قرآن تحریف نشده، اما درباره سنت پیامبر (ص) اختلاف زیاد است. آیا بهتر نیست غیر قرآن (سنت)را رها کنیم؟
در جواب به این سوال باید به چند مساله توجه کرد: 1- آیا در هر جایی که اختلافی را مشاهده می کنیم، باید صورت مساله را پاک کنیم و با رد هر دو طرف اختلاف خیال خودمان را راحت کنیم؟ اگر چنین راهی درست باشد، باید دقت کنیم که قبل از پذیرفتن قرآن و اسلام نیز اختلافاتی وجود دارد. پس چرا اسلام را بپذیریم؟ و بعد از پذیرفتن قرآن نیز، اگر چه در الفاظ قرآن اختلافی وجود ندارد، اما در تفسیر و معنای قرآن اختلافاتی شاهد هستیم؛ آن اختلافات را چه می کنیم؟بنابراین اینکه در هر اختلافی صورت مساله را پاک کنیم، قطعا راه حل درست و صحیحی نیست. و به هیچ عنوان منطقی نمی باشد. علاوه بر اینکه با دقت روشن می شود، موضع سکوت در اختلافات، خود یک نوع موضع گیری است: (وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ ائْذَنْ لی‌ وَ لا تَفْتِنِّی أَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ؛[توبه/49] بعضی از آنان می ‌گویند: مرا رخصت ده و به گناه مینداز. آگاه باش که اینان خود در گناه افتاده ‌اند و جهنم بر کافران احاطه دارد.) 2- کسی که سنت را رها کند، قطعا نمی تواند به قرآن عمل کند. چون قرآن دستور صریح به اخذ سنت داده است. در حالی که علم خدا به آینده و همگانی بودن قرآن برای بشر، نشان می دهد که ما نیز به اتخاذ سنت امر شده ایم: (ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛[حشر/7] هر چه پیامبر به شما داد بستانید، و از هر چه شما را منع کرد اجتناب کنید.) قرآن، سنت و سیره رسول را ملازم همیشگی قرآن کرده است، چون کتاب را به تعلیم رسول (ص) گره زده است، علاوه بر اینکه تزکیه و تعلیم حکمت نز بر عهده رسول است: (أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ؛[بقره/151] در میان شما پیامبری از خودتان فرستادیم، که او آیات ما را بر شما می ‌خواند و پاکتان می‌ کند و احکام و اخلاق به شما تعلیم می ‌دهد و آنچه ندانسته ‌اید می ‌آموزد.)  3- کسی که به قرآن اعتماد کرده باید دقت کند که قرآن را از مسیر تاریخ دریافت کرده است. و تاریخ می تواند مطلبی را صحیح و سالم به انسان منتقل سازد. این صحت و اطمینان به دلیل تواتر تاریخی در قرآن، صد در صد است، و اگر چه در سنت این صحت صد در صدی را نداریم، اما در سنت نیز متواترات وجود دارد. و مطالب مسلمی یافت می شود که هیچ مسلمان و غیر مسلمانی در آنها شک ندارد. و در بعضی از مواردی که شک و شبهه نیز به وجود آمده، شک و شبهه منشا علمی ندارد. بلکه ریشه در گرایشات غلط و عدم حق پذیری دارد. به عنوان نمونه آن جا که بحث از تعداد رکعات نماز و ... است، هیچ کس شک ندارد، چون متواتر است. و آن جا که بحث از خلافت است، تواتر غدیر، نور می تاباند، اما کسی که می خواهد پشت کند و نبیند، در مقابل متواتر نیز تسلیم نخواهد شد. و هزار بهانه برای فرار از آن می جوید. و این سنت الهی است که پشت کنندگان را به گمراهی بیشتر جریمه می کند، تا آنجا که راهی برای فهم نمی یابند: (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَفْقَهُونَ؛[منافقون/3] این بخاطر آن است که نخست ایمان آوردند سپس کافر شدند از این رو بر دلهای آنان مهر نهاده شده، و حقیقت را درک نمی ‌کنند!)  4- آنجا که در یافتن سنت، شبهه علمی وجود دارد، آن جا نیز بی پاسخ رها نشده و راه مسدود نیست. و جواب همان است که ما در جای جای زندگیمان استفاده می کنیم. انسان به خوبی می داند که در هنگام مریضی باید به طبیب مراجعه کند. اما آیا در هر نسخه ای که پزشک برای او نوشته، علم و یقینی دارد؟ آیا پزشکان در نسخه نویسی اشتباه نمی کنند؟ بشر با این احتمال خطا چه می کند؟ آیا یقینیات خود را به دلیل این احتمال خطاها کنار می گذارد؟ یا اینکه با توسل به اصول مسلم، در این وادی ناگزیر گام برداشته و لغزش و خطا را با اصول قطعی چاره می کند؟ در سنت نیز همین است، باید به اصول مسلم قرآنی و متواترات سنت چنگ زد و با آن ها راه را روشن نمود و گام های بعدی را برداشت. کسی که چنین می کند، مجتهد خوانده می شود و مجتهدی که بر جایگاه صحیح نشسته باشد، و سعی خود را نموده باشد و برای دیدن حقایق چشمهایش را درست باز کرده باشد، به فرض خطا نیز معذور است. و علم حدیث شناسی با معیارهای دقیقی می تواند به جوینگان حقیقت، سنت راستین پیامبر (ص) را نشان دهد. بنابراین روشن می شود که احتمال عدم صحت سنت نقل شده، ما را به دقت بیشتر دعوت می کند. و آن که به این بهانه سنت را رها می کند، از چاله ای کوچک، به چاه ویل فرار کرده است.
عنوان سوال:

