در زبان عربی واژه "ولایت" بر وزن (درایت) از "و ل ی" گرفته شده است. "ولی" بر وزن (سعی) به معنای قرب و نزدیکی بوده و "ولی" بروزن (غنی) اسم و به معنای محب(دوست دار) و صدیق(دوست) و نصیر(یاور) می باشد. لغت شناسان برای "مولی" که هم خانواده "ولی" است حدود بیست و یک معنا مطرح نموده اند که از جمله می توان به مالک، عبد، صاحب، شریک، رب، ناصر، تابع، منعم و... اشاره نمود.[1] بنابرتصریح لغت شناسان یکی از کاربردهای ولی و مولی سرپرستی و اداره اموردیگران است مثلا: ولی زن به کسی گفته می شود که حق تصمیم گیری در مورد ازدواج آن زن برعهده وی است. نیز ولی یتیم کسی است که سرپرستی او را برعهده دارد و ولی رعیت عهده دار اداره امور مردم است و ولی دم کسی است که بخشش یا قصاص قاتل به دست او است.[2] راغب اصفهانی ولایت را به معنای تولی امر یعنی سرپرستی گرفته است.[3] بنابراین واژه های ولی و مولی و ولایت را می توان در معانی فوق به کار برد. با نگاهی به قرآن کریم می توان کاربردهای گوناگون واژه (ول ی) را درآیات مختلف مشاهده نمود که به بیش از دویست آیه می رسد. دراین بین آیه پنجاه و پنجم سوره مائده که به آیه ولایت شهرت دارد از اهمیت ویژه ای برخوردار است.[4] دراینکه مقصود از "ولی" در این آیه چیست بین دانشمندان شیعه و سنی اختلاف علمی و عقیدتی است. عالمان شیعه "ولی" را به معنای ولایت رهبری می دانند و اهل سنت آن را به معنای ولایت محبت و نصرت دانسته اند. دلیل شیعیان بر مدعایشان این است که به دلیل آن که کلمه "انما" بر حصر و اختصاص دلالت دارد باید مقصود ازاین ولایت ولایتی خاص باشد که به خدا و پیامبرش و مؤمنانی با ویژگی های یاد شده در آیه اختصاص دارد، اما در صورتی که ولایت به معنای نصرت و یاری باشد آوردن "انما" لغو و اضافی است چرا که چنین ولایتی اختصاصی نبوده و همه مسلمانان باید از آن برخوردار باشند و هر مسلمانی باید دوست دار و یاری رسان دیگری باشد چنان که این مهم در آیه 71 توبه نیز مورد تأکید قرار گرفته است. علاوه بر آن که مخاطب کلمه "ولیکم" در این آیه همه افراد جامعه می باشندکه پیامبر نیز در زمره آنان است؛ یعنی ای مؤمنان خدا ولی شماست. با آمدن کلمه "رسوله" که بر "الله" عطف شده است پیامبر از این خطاب خارج شده است؛ یعنی ای مؤمنان علاوه بر خداوند پیامبر نیز ولی شماست. بنابراین وقتی که "و الذین آمنوا" بر"رسوله" عطف می شود باید مؤمنانی که مخاطب "ولیکم" قرار گرفته اند غیر از آن گروهی باشند که ولایت برایشان ثابت شده است در غیر این صورت اولاً مضاف عین مضاف الیه خواهد شد و ثانیاً هرکسی بر خودش ولایت خواهد داشت که این دو محال و نشدنی است[5]. با پذیرش نکات یاد شده شیعه براین باور است که مقصود از "الذین آمنوا" با ویژگی های یاد شده در این آیه امیر مؤمنان علی (ع) است که احادیث شان نزول نیز بر این مهم دلالت دارند.[6] اشکالی که اهل سنت براین ادعا وارد می دانند این است که "الذین" جمع است و نمی تواند بریک فرد دلالت داشته باشد.[7] در پاسخ به این سؤال می توان دو پاسخ مطرح نمود: اولاً: در قرآن لفظ به صورت جمع برای مفرد به کار رفته است چنان که درآیه 173سوره آل عمران درباره نعیم ابن مسعود آمده است.[8] ثانیاً:کاربرد جمع دراین آیه به دلیل ترغیب و ایجاد انگیزه برای سایرین است تا به پاداشی همسان ثواب کار امام علی (ع) برسند.[9] پی نوشت: [1] -زبیدی، سیدمحمد، تاج العروس، ج 10.ص 399. [2] -ابن اثیرجزری، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج 5، ص 229. [3] -راغب اصفهانی، المفردات، ص533. [4] -انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و هم راکعون. [5] - طوسی، محمد ابن حسن التبیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 559. [6] - زمخشری، محمودابن عمر، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، ج 1، ص 649. [7] - رازی، محمدابن عمر، مفاتیح الغیب، ج 12،ص 385. [8] -ن.ک-عبدالحسین شرف الدین-المراجعات، ص 248. [9] -زمخشری-همان. منبع:islamquest.net
در زبان عربی واژه "ولایت" بر وزن (درایت) از "و ل ی" گرفته شده است.
"ولی" بر وزن (سعی) به معنای قرب و نزدیکی بوده و "ولی" بروزن (غنی) اسم و به معنای محب(دوست دار) و صدیق(دوست) و نصیر(یاور) می باشد.
لغت شناسان برای "مولی" که هم خانواده "ولی" است حدود بیست و یک معنا مطرح نموده اند که از جمله می توان به مالک، عبد، صاحب، شریک، رب، ناصر، تابع، منعم و... اشاره نمود.[1]
بنابرتصریح لغت شناسان یکی از کاربردهای ولی و مولی سرپرستی و اداره اموردیگران است مثلا: ولی زن به کسی گفته می شود که حق تصمیم گیری در مورد ازدواج آن زن برعهده وی است.
نیز ولی یتیم کسی است که سرپرستی او را برعهده دارد و ولی رعیت عهده دار اداره امور مردم است و ولی دم کسی است که بخشش یا قصاص قاتل به دست او است.[2]
راغب اصفهانی ولایت را به معنای تولی امر یعنی سرپرستی گرفته است.[3]
بنابراین واژه های ولی و مولی و ولایت را می توان در معانی فوق به کار برد.
با نگاهی به قرآن کریم می توان کاربردهای گوناگون واژه (ول ی) را درآیات مختلف مشاهده نمود که به بیش از دویست آیه می رسد.
دراین بین آیه پنجاه و پنجم سوره مائده که به آیه ولایت شهرت دارد از اهمیت ویژه ای برخوردار است.[4]
دراینکه مقصود از "ولی" در این آیه چیست بین دانشمندان شیعه و سنی اختلاف علمی و عقیدتی است.
عالمان شیعه "ولی" را به معنای ولایت رهبری می دانند و اهل سنت آن را به معنای ولایت محبت و نصرت دانسته اند.
دلیل شیعیان بر مدعایشان این است که به دلیل آن که کلمه "انما" بر حصر و اختصاص دلالت دارد باید مقصود ازاین ولایت ولایتی خاص باشد که به خدا و پیامبرش و مؤمنانی با ویژگی های یاد شده در آیه اختصاص دارد، اما در صورتی که ولایت به معنای نصرت و یاری باشد آوردن "انما" لغو و اضافی است چرا که چنین ولایتی اختصاصی نبوده و همه مسلمانان باید از آن برخوردار باشند و هر مسلمانی باید دوست دار و یاری رسان دیگری باشد چنان که این مهم در آیه 71 توبه نیز مورد تأکید قرار گرفته است.
علاوه بر آن که مخاطب کلمه "ولیکم" در این آیه همه افراد جامعه می باشندکه پیامبر نیز در زمره آنان است؛ یعنی ای مؤمنان خدا ولی شماست. با آمدن کلمه "رسوله" که بر "الله" عطف شده است پیامبر از این خطاب خارج شده است؛ یعنی ای مؤمنان علاوه بر خداوند پیامبر نیز ولی شماست.
بنابراین وقتی که "و الذین آمنوا" بر"رسوله" عطف می شود باید مؤمنانی که مخاطب "ولیکم" قرار گرفته اند غیر از آن گروهی باشند که ولایت برایشان ثابت شده است در غیر این صورت اولاً مضاف عین مضاف الیه خواهد شد و ثانیاً هرکسی بر خودش ولایت خواهد داشت که این دو محال و نشدنی است[5].
با پذیرش نکات یاد شده شیعه براین باور است که مقصود از "الذین آمنوا" با ویژگی های یاد شده در این آیه امیر مؤمنان علی (ع) است که احادیث شان نزول نیز بر این مهم دلالت دارند.[6]
اشکالی که اهل سنت براین ادعا وارد می دانند این است که "الذین" جمع است و نمی تواند بریک فرد دلالت داشته باشد.[7]
در پاسخ به این سؤال می توان دو پاسخ مطرح نمود:
اولاً: در قرآن لفظ به صورت جمع برای مفرد به کار رفته است چنان که درآیه 173سوره آل عمران درباره نعیم ابن مسعود آمده است.[8]
ثانیاً:کاربرد جمع دراین آیه به دلیل ترغیب و ایجاد انگیزه برای سایرین است تا به پاداشی همسان ثواب کار امام علی (ع) برسند.[9]
پی نوشت:
[1] -زبیدی، سیدمحمد، تاج العروس، ج 10.ص 399.
[2] -ابن اثیرجزری، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج 5، ص 229.
[3] -راغب اصفهانی، المفردات، ص533.
[4] -انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و هم راکعون.
[5] - طوسی، محمد ابن حسن التبیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 559.
[6] - زمخشری، محمودابن عمر، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، ج 1، ص 649.
[7] - رازی، محمدابن عمر، مفاتیح الغیب، ج 12،ص 385.
[8] -ن.ک-عبدالحسین شرف الدین-المراجعات، ص 248.
[9] -زمخشری-همان.
منبع:islamquest.net
- [سایر] اهل سنت ولایت را در قرآن چگونه تفسیر می کنند؟
- [سایر] بین تفسیر شیعه و تفسیر سنی چه تفاوتهایی وجود دارد؟
- [سایر] فرقهای اصولی تفسیر تشیّع و اهل سنّت درچیست؟
- [سایر] مضمون آیه صلوات از دیدگاه مفسّران شیعه و سنی چگونه است؟
- [سایر] در تفاسیر اهل سنت چه آیاتی بر امام زمان (عج) تفسیر شده است؟
- [سایر] در تفاسیر اهل سنت چه آیاتی بر امام زمان علیه السلام تفسیر شده است؟
- [سایر] تفسیر روح المعانی از کیست؟ برای شیعه است یا سنی؟ و چگونه تفسیری از جهت محتوا است؟
- [سایر] آیا مورخین و محدثین اهل سنت نیز تفسیر شیعه از آیه اکمال دین (آیه سوم سوره مائده) را قبول دارند؟
- [سایر] آیا مورخین و محدثین اهل سنت نیز تفسیر شیعه از آیه اکمال دین (آیه سوم سوره مائده) را قبول دارند؟
- [آیت الله خوئی] اگر شخصی سنّی بعضی از کتابهای اهل تسنن را از قبیل کتابهای حدیث یا تاریخ و تفسیر را به ما هدیه دهد و بدون آنکه از آن کتابها قرائت کنیم سال بر آنها گذشت آیا خمس آنها واجب است؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله بهجت] بنابر اظهر جایز است زکات فطره را به فقیر مستضعف، یعنی کسی که نه اهل ولایت است و نه دشمن شیعه، بدهند.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.