چرا بزرگترین سوره قرآن به اسم بقره نام گذاری شده است؟
در آیات 67 تا 73 سوره بقره به داستانی از ماجراهای بنی اسرائیل اشاره شده است. و ماجرا از این قرار است که یکی از بنی اسرائیل به قتل می رسد: (وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فیها وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ؛[بقره/72] و (به یاد آورید) هنگامی را که فردی را به قتل رساندید سپس درباره (قاتل) او به نزاع پرداختید و خداوند آنچه را مخفی می ‌داشتید، آشکار می ‌سازد.) و خدای متعال برای روشن کردن قاتل از راه معجزه گونه، قاتل را معرفی می کند که گاوی را ذبح کنند و سپس عضوی از گاو را به شخص کشته شده بزنند تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند: (فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتی‌ وَ یُریکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛[بقره/73] سپس گفتیم: قسمتی از گاو را به مقتول بزنید! (تا زنده شود، و قاتل را معرفی کند.) خداوند این گونه مردگان را زنده می ‌کند و آیات خود را به شما نشان می ‌دهد شاید اندیشه کنید!) و عکس العمل بنی اسرائیل در مقابل این دستور الهی برای روشن کردن قاتل، شیوه ای ناپسند بوده که می تواند برای همه ما درس باشد: (وَ إِذْ قالَ مُوسی‌ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ؛[بقره/67] و (به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما دستور می ‌دهد ماده گاوی را ذبح کنید (و قطعه‌ای از بدن آن را به مقتولی که قاتل او شناخته نشده بزنید، تا زنده شود و قاتل خویش را معرفی کند و غوغا خاموش گردد.) گفتند: آیا ما را مسخره می ‌کنی؟ (موسی) گفت: (به خدا پناه می ‌برم از اینکه از جاهلان باشم!) وقتی بنی اسرائیل برای حل معضلی که دچارش شده بودند، چنین راه حل ساده ای را می بینند، آن را نمی پذیرند! و در شان خود نمی دانند که گروهی به این عظمت یک کار ساده را انجام بدهد. به همین دلیل دستور به کشتن یک گاو معمولی را نوعی مسخره شدن خودشان می دانند. و این قدر مساله را پیچیده می کنند که یک گاو با مشخصاتی سنگین به آنها معرفی می شود. گاوی که ماده و میان سال، با رنگ زرد خیره کننده بدون کوچکترین لکه رنگی، و غیر رام شده برای کار باشد. وقتی مشخصات گاو پیچیده شد، آن ها راضی شدند و حاضر شدند که دستور را انجام دهند: (قالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفْعَلُونَ؛[بقره/71] گفتند: الان حق مطلب را آوردی! پس آن را کشتند، هر چند که نزدیک بود که از آن کار سرباز زنند.) بنی اسرائیل می توانستند همان دستور ساده ابتدایی را انجام دهند و مساله را برای خود پیچیده نکنند. و هنگامی که دستور الهی بود، نباید آن را کوچک تلقی می کردند. از این رو می بینیم در سوره ای که 286 آیه دارد، ماجرایی که 7 آیه را شامل شده، دلیل نام گزاری این سوره می شود. تا به ما بفهماند که یک مساله کوچک می تواند نشان دهنده امر بزرگی باشد و نباید دستور کوچک را سهل گرفت.‌
عنوان سوال:

چرا بزرگترین سوره قرآن به اسم بقره نام گذاری شده است؟


پاسخ:

در آیات 67 تا 73 سوره بقره به داستانی از ماجراهای بنی اسرائیل اشاره شده است. و ماجرا از این قرار است که یکی از بنی اسرائیل به قتل می رسد:
(وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فیها وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ؛[بقره/72] و (به یاد آورید) هنگامی را که فردی را به قتل رساندید سپس درباره (قاتل) او به نزاع پرداختید و خداوند آنچه را مخفی می ‌داشتید، آشکار می ‌سازد.)

و خدای متعال برای روشن کردن قاتل از راه معجزه گونه، قاتل را معرفی می کند که گاوی را ذبح کنند و سپس عضوی از گاو را به شخص کشته شده بزنند تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند:
(فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتی‌ وَ یُریکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛[بقره/73] سپس گفتیم: قسمتی از گاو را به مقتول بزنید! (تا زنده شود، و قاتل را معرفی کند.) خداوند این گونه مردگان را زنده می ‌کند و آیات خود را به شما نشان می ‌دهد شاید اندیشه کنید!)

و عکس العمل بنی اسرائیل در مقابل این دستور الهی برای روشن کردن قاتل، شیوه ای ناپسند بوده که می تواند برای همه ما درس باشد:
(وَ إِذْ قالَ مُوسی‌ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ؛[بقره/67] و (به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما دستور می ‌دهد ماده گاوی را ذبح کنید (و قطعه‌ای از بدن آن را به مقتولی که قاتل او شناخته نشده بزنید، تا زنده شود و قاتل خویش را معرفی کند و غوغا خاموش گردد.) گفتند: آیا ما را مسخره می ‌کنی؟ (موسی) گفت: (به خدا پناه می ‌برم از اینکه از جاهلان باشم!)

وقتی بنی اسرائیل برای حل معضلی که دچارش شده بودند، چنین راه حل ساده ای را می بینند، آن را نمی پذیرند! و در شان خود نمی دانند که گروهی به این عظمت یک کار ساده را انجام بدهد. به همین دلیل دستور به کشتن یک گاو معمولی را نوعی مسخره شدن خودشان می دانند. و این قدر مساله را پیچیده می کنند که یک گاو با مشخصاتی سنگین به آنها معرفی می شود. گاوی که ماده و میان سال، با رنگ زرد خیره کننده بدون کوچکترین لکه رنگی، و غیر رام شده برای کار باشد. وقتی مشخصات گاو پیچیده شد، آن ها راضی شدند و حاضر شدند که دستور را انجام دهند:
(قالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفْعَلُونَ؛[بقره/71] گفتند: الان حق مطلب را آوردی! پس آن را کشتند، هر چند که نزدیک بود که از آن کار سرباز زنند.)
بنی اسرائیل می توانستند همان دستور ساده ابتدایی را انجام دهند و مساله را برای خود پیچیده نکنند. و هنگامی که دستور الهی بود، نباید آن را کوچک تلقی می کردند.

از این رو می بینیم در سوره ای که 286 آیه دارد، ماجرایی که 7 آیه را شامل شده، دلیل نام گزاری این سوره می شود. تا به ما بفهماند که یک مساله کوچک می تواند نشان دهنده امر بزرگی باشد و نباید دستور کوچک را سهل گرفت.‌





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین