انجام اعمالی مانند عبور از چراغ قرمز یا پارک دوبله و مانند آن که غیر قانونی است، چه حکمی دارد؟
مراعات قوانین جمهوری اسلامی واجب است بلکه نظیر مثالهایی که زدید در هر مملکتی و در هر نظامی لازم المراعات است.
مراعات قوانین جمهوری اسلامی واجب است بلکه نظیر مثالهایی که زدید در هر مملکتی و در هر نظامی لازم المراعات است.
عنوان سوال:
انجام اعمالی مانند عبور از چراغ قرمز یا پارک دوبله و مانند آن که غیر قانونی است، چه حکمی دارد؟
پاسخ:
مراعات قوانین جمهوری اسلامی واجب است بلکه نظیر مثالهایی که زدید در هر مملکتی و در هر نظامی لازم المراعات است.
پرسشهای مرتبط از این مرجع
- سفرهای توریستی که به جهت تفریح در بلاد مشرکین انجام میگیرد، چه حکمی دارد؟
- مبالغی که بعضی از بستگان جسد پس از انجام کارشان به پرسنل سالن میپردازند، چه حکمی دارد؟
- کسی که بدعت میگذارد، اگر خودش نداند بدعت گذاشته است، چه حکمی دارد؟
- شکار حیوان حلال گوشت برای تفریح، که گوشت آن را خود یا دیگری مصرف کند، چه حکمی دارد؟
- نظر حضرتعالی در مورد سفره ابوالفضلعلیه السلام چیست؟ آیا سفره مذکور که به شکل یک نذر پر طرفدار در آمده است و در آن انواع غذاها را میگذارند و دور آن مینشینند و گویا دعا میخوانند از نظر اسلام صحیح است؟ استفاده از آن چه حکمی دارد؟
- برهنه شدن آقایان در حال سینه زدن و زنجیر زدن در برابر خانمها چه حکمی دارد؟ استفاده از بلوزهایی که پشت شانه آنها سوراخ است تا زنجیر روی بدن قرار گیرد و در انظار مردم خصوصاً خانمهاست چه حکمی دارد؟
- تصمیم به تحصیل در خارج از کشور و سفر جهت تحصیل در رشتهای که امکان گمراهی پس از مطالعه آن دروس وجود دارد، چه حکمی دارد؟
- کشیدن تریاک و امثال آن چه حکمی دارد؟ اگر شراب و ... توسّط پزشک متخصّص به عنوان دارو تجویز گردد حرام است یا حلال؟
- خانمی یازده سال کفاره روزه به عهده دارد که هفت سال آن را در زمان کودکی نگرفته است و عمدی هم بوده است، چه دستور میفرمائید.
- در مسأله 663 مرقوم فرمودهاید: (اگر با پولی که خمس یا زکات آن را نداده، لباس بخرد احتیاط آن است با لباس نماز نخواند). و از مسأله 1364 استفاده میشود که تصرّف در مال متعلّق خمس جایز نیست. با توجّه به (احتیاط) مذکور در مسأله 663 که ظاهراً احتیاط وجوبی است، کسی که اصلاً خمس نداده و بعد از چند سال با حاکم شرع مصالحه میکند، نماز و حجّ و دیگر اعمالش که با عین متعلّق خمس انجام داده و باطل بوده است، چه وضعیّتی پیدا میکند؟
پرسشهای مرتبط از دیگر مراجع
- [آیت الله اردبیلی] قطعه زمینی را طی قولنامۀ عادی با واسطۀ بنگاه معاملاتی به شخصی فروختهام و عمدۀ ثمن آن را نیز دریافت نمودهام لکن مدتی بعد (کمتر از دو ماه) متوجه شدم که قیمت واقعی زمین بیشتر از قیمت مورد معامله است، به خریدار معترض و خواستار فسخ معامله و یا اخذ مابه التفاوت قیمت زمین شدم و بیان نمودم حاضرم خسارات احتمالی خریدار را هم بدهم، امّا خریدار به هیچ وجه حاضر به قبول یکی از دو طریق فوق نمیباشد، در این صورت 1) حال که من مغبون شدهام، از نظر شرعی میتوانم بگویم من ناراضی هستم و با این عدم رضایت معامله را فسخ نمایم؟ 2) اگر خریدار حاضر به فسخ و یا پرداخت مابهالتفاوت قیمت زمین نباشد با این عدم رضایت من صورت معامله چه حکمی پیدا میکند؟ 3) با وجود غبن در معامله، آیا خریدار شرعاً موظّف است رضایت فروشنده را به دست آورد یا خیر؟
- [سایر] با توجه به مفهوم آزادی با چه معیار منطقی و عقلی، بردهداری در اسلام به طور قطع، حرام و ممنوع نگردیده است؟
- [آیت الله اردبیلی] در پایان دورة عادت ماهانه و بعد از قطع کامل خون به رنگ قرمز در روزهای آخر لکههایی به رنگ زرد دیده میشود که قبلاً که سؤال کردم برخی گفتند باید کامل پاک پاک یعنی سفید شود و برخی مبنا را همان رنگ قرمزی خون میدانستند و برخی میگفتند لک زردی که میبینید باید آن قدر صبر کنید که شبیه لکهای زرد (ترشح) در دورانی که پریود نیستیم بشود و بعد غسل کنید. حال وظیفة من چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] در پایان دورة عادت ماهانه و بعد از قطع کامل خون به رنگ قرمز در روزهای آخر لکههایی به رنگ زرد دیده میشود که قبلاً که سؤال کردم برخی گفتند باید کامل پاک یعنی سفید شود و برخی مبنا را همان رنگ قرمزی خون میدانستند و برخی میگفتند لک زردی که میبینید باید آن قدر صبر کنید که شبیه لکهای زرد (ترشح) در دورانی که پریود نیستیم بشود و بعد غسل کنید. حال وظیفة من چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] در پایان دورة عادت ماهانه و بعد از قطع کامل خون به رنگ قرمز در روزهای آخر لکههایی به رنگ زرد دیده میشود که قبلاً که سؤال کردم برخی گفتند باید کامل پاک یعنی سفید شود و برخی مبنا را همان رنگ قرمزی خون میدانستند و برخی میگفتند لک زردی که میبینید باید آن قدر صبر کنید که شبیه لکهای زرد (ترشح) در دورانی که پریود نیستیم بشود و بعد غسل کنید. حال وظیفة من چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] در پایان دورة عادت ماهانه و بعد از قطع کامل خون به رنگ قرمز در روزهای آخر لکههایی به رنگ زرد دیده میشود که قبلاً که سؤال کردم برخی گفتند باید کامل پاک یعنی سفید شود و برخی مبنا را همان رنگ قرمزی خون میدانستند و برخی میگفتند لک زردی که میبینید باید آن قدر صبر کنید که شبیه لکهای زرد (ترشح) در دورانی که پریود نیستیم بشود و بعد غسل کنید. حال وظیفة من چیست؟
- [سایر] لطفاً درباره شخصیت، جایگاه علمی، آثار و بهطور کلی درباره زندگینامه علامه سید عبدالله بن محمدرضا شبّر توضیح دهید. در بازار کتابی است به نام (طب الائمه) که نویسنده این کتاب ایشان است. حال میخواهم علاوه بر توضیح درباره زندگی او، در مورد صحت و اعتبار این کتاب هم توضیح دهید.
- [سایر] سند روایت تاریخ طبری درباره هجوم به خانه حضرت زهرا(س) به این صورت است: (حَدَّثنا ابنُ حُمَیْد، قال: حَدَّثَنا جَرِیر، عَنْ مُغِیرَة، عَنْ زِیَادِ بْنِ کُلَیْبٍ). ابن حُمید - راوی اول - چه کسی است؟ در جوابیه یورش به خانه وحی که اهل سنت نوشتهاند، چنین آمده است: راوی اول: ابن حمید، ابو عبدالله الرازی، متوفای سال 248ه.ق است. این شخص متهم به دروغگو بودن است. (ذهبی، شمس الدین، محمد بن احمد، میزان الاعتدال ج 3، ص 530، شماره شرح حال: 7453). اما در مقالهای از شیعه خواندم که: مُحَمَّد بن حمید بن حیان التمیمی است که در کتاب (تهذیب الکمال) خیلی توثیق شده است. حال بفرمایید این راوی کدام یکی است؟ اولی که دروغگو است یا دومی؟ همچنین مطرح کردهاند که آخرین راوی خود شاهد این ماجرا نبوده است. بنابراین، روایت منقطع است. پس آخرین راوی که به نقل داستان پرداخته است، وی گرچه مورد توثیق علمای جرح و تعدیل قرار گرفته است، اما خود شخصاً شاهد ماجرای سقیفه و جریان رفتن عمر بن خطاب به خانه فاطمه زهرا(س) نبوده است. وی از تابعینی؛ مانند ابراهیم نخعی، سعید بن جبیر، عامر شعبی و فضیل بن عمرو فقیمی روایت کرده است. (تهذیب الکمال من اسماء الرجال، ج 9، ص 504، شماره شرح حال 2065). و در زمان حکومت یوسف بن عمرو در سال 120 قمری وفات نموده است. (الطبقات الکبری، ج 6، ص 330؛ تهذیب التهذیب، ج 3، ص 334).
- [سایر] خداوند در چندین جا در قرآن کریم اصحاب را ستوده است، او تعالی می فرماید: ﴿وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَالَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنَا یُؤْمِنُونَ * الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْأِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾. (الأعراف: 156 157). (و رحمتم همه چیز را فراگرفته؛ و آن را برای آنها که تقوا پیشه کنند، و زکات را بپردازند، و آنها که به آیات ما ایمان میآورند، مقرر خواهم داشت! همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر (امی) پیروی می کنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، می یابند؛ آنها را به معروف دستور می دهد، و از منکر باز می دارد؛ اشیا پاکیزه را برای آنها حلال می شمرد، و ناپاکیها را تحریم می کند؛ و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر می دارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند). و می فرماید: ﴿الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ * الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ﴾. (آل عمران: 172 173). و می فرماید: ﴿وَإِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ * وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾. (الأنفال: 62 63). و می فرماید: ﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ﴾. (الأنفال: 64). و خداوند می فرماید: ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾. (آل عمران: 110). و می فرماید: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْأِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً﴾. (الفتح: 29). (محمد –صلی الله علیه وآله وسلم- فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می بینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را می طلبند (تا آنان را به بهشت وارد نماید)؛ نشانه (اطاعت) آنها (از خداوند) در صورتشان از اثر سجده (و عبادت) نمایان است مراد این است که اثر عبادت و صلاح و اخلاص برای خداوند متعال، بر چهره مؤمن آشکار می شود؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانه های خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وا می دارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد، (یعنی: حق تعالی مسلمانان را بسیار نیرومند می گرداند تا مایه خشم و غیظ کافران گردند، ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی (که بهشت است) داده است. (البته این مثل، شامل صحابه رسول الله -صلی الله علیه وآله وسلم- و همه کسانی از افواج ایمان و لشکریان اسلام در گذار عصرها و نسلها می شود که نقش قدمشان را دنبال، و بر راه و روش ایشان رهرو باشند.)) و آیات زیاد دیگری هست که خداوند در آن اصحاب را میستاید. و شیعیان می گویند اصحاب در دوران حیات پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- مؤمن بوده اند، اما بعد از وفات او مرتد شده اند، عجیب است! چگونه همه اصحاب بعد از وفات پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- به اتفاق همه مرتد شدند؟! و چرا آنها باید از دین بر گردند و مرتدّ شوند؟! مگر آن که شما شیعیان بگویید که آنها با خلیفه کردن ابوبکر مرتد شدند، پس ما به شما می گوییم: چرا اصحاب به اتفاق همه با ابوبکر بیعت کردند؟ آیا از ابوبکر می ترسیدند؟ و آیا ابوبکر دارای قدرت بود و از آنها به زور بیعت گرفت؟ ابوبکر از قبیلة بنی تیم قریش بود که افراد این قبیله از افراد دیگر قبیله های قریش کمتر بودند و از میان قبایل قریش بنی هاشم و بنی عبدالدار و بنی مخزوم افرادشان بیشتر و مهم تر بودند. پس وقتی ابوبکر توانایی نداشت که به زور از اصحاب بیعت بگیرد، چرا اصحاب به خاطر او جهاد می کردند آیا این به خاطر ایمان و یاری کردن و پیشگام بودنش در اسلام نبود؟!
مسائل مرتبط از این مرجع
مسئله مرتبط یافت نشد
مسائل مرتبط از دیگر مراجع
مسئله مرتبط یافت نشد