با سلام. در باره شیطان پرستی ظاهراً تحقیق جامعی موجود نیست. چرا که اوّلاً تعداد گرایشهای شیطان پرستی بسیار متنوّع می باشد. ثانیاً اینها بیشتر از آنکه یک مکتب فکری باشند ، نوعی هرج و مرج فکری اند و پیروان آنها نیز انسجام فکری درستی ندارند.اما به طور کلی می توان گفت :شیطان پرستی (SATANISM) در واقع به معنای عدم پرستش خداوند است و دنیایی را ترسیم میکند که هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست، به همین دلیل شیطانپرستی را جهان تاریک میگویند.در حقیقت عدم پرستش خداوند و در مقابل خدا قرار گرفتن به اندیشههای برخی از فلاسفه مدرن مانند نیچه و حتی پستمدرن مثل مارتین هایدگر بر میگردد. این فلاسفه به این نتیجه رسیدند که جهان و هر آنچه که در اوست مربوط به خودشان میشود و قدرت خداوند و حکمت لمیزلی در آن تأثیری نداشته و ندارد، لذا به همین دلیل است که شیطانپرستی رواج پیدا میکند. زیرا در درون انسان خلائی به وجود میآید که از هیچ راهی نمیتوان آن را پر کرد و درون خود را آرام نمود ؛ از این رو بعضی از اندیشمندان غربی شعر و موسیقی را برای رسیدن به آرامش و در حقیقت جایگزین پرستش خداوند عنوان کردند.شیطانپرستی، معجونی است که هر آدم گرفتاری را به وحشیگری و نفرت سوق میدهد و در حقیقت کوره راه است. مسیری که به هیچ جا راه ندارد. برای شیطانپرست طوری تفهیم میکنند که در جادهای قرار دارد پر از خط کشی های درهم و برهم و او در یافتن راه خروج تا سر حدّ جنون و دیوانگی پیش میرود و سرانجام مطمئن میشود، راه بازگشتی وجود ندارد و باید با همان شیطانپرستی بماند تا آخر.امروز دیگر صلیبهای وارونه ، ستاره پنجپر ،666 ، صورتهای نقاشی شده، ماسکهای حیوانات درندة شاخدار، برهنهپوشی ، .... تنها نشانهها و سمبلهای شیطانپرستی نیستند بلکه عمدهترین نشانه ی شیطانپرستی را در تجاوز و قتل به ویژه در تجاوز به کودکان و نوجوانان به همراه قتل آنان باید دید.عقاید شیطانپرستی و پیدایش آن را در موسیقی متال که انواعی دارد: Black و metal Heavy metal را میتوان به عنوان شاهدی بر عمق فعالیتهای آنها در این زمینه دانست. توصیههای آنها به شنیدن آهنگهای تند همراه با خشونت است، که وحشت و نفرت را به همراه دارد. آنها موظفند همیشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسیح و سایر مقدّسات اعلام کنند. در اصل آنها به جنگ با خود واقعیت پرداختهاند و به خیال خام خود به دنبال حقیقت گم شده و حقیقت هستند، آنها خوانندگان بسیار خشنی را که در صداهایشان میتوان غرّش را شنید، سمبل قدرت شیطانپرستی میدانند و پیام شیطان را میرسانند. اهانت به ادیان الهی به عنوان آزادی بیان در تصنیفهای خوانندگان ترویج و تبلیغ میشود. گذشته از اعتقادات، اعمال و سنبلها، شیطانپرستان ، ظاهری متفاوت با دیگران دارند که میتوان آنها را حتی از جمع تشخیص داد. به طور مثال مدل موهایشان عجیب و غریب است. اکثراٌ ابروهایشان را میتراشند یا به سمت بالا طراحی میکنند، رنگ آرایششان اغلب مشکی، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه، لباسهایشان از جنس جیر و چرم و اکثراً به رنگ مشکی و قرمز میباشد، چکمههای چرمی ساقبلند که اغلب با فلز تزئین شده است میپوشند. شیطانپرستی که در قدیم وجود داشته با شیطانپرستی جدید تفاوت دارد. از این رو در شیطانپرستی قدیمی اصل شهوترانی و ارضای جنسی را اصل لاینفک مراسمهایشان میدانستند و قربانی کردن را امری ضروری برای آرامش و احترام به شیطان میدانستند. اما در شیطانپرستی جدید اعتقادی به وجود شیطان خارجی ندارند بلکه وجود شیطان را در درون خود انسان میدانند و این باطن هر کسی است که شیطان در آن وجود دارد. آنها هر آنچه که هست را مدیون آلت تناسلی انسان میدانند و دیگر اینکه انسان باید کاملترین لذات جسمانی و جنسی را در این دنیا ببرد. برخی اعتقادات آنها چنین است: هیچ خدایی در شیطانپرستی وجود ندارد حتّی خود شیطان هم خدایی ندارد. در شیطان پرستی ، خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست (اومانیسم ( اعتقاد به اصالت مادّه (ماتریالیسم)- اعتقاد به استفاده از لذّت در حد اعلای آن (Hedonism). در این زمینه کتاب شیطان پرستی نوشته جواد امین خندقی ناشر آفتاب توس که همراه با سی دی هم هست بسیار مفید است.موفق باشید.