قرآن تحریف نشده، اما درباره سنت پیامبر (ص) اختلاف زیاد است. آیا بهتر نیست غیر قرآن (سنت)را رها کنیم؟


پاسخ:

در جواب به این سوال باید به چند مساله توجه کرد:

1- آیا در هر جایی که اختلافی را مشاهده می کنیم، باید صورت مساله را پاک کنیم و با رد هر دو طرف اختلاف خیال خودمان را راحت کنیم؟ اگر چنین راهی درست باشد، باید دقت کنیم که قبل از پذیرفتن قرآن و اسلام نیز اختلافاتی وجود دارد. پس چرا اسلام را بپذیریم؟ و بعد از پذیرفتن قرآن نیز، اگر چه در الفاظ قرآن اختلافی وجود ندارد، اما در تفسیر و معنای قرآن اختلافاتی شاهد هستیم؛ آن اختلافات را چه می کنیم؟بنابراین اینکه در هر اختلافی صورت مساله را پاک کنیم، قطعا راه حل درست و صحیحی نیست. و به هیچ عنوان منطقی نمی باشد.

علاوه بر اینکه با دقت روشن می شود، موضع سکوت در اختلافات، خود یک نوع موضع گیری است:
(وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ ائْذَنْ لی‌ وَ لا تَفْتِنِّی أَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ؛[توبه/49] بعضی از آنان می ‌گویند: مرا رخصت ده و به گناه مینداز. آگاه باش که اینان خود در گناه افتاده ‌اند و جهنم بر کافران احاطه دارد.)

2- کسی که سنت را رها کند، قطعا نمی تواند به قرآن عمل کند. چون قرآن دستور صریح به اخذ سنت داده است. در حالی که علم خدا به آینده و همگانی بودن قرآن برای بشر، نشان می دهد که ما نیز به اتخاذ سنت امر شده ایم:
(ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛[حشر/7] هر چه پیامبر به شما داد بستانید، و از هر چه شما را منع کرد اجتناب کنید.)
قرآن، سنت و سیره رسول را ملازم همیشگی قرآن کرده است، چون کتاب را به تعلیم رسول (ص) گره زده است، علاوه بر اینکه تزکیه و تعلیم حکمت نز بر عهده رسول است:
(أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ؛[بقره/151] در میان شما پیامبری از خودتان فرستادیم، که او آیات ما را بر شما می ‌خواند و پاکتان می‌ کند و احکام و اخلاق به شما تعلیم می ‌دهد و آنچه ندانسته ‌اید می ‌آموزد.)

 3- کسی که به قرآن اعتماد کرده باید دقت کند که قرآن را از مسیر تاریخ دریافت کرده است. و تاریخ می تواند مطلبی را صحیح و سالم به انسان منتقل سازد. این صحت و اطمینان به دلیل تواتر تاریخی در قرآن، صد در صد است، و اگر چه در سنت این صحت صد در صدی را نداریم، اما در سنت نیز متواترات وجود دارد. و مطالب مسلمی یافت می شود که هیچ مسلمان و غیر مسلمانی در آنها شک ندارد. و در بعضی از مواردی که شک و شبهه نیز به وجود آمده، شک و شبهه منشا علمی ندارد. بلکه ریشه در گرایشات غلط و عدم حق پذیری دارد. به عنوان نمونه آن جا که بحث از تعداد رکعات نماز و ... است، هیچ کس شک ندارد، چون متواتر است. و آن جا که بحث از خلافت است، تواتر غدیر، نور می تاباند، اما کسی که می خواهد پشت کند و نبیند، در مقابل متواتر نیز تسلیم نخواهد شد. و هزار بهانه برای فرار از آن می جوید.

و این سنت الهی است که پشت کنندگان را به گمراهی بیشتر جریمه می کند، تا آنجا که راهی برای فهم نمی یابند:
(ذلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَفْقَهُونَ؛[منافقون/3] این بخاطر آن است که نخست ایمان آوردند سپس کافر شدند از این رو بر دلهای آنان مهر نهاده شده، و حقیقت را درک نمی ‌کنند!)

 4- آنجا که در یافتن سنت، شبهه علمی وجود دارد، آن جا نیز بی پاسخ رها نشده و راه مسدود نیست. و جواب همان است که ما در جای جای زندگیمان استفاده می کنیم. انسان به خوبی می داند که در هنگام مریضی باید به طبیب مراجعه کند. اما آیا در هر نسخه ای که پزشک برای او نوشته، علم و یقینی دارد؟ آیا پزشکان در نسخه نویسی اشتباه نمی کنند؟ بشر با این احتمال خطا چه می کند؟ آیا یقینیات خود را به دلیل این احتمال خطاها کنار می گذارد؟ یا اینکه با توسل به اصول مسلم، در این وادی ناگزیر گام برداشته و لغزش و خطا را با اصول قطعی چاره می کند؟

در سنت نیز همین است، باید به اصول مسلم قرآنی و متواترات سنت چنگ زد و با آن ها راه را روشن نمود و گام های بعدی را برداشت. کسی که چنین می کند، مجتهد خوانده می شود و مجتهدی که بر جایگاه صحیح نشسته باشد، و سعی خود را نموده باشد و برای دیدن حقایق چشمهایش را درست باز کرده باشد، به فرض خطا نیز معذور است.
و علم حدیث شناسی با معیارهای دقیقی می تواند به جوینگان حقیقت، سنت راستین پیامبر (ص) را نشان دهد.
بنابراین روشن می شود که احتمال عدم صحت سنت نقل شده، ما را به دقت بیشتر دعوت می کند. و آن که به این بهانه سنت را رها می کند، از چاله ای کوچک، به چاه ویل فرار کرده است.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین