قرآن می گوید که ما آهن را نازل کرده ایم: (وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ[حدید/25] آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است.) و این تعبیر، تعبیری منحصر به آهن نیست، بلکه این تعبیر برای هر شی ای می تواند به کار رود: (وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ[زمر/6] و برای شما از چارپایان هشت جفت نازل کرد.) (وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ[حجر/21] و خزائن همه چیز، تنها نزد ماست ولی ما جز به اندازه معیّن آن را نازل نمی کنیم!) اما مساله قابل توجه این است که با فهم صحیح بیان قرآن، تلقی صحیحی از این تعبیر داشته باشیم. و منظور را به اشتباه برداشت نکنیم. بحث نزول آهن به این معنا نیست که از آسمان فیزیکی چند کیلو آهن به زمین افتاده باشد و خدای متعال آن را هدیه ای از جانب خود دانسته باشد. این گونه برداشت ها، شاید ریشه در این داشته باشد که عده ای تصور می کنند، خدا موجودی جسمانی است و در بالای سر ما زندگی می کند. در حالی که مسلمانان خدا را جسمانی نمی دانند و او را موجودی درون مکان نمی دانند. برای فهم صحیح ادبیات دینی در این گونه موارد، باید توجه داشته باشیم که عادت ما برای استعمال این واژه ها در مفاهیم حسی و مادی، ذهن را به بیراهه نکشاند. و تصور نکنیم که هر گونه نزول، نزولی مادی و از فضایی در مکان به قسمت دیگری از آن است. حضرت علی (ع) در حدیثی در توضیح این گونه موارد می فرمایند: (آیه: وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا، و: وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادی، و هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَةُ أَوْ یَأْتِیَ رَبُّکَ أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ، همه و همه صحیح و درست است، و فعل (آمدن) در مورد خداوند عزّ و جلّ همچون خلایق نیست، چرا که حقیقت برخی از آیات قرآن غیر از ظاهر عرفی آن است، و آن مانند کلام و فعل بشر نیست، و برای تفهیم مطلب مثالی برایت می زنم که تو را بخواست خدا کفایت نماید، و آن حکایت خداوند از إبراهیم می باشد در این آیه: وَ قالَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی سَیَهْدِینِ. و فعل رفتن او به سمت خداوند در اصل؛ توجّه او به پیشگاه حضرت حقّ در عبادت و اجتهاد بود، حال دیدی که حقیقت آن غیر از ظاهر عرفی بود، و در آیه: وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ، و وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ، مراد از انزال؛ خلق آن میباشد.)[1] در تفسیر نمونه نیز در توضیح منظور از انزال در آیه مورد اشاره می نویسد: ( تعبیر به" انزال" در اینگونه موارد اشاره به مواهبی است که از مقام بالایی به مقامات پائینتر داده می شود، و از آنجا که خزائن همه چیز نزد خدا است و او است که آهن را برای منافع گوناگونش آفریده تعبیر به انزال شده است.)[2] همچنین علامه طباطبایی می فرمایند: ( اگر خلقت مخلوقات زمینی را انزال نامیده، به این اعتبار است که خدای تعالی ظهور اشیا در عالم هستی را بعد از عدم انزال خوانده، به این اعتبار که هر موجودی از موجودات نزد خدا و در عالم غیب خزینه ها دارد، و آن موجود پس از آنکه اندازه گیری شده، و در خور عالم شهادت شده به ظهور پیوسته است، و این خود نوعی نزول است. )[3] [1]. الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج1، ص: 250. [2]. تفسیر نمونه، ج23، ص: 373. [3]. ترجمه المیزان، ج19، ص: 302.
قرآن می گوید که ما آهن را نازل کرده ایم:
(وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ[حدید/25] آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است.)
و این تعبیر، تعبیری منحصر به آهن نیست، بلکه این تعبیر برای هر شی ای می تواند به کار رود:
(وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ[زمر/6] و برای شما از چارپایان هشت جفت نازل کرد.)
(وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ[حجر/21] و خزائن همه چیز، تنها نزد ماست ولی ما جز به اندازه معیّن آن را نازل نمی کنیم!)
اما مساله قابل توجه این است که با فهم صحیح بیان قرآن، تلقی صحیحی از این تعبیر داشته باشیم. و منظور را به اشتباه برداشت نکنیم. بحث نزول آهن به این معنا نیست که از آسمان فیزیکی چند کیلو آهن به زمین افتاده باشد و خدای متعال آن را هدیه ای از جانب خود دانسته باشد.
این گونه برداشت ها، شاید ریشه در این داشته باشد که عده ای تصور می کنند، خدا موجودی جسمانی است و در بالای سر ما زندگی می کند. در حالی که مسلمانان خدا را جسمانی نمی دانند و او را موجودی درون مکان نمی دانند.
برای فهم صحیح ادبیات دینی در این گونه موارد، باید توجه داشته باشیم که عادت ما برای استعمال این واژه ها در مفاهیم حسی و مادی، ذهن را به بیراهه نکشاند. و تصور نکنیم که هر گونه نزول، نزولی مادی و از فضایی در مکان به قسمت دیگری از آن است.
حضرت علی (ع) در حدیثی در توضیح این گونه موارد می فرمایند: (آیه: وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا، و: وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادی، و هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَةُ أَوْ یَأْتِیَ رَبُّکَ أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ، همه و همه صحیح و درست است، و فعل (آمدن) در مورد خداوند عزّ و جلّ همچون خلایق نیست، چرا که حقیقت برخی از آیات قرآن غیر از ظاهر عرفی آن است، و آن مانند کلام و فعل بشر نیست، و برای تفهیم مطلب مثالی برایت می زنم که تو را بخواست خدا کفایت نماید، و آن حکایت خداوند از إبراهیم می باشد در این آیه: وَ قالَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی سَیَهْدِینِ.
و فعل رفتن او به سمت خداوند در اصل؛ توجّه او به پیشگاه حضرت حقّ در عبادت و اجتهاد بود، حال دیدی که حقیقت آن غیر از ظاهر عرفی بود، و در آیه: وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ، و وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ، مراد از انزال؛ خلق آن میباشد.)[1]
در تفسیر نمونه نیز در توضیح منظور از انزال در آیه مورد اشاره می نویسد: ( تعبیر به" انزال" در اینگونه موارد اشاره به مواهبی است که از مقام بالایی به مقامات پائینتر داده می شود، و از آنجا که خزائن همه چیز نزد خدا است و او است که آهن را برای منافع گوناگونش آفریده تعبیر به انزال شده است.)[2]
همچنین علامه طباطبایی می فرمایند: ( اگر خلقت مخلوقات زمینی را انزال نامیده، به این اعتبار است که خدای تعالی ظهور اشیا در عالم هستی را بعد از عدم انزال خوانده، به این اعتبار که هر موجودی از موجودات نزد خدا و در عالم غیب خزینه ها دارد، و آن موجود پس از آنکه اندازه گیری شده، و در خور عالم شهادت شده به ظهور پیوسته است، و این خود نوعی نزول است. )[3]
[1]. الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج1، ص: 250.
[2]. تفسیر نمونه، ج23، ص: 373.
[3]. ترجمه المیزان، ج19، ص: 302.
- [سایر] آیا در منابع روایی چیزی مبنی بر این که با اعتقاد حتی می توان از طریق تکه آهن حاجت گرفت، وجود دارد؟
- [سایر] چرا دین اسلام از همان ابتدا بر آدم(ع) نازل نشد؟ و چرا خداوند متعال ادیان مختلف و گوناگونی را نازل نمود تا منشاء این همه اختلاف شود؟
- [سایر] آیا اعتقاد به وجود مصلح جهانی، مخصوص مسلمانان است یا اینکه ادیان دیگر نیز به آن اعتقاد دارند؟
- [سایر] از نظر اسلام؛ آسمان دارای چه ویژگیهایی است و بر زمین چه برتری دارد؟
- [سایر] از نظر اسلام؛ آسمان دارای چه ویژگیهایی است و بر زمین چه برتری دارد؟
- [سایر] با سلام؛ چرا مسلمانان از آیه 25 سوره الحدید به معجزه یاد میکنند، در حالیکه مصریان و یونان باستان آهن را فلز آسمانی میدانست و از اینکه شهاب سنگها، آهن حمل میکنند اطلاع داشتند؟
- [سایر] آیا اعتقاد به وجود مصلح جهانی، مخصوص مسلمانان است؟
- [سایر] آیا اعتقاد به موعود و منجی اختصاص به مسلمانان دارد؟
- [سایر] اعتقاد به رستاخیز در مسیحیت و اسلام چگونه است؟
- [سایر] آیا اعتقاد به مهدویت در غیر اسلام نیز وجود دارد؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر کافر شهادتین بگوید، وانسان نداند قلباً مسلمان شده یا نه، پاک است، بلکه اگر بداند هم که اعتقاد ندارد تا اظهار کفر نکرده بنابر اقوی پاک است.
- [آیت الله بهجت] مستحب است نماز عید را زیر آسمان بخواند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] استیل نوعی آهن مرغوب است بنابر این ذبح با آن در حال اختیار مانعی ندارد. دستور کشتن شتر
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر کافر از روی اعتقاد شهادتین بگوید، یعنی به یگانگی خدا و نبوت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله شهادت بدهد، به هر لغتی که باشد مسلمان میشود و بعد از مسلمان شدن؛ بدن، آب دهان، آب بینی و عرق او پاک است؛ ولی اگر هنگام مسلمان شدن، عین نجاست به بدن او بوده، باید برطرف کند و جای آن را آب بکشد و اگر پیش از مسلمان شدن عین نجاست برطرف شده باشد، احتیاط مستحب آن است که جای آن را آب بکشد.
- [آیت الله بهجت] سر بریدن حیوان پنج شرط دارد: 1 کسی که سر حیوان را میبُرد، چه مرد باشد یا زن و یا بچه ممیز، باید مسلمان باشد و اظهار دشمنی با اهلبیت پیغمبر صلیاللهعلیهوآله نکند. و مرتدّ از مسلمین، غُلاة، خوارج و منکر ضروریات اسلام، محکوم به حکم کافر است. 2 سر حیوان را با چیزی ببرند که از آهن باشد، ولی چنانچه آهن پیدا نشود و طوری باشد که اگر سر حیوان را نبرند میمیرد، یا ذبح آن حیوان عرفاً برای انسان ضرورت داشته باشد، با چیز تیزی که چهار رگ آن را جدا کند، مانند شیشه و سنگ تیز، میشود سر آن را برید. بلکه اگر آلت ذبح غیر آهن باشد ولی در حدّت و استحکام و تیزی و اطّرادِ تا آخر ذبح مثل آهن باشد به نحو یقین، بعید نیست به الغاء خصوصیت ملحق به آهن باشد. 3 در موقع سر بریدن، جلو بدن حیوان رو به قبله باشد، و کسی که میداند باید رو به قبله سر ببرد، اگر عمداً حیوان را رو به قبله نکند، حیوان حرام میشود، ولی اگر فراموش کند، یا مسئله را نداند، یا قبله را اشتباه کند، یا نداند قبله کدام طرف است، یا نتواند حیوان را رو به قبله کند، بنابر اظهر، اشکال ندارد. 4 وقتی میخواهد سر حیوان را ببرد، یا کارد به گلویش بگذارد، به نیت سر بریدن، نام خدا را ببرد و همینقدر که بگوید (بسم اللّه) کافی است، و اگر بدون قصد سر بریدن، نام خدا را ببرد آن حیوان، بنابر اظهر پاک نمیشود و گوشت آن هم حرام است، ولی اگر از روی فراموشی نام خدا را نبرد، اشکال ندارد. 5 حیوان بعد از سر بریدن حرکتی بکند، اگرچه مثلاً چشم یا دُم خود را حرکت دهد، یا پای خود را به زمین زند که معلوم شود زنده بوده، و لازم نیست خون از بدنش خارج شود.
- [آیت الله مظاهری] سر بریدن حیوان پنج شرط دارد: اوّل: چهار رگ از پایین برآمدگی زیر گلو به طور کامل ببرند، گرچه بریدن دو رگِ بزرگ کفایت میکند. ولی اگر نشود چهار رگ یا لااقل دو رگِ بزرگ را ببرند، نظیر اینکه گرگ بعضی از چهار رگ را کنده باشد یا حیوان در چاه افتاده باشد یا سرکش شده باشد، اگر کارد و مانند آن را بر آن بزنند که خون متعارف از آن جاری شود، کفایت میکند. دوّم: کسی که سر حیوان را میبرد باید مسلمان باشد. سوّم: سر حیوان را با چیزی ببرند که از آهن باشد. کاردهای استیل و مانند آن چون از جنس آهن است اشکال ندارد. ولی در صورت ضرورت یا نبود آهن با هر چیزی که رگها را جدا کنند کفایت میکند، بلکه در صورت اختیار هم کفایت میکند، ولی بهتر است که از آهن باشد. چهارم: موقع سر بریدن، بدن حیوان رو به قبله باشد (اگر ایستاده است جلوی بدن او و اگر خوابیده یا آویزان است شکم و سینه او رو به قبله باشد) ولی اگر فراموش کند یا مسئله را نداند یا نداند قبله از کدام طرف است یا نتواند حیوان را رو به قبله کند اشکال ندارد. پنجم: وقتی میخواهد سر حیوان را ببرد نام خدا را ببرد و همین قدر که بگوید بسم اللَّه، یا به نام خدا، و مانند اینها کافی است، ولی اگر از روی ندانستن یا فراموشی نام خدا را نبرد اشکال ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر از معدن طلا، نقره ، سرب ، مس ، آهن ، ذغال سنگ ، فیروزه ، عقیق ، زاج ، نمک و معدنهای دیگر چیزی بدست آورد ، در صورتی که به مقدار نصاب باشد ، باید خمس آن را بدهد .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر از معدن طلا، نقره، سرب، مس، آهن، نفت، ذغال سنگ، فیروزه، عقیق، زاج، نمک و معدنهای دیگر چیزی به دست آورد، در صورتی که به مقدار نصاب باشد، باید خمس آن را بدهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در تذکیه شتر، علاوه بر پنج شرطی که برای سر بریدن حیوانات گفته شد، باید کارد یا چیز دیگری را که از آهن و برنده باشد، در گودی بین گردن و سینهاش فرو کنند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر از معدن طلا نقره سرب مس اهن نفت زغال سنگ فیروزه عقیق زاج نمک و معدنهای دیگر چیزی به دست اورد در صورتی که به مقدار نصاب باشد باید خمس ان را بدهد