با سلام. در باره شیطان پرستی ظاهراً تحقیق جامعی موجود نیست. چرا که اوّلاً تعداد گرایشهای شیطان پرستی بسیار متنوّع می باشد. ثانیاً اینها بیشتر از آنکه یک مکتب فکری باشند ، نوعی هرج و مرج فکری اند و پیروان آنها نیز انسجام فکری درستی ندارند.اما به طور کلی می توان گفت :شیطان پرستی (SATANISM) در واقع به معنای عدم پرستش خداوند است و دنیایی را ترسیم میکند که هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست، به همین دلیل شیطانپرستی را جهان تاریک میگویند.در حقیقت عدم پرستش خداوند و در مقابل خدا قرار گرفتن به اندیشههای برخی از فلاسفه مدرن مانند نیچه و حتی پستمدرن مثل مارتین هایدگر بر میگردد. این فلاسفه به این نتیجه رسیدند که جهان و هر آنچه که در اوست مربوط به خودشان میشود و قدرت خداوند و حکمت لمیزلی در آن تأثیری نداشته و ندارد، لذا به همین دلیل است که شیطانپرستی رواج پیدا میکند. زیرا در درون انسان خلائی به وجود میآید که از هیچ راهی نمیتوان آن را پر کرد و درون خود را آرام نمود ؛ از این رو بعضی از اندیشمندان غربی شعر و موسیقی را برای رسیدن به آرامش و در حقیقت جایگزین پرستش خداوند عنوان کردند.شیطانپرستی، معجونی است که هر آدم گرفتاری را به وحشیگری و نفرت سوق میدهد و در حقیقت کوره راه است. مسیری که به هیچ جا راه ندارد. برای شیطانپرست طوری تفهیم میکنند که در جادهای قرار دارد پر از خط کشی های درهم و برهم و او در یافتن راه خروج تا سر حدّ جنون و دیوانگی پیش میرود و سرانجام مطمئن میشود، راه بازگشتی وجود ندارد و باید با همان شیطانپرستی بماند تا آخر.امروز دیگر صلیبهای وارونه ، ستاره پنجپر ،666 ، صورتهای نقاشی شده، ماسکهای حیوانات درندة شاخدار، برهنهپوشی ، .... تنها نشانهها و سمبلهای شیطانپرستی نیستند بلکه عمدهترین نشانه ی شیطانپرستی را در تجاوز و قتل به ویژه در تجاوز به کودکان و نوجوانان به همراه قتل آنان باید دید.عقاید شیطانپرستی و پیدایش آن را در موسیقی متال که انواعی دارد: Black و metal Heavy metal را میتوان به عنوان شاهدی بر عمق فعالیتهای آنها در این زمینه دانست. توصیههای آنها به شنیدن آهنگهای تند همراه با خشونت است، که وحشت و نفرت را به همراه دارد. آنها موظفند همیشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسیح و سایر مقدّسات اعلام کنند. در اصل آنها به جنگ با خود واقعیت پرداختهاند و به خیال خام خود به دنبال حقیقت گم شده و حقیقت هستند، آنها خوانندگان بسیار خشنی را که در صداهایشان میتوان غرّش را شنید، سمبل قدرت شیطانپرستی میدانند و پیام شیطان را میرسانند. اهانت به ادیان الهی به عنوان آزادی بیان در تصنیفهای خوانندگان ترویج و تبلیغ میشود. گذشته از اعتقادات، اعمال و سنبلها، شیطانپرستان ، ظاهری متفاوت با دیگران دارند که میتوان آنها را حتی از جمع تشخیص داد. به طور مثال مدل موهایشان عجیب و غریب است. اکثراٌ ابروهایشان را میتراشند یا به سمت بالا طراحی میکنند، رنگ آرایششان اغلب مشکی، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه، لباسهایشان از جنس جیر و چرم و اکثراً به رنگ مشکی و قرمز میباشد، چکمههای چرمی ساقبلند که اغلب با فلز تزئین شده است میپوشند. شیطانپرستی که در قدیم وجود داشته با شیطانپرستی جدید تفاوت دارد. از این رو در شیطانپرستی قدیمی اصل شهوترانی و ارضای جنسی را اصل لاینفک مراسمهایشان میدانستند و قربانی کردن را امری ضروری برای آرامش و احترام به شیطان میدانستند. اما در شیطانپرستی جدید اعتقادی به وجود شیطان خارجی ندارند بلکه وجود شیطان را در درون خود انسان میدانند و این باطن هر کسی است که شیطان در آن وجود دارد. آنها هر آنچه که هست را مدیون آلت تناسلی انسان میدانند و دیگر اینکه انسان باید کاملترین لذات جسمانی و جنسی را در این دنیا ببرد. برخی اعتقادات آنها چنین است: هیچ خدایی در شیطانپرستی وجود ندارد حتّی خود شیطان هم خدایی ندارد. در شیطان پرستی ، خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست (اومانیسم ( اعتقاد به اصالت مادّه (ماتریالیسم)- اعتقاد به استفاده از لذّت در حد اعلای آن (Hedonism). در این زمینه کتاب شیطان پرستی نوشته جواد امین خندقی ناشر آفتاب توس که همراه با سی دی هم هست بسیار مفید است.موفق باشید.
- [سایر] شیطان پرستی چیست؟
- [سایر] شیطان پرستی چیست؟
- [سایر] شیطان پرستی چیست؟
- [سایر] اطلاعاتی درباره شیطان پرستی می خواستم؟
- [سایر] سلام حکم ورزش یوگا چیست؟ آیا حرکات آن شیطان پرستی است؟
- [سایر] عقاید گروههای شیطان پرستی چیست ؟ وتاریخچه این گروهها به چه زمانی بر می گردد ؟
- [سایر] آیا نماد ورساچه (Versace) که اکنون در سطح وسیعی در حال گسترش می باشد، نماد شیطان پرستی می باشد؟
- [سایر] میخواستم بدانم در مباحث اسلامی، فرق بین (دلیل) و (مؤید)، و (استدلال) و (حجت) چیست؟
- [آیت الله سبحانی] آیا خرید و فروش علائم شیطان پرستی و مانکن های مبتذل، کراوات و امثال آن که در ویترین مغازه قرار داده می شود جایز است؟
- [سایر] باسلام میخواستم بدانم برای ورود به حوزه از کجا بدانم استعداد دارم
- [آیت الله مظاهری] در غیر فروعات فقهیه مانند پرداخت وجوهات شرعیّه و تعیین قیّم یا سرپرست برای اوقاف و یا تعیین وصی برای کسی که وصی ندارد، رجوع به اعلم یا رجوع به مرجع تقلید شخص، لازم نیست و رجوع به مجتهد جامع الشرایط کفایت میکند. ______ 1) در بخش سوّم این رساله، مباحث مربوط به اصول دین تحت عنوان (اصول اعتقادی) آمده است.
- [آیت الله مظاهری] برای وسواسی حرام است در چیزهایی که وسوسه او مربوط به آنهاست دقّت نماید، بلکه لازم است بدون فکر و بدون تجسّس و بدون تفحّص عمل کند، و بهعبارت دیگر چنانکه گفته شد با بیاعتنایی کامل برخورد با چیزها کند تا به گفته امام صادق(سلاماللهعلیه) شیطان دست از او بردارد.
- [آیت الله اردبیلی] جهاد بر دو نوع است: (ابتدایی) و (دفاعی). (جهاد ابتدایی) آن است که مسلمانان به منظور دعوت کفّار و مشرکین به اسلام و عدالت و یا جلوگیری از نقض پیمان اهل ذمّه یا طغیان باغیان (شورشیان مسلح) بر امام واجبالطّاعه مسلمین، نیروی نظامی به مناطق آنان گسیل دارند. در حقیقت هدف از جهاد ابتدایی کشور گشایی نیست، بلکه دفاع از حقوق فطری انسانهایی است که توسّط قدرتهای کفر و شرک و طغیان از خدا پرستی و توحید، عدالت و شنیدن و پذیرش آزادانه احکام خداوند محروم شدهاند. (جهاد دفاعی) زمانی است که دشمن به مرز و بوم مسلمانان هجوم آورد و قصد تسلّط سیاسی یا فرهنگی و اقتصادی نسبت به آنان داشته باشد و ممکن است جهاد در برابر باغیان در زمانی که به حمله مسلحانه دست زدهاند نیز جهاد دفاعی محسوب گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] شایسته است امام خطیب ، بلیغ باشد و به تناسب اوضاع و احوال سخن گوید و عبارات فصیح و روان به کار برد ، به حوادثی که در سراسر عالم بر مسلمین می گذرد بخصوص حوادث منطقه خود ، آشنا باشد . مصالح اسلام و مسلمین را تشخیص دهد . چنان شجاع باشد که در راه خدا از مَلامت و نکوهش احدی بیم به خود راه ندهد ، در اظهارحق و اِبْطال باطل بر حسب شرایط زمان ومکان صراحت داشته باشد ، اموری از قبیل مواظبت در اوقات نماز وعمل به روش صُلَحاو اولیاء خد ا را که موجب تأثیر کلام او در مردم است رعایت کند ، کارهای او با مَواعِظْ و وعد وعیدهایش تطبیق نماید ، از آنچه که موجب سَبُکی او و کلامش می شود حتّی از قبیل پر گوئی ، شوخی و بیهوده گوئی بپرهیزد وهمة امور را تنها برای خداوند رعایت کند وهدفش اِعْراض از دنیا پرستی و ریاست طلبی باشد که سرسلسة همة گناهان است تا کلامش در جان مردم ، مُؤَثِّرْ افتد .
- [آیت الله اردبیلی] کسی که در طهارت و نجاست دچار وسواس است، لازم نیست به برطرف شدن نجاست اطمینان پیدا کند، بلکه باید بدون توجه به وسوسههای نفسانی خود به متعارف مردم نگاه کرده و ببیند آنها در چه مواردی اطمینان به طهارت و نجاست پیدا میکنند و همانند آنان عمل نماید. همچنین اگر در مسائل وضو، غسل و سایر عبادات نیز وسواس داشته باشد، باید به همین ترتیب عمل نماید. اگر چنین شخصی به وسوسههای نفسانی خود اعتنا نماید، شیطان در او طمع کرده و به تدریج در اعتقادات و امور روزمره او نیز شک و تردید ایجاد مینماید.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ، متابعت از شیطان درون (هوای نفس) و از شیطان برون (وسوسههای ابلیس و افراد ناباب) است، و این متابعت دارای اقسامی است که برخی از آن، گناه نیست: الف) متابعت از آنها به طور عادت و ملکه شده باشد؛ نظیر کسی که گناه عادت او شده است و قرآن شریف این قسم را شرک میداند (شرک عملی نه اعتقادی) چنانکه میفرماید: (أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ الهَهُ هَواه)[1] (آیا دیدی کسی را که هوای نفس خویش را به عنوان خدای خود گرفته است؟) یا میفرماید: (أَلَمْ أَعْهَدْ الَیْکُمْ یا بَنی ادَمَ انْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطان)[2] (ای فرزندان آدم آیا از شما پیمان نگرفتم که شیطان را نپرستید؟) ب) متابعت از آنها نه به طور عادت و ملکه؛ نظیر کسی که گاهی مثلاً دروغ میگوید و یا آلودگی چشم دارد و یا غیبت میکند و مانند اینها، و این قسم همان گناهانی است که بعضی از آنها در مسائل گذشته و آینده آمده است. ج) متابعت از آنها به طور عادت و ملکه نه در گناه بلکه در خواستههای آنها که گناه نیست، و علمای علم اخلاق به آن (مشتهیات نفس) میگویند و پرهیز از آن را به طور جدی خواستارند، نظیر سرگرم شدن به لذّات نفس از خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج و تجمّلات و بازیها و مانند اینها، و این قسم گرچه گناه نیست، ولی خطر آن خیلی بالا است، علاوه بر اینکه سد و مانع محکمی در برابر تکامل است، و محال است که انسان با توغّل در مشتهیات بتواند استکمال پیدا کند. د) متابعت از آنها نه به طور عادت و نه در گناه؛ نظیر ارضای غرایز به طور متوسّط و از راه حلال، و این قسم نه تنها گناه نیست، بلکه قرآن شریف سفارش مؤکّدی برای آن نموده است. صفحه 428 (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ)[3] (ای پیامبر بگو چه کسی زیورهایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و نیز روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟) ولی باید مواظب باشد دل بستگی و عادت به آن پیدا نشود.
- [آیت الله مظاهری] از محرّمات در اسلام دشمنی و کینهتوزی و اظهار عداوت و بغض و قهر با مسلمانان است و قرآن شریف یکی از علل حرمت خمر و قمار را عداوت و بغض میداند (انَّما یُریدُ الشَّیْطانُ انْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِر)[1] (همانا شیطان میخواهد به وسیله شراب و قمار، میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند.) و آن اقسامی دارد: الف) دشمنی با افراد وابسته به دین نظیر علما و متدیّنین به خاطر دینشان و گناه این قسم در حدّ کفر است، بلکه اگر توجّه به لوازم آن داشته باشد کفر است. ب) دشمنی با آنان به خاطر اغراض شخصیّه و این قسم نیز گناهش بزرگ است. ج) دشمنی با خویشان نظیر پدر و مادر و اولاد و برادر و خواهر و امثال اینها که این قسم علاوه بر حرمت دشمنی و قهر، حرمت قطع رحم را نیز دارد و قطع رحم به اندازهای گناهش بزرگ است که در قرآن سه مرتبه بر او لعن شده است. د) دشمنی با افراد دیگر از غیر خویشاوندان و وابستگان و این قسم نیز حرام بلکه از گناهان کبیره است.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهانی که قرآن شریف آن را پلید و نظیر شرابخواری میداند، قمار است: (انَّما الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ ... رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوه)[1] (همانا شراب و قمار، پلیدی و از عمل شیطان است پس از آن بپرهیزید.) لذا علاوه بر حرمت، موجب تباهی روح و ضعف اعصاب و افسردگی دل نیز میشود، و بدتر از همه اینها موجب تباهی دین و دنیای انسان است، و چنانکه در احکام قمار نیز گفته شد، قمار بر پنج قسم است: اوّل: بازی کردن با آلات مُعِدِّه، یعنی آلاتی که برای قمار کردن ساخته شده است، همراه با قصد برد و باخت. دوّم: بازی کردن با آلات معدّه، بدون قصد برد و باخت. سوّم: بازی کردن با آلات غیر معدّه، یعنی چیزی که از آلات قمار نیست، همراه با قصد برد و باخت. چهارم: بازی کردن با آلات غیر معدّه، بدون قصد برد و باخت. پنجم: مسابقاتی که در این زمان متداول است نظیر تیراندازی، قایقرانی، طریقه حمله به دشمن یا فرار از او، گرچه با قصد برد و باخت باشد. قسم اوّل و دوّم و سوّم حرام است و قسم چهارم گرچه حرام نیست، ولی بسیاری از مفاسد آن اقسام سهگانه را دارد و یک مسلمان واقعی عمر خود را صرف اینگونه کارها نمیکند و قسم پنجم، اشکالی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام مراء و جلال است و در روایتی از رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمده است که کراراً جبرئیل از طرف حقّ تعالی نهی از مراء و جدال مینمود و آن اقسامی دارد: الف) پافشاری در اثبات باطل و یا در نابودی حق، و گناه این قسم در حدّ کفر است و در قرآن اطلاق جبّار بر آن شده است: (وَ خابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنید)[1] (و هر زورگوی لجوجی، نا امید شد.) ب) لجاجت و مشاجره در اینکه غلبه بر دیگری پیدا کند و به عبارت دیگر فخرفروشی و کشتیگرفتن در گفتگوها، و این صورت نیز از گناهان بزرگ است و مفسده فراوانی در بر دارد، بلکه منشأ گناهان دیگری است و غالب جدالها در بین مردم از این قبیل است. ج) جدال و مشاجره در اثبات نمودن حقّ یا از بین بردن باطل و یا ارشاد جاهل، نظیر مباحثهها و گفتارها و برخوردهای علمی که اهل علم با یکدیگر دارند، و این قسم گرچه حرام نیست، ولی باید توجّه داشت که در این گفتگوها شیطان و نفس امّاره و هوی در کمین است و چه بسیار (بهطور آگاهانه یا ناآگاهانه) منجر به جدالهای حرام میشود، البته باید توجّه داشت که در همین نوع هم از الفاظ غیر مؤدّب پرهیز نمود و این قسم از جدال و مشاجره به اندازه احتیاج بلکه به اندازه ضرورت باشد. [1]. ابراهیم، 15.
- [آیت الله اردبیلی] واجبات حجّ تمتّع سیزده چیز است: اول: احرام حجّ تمتّع؛ که مانند احرام عمره است، جز این که در احرام حج باید از مکه معظّمه به نیّت حجّ تمتّع مُحرم شود. دوم: وقوف در عرفات؛ یعنی مُحرم به احرام حجّ از ظهر روز عرفه نهم ذیحجّه به قصد قربت در عرفات باشد و در آنجا نیّت وقوف کند و بنابر احتیاط، از اوّل ظهر به عرفات برود و تا مغرب شرعی در آنجا بماند. سوم: وقوف در مشعر؛ به این ترتیب که حاجی پس از انجام وقوف در عرفات هنگام مغرب شب عید به طرف (مشعرالحرام) کوچ کند و مستحب است به گونهای کوچ کند که نماز مغرب و عشاء را در مشعر بخواند. وقوف در مشعر باید به قصد قربت انجام شود و وقت آن از طلوع فجر تا طلوع آفتاب است و بنابر احتیاط شب دهم را نیز تا طلوع فجر به قصد قربت باید در مشعر به سر برد. چهارم، پنجم و ششم: واجبات منی در روز عید قربان، که عبارتند از: الف رَمی جمره عقبه؛ یعنی زدن هفت سنگریزه به جمره عقبه به پیروی از حضرت ابراهیم علیهالسلام که در این مکان شیطان را رمی کرده است. ب قربانی و مخیّر است شتر یا گاو و یا گوسفند را قربانی کند. ج تراشیدن سر و یا تقصیر (کوتاه کردن مو یا ناخن) به تفصیلی که در کتاب مناسک حج آمده است. هفتم، هشتم، نهم، دهم و یازدهم: اعمال مکّه مکرّمه، که به ترتیب عبارتند از: (طواف)، (نماز طواف)، (سعی بین صفا و مروه)، (طواف نساء) و (نماز طواف نساء). دوازدهم و سیزدهم: اعمال منی در روزهای یازدهم، دوازدهم و برای بعضی سیزدهم ذیحجّه، که عبارتند از: الف بیتوته در منی؛ یعنی شب در آنجا ماندن. ب رَمی جمرات سه گانه (اُولی، وُسطی و عقبه) و در هر روز باید به هر یک از جمرات سه گانه هفت ریگ بزند.