اینکه پیامبر (ص) را صرفا یک بشر معمولی معرفی کنیم، مانند این است که از ترکیب "لا اله الا الله" فقط بخش اول را اخذ کنیم و بگوییم هیچ خدایی وجود ندارد و استثنای بعدی را نبینیم. آنجا که قرآن پیامبر (ص) را بشری معمولی معرفی می کند، در پی آن مطلبی ذکر می کند که رمز تفاوت های پیامبر (ص) با دیگران را نشان می دهد و ندیدن آن، کفر به قرآن و خدا است: (قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ[کهف/110] بگو: من فقط بشری هستم مثل شما (امتیازم این است که) به من وحی می شود.) از همین امتیاز است که پیامبر (ص) دارای علم غیب نیز می باشد، چرا که علم غیب در اختیار خداست و با وحی پیامبران را از غیب بهره مند می کند: (عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً * إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ[جن/26-27] دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی سازد مگر رسولانی که آنان را برگزیده.) و از همین امتیاز است که سخنان رسول (ص) هیچ انحراف و اعوجاجی ندارد، و دارای عصمت است. چون همه آن وحی است: (وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی[نجم/3-4] و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید آنچه می گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست!) و به همین دلیل است که ما باید بی چون و چرا از دستورات رسول اکرم (ص) اطاعت کنیم و هر دستور رسول (ص) را دستور خدا بدانیم: (مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ[نساء/80] کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده.) پیامبر (ص) را باید بشری عادی دید، تا الگو و اسوه ای برای ما باشد و بدانیم که هر راهی او رفته، ما نیز می توانیم برویم: (لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[احزاب/21] سلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود.) و از سویی نیز تصور نکنیم که او باید کارهای خارق العاده انجام دهد و غذا خوردن و بازار رفتن او برایمان عجیب باشد: (وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشی فِی الْأَسْواقِ[فرقان/7] و گفتند: چرا این پیامبر غذا می خورد و در بازارها راه می رود؟) چنین رسولی را باید اطاعت کرد و از سنت جاهلانه پیشینیان دوری کرد تا دچار حال اسف بار نشویم: (یا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ[یس/30] افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می کردند!) به هر حال رسول چون در طول خدا قرار دارد، یعنی تبعیت از او، همان تبعیت از خدای متعال است، شانی عالی دارد و صاحب ولایت می باشد: (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ[مائده/55] سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند همانها که نماز را برپا می دارند، و در حال رکوع، زکات می دهند.) اما کسانی که رسول را در عرض خدا قرار می دهد، و انتظاراتی خلاف خواسته خدا، از او دارند، با نهیب الهی و اعتراض رسول مواجه می شوند که رسول هر چه دارد، از ارتباطش با خدا دارد و بدون این ارتباط صاحب هیچ شانی نیست: (قُلْ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدی خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ لا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یُوحی إِلَیَّ[انعام/50] بگو: من نمی گویم خزاین خدا نزد من است و من، (جز آنچه خدا به من بیاموزد،) از غیب آگاه نیستم! و به شما نمی گویم من فرشته ام تنها از آنچه به من وحی می شود پیروی می کنم.)
اینکه پیامبر (ص) را صرفا یک بشر معمولی معرفی کنیم، مانند این است که از ترکیب "لا اله الا الله" فقط بخش اول را اخذ کنیم و بگوییم هیچ خدایی وجود ندارد و استثنای بعدی را نبینیم.
آنجا که قرآن پیامبر (ص) را بشری معمولی معرفی می کند، در پی آن مطلبی ذکر می کند که رمز تفاوت های پیامبر (ص) با دیگران را نشان می دهد و ندیدن آن، کفر به قرآن و خدا است:
(قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ[کهف/110] بگو: من فقط بشری هستم مثل شما (امتیازم این است که) به من وحی می شود.)
از همین امتیاز است که پیامبر (ص) دارای علم غیب نیز می باشد، چرا که علم غیب در اختیار خداست و با وحی پیامبران را از غیب بهره مند می کند:
(عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً * إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ[جن/26-27] دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی سازد مگر رسولانی که آنان را برگزیده.)
و از همین امتیاز است که سخنان رسول (ص) هیچ انحراف و اعوجاجی ندارد، و دارای عصمت است. چون همه آن وحی است:
(وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی[نجم/3-4] و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید آنچه می گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست!)
و به همین دلیل است که ما باید بی چون و چرا از دستورات رسول اکرم (ص) اطاعت کنیم و هر دستور رسول (ص) را دستور خدا بدانیم:
(مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ[نساء/80] کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده.)
پیامبر (ص) را باید بشری عادی دید، تا الگو و اسوه ای برای ما باشد و بدانیم که هر راهی او رفته، ما نیز می توانیم برویم:
(لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[احزاب/21] سلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود.)
و از سویی نیز تصور نکنیم که او باید کارهای خارق العاده انجام دهد و غذا خوردن و بازار رفتن او برایمان عجیب باشد:
(وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشی فِی الْأَسْواقِ[فرقان/7] و گفتند: چرا این پیامبر غذا می خورد و در بازارها راه می رود؟)
چنین رسولی را باید اطاعت کرد و از سنت جاهلانه پیشینیان دوری کرد تا دچار حال اسف بار نشویم:
(یا حَسْرَةً عَلَی الْعِبادِ ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ[یس/30] افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می کردند!)
به هر حال رسول چون در طول خدا قرار دارد، یعنی تبعیت از او، همان تبعیت از خدای متعال است، شانی عالی دارد و صاحب ولایت می باشد:
(إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ[مائده/55] سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند همانها که نماز را برپا می دارند، و در حال رکوع، زکات می دهند.)
اما کسانی که رسول را در عرض خدا قرار می دهد، و انتظاراتی خلاف خواسته خدا، از او دارند، با نهیب الهی و اعتراض رسول مواجه می شوند که رسول هر چه دارد، از ارتباطش با خدا دارد و بدون این ارتباط صاحب هیچ شانی نیست:
(قُلْ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدی خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ لا أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یُوحی إِلَیَّ[انعام/50] بگو: من نمی گویم خزاین خدا نزد من است و من، (جز آنچه خدا به من بیاموزد،) از غیب آگاه نیستم! و به شما نمی گویم من فرشته ام تنها از آنچه به من وحی می شود پیروی می کنم.)
- [سایر] آیا پیروی از سنت پیامبر(ص) از علل انحطاط و عقب ماندگی مسلمانان است؟
- [سایر] قرآن تحریف نشده، اما درباره سنت پیامبر (ص) اختلاف زیاد است. آیا بهتر نیست غیر قرآن (سنت)را رها کنیم؟
- [سایر] با توجه به اینکه خداوند در قرآن با پیامبر اکرم( ص) معمولا با لفظ خطابی یا ندایی یا امری صحبت کرده است. آیا در قرآن آیه ای میتوان یافت که خداوند با پیامبر (ص) غیر خطابی ( غیابی) صحبت کرده باشد.
- [سایر] آیا می شود فردی که اهل سنت باشد و تنها به پیامبر اعتقاد داشته و از هیچ یک از مذاهب اهل سنت پیروی نکند؟
- [سایر] دختر پیامبر (ص) فاطمه زهرا (س) چگونه به شهادت رسیدند؟
- [سایر] پیامبر ص شیعه بودند یا سنی؟
- [سایر] توسل چیست؟ آیا در قرآن و سنت پیامبر (ص) و سیرۀ اهل بیت (ع) و صحابه و مسلمانان، دلیلی بر جواز و مشروعیت آن وجود دارد؟
- [سایر] توسل چیست؟ آیا در قرآن و سنت پیامبر(ص) و سیره اهل بیت(ع) و صحابه و مسلمانان، دلیلی بر جواز و مشروعیت آن وجود دارد؟
- [سایر] چرا در کلمه شهادت باید شهادت دهیم که محمد(ص) پیامبر است؟ و از دیگر پیامبران نامی نمیبریم؟
- [سایر] وهابیونی که اعتبار احادیث را انکار کرده و تنها قرآن را حجت می دانند و پیروی از پیامبر (ص) را تنها در محدوده مضامین قرآن واجب می دانند و بعضاً به عصمت پیامبر اعتقاد ندارند مرتد محسوب می شوند؟ نجس هستند یا نه؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] معیار در شهرها شهرهای معمولی است و اگر شهری زیاد در گودی یا در بلندی قرار گرفته باشد باید مطابق شهرهای معمولی با آن رفتار کرد، یعنی ببینیم چه اندازه مسافت سبب می شود که در شهرهای معمولی انسان صدای اذان شهر را نشنود و اهالی شهر او را نبینند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله نوری همدانی] اول ماه به تلگراف ثابت نمی شود ، مگر انسان بداند که تلگراف از روی حکم حاکم شرع یا شهادت دو مرد عادل بوده است .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اول ماه به تلگراف ثابت نمی شود؛ مگر انسان بداند که تلگراف از روی شهادت دو مرد عادل یا از راه دیگری بوده که شرعا معتبر است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اول ماه به تلگراف ثابت نمیشود، مگر انسان بداند که تلگراف از روی شهادت دو مرد عادل یا از راه دیگری بوده که شرعاً معتبر است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اول ماه به " تلگرام " ثابت نمی شود، مگر این که انسان بداند که اگر " تلگرام " از روی حکم حاکم شرع یا شهادت دو مرد عادل بوده است.
- [آیت الله خوئی] اول ماه به تلگراف ثابت نمیشود، مگر انسان بداند که تلگراف از روی شهادت دو مرد عادل یا از راه دیگری بوده که شرعاً معتبر است.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر انسان شک کند که کثیر الشک شده یا نه، باید به دستور شک عمل نماید وکثیر الشک تا وقتی یقین نکند که به حال معمولی مردم برگشته باید به شک خود اعتنا نکند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر انسان شک کند که کثیرالشک شده یا نه باید به دستور شک عمل نماید و کثیرالشک تا وقتی یقین نکند که به حال معمولی مردم برگشته باید به شک خود اعتنا نکند