حج افراد از اقسام حج است. از این عنوان در باب حج سخن گفتهاند.
عاقله
عاقله، مونّث عاقل از مادّۀ عقل است كه در زبان عربي به معناي منع، حفظ و بستن ميباشد.عاقله در لغت به معني نگهدارنده و مواظبت كننده است. [۱]
وظیفه
تکلیف مستفاد از اصول عملی، هنگام شک یا جهل به حکم واقعی را وظیفه عملی گویند. این بحث در اصول فقه کاربرد دارد.
بعض
بعض: بخشى نامعیّن از چیزى.
دیه
دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.
عاقله
عاقله، مونّث عاقل از مادّۀ عقل است كه در زبان عربي به معناي منع، حفظ و بستن ميباشد.عاقله در لغت به معني نگهدارنده و مواظبت كننده است. [۱]
فرض
حکم الزامی و طلب اکید متعلق به چیزی را وجوب گویند.
دیه
دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.