قبل از هر چیز باید توجه کنیم که بدون شک، قرآن کریم، کتاب "رشد" و "هدایت" مردم است. (یهَدِی إِلیَ الرُّشْدِ؛[جن/2] به راه راست هدایت می کند) اگر در قرآن، از آفرینش جهان و انواع آفریدهها، سخنی ذکر شده، برای آگاهی بخشیدن و رهنمون شدن انسان، به عظمت الهی در آفرینش میباشد، و بیان این مسائل برای دعوت بشر به شکر و کسب معرفت و حقشناسی بیشتر، نسبت به حضرت حق می باشد، تا از این طریق، آنچه را که بشر در راه تکامل حقیقی (= تقرب به خداوند) نیاز دارد، به او بیاموزد والاّ هرگز قرآن کریم، کتاب فیزیک و یا کیهانشناسی و... نبوده و در صدد حل و یا بیان مسایل علوم تجربی و امثال آن، نمیباشد؛ پس اوّلاً: از قرآن، انتظار بیان همه واقعیات طبیعی را نباید داشت؛ ثانیاً: از تطبیق "فرضیههای" نااستوار علوم دیگر، بر قرآن کریم باید پرهیز نمود.[1] 1- واژة "سمأ" (آسمان)، در قرآن کریم، به دو صورت مفرد و جمع، بکار رفته است. (وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الارْضَ وَ مَا بَیْنهَمَا بَاطِلا؛[ص/27] ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم) (الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً؛[ملک/3] همان کسی که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید) هر چند که در اغلب آیههایی که سخن از خلقت آسمان و زمین است، آسمان به صورت جمع (سمَوات) آمده است. 2- واژة "ارض"، در قرآن کریم، همواره به صورت مفرد آمده که این خود دلالت بر یکی بودن زمین میکند، و تنها در یک آیه، احتمال تعدد زمین، به چشم میخورد: (اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ؛[طلاق/12] خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را.) و در برخی از روایات و ادعیه معصومین: تعبیر "ارضین السبع" آمده است. بر طبق روایتی، از امام رضا(ع) از معنای آیة (وَ السَّمَآءِ ذَاتِ الْحُبُک؛[ذاریات/7] قسم به آسمان که دارای چین و شکنهای زیباست) پرسیدند. حضرت در پاسخ، ابتدا کف دست چپ خود را باز کرده و دست راست را در آن قرار دادند و فرمودند: "این زمین دنیاست و آسمان دنیا بر بالای زمین قبهای است"؛ سپس دست چپ را بالای دست راست قرار داده و فرمودند: "بالای آسمان اوّل زمین دوم و بالای زمین دوم آسمان دوم به شکل قبّهای است." و همین طور تا هفت زمین و هفت آسمان را شمردند.[2] بنابراین، شاید بتوان گفت که زمینهای هفت گانه در برابر آسمانهای هفت گانه وجود دارد و این به معنای "اقلیمهای هفت گانه" در گذشته و جدید و یا "طبقات هفت گانه" زمین یگانه، نمیباشد.[3] در این موضوع به چند نکته دیگر می توان اشاره کرد: 1- قرآن کریم، در دو مورد، آسمانهای هفت گانه را با تعبیر "طباق" (طبقه طبقه) معرفی کرده: (خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً؛[15/نوح](خداوند) همان کسی است که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید.) از ظاهر این آیات استفاده میشود که آسمانها فوق یکدیگر بوده و طبقه طبقه میباشند. البته آسمانهای هفت گانه، غیر از هفت آسمان هیئت پیشینیان است که قائل به نُه فلک بودند; چون با توجه به آیهای دیگر که میفرماید؛ (إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَآءَ الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِب؛[صافات/6] ما آسمان نزدیک (آسمان اول) را با کواکب و ستارگان زینت بخشیدیم) روشن میشود که آن چه ما میبینیم با چشم مسلح و غیرمسلح، از ستارگان ثابت و سیّار و آن چه که علم و دانش بشر به آن احاطه دارد، همگی مربوط به آسمان اول است و ماورای این سیّارات و ثوابت و کرات و کهکشانها، شش عالم دیگر وجود دارد که فعلاً از دسترس علم ما بیرون است و در موقعیت و کیفیت آن آسمانهای دیگر، در قرآن کریم چیزی بطور صریح، بیان نشده است.