ظاهراً مراد از سؤال این است که آیا ولایت تکوینی در قرآن مطرح شده است؟ در پاسخ باید گفت: آری، ولی برای این که به آسانی و روشنی مطلب دریافت شود بی مناسبت نیست که ابتدا اقسام ولایت را بر شمرده و آنها را تعریف نماییم، آن گاه به پاسخ سؤال بپردازیم. اقسام ولایت 1 ولایت تکوینی: اگر چیزی نزدیک به چیز دیگر باشد می گویند: ولیه یلیه؛ نزدیک او بود، دو امری را که کنار هم و مرتب هستند موالات گویند، گاهی ولایت و قرب در نظام تکوین است، در این صورت یکی ولی تکوینی، می شود و دیگری مولّی علیه تکوینی می گردد؛ مثل ذات اقدس اله که ولی عالم و آدم است، یا نفس انسانی که به قوای درونی خودش ولایت دارد، بر هرگونه استخدامی، استعمالی، کاربردی نسبت به قوای وهمی و خیالی و مانند آن ولایت دارد، به اعضا و جوارح سالم خود ولایت دارد، همین که دستور دیدن داد، چشم اطاعت می کند، دستور برداشتن داد، دست اطاعت می کند. (اگر عضو فلج نباشد و مولّی علیه نفس باشد) این نوع ولایت در رابطه علت و معلول هم جاری است. علت قریب یا بعید یا مظهر علّت. اگر مظهر علت شد مظهر ولایت است، اگر خود علت شد حقیقت ولایت است. بنابراین، در ولایت تکوینی تخلف ممکن نیست. نفس اگر اراده کرد که صورتی را در ذهن ترسیم کند، اراده کردن همان و ترسیم کردن همان، نفس مظهر خدایی است، چرا که قرآن می فرماید: (انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون) بنابراین می توان گفت که: فالله هو الولی. 2 ولایت تشریعی: ولایت تشریعی و قانون گذاری، یعنی طبق قانون، کسی ولی دیگری است که بخشی از این ها به مسائل فقهی، بخشی به مسائل اخلاقی و اجتماعی و بخشی از آن ها به مسائل کلامی برمی گردد، ولایت تشریعی عصیان پذیر است یعنی یک قانون و یک حکم تکلیفی است که کاملاً قابل اطاعت و عصیان است، چون انسان آزاد آفریده شده و همین آزادی مایه ی کمال اوست، اگر با حُسن اختیار، راه صحیح را طی کرد، سعادت مند می شود والاّ گرفتار شرار می شود.[1] ولایت تکوینی در قرآن: از مفاد برخی از آیات، مانند آیه 49 سوره ی آل عمران و آیه 110 سوره ی مائده استفاده می شود که فرستادگان و اولیای خدا به فرمان و اذن او می توانند به هنگام لزوم، در جهان تکوین و آفرینش تصرف نمایند و برخلاف عادت و جریان طبیعی، حوادثی به وجود آورند؛ زیرا جمله های (اُبرِءُ) (بهبودی می بخشم) و (اُحْی المَوْتی) (مردگان را زنده می کنم) در آیه 49 آل عمران و مانند آن ها که به صورت فعل متکلم ذکر شده است، دلیل بر صدور این گونه کارها از خود پیامبران است و تفسیر این عبادات به دعا کردن پیامبران. و این که کار آنها تنها دعا برای تحقق این امور بوده است نه غیر آن، تفسیر بی دلیلی است، بلکه ظاهر این عبارات این است که آنان در جهان تکوین تصرف می کردند و این حوادث را به وجود می آوردند، منتهی برای این که کسی تصور نکند که پیامبران و اولیای خدا استقلالی از خود دارند و در مقابل دستگاه آفرینش، دستگاهی برپا ساخته اند ونیز برای این که احتمال هرگونه شرک و دوگانه پرستی در خلقت و آفرینش برطرف گردد. در چندین مورد از این آیات روی کلمه ی (باذن الله) تکیه شده است (در آیه 49 سوره آل عمران دوبار و در آیه 110 از سوره مائده چهار بار کلمه باذن الله تکرار گردیده) و منظور از ولایت تکوینی نیز چیزی جز این نیست که پیامبران یا امامان به هنگام لزوم و ضرورت، تصرفاتی در جهان خلقت با اذن پروردگار انجام دهند، و این چیزی بالاتر از ولایت تشریعی یعنی سرپرستی مردم از نظر حکومت و نشر قوانین و دعوت و هدایت به راه راست است. از آنچه گفته شد پاسخ کسانی که ولایت تکوینی مردان خدا را منکر می شوند و آن را یک نوع شرک می دانند به خوبی روشن می گردد؛ زیرا هیچ کس برای پیامبران و امامان، دستگاه مستقلی در مقابل خداوند قائل نیست، آنها همه ی این کارها را به فرمان و اجازه ی او انجام می دهند، ولی منکران ولایت تکوینی می گویند: کار پیغمبران منحصراً تبلیغ احکام و دعوت به سوی خدا است، و احیاناً برای انجام گرفتن پاره ای از امور تکوینی از دعا استفاده می کنند و بیش از این کاری از آنها ساخته نیست، در حالی که آیات مورد اشاره در این نوشتار و آیات متشابه دیگر، غیر از این را می گوید. ضمناً از آیات بالا استفاده می شود که لا اقل بسیاری از معجزات پیغمبران، اعمالی است که به وسیله ی خود آنها انجام می شود گرچه به فرمان خدا و استمداد از نیروی الهی است، در واقع می توان گفت: معجزه هم کار پیامبران است؛ زیرا به وسیله آنها انجام می شود، و هم کار خدا است؛ زیرا با استمداد از نیروی پروردگار و اذن او انجام می گیرد.[2] نتیجه: از آنچه گفته شد روشن می شود ولایت تکوینی که به معنای ولایت و تصرف اولیاء و فرستادگان خداوند در جهان تکوین می باشد، در قرآن مطرح شده است، البته تصرف پیامبران و امامان در نظام آفرینش به معنای استقلال آنان در برابر خدای متعال نمی باشد، بلکه ولایت آنان در این امور با اذن و اجازه خداوند است، درباره ولایت تکوینی در قرآن، می توان به آیه 49 آل عمران و آیه 110 مائده اشاره کرد. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. جوادی آملی، ولایت در قرآن، ره توشه راهیان نور، ویژه رمضان 1418. [2]. ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب اسلامیه، چاپ یازدهم، 1371. ه . ش ، ج 2، ص 422، 423.
ظاهراً مراد از سؤال این است که آیا ولایت تکوینی در قرآن مطرح شده است؟ در پاسخ باید گفت: آری، ولی برای این که به آسانی و روشنی مطلب دریافت شود بی مناسبت نیست که ابتدا اقسام ولایت را بر شمرده و آنها را تعریف نماییم، آن گاه به پاسخ سؤال بپردازیم.
اقسام ولایت
1 ولایت تکوینی:
اگر چیزی نزدیک به چیز دیگر باشد می گویند: ولیه یلیه؛ نزدیک او بود، دو امری را که کنار هم و مرتب هستند موالات گویند، گاهی ولایت و قرب در نظام تکوین است، در این صورت یکی ولی تکوینی، می شود و دیگری مولّی علیه تکوینی می گردد؛ مثل ذات اقدس اله که ولی عالم و آدم است، یا نفس انسانی که به قوای درونی خودش ولایت دارد، بر هرگونه استخدامی، استعمالی، کاربردی نسبت به قوای وهمی و خیالی و مانند آن ولایت دارد، به اعضا و جوارح سالم خود ولایت دارد، همین که دستور دیدن داد، چشم اطاعت می کند، دستور برداشتن داد، دست اطاعت می کند. (اگر عضو فلج نباشد و مولّی علیه نفس باشد) این نوع ولایت در رابطه علت و معلول هم جاری است. علت قریب یا بعید یا مظهر علّت. اگر مظهر علت شد مظهر ولایت است، اگر خود علت شد حقیقت ولایت است. بنابراین، در ولایت تکوینی تخلف ممکن نیست. نفس اگر اراده کرد که صورتی را در ذهن ترسیم کند، اراده کردن همان و ترسیم کردن همان، نفس مظهر خدایی است، چرا که قرآن می فرماید: (انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون) بنابراین می توان گفت که: فالله هو الولی.
2 ولایت تشریعی:
ولایت تشریعی و قانون گذاری، یعنی طبق قانون، کسی ولی دیگری است که بخشی از این ها به مسائل فقهی، بخشی به مسائل اخلاقی و اجتماعی و بخشی از آن ها به مسائل کلامی برمی گردد، ولایت تشریعی عصیان پذیر است یعنی یک قانون و یک حکم تکلیفی است که کاملاً قابل اطاعت و عصیان است، چون انسان آزاد آفریده شده و همین آزادی مایه ی کمال اوست، اگر با حُسن اختیار، راه صحیح را طی کرد، سعادت مند می شود والاّ گرفتار شرار می شود.[1]
ولایت تکوینی در قرآن:
از مفاد برخی از آیات، مانند آیه 49 سوره ی آل عمران و آیه 110 سوره ی مائده استفاده می شود که فرستادگان و اولیای خدا به فرمان و اذن او می توانند به هنگام لزوم، در جهان تکوین و آفرینش تصرف نمایند و برخلاف عادت و جریان طبیعی، حوادثی به وجود آورند؛ زیرا جمله های (اُبرِءُ) (بهبودی می بخشم) و (اُحْی المَوْتی) (مردگان را زنده می کنم) در آیه 49 آل عمران و مانند آن ها که به صورت فعل متکلم ذکر شده است، دلیل بر صدور این گونه کارها از خود پیامبران است و تفسیر این عبادات به دعا کردن پیامبران.
و این که کار آنها تنها دعا برای تحقق این امور بوده است نه غیر آن، تفسیر بی دلیلی است، بلکه ظاهر این عبارات این است که آنان در جهان تکوین تصرف می کردند و این حوادث را به وجود می آوردند، منتهی برای این که کسی تصور نکند که پیامبران و اولیای خدا استقلالی از خود دارند و در مقابل دستگاه آفرینش، دستگاهی برپا ساخته اند ونیز برای این که احتمال هرگونه شرک و دوگانه پرستی در خلقت و آفرینش برطرف گردد.
در چندین مورد از این آیات روی کلمه ی (باذن الله) تکیه شده است (در آیه 49 سوره آل عمران دوبار و در آیه 110 از سوره مائده چهار بار کلمه باذن الله تکرار گردیده) و منظور از ولایت تکوینی نیز چیزی جز این نیست که پیامبران یا امامان به هنگام لزوم و ضرورت، تصرفاتی در جهان خلقت با اذن پروردگار انجام دهند، و این چیزی بالاتر از ولایت تشریعی یعنی سرپرستی مردم از نظر حکومت و نشر قوانین و دعوت و هدایت به راه راست است.
از آنچه گفته شد پاسخ کسانی که ولایت تکوینی مردان خدا را منکر می شوند و آن را یک نوع شرک می دانند به خوبی روشن می گردد؛ زیرا هیچ کس برای پیامبران و امامان، دستگاه مستقلی در مقابل خداوند قائل نیست، آنها همه ی این کارها را به فرمان و اجازه ی او انجام می دهند، ولی منکران ولایت تکوینی می گویند: کار پیغمبران منحصراً تبلیغ احکام و دعوت به سوی خدا است، و احیاناً برای انجام گرفتن پاره ای از امور تکوینی از دعا استفاده می کنند و بیش از این کاری از آنها ساخته نیست، در حالی که آیات مورد اشاره در این نوشتار و آیات متشابه دیگر، غیر از این را می گوید.
ضمناً از آیات بالا استفاده می شود که لا اقل بسیاری از معجزات پیغمبران، اعمالی است که به وسیله ی خود آنها انجام می شود گرچه به فرمان خدا و استمداد از نیروی الهی است، در واقع می توان گفت: معجزه هم کار پیامبران است؛ زیرا به وسیله آنها انجام می شود، و هم کار خدا است؛ زیرا با استمداد از نیروی پروردگار و اذن او انجام می گیرد.[2]
نتیجه:
از آنچه گفته شد روشن می شود ولایت تکوینی که به معنای ولایت و تصرف اولیاء و فرستادگان خداوند در جهان تکوین می باشد، در قرآن مطرح شده است، البته تصرف پیامبران و امامان در نظام آفرینش به معنای استقلال آنان در برابر خدای متعال نمی باشد، بلکه ولایت آنان در این امور با اذن و اجازه خداوند است، درباره ولایت تکوینی در قرآن، می توان به آیه 49 آل عمران و آیه 110 مائده اشاره کرد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. جوادی آملی، ولایت در قرآن، ره توشه راهیان نور، ویژه رمضان 1418.
[2]. ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب اسلامیه، چاپ یازدهم، 1371. ه . ش ، ج 2، ص 422، 423.
- [سایر] آیا در قرآن ولایت تکوینی هست؟
- [سایر] اهل سنت ولایت را در قرآن چگونه تفسیر می کنند؟
- [سایر] اهل سنت ولایت را در قرآن چگونه تفسیر می کنند؟
- [سایر] در قرآن کریم چند نوع ولایت ذکر شده است؟ و چه کسانی بر انسان ولایت دارند؟
- [سایر] درچه سوره ای از قرآن مجیدمسئله ولایت ورهبری امده است؟
- [سایر] دلائل ولایت مطلقه از نظر قرآن دلائل ولایت مطلقه که از نظر نهج البلاغه مدارک ولایت رسول الله در زمان غیبت کبری بعهده کیست؟
- [سایر] مساله ولایت فقیه در کجای قرآن ذکر شده است؟
- [سایر] قرآن کریم پیرامون ولایت تکوینی محدود برخی از پیامبران چه میفرماید؟
- [سایر] لطفا توضییح دهید در کدام آیه از قران کریم مطلبی در مورد ولایت فقیه نوشته شده و آیا بدون مراجع به احادیث چگونه میتوانید فقط از طریق قران موجودیت ولایت فقیه را اثبات نماییم متشکرم .
- [سایر] آیا آیه 102سوره کهف ولایت فقیه رد می کند؟ در غیر این صورت مفهوم آن چیست؟ و ولایت فقیه در قرآن چگونه قابل اثبات است؟
- [آیت الله اردبیلی] ولایت پدر و جدّ پدری بر شخص دیوانه و سفیه در صورتی است که دیوانگی و سفاهت او قبل از بلوغ پیدا شده باشد، پس اگر بعد از بلوغ عارض شود، ولایت آنان با حاکم شرع است.
- [آیت الله سیستانی] بچه نابالغ و دیوانه ولایت انجام کارهای میّت را ندارند ، و همچنین غائبی که نمی تواند شخصاً یا با مأمور کردن کسی دیگر متکفل انجام آن کارها شود ولایت ندارد .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر مسجد خراب هم شود نمی توانند آن را بفروشند ، یا داخل ملک و جاده نمایند . مگر اینکه ولی فقیه بر اساس مصالح مهمتری اجازه بدهد .
- [آیت الله اردبیلی] ولایت پدر و جدّ پدری قابل انتقال به دیگری نیست؛ ولی آنان در صورت وجود مصلحت میتوانند دیگری را وکیل خود نمایند.
- [آیت الله بهجت] بنابر اظهر جایز است زکات فطره را به فقیر مستضعف، یعنی کسی که نه اهل ولایت است و نه دشمن شیعه، بدهند.
- [آیت الله مظاهری] دادن قرآن به کافر مانعی ندارد مگر آنکه بیاحترامی به قرآن یا اسلام باشد.
- [آیت الله بروجردی] دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله مظاهری] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد باید آن را آب بکشند.