قبل از هر چیز بهتر است این اصل فکری و عقلی را مد نظر قرار دهیم که به دلیل مجهولات خویش، حقایقی که با دلیل روشن بیان شده اند، انکار نکنیم. و الا انسان به دلیل مجهولات بی شمارش، حتی مسلم ترین مسائل را انکار خواهد کرد. چه چیزی روشن تر از توانایی انتخاب انسان وجود دارد؟ طفل دو ساله نیز می داند که توانایی انتخاب دارد و به همین دلیل زمانی که دستش به شی ای داغ برخورد می کند، سریع آن را کنار می کشد و هرگز خود را مجبور به سوختن نمی داند. اما همین مساله روشن، توسط عده ای از فیلسوفان و اهالی تفکر انکار شده و انسان را مجبور دانسته اند! چون نتوانسته اند چگونگی اختیار انسان را با توجه به تاثیرات عوامل دیگر، توحید فاعلی و ... هضم کنند و بفهمند. و متاسفانه جهل خود از چگونگی اختیار را به اصل مساله ( وجود اختیار که بسیار واضح بوده) سرایت داده اند و معتقد به جبر شده اند! در واقع همیشه باید متوجه باشیم که اگر از امری ناشناخته تعجب کردیم، به دلیل جهل، مسائل روشن و واضح را انکار نکنیم. و جهل خود را به مسائل روشن سرایت ندهیم. عدم رعایت همین اصل معقول سبب شده که ستیزه گری های بسیاری رخ دهد که ریشه آنها جهالت است و انسان ها به دلیل نفهمیدن بعضی از مسائل، حقایقی را انکار می کنند. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: ( بوعلی سینا نیز برای پرهیز دادن انسان ها، از ستیزه ها و انکارهای بی مورد کلامی دارد که فصلی از کتاب اشارات او به این عنوان مشهور شهده است: (الفصل الحادی و الثلاثون نصیحة بأن کل ما قرع سمعک ما لم تتبرهن استحالته لک فلا تنکره؛ لأن الحمق فی إنکار ما لم یعرف امتناعه بالبرهان لیس دون الحمق فی الاعتراف بما لم یعرف ثبوته بالبرهان؛[2] هر چه شنیدی تا زمانی که دلیل روشن برای محال بودن آن نداری، انکارش نکن! که حماقت این انکار، کمتر از حماقت پذیرفتن مسائل بدون دلیل نیست.) با توجه به این مطالب باید گفت: همان دینی که شعار رحمان و رحیم بودن خدای متعال را دارد، سخنان بسیاری از وجود عذاب و جهنم نیز دارد. و هر دو مساله روشن است. حتی اگر نتوانیم ارتباط این دو را هضم کنیم. البته تبیین چگونگی عذاب علیرغم مهربانی خدا، امری ناممکن نیست که در ذیل اشاراتی به آن می نماییم: عذاب الهی، امری اعتباری نیست که صرفا با تصمیم الهی کسی مستحق بهشت و دیگری مستحق جهنم شود. و خدای متعال بتواند هر انسان جهنمی را به بهشت ببرد. بلکه قضاوت الهی، ریشه در امور تکوینی و حقیقی دارد. انسانی که از عبادات لذت نمی برد، و با خدا هیچ گونه ارتباطی ندارد، و این مساله برایش کاملا طبیعی است، بعد از قیامت و کنار رفتن پرده ها حقیقت امور را می یابد و می فهمد که عدم نظر خدای متعال به او چقدر دردناک است. و در قرآن نیز همین گونه امور، جزئی از عذاب های الهی شمرده شده است: (لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ[بقره/174] خداوند، روز قیامت، با آنها سخن نمی گوید و آنان را پاکیزه نمی کند و برای آنها عذاب دردناکی است.) در واقع انسان ها در دنیا، مانند کسی هستند که در اتاق عمل علیرغم شکافتن بدنش با تیغ جراحی، دردی حس نمی کند چون داروی بیهوشی مانع درک است و حضور در دنیا نیز پرده های غفلت را ایجاد می کند که با مرگ آنها کنار می روند و انسان به حقایق امور آگاه می شود و مزه عذاب را می چشد: پیامبر (ص) می فرمایند: ( سایر اعمال انسان و عذاب های جهنم نیز همین گونه است، ما کارهایی انجام می دهیم که شاید در دنیا برای ما لذت بخش باشند، اما با کنار رفتن پرده های دنیا، حقیقت آن را می بینیم. مثل خوردن مال یتیم که در دنیا برای عده ای لذت بخش است، علیرغم اینکه حقیقت آن، خوردن آتش است: (إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ نارا[ساء/10] کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم می خورند، (در حقیقت،) تنها آتش می خورند.) با توجه به این حقیقت است که می فهمیم آتش جهنم، هیزمش خود انسان است: (فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتی وَقُودُهَا النَّاسُ[بقره/24] بترسید از آتشی که برای کافران مهیّا شده و هیزم آن مردمان هستند.) پس آتش جهنم همان اعمال خود ماست که خدای مهربان بارها ما را از آن پرهیز داده و ما پرهیز نکرده ایم و خدای متعال نیز به دلیل رحمت واسعه خود، بر حال ما افسوس خورده است: (یا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ[یس/30] افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می کردند.) شاید بتوانیم بگوییم حال ما، حال کسی است که مادرش در نصیحت او بسیار کوشید و مهربانی ها نمود. اما فرزند به سراغ مواد مخدر رفت و خود را دچار مصیبتی کرد که اکنون مادرش نمی تواند (علیرغم تمام مهر و محبتی که دارد) درد و رنج ناشی از اعتیاد را از او زایل کند. خدای متعال در دنیا با زبانی ساده نتیجه زشت کاری را برایمان توصیف کرد و از آتشی سخن گفت که با اعمالمان به وجود می آید. اما بعضی از ما به هشدارهای مکرر و بیان های متنوع او توجه نکرده و خود آتش را انتخاب برگزیدیم! چنین آتشی با رحمت الهی منافاتی ندارد. [1]. نهج البلاغه کلمات قصار شماره 172. [2]. شرح الاشارات و التنبیهات(الفخر الرازی)، النص(ج2)، ص: 664. [3]. بحار الأنوار، ج50، ص134.
قبل از هر چیز بهتر است این اصل فکری و عقلی را مد نظر قرار دهیم که به دلیل مجهولات خویش، حقایقی که با دلیل روشن بیان شده اند، انکار نکنیم. و الا انسان به دلیل مجهولات بی شمارش، حتی مسلم ترین مسائل را انکار خواهد کرد. چه چیزی روشن تر از توانایی انتخاب انسان وجود دارد؟ طفل دو ساله نیز می داند که توانایی انتخاب دارد و به همین دلیل زمانی که دستش به شی ای داغ برخورد می کند، سریع آن را کنار می کشد و هرگز خود را مجبور به سوختن نمی داند.
اما همین مساله روشن، توسط عده ای از فیلسوفان و اهالی تفکر انکار شده و انسان را مجبور دانسته اند! چون نتوانسته اند چگونگی اختیار انسان را با توجه به تاثیرات عوامل دیگر، توحید فاعلی و ... هضم کنند و بفهمند. و متاسفانه جهل خود از چگونگی اختیار را به اصل مساله ( وجود اختیار که بسیار واضح بوده) سرایت داده اند و معتقد به جبر شده اند! در واقع همیشه باید متوجه باشیم که اگر از امری ناشناخته تعجب کردیم، به دلیل جهل، مسائل روشن و واضح را انکار نکنیم. و جهل خود را به مسائل روشن سرایت ندهیم. عدم رعایت همین اصل معقول سبب شده که ستیزه گری های بسیاری رخ دهد که ریشه آنها جهالت است و انسان ها به دلیل نفهمیدن بعضی از مسائل، حقایقی را انکار می کنند. حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: ( بوعلی سینا نیز برای پرهیز دادن انسان ها، از ستیزه ها و انکارهای بی مورد کلامی دارد که فصلی از کتاب اشارات او به این عنوان مشهور شهده است: (الفصل الحادی و الثلاثون نصیحة بأن کل ما قرع سمعک ما لم تتبرهن استحالته لک فلا تنکره؛ لأن الحمق فی إنکار ما لم یعرف امتناعه بالبرهان لیس دون الحمق فی الاعتراف بما لم یعرف ثبوته بالبرهان؛[2] هر چه شنیدی تا زمانی که دلیل روشن برای محال بودن آن نداری، انکارش نکن! که حماقت این انکار، کمتر از حماقت پذیرفتن مسائل بدون دلیل نیست.) با توجه به این مطالب باید گفت: همان دینی که شعار رحمان و رحیم بودن خدای متعال را دارد، سخنان بسیاری از وجود عذاب و جهنم نیز دارد. و هر دو مساله روشن است. حتی اگر نتوانیم ارتباط این دو را هضم کنیم. البته تبیین چگونگی عذاب علیرغم مهربانی خدا، امری ناممکن نیست که در ذیل اشاراتی به آن می نماییم: عذاب الهی، امری اعتباری نیست که صرفا با تصمیم الهی کسی مستحق بهشت و دیگری مستحق جهنم شود. و خدای متعال بتواند هر انسان جهنمی را به بهشت ببرد. بلکه
قضاوت الهی، ریشه در امور تکوینی و حقیقی دارد. انسانی که از عبادات لذت نمی برد، و با خدا هیچ گونه ارتباطی ندارد، و این مساله برایش کاملا طبیعی است، بعد از قیامت و کنار رفتن پرده ها حقیقت امور را می یابد و می فهمد که عدم نظر خدای متعال به او چقدر دردناک است. و در قرآن نیز همین گونه امور، جزئی از عذاب های الهی شمرده شده است: (لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ[بقره/174] خداوند، روز قیامت، با آنها سخن نمی گوید و آنان را پاکیزه نمی کند و برای آنها عذاب دردناکی است.) در واقع انسان ها در دنیا، مانند کسی هستند که در اتاق عمل علیرغم شکافتن بدنش با تیغ جراحی، دردی حس نمی کند چون داروی بیهوشی مانع درک است و حضور
در دنیا نیز پرده های غفلت را ایجاد می کند که با مرگ آنها کنار می روند و انسان به حقایق امور آگاه می شود و مزه عذاب را می چشد: پیامبر (ص) می فرمایند: ( سایر اعمال انسان و عذاب های جهنم نیز همین گونه است، ما کارهایی انجام می دهیم که شاید در دنیا برای ما لذت بخش باشند، اما با کنار رفتن پرده های دنیا، حقیقت آن را می بینیم. مثل خوردن مال یتیم که در دنیا برای عده ای لذت بخش است، علیرغم اینکه حقیقت آن، خوردن آتش است: (إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ نارا[ساء/10] کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم می خورند، (در حقیقت،) تنها آتش می خورند.) با توجه به این حقیقت است که می فهمیم آتش جهنم، هیزمش خود انسان است: (فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتی وَقُودُهَا النَّاسُ[بقره/24] بترسید از آتشی که برای کافران مهیّا شده و هیزم آن مردمان هستند.) پس آتش جهنم همان اعمال خود ماست که خدای مهربان بارها ما را از آن پرهیز داده و ما پرهیز نکرده ایم و خدای متعال نیز به دلیل رحمت واسعه خود، بر حال ما افسوس خورده است: (یا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ[یس/30] افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می کردند.) شاید بتوانیم بگوییم حال ما، حال کسی است که مادرش در نصیحت او بسیار کوشید و مهربانی ها نمود. اما فرزند به سراغ مواد مخدر رفت و خود را دچار مصیبتی کرد که اکنون مادرش نمی تواند (علیرغم تمام مهر و محبتی که دارد) درد و رنج ناشی از اعتیاد را از او زایل کند. خدای متعال در دنیا با زبانی ساده نتیجه زشت کاری را برایمان توصیف کرد و از آتشی سخن گفت که با اعمالمان به وجود می آید. اما بعضی از ما به هشدارهای مکرر و بیان های متنوع او توجه نکرده و خود آتش را انتخاب برگزیدیم! چنین آتشی با رحمت الهی منافاتی ندارد. [1]. نهج البلاغه کلمات قصار شماره 172.
[2]. شرح الاشارات و التنبیهات(الفخر الرازی)، النص(ج2)، ص: 664.
[3]. بحار الأنوار، ج50، ص134.
- [سایر] چرا خدای متعال مانند گذشته عذاب خود را بر گناهکاران نازل نمی کند؟
- [سایر] در قرآن کریم میخوانیم: (در دلهای آنان یک نوع بیماری است. خداوند بر بیماری آنان افزوده و به جهت دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنها است)؛ بیماری دل چه معنایی دارد؟ چرا خدای مهربان بجای اینکه مریض خودش را خوب کند او را مریضتر میکند؟
- [سایر] شبهه: چطور ممکن است خدای مهربان زنی را به خاطر آشکار بودن چند تار مو به جهنم ببرداین سخت گیریها مغایر با شریعت آسان اسلام است .
- [سایر] چگونه میتوان مهربان بودن خدا را اثبات کرد؟ در این دنیا همان اندازه که زیبایی و خیر و نیکی وجود دارد، شر و زشتی نیز وجود دارد. مثلاً در حیوانات هم حیوان زیبا و ... داریم و هم حیوان درنده....و یا شاید دو خدا وجود دارد خدای خوبی و خدای بدی؟ چطور میتوان آنرا رد کرد؟
- [سایر] چگونه میتوان مهربان بودن خدا را اثبات کرد؟ در این دنیا همان اندازه که زیبایی و خیر و نیکی وجود دارد شر و زشتی نیز وجود دارد و یا شاید دو خدا وجود دارد خدای خوبی و خدای بدی ؟ چطور میتوان آنرا رد کرد؟
- [سایر] چرا خدا اجازه جبران نمی دهد.خداکاری بکن، خداکاری بکن زود باش . خدای مهربان من دلت می یاد.خدا کاری بکن زود باش صبرم همینقدر بود.دیگه غرورم مرد.خدا پا در میانی کن.
- [سایر] باسلام خدمت مقام معظم رهبری وهمکارانشون ببخشیدخواستم بپرسم که چرابیماران خاص مهاجرین افغانستانی بیمه خدمات درمانی ندارد مگه مامسلمان نیستیم انسان که هستیم چرایک بیمارمهاجرحق کلیه گرفتن ازیک شهروندایرانی راندارد خواهش میکنم به بیماران مهاجرهم توجه کنیدماهم بنده خدای مهربان ویکتاهستیم مابیماران مهاجرراهم تحت پوشش بیمه قراردهیدماکارگریم توان پرداخت این همه هزینه ی دارو وبیمارستان رانداریم.باتشکر
- [سایر] چگونه خدای متعال مواهبی را بدون تلاش به انسان عطا می کند؟
- [سایر] آیا همه انسان هایی که می میرند فشار قبر دارند؟
- [سایر] میگویند که خداوند از روحش در انسان دمیده پس چرا روح انسان را عذاب میکنند؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله اردبیلی] (غَصْب) آن است که انسان از روی ظلم بر مال یا حقّ کسی مسلّط شود. غصب از گناهان بزرگ است و غاصب در قیامت به عذاب سخت گرفتار میشود. از حضرت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که: (هر کس یک وجب زمین از دیگری را غصب کند، در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او میاندازند.)(1)
- [آیت الله اردبیلی] (سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ للّهِ وَلا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَاللّهُ أکْبَرُ)یعنی: (پاک و منزه است خداوند تعالی و ثنا مخصوص اوست و هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدای بیهمتا و بزرگتر است از آن که توصیف شود.)
- [آیت الله اردبیلی] خُمس یک واجب عبادی است؛ بنابر این پرداخت آن باید با قصد قربت، یعنی اطاعت خدای متعال انجام شود. =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 3 از (أبواب الأنفال و ما یختصّ بالإمام)،ح2،ج9،ص538.
- [آیت الله وحید خراسانی] غصب ان است که انسان از روی ظلم بر مال یا حق کسی مسلط شود و این یکی از گناهان بزرگ است که اگر کسی انجام دهد در قیامت به عذاب سخت گرفتار می شود از حضرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم روایت شده است که هرکس یک وجب زمین از دیگری غصب کند در قیامت ان زمین را از هفت طبقه ان مثل طوق به گردن او می اندازند
- [امام خمینی] احکام غَصب- غصب آن است که انسان از روی ظلم، بر مال یا حق کسی مسلط شود و این یکی از گناهان بزرگ است، که اگر کسی انجام دهد، در قیامت به عذاب سخت گرفتار میشود. از حضرت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است که هر کس یک وجب زمین از دیگری غصب کند در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او میاندازند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مالی به ارث به انسان برسد و انسان بداند که مورث خمس بدهکار است مثلاً با حاکم شرع دستگردان کرده و نپرداخته یا مالی را که خمس به آن تعلق گرفته مصرف کرده بدون این که خمس آن را بدهد، این شخص باید بدهی خمسی او را بدهد. اگر آن مال از درآمد همان سال فوت بوده و خمس آن را نداده باید خمس آن را بدهد و اگر از درآمد سال های قبل بوده و خمس آن را به علت این که به خمس اعتقادی نداشته نپرداخته است بر او واجب نیست خمس آن را بدهد هرچند بهتر است خمس آن را بدهد تا متوفی عذاب اخروی نداشته باشد.
- [آیت الله اردبیلی] (لا إلهَ إلاَّ اللّهُ الْحَلیمُ الْکَریمُ)یعنی: (هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدای یکتای بیهمتایی که بردبار و کریم است.) (لا إلهَ إلاَّ اللّهُ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ) یعنی: (هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدای یکتای بیهمتایی که بلند مرتبه و بزرگ است.) (سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَرَبِّ الاْءرَضینِ السَّبْعِ) یعنی: (پاک و منزه است خداوندی که پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمین است.) (وَما فیهِنَّ وَما بَیْنَهُنَّ وَرَبِّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ) یعنی: (و پروردگار هر چیزی است که در آسمانها و زمینها و ما بین آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است.) (وَالْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعالَمینَ) یعنی: (حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده تمام موجودات است.)
- [آیت الله فاضل لنکرانی] 1 قسم را باید با زبان و لفظ صریح بیان کرد. 2 قسمی اعتبار دارد که یکی از اسماء خداوند متعال باشد مثل خدا یا الله. 3 اگر به برخی از اوصاف خدای سبحان قسم بخورد که معمولاً از آن صفت خدای سبحان اراده می شود یا قرینه ای به کار ببرد که مراد او را بفهماند قسم صحیح است. 4 شخص لال اگر با اشاره قسم بخورد قسم او صحیح است ولی کسی که می تواند سخن بگوید قسم او با اشاره صحیح نیست. 5 قسم به مقدسات دیگر مثل قرآن و پیامبر و ائمه اطهار(علیهم السلام) احکام قسم را ندارد.