آیا نظر قرآن بنا بر خلق آسمان بعد از زمین، مغایر با نظریه بیگ بنگ نیست؟
ظاهرا اشکال طبق آیه ذیل بیان شده است: (هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ اسْتَوی‌ إِلَی السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلیمٌ؛[بقره/29] او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید سپس به آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود و او به هر چیز آگاه است.) در این باره ذکر چند نکته لازم است: 1-برای بیان نقد معتبر و منطقی، قبل از هر چیز باید مطلبی که بناست نقد شود، درست فهمیده شود. و عدم رعایت همین مساله از سوی کسانی که این گونه شبهات را مطرح می کنند، عدم وجاهت سخنانش را اثبات می کند. کسانی که به جای فهم به دنبال ایراد تراشی و بهانه گیری هستند، در طول سالیان متمادی نتوانسته اند، گردی بر نورانیت قرآن بنشانند و جز بر گمراهی خود نیفزوده اند: (وَ لِیَقُولَ الَّذینَ فی‌ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْکافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ؛[مدثر/31] بیماردلان و کافران بگویند: خدا از این توصیف چه منظوری دارد؟!) (آری) این گونه خداوند هر کس را بخواهد گمراه می‌ سازد و هر کس را بخواهد هدایت می‌ کند!) 2- ثم دارای معنای تاخر است، اما همیشه معنای آن تاخر در زمان حادثه منقول نیست. بلکه می تواند به معنای تاخیر در بیان باشد. مانند آیه ذیل که ثم به معنای تاخیر در بیان است: (ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ؛[بلد/17] سپس از کسانی باشد که ایمان آورده و یکدیگر را به شکیبایی و رحمت توصیه می ‌کنند!) یا مثلا در فارسی می گوییم: وارد خانه شدم بعد دیدم! که در اینجا وارد شدن همزمان با دیدن است و بعدیت تنها در بیان است. 3- اگر در آیه دقت کنید، اصلا سخن از خلقت زمین نیست. بلکه خلقت "ما فی الارض" است. و این دو با یکدیگر فرق می کنند. مثل اینکه بگوییم خانه را ساختم و اثاث را به خانه بردم. آیا این دو حادثه یکی هستند و باید در یک زمان اتفاق بیفتند؟ 4- آیه دیگری در بحث خلقت زمین و آسمان، خلقت آسمان را قبل از خلقت زمین معرفی می کند: (السَّمَاءُ  بَنَئهَا * رَفَعَ سَمْکَهَا فَسَوَّئهَا * وَ أَغْطَشَ لَیْلَهَا وَ أَخْرَجَ ضحُئهَا * وَ الارْضَ بَعْدَ ذَالِکَ دَحَئهَا؛[نازعات/27-30] آفرینش آسمان که خداوند آن را بنا نهاد؟! * سقف آن را برافراشت و آن را منظّم ساخت،  * و شبش را تاریک و روزش را آشکار نمود! * و زمین را بعد از آن گسترش داد) 5- نظریه بیگ بنگ مطلب قطعی و مسلمی نیست. 6- نظریه بیگ بنگ هر چه باشد، ربطی به سماوات مطرح در قرآن ندارد. چون تمام تئوری های علمی در نهایت می توانند نسبت به آسمان اول اظهار نظر بکنند و دست بشر از تجربه آسمان های دیگر کوتاه است تا بخواهد درباره آن ها نظریه ای بدهد. چون تمام ستارگانی که ما می بینیم، در آسمان اول هستند: (إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَةٍ الْکَواکِبِ؛[صافات/6] ما آسمان نزدیک [پایین‌] را با ستارگان آراستیم.) 7- معنای "سواهن" خلقت نیست. ( استوی" از ماده" استواء" در اصل به معنی اعتدال یا مساوات دو چیز با یکدیگر است، ولی به طوری که بعضی از ارباب لغت و مفسران گفته‌اند این ماده هنگامی که با" علی" متعدی شود به معنی" استیلاء و سلطه بر چیزی" است، مانند "الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی‌؛[طه/5] خداوند بر عرش استیلا دارد". و  هنگامی که با" الی" متعدی شود به معنی" قصد" می ‌آید، مانند آیه مورد بحث که می ‌فرماید: "ثُمَّ اسْتَوی‌ إِلَی السَّماءِ؛ سپس اراده آفرینش آسمان کرد".)[1] [1]. تفسیر نمونه، ج‌20، ص: 228.
عنوان سوال:

آیا نظر قرآن بنا بر خلق آسمان بعد از زمین، مغایر با نظریه بیگ بنگ نیست؟


پاسخ:

ظاهرا اشکال طبق آیه ذیل بیان شده است:
(هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ اسْتَوی‌ إِلَی السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلیمٌ؛[بقره/29] او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید سپس به آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود و او به هر چیز آگاه است.)

در این باره ذکر چند نکته لازم است:

1-برای بیان نقد معتبر و منطقی، قبل از هر چیز باید مطلبی که بناست نقد شود، درست فهمیده شود. و عدم رعایت همین مساله از سوی کسانی که این گونه شبهات را مطرح می کنند، عدم وجاهت سخنانش را اثبات می کند. کسانی که به جای فهم به دنبال ایراد تراشی و بهانه گیری هستند، در طول سالیان متمادی نتوانسته اند، گردی بر نورانیت قرآن بنشانند و جز بر گمراهی خود نیفزوده اند:
(وَ لِیَقُولَ الَّذینَ فی‌ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْکافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ؛[مدثر/31] بیماردلان و کافران بگویند: خدا از این توصیف چه منظوری دارد؟!) (آری) این گونه خداوند هر کس را بخواهد گمراه می‌ سازد و هر کس را بخواهد هدایت می‌ کند!)

2- ثم دارای معنای تاخر است، اما همیشه معنای آن تاخر در زمان حادثه منقول نیست. بلکه می تواند به معنای تاخیر در بیان باشد. مانند آیه ذیل که ثم به معنای تاخیر در بیان است:
(ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ؛[بلد/17] سپس از کسانی باشد که ایمان آورده و یکدیگر را به شکیبایی و رحمت توصیه می ‌کنند!)

یا مثلا در فارسی می گوییم: وارد خانه شدم بعد دیدم! که در اینجا وارد شدن همزمان با دیدن است و بعدیت تنها در بیان است.

3- اگر در آیه دقت کنید، اصلا سخن از خلقت زمین نیست. بلکه خلقت "ما فی الارض" است. و این دو با یکدیگر فرق می کنند. مثل اینکه بگوییم خانه را ساختم و اثاث را به خانه بردم. آیا این دو حادثه یکی هستند و باید در یک زمان اتفاق بیفتند؟

4- آیه دیگری در بحث خلقت زمین و آسمان، خلقت آسمان را قبل از خلقت زمین معرفی می کند:
(السَّمَاءُ  بَنَئهَا * رَفَعَ سَمْکَهَا فَسَوَّئهَا * وَ أَغْطَشَ لَیْلَهَا وَ أَخْرَجَ ضحُئهَا * وَ الارْضَ بَعْدَ ذَالِکَ دَحَئهَا؛[نازعات/27-30] آفرینش آسمان که خداوند آن را بنا نهاد؟! * سقف آن را برافراشت و آن را منظّم ساخت،  * و شبش را تاریک و روزش را آشکار نمود! * و زمین را بعد از آن گسترش داد)

5- نظریه بیگ بنگ مطلب قطعی و مسلمی نیست.

6- نظریه بیگ بنگ هر چه باشد، ربطی به سماوات مطرح در قرآن ندارد. چون تمام تئوری های علمی در نهایت می توانند نسبت به آسمان اول اظهار نظر بکنند و دست بشر از تجربه آسمان های دیگر کوتاه است تا بخواهد درباره آن ها نظریه ای بدهد. چون تمام ستارگانی که ما می بینیم، در آسمان اول هستند:
(إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَةٍ الْکَواکِبِ؛[صافات/6] ما آسمان نزدیک [پایین‌] را با ستارگان آراستیم.)

7- معنای "سواهن" خلقت نیست. ( استوی" از ماده" استواء" در اصل به معنی اعتدال یا مساوات دو چیز با یکدیگر است، ولی به طوری که بعضی از ارباب لغت و مفسران گفته‌اند این ماده هنگامی که با" علی" متعدی شود به معنی" استیلاء و سلطه بر چیزی" است، مانند "الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی‌؛[طه/5] خداوند بر عرش استیلا دارد". و  هنگامی که با" الی" متعدی شود به معنی" قصد" می ‌آید، مانند آیه مورد بحث که می ‌فرماید: "ثُمَّ اسْتَوی‌ إِلَی السَّماءِ؛ سپس اراده آفرینش آسمان کرد".)[1]

[1]. تفسیر نمونه، ج‌20، ص: 228.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین