فرض شما در این بیان، این است که همه انسان ها تابع عقل هستند. در حالی که اصلا این گونه نیست! چند نفر را می شناسید که سیگار می کشند، علیرغم اینکه از نظر عقلی سیگار کشیدن را غلط می دانند؟ خودتان چقدر تجربه کرده اید که یک غذایی را مضر بدانید و به دلیل خوشمزه بودن آن را میل کنید؟ آیا انسان ها همیشه تابع عقل و منطق هستند که بگوییم اگر مطلبی عقلانی بود، همه تسلیم آن می شدند؟ انسان ترکیبی از گرایشات و عقلانیت است. گرایشات در موارد بسیاری، انسان را به سمت پستی و تضاد با عقل می کشاند و انسان های بسیاری نیز، مسیر گرایش های پست را می روند. به عنوان نمونه، یکی از عادت های زشت انسان ها، کنار گذاشتن عقل، و تبعیت از پدران است. و همین باعث می شود که عده زیادی خدا را قبول نکنند، علیرغم اینکه عقل خلاف مسیر این پدران را می گوید: وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلی ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَی الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ؛[1] و چون به ایشان گویند که به آنچه خدا نازل کرده است و به پیامبر روی آورید، گویند: آن آیینی که پدران خود را بدان معتقد یافته ایم ما را بس است. حتی اگر پدرانشان هیچ نمی دانسته اند و راه هدایت نیافته بوده اند. انسان های بسیاری به جای تبعیت از عقل و دانش، از ظن و گمان پیروی می کنند، و خلاف عقلانیت را مرتکب می شوند: وَ ما یَتَّبِعُ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَکاءَ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ؛[2] آنان که سوای خدا را شریکان میخوانند، جز از گمان خویش پیروی نمیکنند و جز دروغ نمیگویند. انسان های بسیار هواهای نفسانی و شهوات خود را تبعیت می کند و به حق پشت می کنند: أَ یحَسَبُ الْانسَانُ أَلَّن نجَّمَعَ عِظَامَهُ؛[3] آیا انسان میپندارد که هرگز استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد؟! بَلیَ قَادِرِینَ عَلیَ أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ؛[4] آری قادریم که (حتّی خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتّب کنیم! (انسان شک در معاد ندارد). بَلْ یُرِیدُ الْانسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ؛[5] بلکه او میخواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت) در تمام عمر گناه کند. أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ؛[6] هیچ دیدی آن کسی را که هوای نفس خود را خدای خود گرفت. شهید مطهری این مطلب را این گونه بیان می کند: آقای بیکن تذکر میدهد که بدان! بشر در معرض این خطا هست، پس این خطا را نکن. هواهای نفسانی در فکر و عقیده تأثیر دارد؛ گاهی آنچه که تو میگویی، زبان هوای نفست است نه زبان فکر و عقلت، متوجهش باش. متوجه بت بازار باش؛ این چیزی که میگویی تلقین اجتماع است نه فکر عقل تو، پس مواظبش باش. آنچه که میگویی فکر تو نیست، تحت تأثیر اکابر و اسلاف قرار گرفته ای و مطلب را قبول کرده ای، اگر عظمت آنها را دور بریزی میبینی یقین نداری، پس مواظبش باش. منشأهای خطای ذهن از نظر قرآن 1. پیروی از ظنّ و گمان 2. تقلید از گذشتگان 3. سرعت در قضاوت 4. هوای نفس 5. پیروی از کُبَراء است. برای مطالعه کامل تر مراجعه کنید به مجموعه آثار استاد شهید مطهری،ج4، ص489. [1]. مائده آیه 104. [2]. یونس آیه 66. [3]. قیامت آیه 3. [4]. قیامت آیه 4. [5]. قیامت آیه 5. [6]. جاثیه آیه 23.
اگر استدلال عقلی، وجود خدا را اثبات می کند، پس چرا همه خدا را قبول ندارند، در حالی که همه عاقل هستند؟
فرض شما در این بیان، این است که همه انسان ها تابع عقل هستند. در حالی که اصلا این گونه نیست!
چند نفر را می شناسید که سیگار می کشند، علیرغم اینکه از نظر عقلی سیگار کشیدن را غلط می دانند؟
خودتان چقدر تجربه کرده اید که یک غذایی را مضر بدانید و به دلیل خوشمزه بودن آن را میل کنید؟
آیا انسان ها همیشه تابع عقل و منطق هستند که بگوییم اگر مطلبی عقلانی بود، همه تسلیم آن می شدند؟
انسان ترکیبی از گرایشات و عقلانیت است. گرایشات در موارد بسیاری، انسان را به سمت پستی و تضاد با عقل می کشاند و انسان های بسیاری نیز، مسیر گرایش های پست را می روند.
به عنوان نمونه، یکی از عادت های زشت انسان ها، کنار گذاشتن عقل، و تبعیت از پدران است. و همین باعث می شود که عده زیادی خدا را قبول نکنند، علیرغم اینکه عقل خلاف مسیر این پدران را می گوید:
وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلی ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَی الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ؛[1] و چون به ایشان گویند که به آنچه خدا نازل کرده است و به پیامبر روی آورید، گویند: آن آیینی که پدران خود را بدان معتقد یافته ایم ما را بس است. حتی اگر پدرانشان هیچ نمی دانسته اند و راه هدایت نیافته بوده اند.
انسان های بسیاری به جای تبعیت از عقل و دانش، از ظن و گمان پیروی می کنند، و خلاف عقلانیت را مرتکب می شوند:
وَ ما یَتَّبِعُ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَکاءَ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ؛[2] آنان که سوای خدا را شریکان میخوانند، جز از گمان خویش پیروی نمیکنند و جز دروغ نمیگویند.
انسان های بسیار هواهای نفسانی و شهوات خود را تبعیت می کند و به حق پشت می کنند:
أَ یحَسَبُ الْانسَانُ أَلَّن نجَّمَعَ عِظَامَهُ؛[3] آیا انسان میپندارد که هرگز استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد؟! بَلیَ قَادِرِینَ عَلیَ أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ؛[4] آری قادریم که (حتّی خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتّب کنیم! (انسان شک در معاد ندارد). بَلْ یُرِیدُ الْانسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ؛[5] بلکه او میخواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت) در تمام عمر گناه کند.
أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ؛[6] هیچ دیدی آن کسی را که هوای نفس خود را خدای خود گرفت.
شهید مطهری این مطلب را این گونه بیان می کند:
آقای بیکن تذکر میدهد که بدان! بشر در معرض این خطا هست، پس این خطا را نکن. هواهای نفسانی در فکر و عقیده تأثیر دارد؛ گاهی آنچه که تو میگویی، زبان هوای نفست است نه زبان فکر و عقلت، متوجهش باش. متوجه بت بازار باش؛ این چیزی که میگویی تلقین اجتماع است نه فکر عقل تو، پس مواظبش باش. آنچه که میگویی فکر تو نیست، تحت تأثیر اکابر و اسلاف قرار گرفته ای و مطلب را قبول کرده ای، اگر عظمت آنها را دور بریزی میبینی یقین نداری، پس مواظبش باش.
منشأهای خطای ذهن از نظر قرآن 1. پیروی از ظنّ و گمان 2. تقلید از گذشتگان 3. سرعت در قضاوت 4. هوای نفس 5. پیروی از کُبَراء است.
برای مطالعه کامل تر مراجعه کنید به مجموعه آثار استاد شهید مطهری،ج4، ص489.
[1]. مائده آیه 104.
[2]. یونس آیه 66.
[3]. قیامت آیه 3.
[4]. قیامت آیه 4.
[5]. قیامت آیه 5.
[6]. جاثیه آیه 23.
- [سایر] اصول دین را باید عقلی قبول کرد. عقلی یعنی چه؟ چه جوری اثبات کنیم؟ روشهای اثبات خدا، معاد، نبوت، امامت، عدل؟ اصلا چه چیز را باید اثبات کرد( مثلا اثبات کنیم که پیامبر بوده یا اینکه اثبات کنیم که ایشان از طرف خدا بوده اند؟ چه چیز را باید اثبات کنیم)؛ آیا هر کسی تا جایی که ظرفیت دارد باید قبول کند، یعنی آیا نسبی است؟
- [سایر] آیا در قرآن کریم اثبات وجود خدا استدلال شده است؟
- [سایر] غنی بودن خدا را از نظر عقلی اثبات کنید؟
- [سایر] غنی بودن خدا را از نظر عقلی اثبات کنید؟
- [سایر] اگر کسی ادعا کند با دلایل عقلی وجود خدا را رد می کند، باید چه جوابی به او داد؟ آیا می شود با دلایل عقلی بر وجود خداوند چنین حرفی زد و چیزی خلاف آن با عقل اثبات کرد؟
- [سایر] این که خداوند عاقل است یعنی چه؟ و آیا این عقلی که برای ما تفسیر شده باید با عقل خداوند تفاوت داشته باشد؟
- [سایر] آیا شناخت قلبی (شناختی که عقل هیچ دخالتی در آن دارد ) قابل اثبات با استدلالات عقلی هست یا خیر؟ یعنی آیا می توان با استدلال ثابت کرد که چنین شناختی وجود دارد؟ شما به اشتباه به این پاسخ داده بودید که آیا می توان معرفت های قلبی را در قالب استدلالات عقلی بیان کرد یا خیر؟!!
- [سایر] آیا دلیلی عقلی بر اثبات وجود امام زمان وجود دارد؟ (اثبات برون دینی)
- [سایر] حکمت خدا را اثبات کنید. لطفا از هیچ صفت خدا به عنوان پیش فرض استفاده نکنید؛ مثل این که خدا بی نیاز است، یا این که خدا کار قبیح انجام نمی دهد، مگر این که قبل از استفاده از آن صفت آن را کاملاً با استدلال منطقی اثبات کنید.
- [سایر] خداوند را از راه عقلی می توان اثبات کرد؟ اگر جوابتان برهان وجوب و امکان است که بر اساس علیت است. خود قانون علیت چگونه اثبات می شود؟ اگر خداوند به طور قطعی قابل اثبات است، پس چرا برخی فیلسوفان غربی ملحد یا لاادری اند؟ امکانش هست روزی کسی پیدا شود که برای عدم وجود خدا برهان دهد؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر کسی به مرد یا زن مسلمانی که بالغ و عاقل و آزاد است نسبت زنا یا لواط بدهد؛ یا ولد الزنا بگوید و نتواند به طریق شرعی صحت نسبت را اثبات کند؛ باید هشتاد تازیانه از روی لباس به او بزنند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کافر یعنی کسی که خدا، یا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را قبول ندارد، یا برای خدا شریکی قرار می دهد بنابر احتیاط نجس است، هرچند به یکی از ادیان آسمانی، مانند آیین یهود و نصاری ایمان داشته باشد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر بعد از آنکه انسان با زنی ازدواج کرد؛ کسی بگوید آن زن شوهر داشته و زن بگوید نداشتم؛ چنانچه شرعا ثابت نشود که زن شوهر داشته؛ باید حرف زن را قبول کرد. ولی اگر آن شخص ثقه باشد و بگوید من او را عقد کرده ام و راهی بر اثبات ندارم؛ بنا بر احتیاط لازم نمی تواند زن مزبور را عقد کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که با سرمایه شرکت معامله می کند اگر ادعا کند سرمایه بدون سهل انگاری و زیاده روی تلف شده و طرف مقابل ادعا کند خیانت کرده ولی دلیلی برای اثبات گفتار خود نداشته باشد، چنانچه معامله کننده نزد حاکم شرع قسم بخورد باید حرف او را قبول کرد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] امانتدار و کسی که مال را امانت می گذارد هر دو باید (بالغ) و (عاقل) باشند، بنابراین اگر بچه نابالغ یا دیوانه مالی را نزد کسی امانت بگذارد صحیح نیست، همچنین نمی توان مالی را نزد بچه نابالغ یا دیوانه امانت گذارد، ولی اگر ممیز باشد و ولی او اجازه دهد می تواند امانت را قبول کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مشرک یعنی افرادی که خدایی غیر از خدای یگانه را بپرستند (بت پرست) یا برای خدا شریک قائل باشند و دو یا چند خدا را بپرستند، نجس می باشند ولی کسانی که وحدت خدای سبحان را قبول دارند و یکی از پیامبران الهی را قبول داشته باشند (یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان و صابئیان) پاک می باشند. و اهل کتاب اگر به واسطه تحریف در دین خود مشرک شده باشند حکم سایر مشرکین را دارند و نجس می باشند و همچنین کسانی که بی دین بوده و هیچ خدایی را قبول ندارند نجس می باشند. ناصبی ها نیز که دشمن ائمه اطهار(علیهم السلام) هستند نجس می باشند. خوارج و نیز مسلمانانی که مشرک شده باشند و حضرت علی(علیه السلام) را خدا بدانند یا یکی از ضروریات دین را انکار کنند به نحوی که به انکار خدا و رسول خدا برگردد نجس می باشند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مرد آزادی زنا کند، باید او را صد تازیانه بزنند و چنانچه سه مرتبه زنا کند، و در هر دفعه صد تازیانهاش بزنند باید در دفعه چهارم او را بکشند. ولی کسی که زن عقدی دائمی یا کنیز مملوک دارد و در حالی که بالغ و عاقل و آزاد بوده با او نزدیکی کرده و هر وقت هم بخواهد میتواند با او نزدیکی کند، اگر با زنیکه بالغه و عاقله است زنا کند باید او را سنگسار نمایند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر مرد آزادی زنا کند؛ باید اورا صد تازیانه بزنند و چنانچه سه مرتبه زنا کند و در هر دفعه صد تازیانه اش بزنند؛ در دفعه چهارم باید او را بکشند؛ ولی کسی که زن عقدی دائمی یا کنیز مملوک دارد و در حالی که بالغ و عاقل و آزاد بوده با او نزدیکی کرده و هر وقت هم بخواهد می تواند با او نزدیکی کند؛ اگر با زنی که بالغه و عاقله است زنا کند؛ باید او را سنگسار نمایند.
- [آیت الله بروجردی] اگر مرد آزادی زنا کند، باید او را صد تازیانه بزنند و چنانچه سه مرتبه زنا کند و در هر دفعه صد تازیانهاش بزنند، در دفعهی چهارم باید او را بکشند، ولی کسی که زن عقدی دائمی دارد و در حالی که بالغ و عاقل و آزاد بوده با او نزدیکی کرده و هر وقت هم بخواهد میتواند با او نزدیکی کند، اگر با زنی که بالغه و عاقله است زنا کند، باید او را سنگسار نمایند.
- [آیت الله خوئی] اگر مرد آزادی زنا کند، باید او را صد تازیانه بزنند و چنانچه سه مرتبه زنا کند، و در هر دفع صد تازیانهاش بزنند، در دفعة چهارم باید او را بکشند ولی کسی که زن عقدی دائمی یا کنیز مملوک دارد، و در حالی که بالغ و عاقل و آزاده بوده با او نزدیکی کرده، و هر وقت هم بخواهد میتواند با او نزدیکی کند، اگر با زنی که بالغه و عاقله است زنا کند باید او را سنگسار نمایند.