ابراهیم ج، 1 ص، 338 (و در شرطامامت به حضرت ابراهیم فرمود: ((قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین)) (بقره آیه 124 (خدا فرمود: من تو راپیشوای مردم گماردم گفت: و از فرزندان من؟ فرمود: عهد من به ستمکاران نمی رسد شرط سوم: فقاهت. حاکم اسلامی باید عالم به احکام اسلام باشد تابتواند آنها را اجرا کند در زمان پیامبر (ص) و امام معصوم (ع) این علم از سوی خداوند به آنان داده شده است و در زمان غیبت امام معصوم (ع) داناترین مردم به احکام یعنی فقها این علم را دارند قرآن درباره شرط علم می فرماید: ((افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لایهدی الا ان یهدی فمالکم کیف تحکمون آیا کسی که به راه حق هدایت می کند سزاوارتر است ک از او پیروی شود یا کسی که راه نمی یابد مگر آن که راه برده شود شما را چه می شود؟ چگونه داوری می کنید؟))، (یونس، آیه 35 (. فقیه کسی است که با تخصصی که سالها در تحصیل آن کوشش کرده خودش می توان احکام اسلام را از قرآن وسنت و عقل و اجماع به دست آورد و غیر فقیه کسی است که این تخصص راندارد و باید احکام اسلام را از فقیه بیاموزد. اشکال: غیر فقیه می توانداحکام اسلام را از فقیه بگیرد و حکومت کند پس لازم نیست خودش فقیه باشد. پاسخ: اولا، آگاهی های لازم از اسلام برای حکومت اختصاص به فتواندارد تا گفته شود غیر فقیه از فقیه تقلید می کند بلکه در بسیاری از مواردفقیه باید با توجه به ملاک های ترجیح در تزاحم احکام و یا تشخیص مواردمصلحت به حکم حکومتی صادر کند و حکم حکومتی خارج از دایره فتوا و تقلیداست. صدور حکم حکومتی در تخصص فقیه است. ثانیا آیا غیر فقیه اطاعت ازفقیه را در همه موارد بر خود لازم می داند؟ یا فقط در مواردی که خود تشخیص می دهد از فقیه اطاعت می کند در صورت دوم هیچ ضمانت بر اطاعت از فقیه وجود ندارد و در صورت اول در واقع آن فقیه ولایت دارد و این شخص مجری از سوی او به شمار می آید این با ولایت فقیه منافاتی ندارد. اشکال: در این آیه اطاعت از ((من یهدی الی الحق)) سزاوارتر از ((من لایهدی الایهدی)) معرفی شده است و در تطبیق آن بر مورد ما اطاعت از فقیه را سزاواتر ازاطاعت غیر فقیه می داند. این است که پس اطاعت غیر فقیه نیز با وجودفقیه مقبول است گرچه اطاعت از فقیه بهتر است (مانند این سخن را ابن ابن الحدید در شرح خود بر نهج البلاغه ج، 9 ص، 328 نسبت به مقایسه امام علی (ع و خلفای پیش از او می گوید) پاسخ: این سزاواتر بودن سزاواری در حدالزام است یعنی فقط باید از او پیروی کرد به قرینه اینکه در ذیل آیه مردم را توبیخ می کند که چرا از ((من یهدی الی الحق)) پیروی نمی کنید ((فما لکم کیف تحکمون)) این سزاواری در حد الزام در واقع معنای صفت تفصیلی راساقط می کند مانند آیه ((واولوا الارحام بعضهم اولی ببعض)) (احزاب آیه 6 (که در بحث ارث است و وجود هر طبقه مانع از ارث طبقه دوم می شود. آیات بیشمار دیگری نیز وجود دارد که فضیلت عالمان را بر غیر عالمان بیان کرده است، (زمر، آیه 9 (. شرط چهارم: کفایت: یعنی توانایی شایستگی دراداره امور جامعه که از آن به مدیر و مدبر بودن نیز تعبیر می شود. حضرت یوسف فرمود: ((قال اجعلنی علی خزاین الارض انی حفیظ علیم گفت مرا برخزاین این سرزمین بگمار که من نگهبان امین و کاردانم))، (یوسف، آیه 55 (. درباره داستان حضرت موسی و دختر شعیب نیز فرمود: ((ان خیر من استیجرت القوی الامین بهترین کسی که می تواند به کارگیری (اوست که) توانای دستکار است))، (قصص، آیه 26 (. در داستان عفریت جنی و حضرت سلیمان (ع) نیز از قول آن عفریت فرمود: ((و انی علیه لقوی امین من بر این کار توانای درستکارم))، (نمل آیه 39 (. از مجموع این آیات به دست می آیداگر کسی کاری و پستی را به عهده می گیرد باید توانایی و صلاحیت لازم برای آن را داشته باشد. از مجموع آیاتی که در این موضوعات ذکر شد می توان تصویری کلی از سیمای حاکم از دیدگاه قرآن به دست آورد در منطق قرآن حکومت و زمامداری تنها شایسته کسانی است که از صلاحیتهای علمی و اخلاقی و توانمندی های لازم برخودار باشند. به دست آوردن این تصویر در زمان غیبت امام معصوم (ع) بر ولایت مطلقه فقیه تطبیق می کند. از طرف دیگرحکومت اسلامی حکومت قانون خداست ((و من لم یحکم بما انزل الله فاولیک هم الکافرون و آن بدون حاکمیت دین شناسی و متخصص مستعد دراجرای احکام الهی (فقیه عادل و جامع الشرایط) امکان پذیر نیست))، (مایده، آیه 44 (. برای مطالعه بیشتر مستندات قرآنی ولایت مطلقه فقیه و حکومت اسلامی به منابع زیر رجوع کنید: 1- نگاهی به مبانی قرآن ولایت فقیه علی ذوعلم موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر پاییز 2. 79- پیام قرآن ج 10 قرآن مجید و حکومت اسلامی آیت الله مکارم شیرازی مدرسه امام علی بن ابی طالب قم 1374. ((اظهار نظر دقیق شما [با ذکر شماره نامه قبلی‌] درباره ی پاسخ ها، موجب تکامل و پویایی کار ماست)). پی‌نوشت‌ (1) نساء (4)، آیه 141. (2) آل عمران (3)، آیه 28. (3) هود (11)، آیه 113. (4) تفسیر علی بن ابراهیم، ج 1، ص 338. (5) بقره (2)، آیه 421 (6) یونس (10)، آیه 35. (7) ج 9، ص 328. (8) احزاب (33)، آیه 6. (9) زمر (39)، آیه 9. (10) یوسف (12)، آیه 55. (11) قصص (28)، آیه 26. (12) مائده (5)، آیه 44. (13) الف. تفسیر پیام قرآن، ج 10) قرآن مجید و حکومت‌اسلامی (ب. ذوعلم، علی، نگاهی به مبانی قرآن ولایت فقیه پ. مکارم شیرازی، آیت‌الله ناصر، آیات ولایت در قرآن.موفق باشید
عنوان سوال:

درچه سوره ای از قرآن مجیدمسئله ولایت ورهبری امده است؟


پاسخ:

با عرض سلامگاهی گمان می‌شود تنها مدرک اسلامی بودن یک مسأله، این است که: در قرآن کریم مطرح شود و چگونگی طرح آن کاملًا شفاف، روشن و بی نیاز از ژرف‌نگری و تأملات اجتهادی باشد. در حالی که: یکم. عقل و سنت نیز هر یک منبع و مدرک معتبری در اسلام است و آموزه‌های اسلامی را می‌توان و بلکه باید از مجموع هر سه منبع (قرآن، سنت و عقل) شناخت. دوّم. طرح مسائل در قرآن، گونه‌های مختلفی دارد و در بسیاری از موارد استنباط یک مسأله از قرآن مجید، بدون آشنایی با متدلوژی فهم دین و فرایند استنباط امکان‌پذیر نیست. در عین حال یکی از ساده‌ترین روش‌ها برای اثبات ولایت فقیه از طریق قرآن، مراجعه به شرایط حاکم در قرآن است که پس از معصومین تنها بر ولی فقیه صدق می‌کند. شرایط حاکم جامعه 1. اسلام و ایمان خداوند می‌فرماید: (لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا)(1) (خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان سلطه نمی‌دهد) و (لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْ‌ءٍ)(2) (مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست و ولی خود بگیرند و هر کس چنین کند از لطف و ولایت خدا بی بهره است). 