آنچه در پاسخ به این پرسش و سؤالات مشابه آن است در ابتدا باید توجه داشت، که تمام مواردی که در آفرینش انسان ها و موجودات دیگر به عنوان نابرابری لحاظ می شود ، تفاوتهایی است که در جهان وجود دارد، نه تبعیضها. فرق تفاوت و تبعیض آن است که در فرض تبعیض، چند موجود قرار دارند که همه شایستگی و حق یکسان دارند و به یکی داده می شود و به دیگری داده نمی شود یا کم تر داده می شود، اما در صورت تفاوت در آفرینش اصلاً حقی مطرح نیست تا بحث تبعیض به میان آید. در مورد آفرینش انسان، از ابتدا انسانی نبوده تا حقی مطرح باشد. بنابر این این تصور که از طرف خداوند حق انسان ها ادا نمی شود تصور صحیحی نیست. از طرف دیگر دلیلی وجود ندارد که خداوند بین آفریده ها تبعیض قائل شود یا ظلمی بر کسی روا دارد. چون تبعیض و ظلم یا ناشی از جهل است یا کمبود و نیاز و یا... در حالی که همه آفریده گان نسبت مساوی با خداوند داشته و همه آفریده او هستند و او از هر عیب و نقصی مبرا است. اگر هم نابرابری ها در جامعه انسانی و مربوط به خود انسان ها باشد این بحث مستقل و جدا گانه ای است. اما این که راز تفاوت های انسان ها برای چیست باید گفت: اشیاء از نظر خوبی و بدی اگر تنها و منفرد و مستقل از اشیای دیگر در نظر گرفته شوند، یک حکم دارند و اگر جزء یک نظام و به عنوان عضوی از اندام در نظر گرفته شوند، حکم دیگری پیدا می کنند، مثلاً اگر از ما بپرسند که خط راست بهتر است یا خط کج، ممکن است بگوییم خط راست بهتر از خط کج است، ولی اگر خط مورد سؤال جزئی از یک مجموعه شد، در یک مجموعه به طور مطلق، نه خط مستقیم پسندیده است و نه خط منحنی. وقتی که جهان را جمعاً مورد نظر قرار می دهیم، ناچاریم بپذیریم که در نظام کل و در توازن عمومی، وجود پستی ها و بلندی ها، فراز و نشیبها، تاریکی و روشنایی ها، همه لازم است . جهان چون چشم و خط و خال و ابروست ***که هر چیزش به جای خویش نیکو است اگر اختلاف و تفاوت وجود نداشته باشد، دیگر مجموعه و نظام مفهومی ندارد. شکوه و زیبایی جهان در تنوع و اختلافهای رنگارنگ آن است. قرآن کریم وجود اختلافها را از آیات و نشانههای قدرت الهی می شمرد. زشتی ها، نه تنها از این نظر ضروری می باشند که جزئی از مجموعه جهانند و نظام کل به وجود آنها بستگی دارد، بلکه از نظر نمایان ساختن و جلوه دادن به زیبایی ها نیز وجود آنها لازم است. اگر در جهان زشتی نبود، زیبایی هم نبود. اگر همه مردم زیبا بودند، هیچ کس زیبا نبود، همان طوری که اگر همه مردم زشت بودند، هیچ کس زشت نبود.[1] ممکن است این سؤال پیش آید: چرا زشت زیبا نشد و بالعکس؟ در پاسخ استاد مطهری می گوید: (خداوند متعال به هر موجودی همان وجود و همان اندازه از کمال و زیبایی را می دهد که میتواند بپذیرد. نقصانات از ناحیه ذات خود آنها است، نه از ناحیه فیض باری تعالی، نظیر خواص اَشکال هندسی که ذاتی موجودات است، مثلاً خاصیت مثلث این است که مجموعه زاویه هایش برابر با دو قائمه است و خاصیت مربع این است که مجموع زوایایش برابر با چهار قائمه است. معنایش این نیست که به آن، خاصیت دو قائمه و به این خاصیت چهار قائمه داشتن را اعطا کردهاند تا گفته شود چرا به مثلث ستم کرده اند. تفاوت موجودات جهان همین طور است. بوعلی سینا گفته است: خدا زردآلو را زردآلو نکرده بلکه زردآلو را ایجاد کرده است. زردآلو از باب مثال است، منظور همه موجودات است، خدا اشیا را آفریده از آنها ذاتاً اختلاف دارند. قرآن مجید این مطلب را با یک تمثیل بیان کرده و فرموده است: (أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَسَالَتْ أَوْدِیَةُ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رَّابِیاً؛[2] خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد، پس رودخانهها به اندازه (ظرفیت) خویش جاری شده و سیلاب کفی را بر خود حمل کرد.) یعنی رحمت فیض پروردگار هیچ موجود مستعدی را محروم نمی سازد و برای همه یکسان است، ولی استعداد و ظرفیت موجودات یکسان نیست. استعدادها مختلف است. هر ظرفی به قدری که گنجایش دارد، از رحمت خدا لبریز میگردد. پس هر موجودی، حق خود را که امکان داشته دریافت دارد، دریافت کرده است.)[3] نباید تصور کرد که خداوند یکی را که ممکن بود زیبا باشد، زشت قرار داد و دیگری را که ممکن بود زشت باشد، زیبا قرار داد و با قید قرعه و یا یک اراده تبعیض آمیز هر یک از آنها را انتخاب کرد، بلکه هر جزء از اجزای جهان تنها به همین جور که هست، امکان وجود داشته و خدا همان آفرینش را به آن داده است. اگر بخواهیم از دیدگاه علمی سخن گوییم، این گونه نمی توان گفت که هر ماده با توجه به ویژگی و شرایط خود از وجود و کمالات وجود برخوردار می شود. تفاوت هایی که در جهان مادی و طبیعی وجود دارد، براساس تفاوت در عناصر مادی است، مثلاً کسی که از نظر زیبایی یا زشتی، شکل و وضعی خاص دارد، بر اثر تفاوت ژنتیکی و عوامل محیطی و مادی وراثت و... است که هزاران مورد شناخته شده و یا ناشناخته در طبیعت در آنها دخالت دارد و یا حتی امور غیر مادی مانند نحوه آمیزش یا مواد و غذاهایی که پدر و مادر قبل از آمیزش، یا مادر بعد از آن در دوران جنینی تغذیه می کنند یا مانند تأثیر الکل و مواد اعتیادزا در شکل و حالت و وضع و سلامت و بهره هوشی و استعداد کودک که امروزه بدون تردید شناخته شده است. طبق این سخن فیض الهی از ناحیه خدا تمام است و او در حق هیچ موجودی تبعیض روا نمی دارد، بلکه موجودات هستند که به فراخور شأن و جایگاه و مرتبه خود و و قابلیت و استعداد و عوامل دیگر فیض الهی را می پذیرند و به اندازه استحقاق، در مرتبه ای از عالم هستی قرار می گیرند. در جهان خلقت آنچه که وجود دارد تبعیض نیست، بلکه تفاوت است، همان طور که ظرف یک لیتری نسبت به ظرف پنج لیتری مقدار کمتری آب در خود جای می دهد. آری هر موجودی در نظام هستی به میزان ظرفیت خود دریافت فیض می کند. در عین حال آنچه در پایان می تواند مکمل این پاسخ باشد و هرگونه اشکالی را برطرف کند، آن است که: نباید نگاهمان را فقط معطوف به دنیا و زندگی دنیا نماییم و همچنان این اشکال برای ما وجود داشته باشد که تفاوتها ربط به انسان ندارد. درست است که تفاوتهای ایجاد شده به سبب وراثت و محیط و... انسان نقشی در آنها ندارد، اما زندگی انسان که منحصر به این عالم نیست، بلکه این عالم تنها بخش کوچکی از حیات است و در مقابل حیات جاودانه و حقیقی بسیار ناچیز است. در این نگاه هر چه بیشتر از نعمتهای دنیا و کمالات هستی داده شده باشد، به همان اندازه دارای مسئولیت بیشتر باید باشد و در مقابل هر یک از نعمتهای الهی از او سؤال شود که آیا حق آن را به جا آورده است؟ اما آن که کمتر به او داده شده، سبکبارتر است. از طرف دیگر با توجه به روایات به دست می آید که خداوند بعضی از کاستی های دنیا را در عالم دیگر جبران می نماید و به هیچ بندهای ظلم روا نمی شود. به عنوان نمونه در روایتی آمده است که: معصوم می فرماید: (فقیران مؤمنین هفتاد سال زودتر از ثروتمندان وارد بهشت می شوند)[4] [1]. استاد مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 167 - 166، با تلخیص. [2]. رعد (13) آیه 17. [3]. استاد مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 172 - 171، با تلخیص. [4]. إرشاد القلوب إلی الصواب، ج1، ص: 159.
آنچه در پاسخ به این پرسش و سؤالات مشابه آن است در ابتدا باید توجه داشت، که تمام مواردی که در آفرینش انسان ها و موجودات دیگر به عنوان نابرابری لحاظ می شود ، تفاوتهایی است که در جهان وجود دارد، نه تبعیضها.
فرق تفاوت و تبعیض آن است که در فرض تبعیض، چند موجود قرار دارند که همه شایستگی و حق یکسان دارند و به یکی داده می شود و به دیگری داده نمی شود یا کم تر داده می شود، اما در صورت تفاوت در آفرینش اصلاً حقی مطرح نیست تا بحث تبعیض به میان آید. در مورد آفرینش انسان، از ابتدا انسانی نبوده تا حقی مطرح باشد.
بنابر این این تصور که از طرف خداوند حق انسان ها ادا نمی شود تصور صحیحی نیست.
از طرف دیگر دلیلی وجود ندارد که خداوند بین آفریده ها تبعیض قائل شود یا ظلمی بر کسی روا دارد. چون تبعیض و ظلم یا ناشی از جهل است یا کمبود و نیاز و یا... در حالی که همه آفریده گان نسبت مساوی با خداوند داشته و همه آفریده او هستند و او از هر عیب و نقصی مبرا است.
اگر هم نابرابری ها در جامعه انسانی و مربوط به خود انسان ها باشد این بحث مستقل و جدا گانه ای است.
اما این که راز تفاوت های انسان ها برای چیست باید گفت: اشیاء از نظر خوبی و بدی اگر تنها و منفرد و مستقل از اشیای دیگر در نظر گرفته شوند، یک حکم دارند و اگر جزء یک نظام و به عنوان عضوی از اندام در نظر گرفته شوند، حکم دیگری پیدا می کنند، مثلاً اگر از ما بپرسند که خط راست بهتر است یا خط کج، ممکن است بگوییم خط راست بهتر از خط کج است، ولی اگر خط مورد سؤال جزئی از یک مجموعه شد، در یک مجموعه به طور مطلق، نه خط مستقیم پسندیده است و نه خط منحنی. وقتی که جهان را جمعاً مورد نظر قرار می دهیم، ناچاریم بپذیریم که در نظام کل و در توازن عمومی، وجود پستی ها و بلندی ها، فراز و نشیبها، تاریکی و روشنایی ها، همه لازم است .
جهان چون چشم و خط و خال و ابروست ***که هر چیزش به جای خویش نیکو است
اگر اختلاف و تفاوت وجود نداشته باشد، دیگر مجموعه و نظام مفهومی ندارد. شکوه و زیبایی جهان در تنوع و اختلافهای رنگارنگ آن است. قرآن کریم وجود اختلافها را از آیات و نشانههای قدرت الهی می شمرد. زشتی ها، نه تنها از این نظر ضروری می باشند که جزئی از مجموعه جهانند و نظام کل به وجود آنها بستگی دارد، بلکه از نظر نمایان ساختن و جلوه دادن به زیبایی ها نیز وجود آنها لازم است.