[4] 2- خداوند متعال، درباره آغاز آفرینش آسمانها و زمین، چنین فرموده: (ثمَُّ اسْتَوَی إِلیَ السَّمَاءِ وَ هِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لهَا وَ لِلارْضِ ائْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائعِینَ * فَقَضَئهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فیِ یَوْمَینِْ وَ أَوْحَی فیِ کلُِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَ زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَ حِفْظًا ذَالِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ؛[فصلت/11و12] سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالی که به صورت دود بود؛ به آن و به زمین دستور داد؛ به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه! آنها گفتند: ما از روی طاعت میآییم (و شکل میگیریم) در این هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید، و در هر آسمانی کار آن (آسمان) را وحی (و مقرّر) فرموده و آسمان پایین را با چراغهایی (= ستارگان) زینت بخشیدیم.) و در آیهای دیگر، در این مورد میفرماید: (أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الارْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا؛[انبیأ/30] آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم) از این آیات استفاده میشود که آسمانهای هفتگانه، در آغاز وحدت داشته و به صورت دود (دخان) و به عبارتی گاز بودهاند و خداوند متعال، آن را به صورت هفت موجود (آسمانهای هفت گانه) درآورد و بدیهی است که "دخان" که عنصر اصلی و اولیه آفرینش آسمانها است "مادی" است پس میتوان ادعا کرد که "سمَوَت سبع" نیز مادی و جسمانی است.[5] آخرین تحقیقات علمی دانشمندان در مورد آغاز آفرینش آسمان دنیا (اول)، با مطلب فوق هماهنگ است؛ بر طبق نظر آنان این جهان به صورت توده واحد عظیمی از بخار سوزان بوده، که در اثر انفجارات درونی و حرکت، کواکب و ستارها و منظومه شمسی به وجود آمده.[6] 3- مادی بودن آسمانهای هفتگانهای که در قرآن در کنار "زمین" به کار رفته دلیل بر این مطلب نیست که واژة "سمأ" در قرآن در همه جا به معنای مادی باشد، بلکه این واژه به جهت علّو در مرتبه برای موجود عالی و غیر مادی نیز بکار گرفته شده؛ زیرا ریشه این واژه (سمو) به معنای اعلی است.[7] مثلاً خداوند متعال میفرماید: (یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلیَ الارْضِ؛[سجده/5](خداوند) امور این جهان را از آسمان به سوی زمین تدبیر میکند.) بنابراین، "سمأ" در این گونه آیهها، آسمان جسمانی نیست، بلکه همان عالم مجردی است که خزائن همه چیز در آنجا است.[8] 4- بعد از روشن شدن "جسمانی و مادّی" بودن آسمانها ی هفتگانه، بدیهی است که یکی از خواص ماده، محدودیت و متناهی بودن است، بنابر آن آسمان هفتم با تمام عظمتش محدود بوده و ابتدا و انتهایی دارد. گرچه ما از وسعت آن، بیخبر هستیم. [1]. ر.ک: معارف قرآن، آیت الله مصباح یزدی، ج 13، ص 225، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی;، تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی، ج 2، ص 610 و 627، مرکز نشر اسرأ. [2]. تفسیر نورالثقلین، ابن جمعه الحویزی، ج 5، ص 366، ح 91، اسماعیلیان / ر.ک: تفسر تسنیم، همان، ج 2، ص 616 / ترجمة تفسیر المیزان، علامه طباطبائی؛ترجمة استاد محمد باقر موسوی همدانی، ج 19، ص 659، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی. [3]. ر.ک: تفسیر تسنیم، همان، ج 2، ص 616 / تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 24، ص 261، دارالکتب الاسلامیة / معارف قرآن، همان، ج 13، ص 240. [4]. ر.ک: تفسیر تسنیم، همان، ج 2، ص 615 / تفسیر نمونه، همان، ج 1، ص 165 و ج 14، ص 216; ج 25، ص 75 / معارف قرآن، همان، ج 13، ص 244. [5]. ر.ک: تفسیر المیزان، علامه طباطبائی; ج 17، ص 369، اسماعیلیان / ترجمة تفسیر المیزان، (مترجم، محمد جواد حجتی کرمانی)، ج 10، ص 237. [6]. ر.ک: تفسیر نمونه، همان، ج 13، ص 394 و ج 20، ص 228. [7]. ر.ک: مفردات الفاظ قرآن، الراغب الاصفهانی، ص 427، دارالقلم. [8]. ر.ک: معارف قرآن، همان، ج 13، ص 235.
قبل از هر چیز باید توجه کنیم که بدون شک، قرآن کریم، کتاب "رشد" و "هدایت" مردم است.
(یهَدِی إِلیَ الرُّشْدِ؛[جن/2] به راه راست هدایت می کند)
اگر در قرآن، از آفرینش جهان و انواع آفریدهها، سخنی ذکر شده، برای آگاهی بخشیدن و رهنمون شدن انسان، به عظمت الهی در آفرینش میباشد، و بیان این مسائل برای دعوت بشر به شکر و کسب معرفت و حقشناسی بیشتر، نسبت به حضرت حق می باشد، تا از این طریق، آنچه را که بشر در راه تکامل حقیقی (= تقرب به خداوند) نیاز دارد، به او بیاموزد والاّ هرگز قرآن کریم، کتاب فیزیک و یا کیهانشناسی و... نبوده و در صدد حل و یا بیان مسایل علوم تجربی و امثال آن، نمیباشد؛ پس اوّلاً: از قرآن، انتظار بیان همه واقعیات طبیعی را نباید داشت؛ ثانیاً: از تطبیق "فرضیههای" نااستوار علوم دیگر، بر قرآن کریم باید پرهیز نمود.[1]
1- واژة "سمأ" (آسمان)، در قرآن کریم، به دو صورت مفرد و جمع، بکار رفته است.
(وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الارْضَ وَ مَا بَیْنهَمَا بَاطِلا؛[ص/27] ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم)
(الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً؛[ملک/3] همان کسی که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید)
هر چند که در اغلب آیههایی که سخن از خلقت آسمان و زمین است، آسمان به صورت جمع (سمَوات) آمده است.
2- واژة "ارض"، در قرآن کریم، همواره به صورت مفرد آمده که این خود دلالت بر یکی بودن زمین میکند، و تنها در یک آیه، احتمال تعدد زمین، به چشم میخورد:
(اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ؛[طلاق/12] خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را.)
و در برخی از روایات و ادعیه معصومین: تعبیر "ارضین السبع" آمده است. بر طبق روایتی، از امام رضا(ع) از معنای آیة (وَ السَّمَآءِ ذَاتِ الْحُبُک؛[ذاریات/7] قسم به آسمان که دارای چین و شکنهای زیباست) پرسیدند. حضرت در پاسخ، ابتدا کف دست چپ خود را باز کرده و دست راست را در آن قرار دادند و فرمودند: "این زمین دنیاست و آسمان دنیا بر بالای زمین قبهای است"؛ سپس دست چپ را بالای دست راست قرار داده و فرمودند: "بالای آسمان اوّل زمین دوم و بالای زمین دوم آسمان دوم به شکل قبّهای است." و همین طور تا هفت زمین و هفت آسمان را شمردند.[2]
بنابراین، شاید بتوان گفت که زمینهای هفت گانه در برابر آسمانهای هفت گانه وجود دارد و این به معنای "اقلیمهای هفت گانه" در گذشته و جدید و یا "طبقات هفت گانه" زمین یگانه، نمیباشد.[3]
در این موضوع به چند نکته دیگر می توان اشاره کرد:
1- قرآن کریم، در دو مورد، آسمانهای هفت گانه را با تعبیر "طباق" (طبقه طبقه) معرفی کرده:
(خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً؛[15/نوح](خداوند) همان کسی است که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید.)
از ظاهر این آیات استفاده میشود که آسمانها فوق یکدیگر بوده و طبقه طبقه میباشند. البته آسمانهای هفت گانه، غیر از هفت آسمان هیئت پیشینیان است که قائل به نُه فلک بودند; چون با توجه به آیهای دیگر که میفرماید؛ (إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَآءَ الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِب؛[صافات/6] ما آسمان نزدیک (آسمان اول) را با کواکب و ستارگان زینت بخشیدیم)
روشن میشود که آن چه ما میبینیم با چشم مسلح و غیرمسلح، از ستارگان ثابت و سیّار و آن چه که علم و دانش بشر به آن احاطه دارد، همگی مربوط به آسمان اول است و ماورای این سیّارات و ثوابت و کرات و کهکشانها، شش عالم دیگر وجود دارد که فعلاً از دسترس علم ما بیرون است و در موقعیت و کیفیت آن آسمانهای دیگر، در قرآن کریم چیزی بطور صریح، بیان نشده است.[4]
2- خداوند متعال، درباره آغاز آفرینش آسمانها و زمین، چنین فرموده:
(ثمَُّ اسْتَوَی إِلیَ السَّمَاءِ وَ هِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لهَا وَ لِلارْضِ ائْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائعِینَ * فَقَضَئهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فیِ یَوْمَینِْ وَ أَوْحَی فیِ کلُِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَ زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَ حِفْظًا ذَالِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ؛[فصلت/11و12] سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالی که به صورت دود بود؛ به آن و به زمین دستور داد؛ به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه! آنها گفتند: ما از روی طاعت میآییم (و شکل میگیریم) در این هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید، و در هر آسمانی کار آن (آسمان) را وحی (و مقرّر) فرموده و آسمان پایین را با چراغهایی (= ستارگان) زینت بخشیدیم.)
و در آیهای دیگر، در این مورد میفرماید:
(أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الارْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا؛[انبیأ/30] آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم)
از این آیات استفاده میشود که آسمانهای هفتگانه، در آغاز وحدت داشته و به صورت دود (دخان) و به عبارتی گاز بودهاند و خداوند متعال، آن را به صورت هفت موجود (آسمانهای هفت گانه) درآورد و بدیهی است که "دخان" که عنصر اصلی و اولیه آفرینش آسمانها است "مادی" است پس میتوان ادعا کرد که "سمَوَت سبع" نیز مادی و جسمانی است.[5] آخرین تحقیقات علمی دانشمندان در مورد آغاز آفرینش آسمان دنیا (اول)، با مطلب فوق هماهنگ است؛ بر طبق نظر آنان این جهان به صورت توده واحد عظیمی از بخار سوزان بوده، که در اثر انفجارات درونی و حرکت، کواکب و ستارها و منظومه شمسی به وجود آمده.[6]
3- مادی بودن آسمانهای هفتگانهای که در قرآن در کنار "زمین" به کار رفته دلیل بر این مطلب نیست که واژة "سمأ" در قرآن در همه جا به معنای مادی باشد، بلکه این واژه به جهت علّو در مرتبه برای موجود عالی و غیر مادی نیز بکار گرفته شده؛ زیرا ریشه این واژه (سمو) به معنای اعلی است.[7]
مثلاً خداوند متعال میفرماید:
(یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلیَ الارْضِ؛[سجده/5](خداوند) امور این جهان را از آسمان به سوی زمین تدبیر میکند.) بنابراین، "سمأ" در این گونه آیهها، آسمان جسمانی نیست، بلکه همان عالم مجردی است که خزائن همه چیز در آنجا است.[8]
4- بعد از روشن شدن "جسمانی و مادّی" بودن آسمانها ی هفتگانه، بدیهی است که یکی از خواص ماده، محدودیت و متناهی بودن است، بنابر آن آسمان هفتم با تمام عظمتش محدود بوده و ابتدا و انتهایی دارد. گرچه ما از وسعت آن، بیخبر هستیم.
[1]. ر.ک: معارف قرآن، آیت الله مصباح یزدی، ج 13، ص 225، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی;، تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی، ج 2، ص 610 و 627، مرکز نشر اسرأ.
[2]. تفسیر نورالثقلین، ابن جمعه الحویزی، ج 5، ص 366، ح 91، اسماعیلیان / ر.ک: تفسر تسنیم، همان، ج 2، ص 616 / ترجمة تفسیر المیزان، علامه طباطبائی؛ترجمة استاد محمد باقر موسوی همدانی، ج 19، ص 659، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی.
[3]. ر.ک: تفسیر تسنیم، همان، ج 2، ص 616 / تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 24، ص 261، دارالکتب الاسلامیة / معارف قرآن، همان، ج 13، ص 240.
[4]. ر.ک: تفسیر تسنیم، همان، ج 2، ص 615 / تفسیر نمونه، همان، ج 1، ص 165 و ج 14، ص 216; ج 25، ص 75 / معارف قرآن، همان، ج 13، ص 244.
[5]. ر.ک: تفسیر المیزان، علامه طباطبائی; ج 17، ص 369، اسماعیلیان / ترجمة تفسیر المیزان، (مترجم، محمد جواد حجتی کرمانی)، ج 10، ص 237.
[6]. ر.ک: تفسیر نمونه، همان، ج 13، ص 394 و ج 20، ص 228.
[7]. ر.ک: مفردات الفاظ قرآن، الراغب الاصفهانی، ص 427، دارالقلم.
[8]. ر.ک: معارف قرآن، همان، ج 13، ص 235.
- [سایر] آیا نظر قرآن بنا بر خلق آسمان بعد از زمین، مغایر با نظریه بیگ بنگ نیست؟
- [سایر] منظور قرآن از هفت آسمان و زمین چیست؟
- [سایر] از نظر اسلام؛ آسمان دارای چه ویژگیهایی است و بر زمین چه برتری دارد؟
- [سایر] از نظر اسلام؛ آسمان دارای چه ویژگیهایی است و بر زمین چه برتری دارد؟
- [سایر] هفت آسمان و هفت زمین چیست ؟
- [سایر] تعداد طبقات زمین و آسمان چقدر است؟
- [سایر] چگونه ممکن است امر جاویدانی که ابتدای آن روز قیامت است که در آن آسمان و زمین از میان می روند , به بقای آسمان و زمین مقید شود ؟
- [سایر] آیا درست است که در قرآن آمده، آسمان و زمین توسط پایه نگه داشته شده اند؟ اگر این پایه ها نباشند چه پیش می آید؟
- [سایر] لطفا در باره مطلب زیر توضیح دهید: در توصیفی که قرآن در مورد عرض بهشت می کند، تناقض آشکاری وجود دارد. قرآن در سوره 3، آیه 133 می گوید: عرض بهشت به اندازه عرض زمین و عرض آسمان ها (سماوات: جمع) است، در حالی که در سوره 57، آیه 21 می گوید: عرض بهشت به اندازه زمین و آسمان (سماء: یک آسمان) است و آشکار است که آسمان با آسمان ها برابر نیست، بنابراین، عرض بهشت، هم به اندازه زمین و آسمان و هم به اندازه زمین و آسمان ها باشد، بنابراین، این یک تناقض و اختلاف آشکار در قرآن است. (سوره 3، آیه 133) بر یکدیگر پیشی گیرید برای آمرزش پروردگار خویش و رسیدن به آن بهشت که پهنایش به قدر همه آسمان ها و زمین است و برای پرهیزگاران مهیا شده است. (سوره 57، آیه 21): برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که پهنای آن همسان پهنای آسمان و زمین است، بر یکدیگر پیشی گیرید، این بهشت برای کسانی که به الله و پیامبرانش ایمان آوردند، مهیا شده است. این بخشایشی است از جانب الله که به هرکه بخواهد، ارزانیش می دارد که الله، صاحب بخشایشی بزرگ است. این دو آیه تناقض ندارند؟
- [سایر] منظور از آسمان در قرآن کریم چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] زمین آبادی که به ویرانی گراییده، اگر صاحب آن شناخته شده باشد، دارای سه حالت است: اوّل:صاحب زمین به کلّی از زمین صرف نظر کرده و توجّهی به آن نداشته باشد که این صورت حکم زمین موات اصلی را خواهد داشت. دوم:صاحب زمین از زمین صرف نظر نکرده و تصمیم بر احیای آن داشته باشد، ولی به دلیل نبودن امکانات مثل آب و سایر وسایل قدرت بر احیا نداشته و احیای آن نیاز به گذشت زمان داشته باشد؛ زمین در این حالت حکم زمین احیا شده را دارد و کسی حقّ تصرّف در آن را بدون اجازه مالک ندارد. سوم:صاحب زمین از زمین صرف نظر نکرده ولی آن را احیا هم نمیکند، چون بهرهبرداری از احیا نشده آن بیشتر از احیا شده آن است، مانند این که بخواهد از علف آن برای چرانیدن گوسفندان استفاده کند؛ زمین در این حالت نیز حکم زمین احیا شده را دارد و کسی حقّ تصرّف در آن را بدون اجازه مالک ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] هرگاه کسی پسری را از روی شهوت ببوسد، حاکم شرع از سی تازیانه تا نودونه تازیانه هرقدر صلاح میداند، به او میزند، وروایت شده است که خداوند عالم دهانهای از آتش بدهان او میزند وملائکه آسمان و زمین و ملائکه رحمت و غضب بر او لعنت میکنند و جهنّم برای او مهیّا خواهد بود ولی اگر توبه کند، توبه او قبول میشود.
- [آیت الله بروجردی] هرگاه پسری را از روی شهوت ببوسد، حاکم شرع از سی تا نود هر قدر صلاح میداند تازیانه به او میزند و روایت شده که خداوند عالم دهانهای از آتش به دهان او میزند و ملائکة آسمان و زمین و ملائکة رحمت و غضب بر او لعنت میکنند و جهنم برای او مهیا خواهد بود، ولی اگر توبه کند توبهی او قبول میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . خانه کعبه که در مکه معظمه می باشد و جای خانه تا منتهای زمین و بالای آن تا منتهای آسمان قبله است، و باید روبروی آن نماز خواند ولی کسی که دور است، اگر طوری بایستد که بگویند: رو به قبله نماز می خواند کافیست. و هم چنین است کارهای دیگری مانند سر بریدن حیوانات که باید رو به قبله انجام گیرد.
- [آیت الله بهجت] اگر در شهری ماه دیده شد، در صورتی برای ساکنین شهر دیگر مفید است که یقین یا اطمینان بکنند اگر در آسمان یا زمین مانعی نبود در آنجا هم ماه دیده میشد، چه در شرق باشد یا در غرب، ولی اگر به این مطلب یقین نداشته باشند نمیتوانند به دیدن ماه در شهر دیگر اکتفا کنند.
- [آیت الله بهجت] اگر بعد از جمع کردن محصول و تمام شدن مدت مزارعه، ریشه زراعت در زمین بماند و سال بعد دو مرتبه محصول دهد، چنانچه مالک و زارع از آن صرف نظر نکرده باشند، محصول مال صاحب بذر خواهد بود و اگر صاحب بذر مالک زمین نباشد، باید اجرت زمین را به مالک بدهد.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هرگاه کسی پسری را از روی شهوت ببوسد، حاکم شرع از سی تا نود و نه تازیانه هر قدر صلاح میداند به او میزند، و روایت شده است که خداوند عالم دهانهای از آتش به دهان او میزند و ملائکه آسمان و زمین و ملائکه رحمت و غضب بر او لعنت میکنند، و جهنم برای او مهیا خواهد بود، ولی اگر توبه کند، توبه او قبول میشود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه کسی پسری را از روی شهوت ببوسد؛ حاکم شرع از سی تازیانه تا نود و نه تازیانه هر قدر صلاح می داند؛ به او می زند. و روایت شده است که خداوند عالم دهانه ای از آتش به دهان او می زند و ملائکه آسمان و زمین و ملائکه رحمت و غضب بر او لعنت می کنند و جهنم برای او مهیا خواهد بود. ولی اگر توبه کند توبه او قبول می شود.
- [آیت الله خوئی] هر گاه کسی پسری را از روی شهوت ببوسد، حاکم شرع از سی تازیانه تا نود و نه تازیانه هر قدر صلاح میداند، به او میزند. و روایت شده است که خداوند عالم دهانهای از آتش به دهان او میزند و ملائکة آسمان و زمین و ملائکه رحمت و غضب بر او لعنت میکنند و جهنم برای او مهیا خواهد بود. ولی اگر توبه کند توبة او قبول میشود.