در موردی که کسی خطاءاً جرحی بر کسی وارد کند، آیا مانند قتل خطایی دیه آن بر عاقله است یا نه؟

اينكه فرد نه قصد قتل داشته و نه قصد سبب قتل را

عاقله، مونّث عاقل از مادّۀ عقل است كه در زبان عربي به معناي منع، حفظ و بستن مي‌باشد.عاقله در لغت به معني نگهدارنده و مواظبت كننده است. [۱]

دلیل وارد به معنی دلیل منتفی کننده موضوع دلیل دیگر است.

دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.

كشتن

استخوان: از اجزاء معروف بدن است .

عاقله، مونّث عاقل از مادّۀ عقل است كه در زبان عربي به معناي منع، حفظ و بستن مي‌باشد.عاقله در لغت به معني نگهدارنده و مواظبت كننده است. [۱]

جنايتكار، آنكه مرتكب جنايت شده است.

پرده، آویزه معروف است که از آن به مناسبت در باب طهارت و صلات سخن رفته است.

مراد, آن چيزي است که تحقق آن در خارج مطلوب مريد ( اراده کننده ) باشد و اراده وي به آن تعلق گيرد; به گونه اي که در او شوق مؤکد ايجاد مي کند, به اندازه اي که يا خود براي تحصيل آن در خارج حرکت مي نمايد يا ديگري را به انجام دادن آن وادار مي کند.

جرح و تعدیل، شاخه‌ای از علوم حدیث و اصطلاحی در آن است که ناظر به ارزیابی وثاقت و عدم وثاقت راویان (و به تبع آن پذیرفتن یا نپذیرفتن احادیث آنان) و معیارهای آن است. فهم معانی کتاب و سنّت، که به کمک آثار و احادیث صحیح حاصل می‌شود، به جرح و تعدیل وابسته است، زیرا شناخت آثار و اخبار صحیح و سقیم منوط به شناخت میزان وثاقت راویان احادیث است.

خطا در دو معنا استعمال شده است. از احکام خطا در بابهای بسیاری نظیر اجتهاد و تقلید، طهارت، صلات، صوم، حج، صید و ذباحه، قضاء، شهادات و دیات سخن گفته‏اند.

دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.

مال همان سرمایه و ثروت انسان است که در آموزه‌های دینی از احکام ویژه‌ای برخوردار است.