اگر در جهان زشتی نبود، زیبایی هم نبود. اگر همه مردم زیبا بودند، هیچ کس زیبا نبود، همان طوری که اگر همه مردم زشت بودند، هیچ کس زشت نبود.[1]
ممکن است این سؤال پیش آید: چرا زشت زیبا نشد و بالعکس؟ در پاسخ استاد مطهری می گوید: (خداوند متعال به هر موجودی همان وجود و همان اندازه از کمال و زیبایی را می دهد که میتواند بپذیرد. نقصانات از ناحیه ذات خود آنها است، نه از ناحیه فیض باری تعالی، نظیر خواص اَشکال هندسی که ذاتی موجودات است، مثلاً خاصیت مثلث این است که مجموعه زاویه هایش برابر با دو قائمه است و خاصیت مربع این است که مجموع زوایایش برابر با چهار قائمه است. معنایش این نیست که به آن، خاصیت دو قائمه و به این خاصیت چهار قائمه داشتن را اعطا کردهاند تا گفته شود چرا به مثلث ستم کرده اند. تفاوت موجودات جهان همین طور است. بوعلی سینا گفته است: خدا زردآلو را زردآلو نکرده بلکه زردآلو را ایجاد کرده است.
زردآلو از باب مثال است، منظور همه موجودات است، خدا اشیا را آفریده از آنها ذاتاً اختلاف دارند. قرآن مجید این مطلب را با یک تمثیل بیان کرده و فرموده است:
(أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَسَالَتْ أَوْدِیَةُ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رَّابِیاً؛[2] خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد، پس رودخانهها به اندازه (ظرفیت) خویش جاری شده و سیلاب کفی را بر خود حمل کرد.)
یعنی رحمت فیض پروردگار هیچ موجود مستعدی را محروم نمی سازد و برای همه یکسان است، ولی استعداد و ظرفیت موجودات یکسان نیست. استعدادها مختلف است. هر ظرفی به قدری که گنجایش دارد، از رحمت خدا لبریز میگردد. پس هر موجودی، حق خود را که امکان داشته دریافت دارد، دریافت کرده است.)[3]
نباید تصور کرد که خداوند یکی را که ممکن بود زیبا باشد، زشت قرار داد و دیگری را که ممکن بود زشت باشد، زیبا قرار داد و با قید قرعه و یا یک اراده تبعیض آمیز هر یک از آنها را انتخاب کرد، بلکه هر جزء از اجزای جهان تنها به همین جور که هست، امکان وجود داشته و خدا همان آفرینش را به آن داده است. اگر بخواهیم از دیدگاه علمی سخن گوییم، این گونه نمی توان گفت که هر ماده با توجه به ویژگی و شرایط خود از وجود و کمالات وجود برخوردار می شود. تفاوت هایی که در جهان مادی و طبیعی وجود دارد، براساس تفاوت در عناصر مادی است، مثلاً کسی که از نظر زیبایی یا زشتی، شکل و وضعی خاص دارد، بر اثر تفاوت ژنتیکی و عوامل محیطی و مادی وراثت و... است که هزاران مورد شناخته شده و یا ناشناخته در طبیعت در آنها دخالت دارد و یا حتی امور غیر مادی مانند نحوه آمیزش یا مواد و غذاهایی که پدر و مادر قبل از آمیزش، یا مادر بعد از آن در دوران جنینی تغذیه می کنند یا مانند تأثیر الکل و مواد اعتیادزا در شکل و حالت و وضع و سلامت و بهره هوشی و استعداد کودک که امروزه بدون تردید شناخته شده است.
طبق این سخن فیض الهی از ناحیه خدا تمام است و او در حق هیچ موجودی تبعیض روا نمی دارد، بلکه موجودات هستند که به فراخور شأن و جایگاه و مرتبه خود و و قابلیت و استعداد و عوامل دیگر فیض الهی را می پذیرند و به اندازه استحقاق، در مرتبه ای از عالم هستی قرار می گیرند. در جهان خلقت آنچه که وجود دارد تبعیض نیست، بلکه تفاوت است، همان طور که ظرف یک لیتری نسبت به ظرف پنج لیتری مقدار کمتری آب در خود جای می دهد. آری هر موجودی در نظام هستی به میزان ظرفیت خود دریافت فیض می کند.
در عین حال آنچه در پایان می تواند مکمل این پاسخ باشد و هرگونه اشکالی را برطرف کند، آن است که: نباید نگاهمان را فقط معطوف به دنیا و زندگی دنیا نماییم و همچنان این اشکال برای ما وجود داشته باشد که تفاوتها ربط به انسان ندارد. درست است که تفاوتهای ایجاد شده به سبب وراثت و محیط و... انسان نقشی در آنها ندارد، اما زندگی انسان که منحصر به این عالم نیست، بلکه این عالم تنها بخش کوچکی از حیات است و در مقابل حیات جاودانه و حقیقی بسیار ناچیز است.
در این نگاه هر چه بیشتر از نعمتهای دنیا و کمالات هستی داده شده باشد، به همان اندازه دارای مسئولیت بیشتر باید باشد و در مقابل هر یک از نعمتهای الهی از او سؤال شود که آیا حق آن را به جا آورده است؟ اما آن که کمتر به او داده شده، سبکبارتر است. از طرف دیگر با توجه به روایات به دست می آید که خداوند بعضی از کاستی های دنیا را در عالم دیگر جبران می نماید و به هیچ بندهای ظلم روا نمی شود. به عنوان نمونه در روایتی آمده است که:
معصوم می فرماید: (فقیران مؤمنین هفتاد سال زودتر از ثروتمندان وارد بهشت می شوند)[4]
[1]. استاد مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 167 - 166، با تلخیص.
[2]. رعد (13) آیه 17.
[3]. استاد مطهری، مجموعه آثار، ج 1، ص 172 - 171، با تلخیص.
[4]. إرشاد القلوب إلی الصواب، ج1، ص: 159.
- [سایر] با توجه به چه آیاتی میتوان فهمید که چهره زشت در بهشت، زیبا میشود؟
- [سایر] با توجه به چه آیاتی میتوان فهمید که چهره زشت در بهشت، زیبا میشود؟
- [سایر] با توجه به چه آیاتی میتوان فهمید که چهره زشت در بهشت، زیبا میشود؟
- [سایر] آیا زشت و زیبا بودن انسان ها با عدالت خداوند در تضاد نیست؟
- [سایر] وجود تفاوتها و تبعیض چگونه با عدالت پروردگار قابل توجیه است؟ همچنین وجود بلایا و مصایب چه ضرورتی دارد؟ چرا خداوند یکی را روزی میدهد، دیگری را نه، یکی را زیبا و دیگری را زشت خلق میکند. یکی را هدایت میکند و دیگری را رها مینماید؟
- [سایر] چرا پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله در جنگها، زنهای زیبا را بدون عده 40 روز عقد می کرد؟
- [آیت الله خامنه ای] تبعیض در تقلید
- [سایر] آیا خدایی که برخی انسانها را زیبا نیافرید! خود میتواند زیبا باشد؟
- [سایر] هر چیزی رو خدا آفریده و از ابتدای هستی با آینده همه چیز را خدا آفریده یعنی خالق هر چیزی خداست، پس خدا رو کی آفریده؟
- [سایر] زشت ترین تلافی ها چیست؟
- [آیت الله مظاهری] توبه همجنس بازی فقط پشیمانی از گذشته و ترک آن عمل زشت است، و حرام است که نزد کسی، حتّی حاکم شرع خود را رسوا کند.
- [آیت الله مظاهری] توبه محتکر، پشیمانی از گذشته و تصمیم بر ترک آن کار زشت است، و جبران خسارت اقتصادی که بهواسطه احتکار به وجود آورده لازم نیست، گرچه سزاوار است.
- [آیت الله سیستانی] اگر با زنی که در عدّه طلاق رجعی است زنا کند ، آن زن بنابر احتیاط واجب بر او حرام میشود ، و اگر در عدّه متعه یا طلاق بائن ، یا عدّه وفات یا عدّه وطی شبهه باشد ، بعداً میتواند او را عقد نماید ، و معنای طلاق رجعی ، و طلاق بائن ، وعدّه متعه ، و عدّه وفات ، و عدّه وطی شبهه ، در احکام طلاق گفته خواهد شد .
- [آیت الله اردبیلی] سزاوار نیست پدر و مادر با تفاوت و تبعیض بین اولاد، مالی را به آنان ببخشند، مگر این که بعضی از آنها نیازمند یا دارای امتیازات عقلی و شرعی باشند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر زن یقین کند که شوهرش مرده و بعد از تمام شدن عدّه وفات شوهر کند، چنانچه معلوم شود شوهر او بعداً مرده است، باید از شوهر دوم جدا شود و در صورتی که آبستن باشد، به مقداری که در عدّه طلاق گفته شد، برای شوهر دوم عدّه طلاق و بعد برای شوهر اوّل عدّه وفات نگهدارد، و اگر آبستن نباشد، برای شوهر اوّل عدّه وفات احتیاطاً و برای شوهر دوم عدّه طلاق نگهدارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] زنای با زن شوهردار موجب حرمت ابدی نمیشود و همچنین اگر با زنی که در عدّه است زنا کند، آن زن بر او حرام ابدی نمیشود - خواه عدّه طلاق رجعی باشد یا طلاق بائن یا عدّه وفات یا عدّه متعه یا غیر آن - لذا بعد از عدّه میتواند با او ازدواج کند، البتّه اگر این کار در عدّه طلاق رجعی رخ داده احتیاط مستحبّ مؤکّد آن است که دیگر با این زن ازدواج ننماید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر زن یقین کند که شوهر او مرده و بعد از تمام شدن عدّه وفات شوهر کند، چنانچه معلوم شود شوهر او بعد مرده است، باید از شوهر دوم جدا شود و در صورتی که آبستن باشد، به مقداری که در عدّه طلاق گفته شد، برای شوهر دوم عدّه طلاق و بعد برای شوهر اوّل عدّه وفات نگهدارد و اگر آبستن نباشد، برای شوهر اوّل عدّه وفات و بعد برای شوهر دوم عدّه طلاق نگهدارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر زن یقین کند که شوهرش مرده و بعد از تمام شدن عده وفات، شوهر کند چنانچه معلوم شود شوهر او بعداً مرده است، باید از شوهر دوم جدا شود و در صورتی که آبستن باشد، به مقداری که در عده طلاق گفته شد مسأله 2153، برای شوهر دوم عده طلاق و بعد برای شوهر اول عده وفات نگهدارد; و اگر آبستن نباشد، برای شوهر اول عده وفات و بعد برای شوهر دوم عده طلاق نگهدارد.
- [امام خمینی] اگر زن یقین کند که شوهرش مرده و بعد از تمام شدن عده وفات شوهر کند،چنانچه معلوم شود شوهر او بعدا مرده است، باید از شوهر دوم جدا شود و در صورتی که آبستن باشد، به مقداری که در عده طلاق گفته شد برای شوهر دوم عده طلاق و بعد برای شوهر اول عده وفات نگهدارد، و اگر آبستن نباشد، برای شوهر اول عده وفات و بعد برای شوهر دوم عده طلاق نگهدارد.
- [آیت الله بهجت] اگر زن یقین کند که شوهرش مرده و بعد از تمام شدن عدّه وفات، شوهر کند، چنانچه معلوم شود شوهر او بعداً مرده است، باید از شوهر دوم جدا شود، و در صورتی که آبستن باشد، به مقداری که در عدّه طلاق گفته شد، برای شوهر دوم عدّه طلاق و بعد برای شوهر اول عدّه وفات نگاه دارد، و اگر آبستن نباشد، برای شوهر اول عدّه وفات و بعد برای شوهر دوم عدّه طلاق نگاه دارد.