مسائل خداشناسی سخت نیست و هر کس اندکی از عقل و فطانت خود بهره بگیرد، خدای حقیقی را می یابد و این نکته ای است که حضرت ابراهیم (ع) به ما تعلیم داده است: فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ الَّیْلُ رَءَا کَوْکَبًا قَالَ هَاذَا رَبیِّ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الاَفِلِینَ(انعام/79) چون شب او را فروگرفت، ستارهای دید. گفت: این است پروردگار من. چون فرو شد، گفت: فرو شوندگان را دوست ندارم.* آن گاه ماه را دید که طلوع میکند. گفت: این است پروردگار من. چون فروشد، گفت: اگر پروردگار من مرا راه ننماید، از گمراهان خواهم بود.* و چون خورشید را دید که طلوع میکند، گفت: این است پروردگار من، این بزرگتر است. و چون فروشد، گفت: ای قوم من، من از آنچه شریک خدایش میدانید بیزارم،* من از روی اخلاص روی به سوی کسی آوردم که آسمانها و زمین را آفریده است، و من از مشرکان نیستم. کافیست که ما اندکی عقل خود را دخیل کنیم تا متوجه شویم که آفلین (ناقص ها و ضعیف ها) نمی توانند خدای ما باشند و دل به سمت خدایی بکنیم که هیچ نقص و ضعفی در او وجود ندارد. فهمیدن این مساله سخت نیست. مشکل در این جاست که عقل ما و ندای فطرتمان، در زیر هواهای نفسانی، آداب و رسوم غلط و ... مدفون می شود. در این جاست که خدای تعالی به حال ما ضعیفان لطفی کرده و علیرغم اینکه می توانستیم راه را پیدا کنیم، باز هم کمک دیگری نموده و انبیاء را فرستاده، تا آن ها عقل ما را از دست موانعش نجات دهند و مجددا به ما راه را گوشزد کنند. حضرت علی (ع) در فلسفه بعثت انبیاء می فرمایند آنها آمده اند تا عقل انسان ها را از مدفون شدن نجات دهند و ندای فطرت انسان را یادآوری کنند: وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ یُرُوهُمْ آیَاتِ الْمَقْدِرَةِ.(نهج البلاغة – خطبه اول) خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چندگاه، متناسب با خواستههای انسانها، رسولان خود را پی در پی اعزام کرد تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان باز جویند و نعمتهای فراموش شده را به یاد آورند و با ابلاغ احکام الهی، حجّت خدا را بر آنها تمام نمایند و توانمندیهای پنهان شده عقلها را آشکار سازند و نشانههای قدرت خدا را معرّفی کنند. و روشن است که با این بیان، انسان ها باید بتوانند بدون نیاز به انبیاء نیز راه را بیابند، همانگونه که پیامبران این گونه عمل کرده اند. در واقع اگر دقت کنیم، خداشناسی اصلا سخت نیست و به قول معروف انواع ارفاق ها نیز به ما شده است. وَ هذا صِراطُ رَبِّکَ مُسْتَقیماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ؛(انعام/126) این است راه راست پروردگارت. آیات را برای مردمی که پند میگیرند به تفصیل بیان کردهایم. اما با این وجود بعضی همچنان دوست دارند که چشمانشان را ببندند. و راهی برای ندیدن خدا، جز کر و کور و گنگ شدن نیست: صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ؛(بقره/18) کر و لال و کورند و از ضلالت باز نیایند.
مسائل خداشناسی سخت نیست و هر کس اندکی از عقل و فطانت خود بهره بگیرد، خدای حقیقی را می یابد و این نکته ای است که حضرت ابراهیم (ع) به ما تعلیم داده است:
فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ الَّیْلُ رَءَا کَوْکَبًا قَالَ هَاذَا رَبیِّ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الاَفِلِینَ(انعام/79) چون شب او را فروگرفت، ستارهای دید. گفت: این است پروردگار من. چون فرو شد، گفت: فرو شوندگان را دوست ندارم.* آن گاه ماه را دید که طلوع میکند. گفت: این است پروردگار من. چون فروشد، گفت: اگر پروردگار من مرا راه ننماید، از گمراهان خواهم بود.* و چون خورشید را دید که طلوع میکند، گفت: این است پروردگار من، این بزرگتر است. و چون فروشد، گفت: ای قوم من، من از آنچه شریک خدایش میدانید بیزارم،* من از روی اخلاص روی به سوی کسی آوردم که آسمانها و زمین را آفریده است، و من از مشرکان نیستم.
کافیست که ما اندکی عقل خود را دخیل کنیم تا متوجه شویم که آفلین (ناقص ها و ضعیف ها) نمی توانند خدای ما باشند و دل به سمت خدایی بکنیم که هیچ نقص و ضعفی در او وجود ندارد. فهمیدن این مساله سخت نیست.
مشکل در این جاست که عقل ما و ندای فطرتمان، در زیر هواهای نفسانی، آداب و رسوم غلط و ... مدفون می شود. در این جاست که خدای تعالی به حال ما ضعیفان لطفی کرده و علیرغم اینکه می توانستیم راه را پیدا کنیم، باز هم کمک دیگری نموده و انبیاء را فرستاده، تا آن ها عقل ما را از دست موانعش نجات دهند و مجددا به ما راه را گوشزد کنند.
حضرت علی (ع) در فلسفه بعثت انبیاء می فرمایند آنها آمده اند تا عقل انسان ها را از مدفون شدن نجات دهند و ندای فطرت انسان را یادآوری کنند:
وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ یُرُوهُمْ آیَاتِ الْمَقْدِرَةِ.(نهج البلاغة – خطبه اول) خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چندگاه، متناسب با خواستههای انسانها، رسولان خود را پی در پی اعزام کرد تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان باز جویند و نعمتهای فراموش شده را به یاد آورند و با ابلاغ احکام الهی، حجّت خدا را بر آنها تمام نمایند و توانمندیهای پنهان شده عقلها را آشکار سازند و نشانههای قدرت خدا را معرّفی کنند.
و روشن است که با این بیان، انسان ها باید بتوانند بدون نیاز به انبیاء نیز راه را بیابند، همانگونه که پیامبران این گونه عمل کرده اند. در واقع اگر دقت کنیم، خداشناسی اصلا سخت نیست و به قول معروف انواع ارفاق ها نیز به ما شده است.
وَ هذا صِراطُ رَبِّکَ مُسْتَقیماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ؛(انعام/126) این است راه راست پروردگارت. آیات را برای مردمی که پند میگیرند به تفصیل بیان کردهایم.
اما با این وجود بعضی همچنان دوست دارند که چشمانشان را ببندند. و راهی برای ندیدن خدا، جز کر و کور و گنگ شدن نیست:
صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ؛(بقره/18) کر و لال و کورند و از ضلالت باز نیایند.
- [سایر] فلسفه (طهارت) چیست؟ چرا در مورد مسائل مربوط به طهارت و نجاست و کیفیت و کمیت آن ، این قدر دقت و سخت گیری می شود؟
- [سایر] اگر این جنگ از سخت به نرم تغییر ماهیت داد آیا دفاع نیاز ندارد؟
- [سایر] چرا دین این قدر پیچیده است که نیاز به متخصص دارد؟
- [سایر] مسئله قضا و قدر، چرا شایستگی قرار گرفتن در ردیف مسائل عملی و اجتماعی را دارد؟
- [سایر] بهترین راه خداشناسی چیست؟
- [سایر] تفاوت پاپ با ولی فقیه چیست؟ حدود اختیارات پاپ در احکام و مسائل اجتماعی چه قدر است؟
- [سایر] آیا می توان از راه خودشناسی به خداشناسی رسید؟
- [سایر] برای تحقیق در مورد خداشناسی چه کتاب هایی مناسب است؟
- [سایر] موانع خداشناسی و عوامل بیتوجّهی به معرفت فطری چیست؟
- [سایر] چگونه خود شناسی موجب خداشناسی میشود؟
- [آیت الله بهجت] مستحب است کسی را که برای گفتن اذان معیّن میکنند، عادل و بینا و وقتشناس باشد یا اینکه راهنما داشته باشد؛ و صدایش بلند باشد و اذان را در جای بلند بگوید.
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله خوئی] مستحب است کسی را که سخت جان میدهد، اگر ناراحت نمیشود بهجایی که نماز میخوانده ببرند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است کسی که سخت جان می دهد او را به محل نمازش ببرند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر مقداری از آب کُر یخ ببندد و باقی آن به قدر کُر نباشد، چنان چه نجاست به آن برسد نجس می شود، و هر قدر از یخ هم آب شود نجس است.
- [آیت الله بروجردی] اگر مقداری از آب کر یخ ببندد و باقی آن به قدر کر نباشد، چنانچه نجاست به آن برسد نجس میشود و هر قدر از یخ هم آب شود نجس است.
- [آیت الله بهجت] اگر مقداری از آب کر یخ ببندد و باقی آن به قدر کر نباشد، چنانچه نجاست به آن برسد نجس میشود، و هر قدر از یخ هم آب شود نجس است.
- [آیت الله سبحانی] اگر مقداری از آب کر یخ ببندد و باقی آن به قدر کر نباشد چنانچه نجاست به آن برسد نجس می شود، و هر قدر از یخ هم آب شود نجس است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] ایستاده بول کردن و بول کردن در زمین سخت و لانه جانوران و در آب - خصوصاً آب ایستاده - مکروه است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است کسی را که سخت جان میدهد، اگر ناراحت نمیشود، به جایی که نماز میخوانده ببرند.