2. عدالت (در مقابل ظلم) خداوند حکومت و ولایت ظالمان را نمی‌پذیرد پس حاکم و ولی باید عادل باشد: (وَ لا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ)(3) (به ستم پیشگان گرایش نیابید که آتش دوزخ به شما خواهد رسید). این رکون و گرایش در روایات به (دوستی و اطاعت) تفسیر شده است.(4) همچنین خداوند در شرایط امامت به حضرت ابراهیم فرمود: (لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ)(5). (عهد من به ستمکاران نمی‌رسد). 3. فقاهت حاکم اسلامی باید عالم به احکام اسلام باشد تا بتواند آنها را اجرا کند. در زمان پیامبر (ص) و امام معصوم (ع) این علم از سوی خداوند به آنان داده شده است و در زمان غیبت امام معصوم (ع)، داناترین مردم به احکام یعنی، فقها حاملان این علم‌اند. قرآن درباره شرط علم می‌فرماید: (أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدی فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ)(6) (آیا کسی که به راه حق هدایت می‌کند، سزاوارتر است که از او پیروی شود یا کسی که راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود شما را چه می‌شود؟ چگونه داوری می‌کنید؟) فقیه با تخصصی که سال‌ها در تحصیل آن کوشش کرده، می‌تواند احکام اسلام را از قرآن، سنت، عقل و اجماع به دست آورد اما غیر فقیه این تخصص را ندارد و باید احکام اسلام را از فقیه بیاموزد. اشکال. غیر فقیه می‌تواند احکام اسلام را به صورت فتوا از فقیه بگیرد و حکومت کند، پس لازم نیست حاکم خودش فقیه باشد. پاسخ. یکم. آگاهی‌های لازم از اسلام برای حکومت، اختصاص به فتوا ندارد تا گفته شود: غیر فقیه از فقیه تقلید می‌کند بلکه در بسیاری از موارد، فقیه باید با توجه به ملاک‌های ترجیح در تزاحم احکام و یا تشخیص موارد مصلحت، حکم حکومتی صادر کند. (حکم حکومتی) خارج از دایره فتوا و تقلید است در عین آنکه مسأله‌ای تخصصی و در حوزه تخصّص فقیه است. دوّم. آیا غیر فقیه اطاعت از فقیه را در همه موارد بر خود لازم می‌داند؟ یا فقط در مواردی که خود تشخیص می‌دهد، از فقیه اطاعت می‌کند؟ در صورت دوم هیچ ضمانتی بر اجرای احکام الهی و دینی بودن حکومت وجود ندارد. در صورت اول، در واقع آن فقیه ولایت دارد و شخصی که به طور مستقیم امور اجرایی را به عهده دارد، مجری از سوی او به شمار می‌آید و این یکی از شیوه‌های اجرا و اعمال ولایت فقیه است. اشکال. در این آیه اطاعت از (مَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ) سزاوارتر از (مَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدی) معرفی شده است یعنی، اطاعت از فقیه را سزاواتر از اطاعت غیر فقیه می‌داند. بنابراین اطاعت غیر فقیه نیز با وجود فقیه مقبول است گرچه اطاعت از فقیه بهتر است پاسخ. مانند این سخن را ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه(7) در مقایسه بین امام علی (ع) و خلفای پیش از او می‌گوید یعنی، او اطاعت از امیرالمؤمنین (ع) را بهتر از ولایت دیگران می‌انگارد نه لازم و واجب سزاواتر بودن در آیه، سزاواری در حد الزام است یعنی، فقط باید از او پیروی کرد زیرا در ذیل آیه مردم را توبیخ می‌کند که چرا از (مَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ) پیروی نمی‌کنید: (فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ)؟ بنابراین سزاواری در حد الزام است. مشابه این مسأله در موارد دیگری نیز در قرآن وجود دارد مثلًا در آیه (وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ)(8) که در بحث ارث است و وجود هر طبقه مانع از ارث طبقه دوم می‌شود. آیات بی‌شمار دیگری نیز وجود دارد که فضیلت عالمان را بر غیر عالمان بیان کرده است.(9) از نظر عقل نیز با وجود شایسته‌تر، نباید به فروتر تن داد به ویژه در امر رهبری که تعیین سرنوشت جامعه در گرو آن است. 4. کفایت توانایی و شایستگی اداره امور جامعه که از آن به مدیر و مدبّر بودن نیز تعبیر می‌شود. حضرت یوسف فرمود: (قالَ اجْعَلْنِی عَلی خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ) (گفت: مرا بر خزاین این سرزمین بگمار که من نگهبانی امین و کاردانم). در داستان(10) حضرت موسی و دختر شعیب نیز آمده است: (إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ) (بهترین کسی که می‌توانی به [کارگیری او است که‌] توانای درستکار است)(11) و از مجموع این آیات، می‌توان تصویری کلی از سیمای حاکم از دیدگاه قرآن به دست آورد. در منطق قرآن حکومت و زمامداری، تنها شایسته کسانی است که از صلاحیت‌های علمی و اخلاقی و توانمندی‌های لازم برخودار باشند. به دست آوردن این تصویر در زمان غیبت امام معصوم (ع) بر (ولایت فقیه) تطبیق می‌کند. از طرف دیگر حکومت اسلامی حکومت قانون خداست: (مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ)(12) و آن بدون حاکمیت دین‌شناس و متخصص مستعد در اجرای احکام الهی (فقیه عادل و جامع الشرایط) امکان‌پذیر نیست.(13) ابتدا توجه به این نکته لازم است که گاه گمان می شوند که تنها مدرک اسلامی بودن یک مساله مطرح شدن آن به صورت صریح در قرآن کریم است و هر آنچه با قطع نظراز این که عقل و سنت نیز هر یک دلیل و مدرک معتبری در کنار قرآن است واسلام را می توان و بلکه باید از مجموع هر سه منبع (قرآن، سنت و عقل) شناخت به توضیح این مساله می پردازیم که قرآن کریم که روشن گر راه هدایت است برخی از امور را خود به طور مستقیم و بدون واسطه بیان کرده است مانند کلیات بسیاری از احکام و برخی از امور را به طور غیر مستقیم و باواسطه پیامبران بیان کرده است ولی خودش به این واسطه تصریح کرده است. قرآن کریم تبیین هدایت خود را بر عهده پیامبر می گذارد ((و انزلناالیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و این قرآن را به سوی تو فروفرستادیم تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است توضیحدهی))، (نحل، آیه 44 (و نیز فرمود ((ما آتاکم الرسول فخذوه و مانهاکم عنه فانتهوا آنچه را رسول خدا برای شما آورد بگیرید و آنچه را نهی کرد خودداری کنید))، (حشر، آیه 7 (. از این آیات به دست می آید که خداوند متعال فرامین رسول خود را نازل منزل و قایم مقام خود کرده است پس هر چه را پیامبرخداگفت می توان با استناد به این آیات سخن غیر مستقیم قرآن دانست درست مانند این که مالک خانه از دو طریق می تواند کلید همه اتاقهای خانه رابه شخصی بدهد یکی این که مستقیما همه کلیدها را به او بدهد و دیگر این که کلید یک اتاق را بدهد و کلید اتاقهای دیگر را در آن اتاق بگذارد و محل آن رانیز به آن شخص بگوید در هر دو طریق می توان گفت آن شخص کلید همه اتاقهارا از مالک خانه گرفته است. بااین سخن می توان عمل به همه روایات معصومین (ع) را عمل به قرآن و سخن آنان را سخن قرآن دانست پس ادله روایی مساله ولایت مطلقه فقیه که در همه کتب مربوط به ولایت فقیه آمده است بیگانه از استناد به قرآن نیست. به هر روی قبل از پاسخ، ذکر دو مقدمه لازم است: مقدمه اول: ولایت مطلقه از سه طریق قابل اثبات است: الف) دلیل عقلی محض: یعنی بدون استناد به هیچ آیه و روایتی. ب) دلیل نقلی محض: یعنی فقط از آیه و روایت و بدون مدد از دلیل عقلی. ج) دلیل تلفیقی: یعنی از مجموع دلیل عقلی و نقلی. هر یک از این سه طریق به تفصیل در کتب مربوطه مطرح شده است ولی در این پاسخ فقط بخش قرآنی آن (یعنی استناد ولایت فقیه به قرآن) مطرح می شود. مقدمه دوم: در ولایت مطلقه فقیه ولایت به معنی زعامت، رهبری و حکومت اسلامی و اطلاق آن بدین معنااست که دایره اختیارات در ولایت فقیه اختصاص به یک حوزه خاص از مسایل اجتماعی ندارد بلکه هر حوزه ای را که دخالت حکومت در آن لازم است شامل می شود پس فقیه می تواند در تمامی این حوزه ها با رعایت ضوابط وقوانینی که اسلام تعیین کرده تصمیم گیری و اجرا کند. ولایت مطلقه فقیه هرگز بدین معنا نیست که فقیه در تصمیم گیری و اجرا هیچ قید و شرطی نداردو رعایت هیچ ضابطه ای بر او لازم نیست این معنای باطل از ولایت مطلقه توسط هیچ فقیهی ابراز نشده فقط توسط ناآگاهان یا غرض ورزان شده است پس اطلاق در ولایت به معنای گستره ولایت بر همه حوزه هایی است که دخالت حکومت در آن لازم است بدین معنا اختیارات همه حکومت های متعارف در سطح جهان امروز مطلقه است زیرا بقای هیچ حکومتی بدون اجازه ودخالت در همه حوزه های حکومتی امکان پذیر نیست البته هر حکومتی در جهان برای تصمیم گیری و اجرا رعایت ضوابطی را بر خود لازم می داند در حکومت ولایت فقیه نیز این ضوابط از سوی دین تعیین شده است. پس از ذکر این دومقدمه به اصل پاسخ می پردازیم: برای اثبات ولایت مطلقه فقیه از قرآن باید مسایل زیر را از قرآن به دست آورد: 1- اصل حکومت و ولایت در اسلام. 2- اطلاق ولایت. 3- شرایط حاکم یعنی اسلام و ایمان، عدالت آگاهی به اسلام (فقاهت)، کفایت. مساله اول، اصل حکومت در اسلام: لزوم حکومت درهر جامعه ای از بدیهیات و نیازی به دلیل ندارد در اینجا فقط به آیاتی که ولایت پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) را ثابت می کند اشاره می کنیم. ((النبی اولی بالمومنین من انفسهم)) (احزاب آیه 6 (پیامبر نسبت به مردم از خود آنان سزاوارتر است پس اگر تصمیمی درباره آنان گرفت اطاعت از آن بر مردم لازم است ((و ماکان لمومن و لا مومنه اذ اقضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیره من امرهم)) (احزاب آیه 36 (هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارند هنگامی که خدا و پیامبرش مطلبی را لازم بدانند اختیاری از خود دربرابر خدا داشته باشند و مجموع آیاتی که امر به اطاعت از پیامبرکرده است (آل عمران آیه 32 و 132 ((مایده آیه 92 ((انفال آیه 20 ((نور آیه 54 و 56 ((محمد آیه 33 ((مجادله آیه 13 ((تغابن آیه 12 (و درباره ولایت امامان معصوم (ع) نیز فرمود: ((انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکاه و هم راکعون)) (مایده آیه 55 (همانا ولی شما خداونداست و پیامبر او و مومنانی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند این آیه به اتفاق همه مفسرانی که (شیعه و سنی) برای آن شان نزول ذکر کرده اند در حق علی بن ابیطالب (ع) نازل شده است ((اطیعوا الله واطیعوا الرسول و اولی الامر منکم)) (نسا آیه 59 (از خداوند و پیامبر و اولوالامرتان اطاعت کنید مساله دوم: اطلاق ولایت: آیاتی که در مساله قبل ذکرشد هیچ یک اطاعت از پیامبر و اولواالامر را مقید به مورد خاص یا موضوع خاص نکرده است و آن را به صورت مطلق بیان فرموده است. در آیه دوم اطاعت هرحکمی که خدا و رسول کردند بر مردم لازم شمرده شده است. در آیاتی که امربه اطاعت از پیامبر و اولواالامر شده است نیز هیچ قیدی برای آن ذکر نشده است پس از این آیات اطلاق در ولایت ثابت می شود. از آن جا که حکومت درجامعه اسلامی از ضروریات است و اختصاص به زمان رسول الله یا زمان حضورمعصوم ندارد از این آیات می توان اطلاق ولایت را برای حاکم اسلامی در هردوره ای ثابت کرد. مساله سوم شرایط حاکم و ولی: شرط اول: اسلام و ایمان. خداوند می فرماید: ((لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا خداوند هرگزکافران را بر مومنان سلطه نمی دهد))، (نسا آیه 141 (و ((لایتخذ المومنون الکافرین اولیا من دون المومنین و من یفعل ذالک فلیس من الله فی شی مومنان نباید کافران را به جای مومنان دوست و ولی خود بگیرند و هر کس چنین کند از لطف و ولایت خدا بی بهره است))، (آل عمران آیه 28 (. شرطدوم: عدالت در مقابل ظلم است. خداوند حکومت و ولایت ظالمین رانمی پذیرد پس حاکم و ولی باید عادل باشد. فرمود: ((ولاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار به ستم پیشگان گرایش نیابید که آتش دوزخ به شماخواهد رسید))، (هود آیه 113 (و این رکون در روایات به رکون دوستی واطاعت تفسیر شده است، (تفسیر علی بن ابراهیم ج، 1 ص، 338 (و در شرطامامت به حضرت ابراهیم فرمود: ((قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لاینال عهدی الظالمین)) (بقره آیه 124 (خدا فرمود: من تو راپیشوای مردم گماردم گفت: و از فرزندان من؟ فرمود: عهد من به ستمکاران نمی رسد شرط سوم: فقاهت. حاکم اسلامی باید عالم به احکام اسلام باشد تابتواند آنها را اجرا کند در زمان پیامبر (ص) و امام معصوم (ع) این علم از سوی خداوند به آنان داده شده است و در زمان غیبت امام معصوم (ع) داناترین مردم به احکام یعنی فقها این علم را دارند قرآن درباره شرط علم می فرماید: ((افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لایهدی الا ان یهدی فمالکم کیف تحکمون آیا کسی که به راه حق هدایت می کند سزاوارتر است ک از او پیروی شود یا کسی که راه نمی یابد مگر آن که راه برده شود شما را چه می شود؟ چگونه داوری می کنید؟))، (یونس، آیه 35 (. فقیه کسی است که با تخصصی که سالها در تحصیل آن کوشش کرده خودش می توان احکام اسلام را از قرآن وسنت و عقل و اجماع به دست آورد و غیر فقیه کسی است که این تخصص راندارد و باید احکام اسلام را از فقیه بیاموزد. اشکال: غیر فقیه می توانداحکام اسلام را از فقیه بگیرد و حکومت کند پس لازم نیست خودش فقیه باشد. پاسخ: اولا، آگاهی های لازم از اسلام برای حکومت اختصاص به فتواندارد تا گفته شود غیر فقیه از فقیه تقلید می کند بلکه در بسیاری از مواردفقیه باید با توجه به ملاک های ترجیح در تزاحم احکام و یا تشخیص مواردمصلحت به حکم حکومتی صادر کند و حکم حکومتی خارج از دایره فتوا و تقلیداست. صدور حکم حکومتی در تخصص فقیه است. ثانیا آیا غیر فقیه اطاعت ازفقیه را در همه موارد بر خود لازم می داند؟ یا فقط در مواردی که خود تشخیص می دهد از فقیه اطاعت می کند در صورت دوم هیچ ضمانت بر اطاعت از فقیه وجود ندارد و در صورت اول در واقع آن فقیه ولایت دارد و این شخص مجری از سوی او به شمار می آید این با ولایت فقیه منافاتی ندارد. اشکال: در این آیه اطاعت از ((من یهدی الی الحق)) سزاوارتر از ((من لایهدی الایهدی)) معرفی شده است و در تطبیق آن بر مورد ما اطاعت از فقیه را سزاواتر ازاطاعت غیر فقیه می داند. این است که پس اطاعت غیر فقیه نیز با وجودفقیه مقبول است گرچه اطاعت از فقیه بهتر است (مانند این سخن را ابن ابن الحدید در شرح خود بر نهج البلاغه ج، 9 ص، 328 نسبت به مقایسه امام علی (ع و خلفای پیش از او می گوید) پاسخ: این سزاواتر بودن سزاواری در حدالزام است یعنی فقط باید از او پیروی کرد به قرینه اینکه در ذیل آیه مردم را توبیخ می کند که چرا از ((من یهدی الی الحق)) پیروی نمی کنید ((فما لکم کیف تحکمون)) این سزاواری در حد الزام در واقع معنای صفت تفصیلی راساقط می کند مانند آیه ((واولوا الارحام بعضهم اولی ببعض)) (احزاب آیه 6 (که در بحث ارث است و وجود هر طبقه مانع از ارث طبقه دوم می شود. آیات بیشمار دیگری نیز وجود دارد که فضیلت عالمان را بر غیر عالمان بیان کرده است، (زمر، آیه 9 (. شرط چهارم: کفایت: یعنی توانایی شایستگی دراداره امور جامعه که از آن به مدیر و مدبر بودن نیز تعبیر می شود. حضرت یوسف فرمود: ((قال اجعلنی علی خزاین الارض انی حفیظ علیم گفت مرا برخزاین این سرزمین بگمار که من نگهبان امین و کاردانم))، (یوسف، آیه 55 (. درباره داستان حضرت موسی و دختر شعیب نیز فرمود: ((ان خیر من استیجرت القوی الامین بهترین کسی که می تواند به کارگیری (اوست که) توانای دستکار است))، (قصص، آیه 26 (. در داستان عفریت جنی و حضرت سلیمان (ع) نیز از قول آن عفریت فرمود: ((و انی علیه لقوی امین من بر این کار توانای درستکارم))، (نمل آیه 39 (. از مجموع این آیات به دست می آیداگر کسی کاری و پستی را به عهده می گیرد باید توانایی و صلاحیت لازم برای آن را داشته باشد. از مجموع آیاتی که در این موضوعات ذکر شد می توان تصویری کلی از سیمای حاکم از دیدگاه قرآن به دست آورد در منطق قرآن حکومت و زمامداری تنها شایسته کسانی است که از صلاحیتهای علمی و اخلاقی و توانمندی های لازم برخودار باشند. به دست آوردن این تصویر در زمان غیبت امام معصوم (ع) بر ولایت مطلقه فقیه تطبیق می کند. از طرف دیگرحکومت اسلامی حکومت قانون خداست ((و من لم یحکم بما انزل الله فاولیک هم الکافرون و آن بدون حاکمیت دین شناسی و متخصص مستعد دراجرای احکام الهی (فقیه عادل و جامع الشرایط) امکان پذیر نیست))، (مایده، آیه 44 (. برای مطالعه بیشتر مستندات قرآنی ولایت مطلقه فقیه و حکومت اسلامی به منابع زیر رجوع کنید: 1- نگاهی به مبانی قرآن ولایت فقیه علی ذوعلم موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر پاییز 2. 79- پیام قرآن ج 10 قرآن مجید و حکومت اسلامی آیت الله مکارم شیرازی مدرسه امام علی بن ابی طالب قم 1374. ((اظهار نظر دقیق شما [با ذکر شماره نامه قبلی‌] درباره ی پاسخ ها، موجب تکامل و پویایی کار ماست)). پی‌نوشت‌ (1) نساء (4)، آیه 141. (2) آل عمران (3)، آیه 28. (3) هود (11)، آیه 113. (4) تفسیر علی بن ابراهیم، ج 1، ص 338. (5) بقره (2)، آیه 421 (6) یونس (10)، آیه 35. (7) ج 9، ص 328. (8) احزاب (33)، آیه 6. (9) زمر (39)، آیه 9. (10) یوسف (12)، آیه 55. (11) قصص (28)، آیه 26. (12) مائده (5)، آیه 44. (13) الف. تفسیر پیام قرآن، ج 10) قرآن مجید و حکومت‌اسلامی (ب. ذوعلم، علی، نگاهی به مبانی قرآن ولایت فقیه پ. مکارم شیرازی، آیت‌الله ناصر، آیات ولایت در قرآن.موفق باشید





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین