از نظر قرآن چند آسمان و چند زمین داریم؟
قبل از هر چیز باید توجه کنیم که  بدون شک‌، قرآن کریم‌، کتاب "رشد" و "هدایت‌" مردم است‌. (یهَدِی إِلیَ الرُّشْدِ؛[جن/2] به راه راست هدایت می ‌کند) اگر در قرآن‌، از آفرینش جهان و انواع آفریده‌ها، سخنی ذکر شده‌، برای آگاهی بخشیدن و رهنمون شدن انسان‌، به عظمت الهی در آفرینش می‌باشد، و  بیان این مسائل برای دعوت بشر به شکر و کسب معرفت و حق‌شناسی بیشتر، نسبت به حضرت حق می باشد، تا از این طریق‌، آنچه را که بشر در راه تکامل حقیقی (= تقرب به خداوند) نیاز دارد، به او بیاموزد والاّ هرگز قرآن کریم‌، کتاب فیزیک و یا کیهان‌شناسی و... نبوده و در صدد حل‌ و یا بیان مسایل علوم تجربی و امثال آن‌، نمی‌باشد؛ پس اوّلاً: از قرآن‌، انتظار بیان همه واقعیات طبیعی را نباید داشت‌؛ ثانیاً: از تطبیق "فرضیه‌های‌" نااستوار علوم دیگر، بر قرآن کریم باید پرهیز نمود.[1] 1- واژة "سمأ" (آسمان‌)، در قرآن کریم‌، به دو صورت مفرد و جمع‌، بکار رفته است‌. (وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الارْضَ وَ مَا بَیْنهَمَا بَاطِلا؛[ص/27] ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم) (الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً؛[ملک/3] همان کسی که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید) هر چند که در اغلب آیه‌هایی که سخن از خلقت آسمان و زمین است‌، آسمان به صورت جمع (سمَوات‌) آمده است‌. 2- واژة "ارض‌"، در قرآن کریم‌، همواره به صورت مفرد آمده که این خود دلالت بر یکی بودن زمین می‌کند، و تنها در یک آیه‌، احتمال تعدد زمین‌، به چشم می‌خورد: (اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ؛[طلاق‌/12] خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را.) و در برخی از روایات و ادعیه معصومین‌: تعبیر "ارضین السبع‌" آمده است‌. بر طبق روایتی‌، از امام رضا(ع) از معنای آیة (وَ السَّمَآءِ ذَات‌ِ الْحُبُک؛[ذاریات‌/7] قسم به آسمان که دارای چین و شکن‌های زیباست‌) پرسیدند. حضرت در پاسخ‌، ابتدا کف دست چپ خود را باز کرده و دست راست را در آن قرار دادند و فرمودند: "این زمین دنیاست و آسمان دنیا بر بالای زمین قبه‌ای است‌"؛ سپس دست چپ را بالای دست راست قرار داده و فرمودند: "بالای آسمان اوّل زمین دوم و بالای زمین دوم آسمان دوم به شکل قبّه‌ای است‌." و همین طور تا هفت زمین و هفت آسمان را شمردند.[2] بنابراین‌، شاید بتوان گفت که زمین‌های هفت گانه در برابر آسمان‌های هفت گانه وجود دارد و این به معنای "اقلیم‌های هفت گانه‌" در گذشته و جدید و یا "طبقات هفت گانه‌" زمین یگانه‌، نمی‌باشد.[3] در این موضوع به چند نکته دیگر می توان اشاره کرد: 1-  قرآن کریم‌، در دو مورد، آسمان‌های هفت گانه را با تعبیر "طباق‌" (طبقه طبقه‌) معرفی کرده: (خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً؛[15/نوح](خداوند) همان کسی است که هفت آسمان را بر فراز یک‌دیگر آفرید.) از ظاهر این آیات استفاده می‌شود که آسمان‌ها فوق یکدیگر بوده و طبقه طبقه می‌باشند. البته آسمان‌های هفت گانه‌، غیر از هفت آسمان هیئت پیشینیان است که قائل به نُه فلک بودند; چون با توجه به آیه‌ای دیگر که می‌فرماید؛ (إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَآءَ الدُّنْیَا بِزِینَة‌ٍ الْکَوَاکِب‌؛[صافات‌/6] ما آسمان نزدیک (آسمان اول‌) را با کواکب و ستارگان زینت بخشیدیم‌) روشن می‌شود که آن چه ما می‌بینیم با چشم مسلح و غیرمسلح‌، از ستارگان ثابت و سیّار و آن چه که علم و دانش بشر به آن احاطه دارد، همگی مربوط به آسمان اول است و ماورای این سیّارات و ثوابت و کرات و کهکشان‌ها، شش عالم دیگر وجود دارد که فعلاً از دسترس علم ما بیرون است و در موقعیت و کیفیت آن آسمان‌های دیگر، در قرآن کریم چیزی بطور صریح‌، بیان نشده است‌.[4] 2- خداوند متعال‌، درباره آغاز آفرینش آسمان‌ها و زمین‌، چنین فرموده‌: (ثمُ‌َّ اسْتَوَی إِلیَ السَّمَاءِ وَ هِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لهَا وَ لِلارْضِ ائْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائعِینَ * فَقَضَئهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فیِ یَوْمَینْ‌ِ وَ أَوْحَی‌ فیِ کلُ‌ِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا  وَ زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَ حِفْظًا  ذَالِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ؛[فصلت/‌11و12] سپس به آفرینش آسمان پرداخت‌، در حالی که به صورت دود بود؛ به آن و به زمین دستور داد؛ به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه‌! آنها گفتند: ما از روی طاعت می‌آییم (و شکل می‌گیریم‌) در این هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید، و در هر آسمانی کار آن (آسمان‌) را وحی (و مقرّر) فرموده و آسمان پایین را با چراغ‌هایی (= ستارگان‌) زینت بخشیدیم‌.) و در آیه‌ای دیگر، در این مورد می‌فرماید: (أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الارْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا؛[انبیأ/30] آیا کافران ندیدند که آسمان‌ها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم) از این آیات استفاده می‌شود که آسمان‌های هفت‌گانه‌، در آغاز وحدت داشته و به صورت دود (دخان‌) و به عبارتی گاز بوده‌اند و خداوند متعال‌، آن را به صورت هفت موجود (آسمان‌های هفت گانه‌) درآورد و بدیهی است که "دخان‌" که عنصر اصلی و اولیه آفرینش آسمان‌ها است "مادی‌" است پس می‌توان ادعا کرد که "سمَوَت سبع‌" نیز مادی و جسمانی است‌.[5] آخرین تحقیقات علمی دانشمندان در مورد آغاز آفرینش آسمان دنیا (اول‌)، با مطلب فوق هماهنگ است‌؛ بر طبق نظر آنان این جهان به صورت توده واحد عظیمی از بخار سوزان بوده‌، که در اثر انفجارات درونی و حرکت‌، کواکب و ستارها و منظومه شمسی به وجود آمده‌.[6] 3- مادی بودن آسمان‌های هفت‌گانه‌ای که در قرآن در کنار "زمین‌" به کار رفته دلیل بر این مطلب نیست که واژة "سمأ" در قرآن در همه جا به معنای مادی باشد، بلکه این واژه به جهت علّو در مرتبه برای  موجود عالی‌ و غیر مادی نیز بکار گرفته شده؛ زیرا ریشه این واژه (سمو) به معنای اعلی است‌.[7] مثلاً خداوند متعال می‌فرماید: (یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلیَ الارْضِ؛[سجده‌/5](خداوند) امور این جهان را از آسمان به سوی زمین تدبیر می‌کند.) بنابراین‌، "سمأ" در این گونه آیه‌ها، آسمان جسمانی نیست‌، بلکه همان عالم مجردی است که خزائن همه چیز در آن‌جا است‌.[8] 4-  بعد از روشن شدن "جسمانی و مادّی‌" بودن آسمان‌ها ی هفت‌گانه‌، بدیهی است که یکی از خواص ماده‌، محدودیت و متناهی بودن است‌، بنابر آن آسمان هفتم با تمام عظمتش محدود بوده و ابتدا و انتهایی دارد. گرچه ما از وسعت آن‌، بی‌خبر هستیم‌. [1]. ر.ک‌: معارف قرآن‌، آیت الله مصباح یزدی‌، ج 13، ص 225، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی‌;، تفسیر تسنیم‌، آیت الله جوادی آملی‌، ج 2، ص 610 و 627، مرکز نشر اسرأ. [2]. تفسیر نورالثقلین‌، ابن جمعه الحویزی‌، ج 5، ص 366، ح 91، اسماعیلیان / ر.ک‌: تفسر تسنیم‌، همان‌، ج 2، ص 616 / ترجمة تفسیر المیزان‌، علامه طباطبائی‌؛ترجمة استاد محمد باقر موسوی همدانی‌، ج 19، ص 659، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی‌. [3]. ر.ک‌: تفسیر تسنیم‌، همان‌، ج 2، ص 616 / تفسیر نمونه‌، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 24، ص 261، دارالکتب الاسلامیة / معارف قرآن‌، همان‌، ج 13، ص 240. [4]. ر.ک‌: تفسیر تسنیم‌، همان‌، ج 2، ص 615 / تفسیر نمونه‌، همان‌، ج 1، ص 165 و ج 14، ص 216; ج 25، ص 75 / معارف قرآن‌، همان‌، ج 13، ص 244. [5]. ر.ک‌: تفسیر المیزان‌، علامه طباطبائی‌; ج 17، ص 369، اسماعیلیان / ترجمة تفسیر المیزان‌، (مترجم‌، محمد جواد حجتی کرمانی‌)، ج 10، ص 237. [6]. ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، همان‌، ج 13، ص 394 و ج 20، ص 228. [7]. ر.ک‌: مفردات الفاظ قرآن‌، الراغب الاصفهانی‌، ص 427، دارالقلم‌. [8]. ر.ک‌: معارف قرآن‌، همان‌، ج 13، ص 235.
عنوان سوال:

از نظر قرآن چند آسمان و چند زمین داریم؟


پاسخ:

قبل از هر چیز باید توجه کنیم که  بدون شک‌، قرآن کریم‌، کتاب "رشد" و "هدایت‌" مردم است‌.
(یهَدِی إِلیَ الرُّشْدِ؛[جن/2] به راه راست هدایت می ‌کند)

اگر در قرآن‌، از آفرینش جهان و انواع آفریده‌ها، سخنی ذکر شده‌، برای آگاهی بخشیدن و رهنمون شدن انسان‌، به عظمت الهی در آفرینش می‌باشد، و  بیان این مسائل برای دعوت بشر به شکر و کسب معرفت و حق‌شناسی بیشتر، نسبت به حضرت حق می باشد، تا از این طریق‌، آنچه را که بشر در راه تکامل حقیقی (= تقرب به خداوند) نیاز دارد، به او بیاموزد والاّ هرگز قرآن کریم‌، کتاب فیزیک و یا کیهان‌شناسی و... نبوده و در صدد حل‌ و یا بیان مسایل علوم تجربی و امثال آن‌، نمی‌باشد؛ پس اوّلاً: از قرآن‌، انتظار بیان همه واقعیات طبیعی را نباید داشت‌؛ ثانیاً: از تطبیق "فرضیه‌های‌" نااستوار علوم دیگر، بر قرآن کریم باید پرهیز نمود.[1]

1- واژة "سمأ" (آسمان‌)، در قرآن کریم‌، به دو صورت مفرد و جمع‌، بکار رفته است‌.
(وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الارْضَ وَ مَا بَیْنهَمَا بَاطِلا؛[ص/27] ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم)
(الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً؛[ملک/3] همان کسی که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید)
هر چند که در اغلب آیه‌هایی که سخن از خلقت آسمان و زمین است‌، آسمان به صورت جمع (سمَوات‌) آمده است‌.

2- واژة "ارض‌"، در قرآن کریم‌، همواره به صورت مفرد آمده که این خود دلالت بر یکی بودن زمین می‌کند، و تنها در یک آیه‌، احتمال تعدد زمین‌، به چشم می‌خورد:
(اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ؛[طلاق‌/12] خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را.)

و در برخی از روایات و ادعیه معصومین‌: تعبیر "ارضین السبع‌" آمده است‌. بر طبق روایتی‌، از امام رضا(ع) از معنای آیة (وَ السَّمَآءِ ذَات‌ِ الْحُبُک؛[ذاریات‌/7] قسم به آسمان که دارای چین و شکن‌های زیباست‌) پرسیدند. حضرت در پاسخ‌، ابتدا کف دست چپ خود را باز کرده و دست راست را در آن قرار دادند و فرمودند: "این زمین دنیاست و آسمان دنیا بر بالای زمین قبه‌ای است‌"؛ سپس دست چپ را بالای دست راست قرار داده و فرمودند: "بالای آسمان اوّل زمین دوم و بالای زمین دوم آسمان دوم به شکل قبّه‌ای است‌." و همین طور تا هفت زمین و هفت آسمان را شمردند.[2]
بنابراین‌، شاید بتوان گفت که زمین‌های هفت گانه در برابر آسمان‌های هفت گانه وجود دارد و این به معنای "اقلیم‌های هفت گانه‌" در گذشته و جدید و یا "طبقات هفت گانه‌" زمین یگانه‌، نمی‌باشد.[3]

در این موضوع به چند نکته دیگر می توان اشاره کرد:
1-  قرآن کریم‌، در دو مورد، آسمان‌های هفت گانه را با تعبیر "طباق‌" (طبقه طبقه‌) معرفی کرده:
(خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً؛[15/نوح](خداوند) همان کسی است که هفت آسمان را بر فراز یک‌دیگر آفرید.)

از ظاهر این آیات استفاده می‌شود که آسمان‌ها فوق یکدیگر بوده و طبقه طبقه می‌باشند. البته آسمان‌های هفت گانه‌، غیر از هفت آسمان هیئت پیشینیان است که قائل به نُه فلک بودند; چون با توجه به آیه‌ای دیگر که می‌فرماید؛ (إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَآءَ الدُّنْیَا بِزِینَة‌ٍ الْکَوَاکِب‌؛[صافات‌/6] ما آسمان نزدیک (آسمان اول‌) را با کواکب و ستارگان زینت بخشیدیم‌)

روشن می‌شود که آن چه ما می‌بینیم با چشم مسلح و غیرمسلح‌، از ستارگان ثابت و سیّار و آن چه که علم و دانش بشر به آن احاطه دارد، همگی مربوط به آسمان اول است و ماورای این سیّارات و ثوابت و کرات و کهکشان‌ها، شش عالم دیگر وجود دارد که فعلاً از دسترس علم ما بیرون است و در موقعیت و کیفیت آن آسمان‌های دیگر، در قرآن کریم چیزی بطور صریح‌، بیان نشده است‌.[4]

2- خداوند متعال‌، درباره آغاز آفرینش آسمان‌ها و زمین‌، چنین فرموده‌:
(ثمُ‌َّ اسْتَوَی إِلیَ السَّمَاءِ وَ هِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لهَا وَ لِلارْضِ ائْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائعِینَ * فَقَضَئهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فیِ یَوْمَینْ‌ِ وَ أَوْحَی‌ فیِ کلُ‌ِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا  وَ زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَ حِفْظًا  ذَالِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ؛[فصلت/‌11و12] سپس به آفرینش آسمان پرداخت‌، در حالی که به صورت دود بود؛ به آن و به زمین دستور داد؛ به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه‌! آنها گفتند: ما از روی طاعت می‌آییم (و شکل می‌گیریم‌) در این هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید، و در هر آسمانی کار آن (آسمان‌) را وحی (و مقرّر) فرموده و آسمان پایین را با چراغ‌هایی (= ستارگان‌) زینت بخشیدیم‌.)

و در آیه‌ای دیگر، در این مورد می‌فرماید:
(أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الارْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا؛[انبیأ/30] آیا کافران ندیدند که آسمان‌ها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم)
از این آیات استفاده می‌شود که آسمان‌های هفت‌گانه‌، در آغاز وحدت داشته و به صورت دود (دخان‌) و به عبارتی گاز بوده‌اند و خداوند متعال‌، آن را به صورت هفت موجود (آسمان‌های هفت گانه‌) درآورد و بدیهی است که "دخان‌" که عنصر اصلی و اولیه آفرینش آسمان‌ها است "مادی‌" است پس می‌توان ادعا کرد که "سمَوَت سبع‌" نیز مادی و جسمانی است‌.[5] آخرین تحقیقات علمی دانشمندان در مورد آغاز آفرینش آسمان دنیا (اول‌)، با مطلب فوق هماهنگ است‌؛ بر طبق نظر آنان این جهان به صورت توده واحد عظیمی از بخار سوزان بوده‌، که در اثر انفجارات درونی و حرکت‌، کواکب و ستارها و منظومه شمسی به وجود آمده‌.[6]

3- مادی بودن آسمان‌های هفت‌گانه‌ای که در قرآن در کنار "زمین‌" به کار رفته دلیل بر این مطلب نیست که واژة "سمأ" در قرآن در همه جا به معنای مادی باشد، بلکه این واژه به جهت علّو در مرتبه برای  موجود عالی‌ و غیر مادی نیز بکار گرفته شده؛ زیرا ریشه این واژه (سمو) به معنای اعلی است‌.[7]

مثلاً خداوند متعال می‌فرماید:
(یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلیَ الارْضِ؛[سجده‌/5](خداوند) امور این جهان را از آسمان به سوی زمین تدبیر می‌کند.) بنابراین‌، "سمأ" در این گونه آیه‌ها، آسمان جسمانی نیست‌، بلکه همان عالم مجردی است که خزائن همه چیز در آن‌جا است‌.[8]

4-  بعد از روشن شدن "جسمانی و مادّی‌" بودن آسمان‌ها ی هفت‌گانه‌، بدیهی است که یکی از خواص ماده‌، محدودیت و متناهی بودن است‌، بنابر آن آسمان هفتم با تمام عظمتش محدود بوده و ابتدا و انتهایی دارد. گرچه ما از وسعت آن‌، بی‌خبر هستیم‌.


[1]. ر.ک‌: معارف قرآن‌، آیت الله مصباح یزدی‌، ج 13، ص 225، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی‌;، تفسیر تسنیم‌، آیت الله جوادی آملی‌، ج 2، ص 610 و 627، مرکز نشر اسرأ.
[2]. تفسیر نورالثقلین‌، ابن جمعه الحویزی‌، ج 5، ص 366، ح 91، اسماعیلیان / ر.ک‌: تفسر تسنیم‌، همان‌، ج 2، ص 616 / ترجمة تفسیر المیزان‌، علامه طباطبائی‌؛ترجمة استاد محمد باقر موسوی همدانی‌، ج 19، ص 659، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی‌.
[3]. ر.ک‌: تفسیر تسنیم‌، همان‌، ج 2، ص 616 / تفسیر نمونه‌، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 24، ص 261، دارالکتب الاسلامیة / معارف قرآن‌، همان‌، ج 13، ص 240.
[4]. ر.ک‌: تفسیر تسنیم‌، همان‌، ج 2، ص 615 / تفسیر نمونه‌، همان‌، ج 1، ص 165 و ج 14، ص 216; ج 25، ص 75 / معارف قرآن‌، همان‌، ج 13، ص 244.
[5]. ر.ک‌: تفسیر المیزان‌، علامه طباطبائی‌; ج 17، ص 369، اسماعیلیان / ترجمة تفسیر المیزان‌، (مترجم‌، محمد جواد حجتی کرمانی‌)، ج 10، ص 237.
[6]. ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، همان‌، ج 13، ص 394 و ج 20، ص 228.
[7]. ر.ک‌: مفردات الفاظ قرآن‌، الراغب الاصفهانی‌، ص 427، دارالقلم‌.
[8]. ر.ک‌: معارف قرآن‌، همان‌، ج 13، ص 235.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین