با سلام وعرض خسته نباشی ما از کجا بدانیم که دین ومذهب پیغمبر(ص) ما شیعه بوده وسنی نبوده با تشکر پاسخ: پیامبر خدا و امامان شیعه همواره مردم را تشویق به تفکر و پذیرش مطالب از روی استدلال و همراه با مطالعه و تحقیق نمودهاند. قرآن نیز در آیات متعددی انسانها را تحقیق و جستجو و تفکر فرا خوانده است. مطالعه منابع تاریخی، روایی و تفسیری بیان کننده واقعیتهای موجود در عصر نبوی است که اگر به دور از تعصبهای جاهلانه مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند، انسان منصف را به گرایشهای فکری پیامبر و اشارات قرآن مبنی بر هدایت جامعه بشری با الگو گرفتن از امیرمومنان علی بن ابی طالب و امامان معصوم از نسل ایشان رهنمون میسازد. در ادامه به گوشهای از سخنان پیامبر خدا که نشان دهنده سمت و سوی افکار ایشان است اشاره میشود: 1. حدیث سفینه: از جمله احادیث مشهور میان مسلمانان شیعه و سنی، حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله است که در آن اهل بیت خود را به عنوان کشتی نجات (سفینه) امت اسلامی معرفی می نماید. این حدیث به طرق مختلف و تعابیر گوناگون در کتب معتبر حدیثی شیعه وارد شده است. به عنوان نمونه شیخ طوسی در کتاب امالی خود این روایت را از طریق ابوذر غفاری نقل می کند: (...حَدَّثَنَا صَالِحُ بْنُ أَبِی الْأَسْوَدِ، عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ، عَنْ حَنَشِ بْنِ الْمُعْتَمِرِ، عَنْ أَبِی ذَرٍّ، عَنِ النَّبِیِّ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)، قَالَ: إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ). (... ابوذر از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: مَثَل اهل بیت من در میان شما مانند کشتی حضرت نوح است، هر کس به این کشتی داخل شود نجات می یابد، و هر کس سوار نشود و از آن دوری و تخلف ورزد غرق و نابود می گردد). حاکم نیشابوری، محدث بزرگ اهل سنت نیز به نقل این حدیث در کتاب خود می پردازد:( قال رسول الله: مَثَلُ اهل بیتی مَثَل سفینة نوح، من رکبها نجی و من تخلّف عنها غَرِق) :( مَثَل اهل بیتم در بین شما همانند کشتی نوح در میان قوم نوح است، هر کس سوار بر آن شود نجات یافته و هرکس از آن تخلف کند غرق می شود.) 2. حدیث ثقلین: حدیثی مشهور و متواتر از پیامبر خدا درباره لزوم پیروی از قرآن کریم و اهل بیت پیامبر پس از آن حضرت. بنابر این حدیث، پس از درگذشت پیامبر(ص)، باید به قرآن و اهل بیت تمسک جست و این دو منبع، همواره در کنار یکدیگرند. صحّت انتساب این حدیث به پیامبر(ص) را همه مسلمانان، شیعه و سنی، پذیرفته و حدیث را در کتابهای حدیثی خود آوردهاند. شیعیان با تکیه بر این حدیث لزوم امامت و عصمت امامان و نیز دوام امامت در همه زمانها را ثابت میکنند. این حدیث در نقلهای مختلف، با عبارتهای گوناگون آمده است که محتوای همه آنها یکی است. در اصول کافی که از کتب اربعه و اصلی شیعه است، آمده است: (...إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی...). ترجمه: من در میان شما دو چیز باقی میگذارم که اگر آنها را دستاویز قرا دهید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند.ای مردم بشنوید من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد میشوید؛ پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد، یعنی کتاب خدا و اهل بیتم. سنن نسائی از صحاح سته اهل سنت این حدیث را چنین نقل میکند:(... کأنی قد دعیت فاجبت، انی قد ترکت فیکم الثقلین احدهما اکبر من الآخر، کتاب الله و عترتی اهل بیتی، فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض...). ترجمه: زمان وفات من نزدیک شده است. من در میان شما دو شیء گرانبها باقی میگذارم که یکی بزرگتر از دیگری است، کتاب خدا و عترتم که همان اهل بیت(ع) است. پس بنگرید که چگونه با آن دو رفتار میکنید که آن دو از هم جدا نمیشوند تا آنکه در کنار حوض بر من وارد شوند. 3. حدیث منزلت: در باره این حدیث توضیح بیشتری داده شده و جوانب مسئله نیز بیان میشود: از جمله براهین برتری امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) بر سایر صحابه و از دلایل اثبات امامت و خلافت آن حضرت حدیثی است که نزد علمای اسلام به نام حدیث منزلت معروف است. رسول الله (ص) به مناسبت های مختلف علی (ع) را نسبت به خود در منزلت و مقام هارون برای موسی معرفی نموده و بدو فرموده است: انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی. یعنی : تو برای من در مقام و منزلت هارون از موسی هستی جز اینکه بعد از من پیغمبری نخواهد بود و با این سخن به همه خاطر نشان کرد که مانند هارون برای موسی، علی هم برادر و وزیر و معتمد و معاون و خلیفه من است و هیچ یک از خویشان و یاران من به قدر علی به من نزدیک نیستند. در ادامه چند صورت از حدیث منزلت با اشاره به موارد و مناسبات صدور آن نقل می گردد: 1) رسول الله (ص) بعد از ورود به مدینه برای تحکیم وحدت در امت اسلامی و ایجاد انس و الفت بین مهاجرین و انصار مسلمانان را با یکدیگر برادر ساخت و علی را به برادری خویش اختصاص داد . عبدالله بن عباس حدیث ذیل را در این باره روایت کرده است: (لما آخی النبی بین اصحابه من المهاجرین و الانصار فلم یواخ بین علی بن ابی طالب علیه السلام و بین احد منهم خرج مغضبا حتی اتی جدولا فتوسد ذراعه... الی ان قال له: قم فما صلحت ان تکون الا ابا تراب . اغضبت علی حین واخیت بین المهاجرین و الانصار و لم اواخ بینک و بین احد منهم؟ اما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لیس بعدی نبی. الا من احبک حف بالامن و الایمان و من ابغضک اماته الله میتة الجاهلیة و حوسب بعمله فی الاسلام. یعنی: وقتی که پیامبر (ص) بین اصحاب خود از مهاجرین و انصار پیوند برادری بست و علی بن ابی طالب (ع) را با هیچ یک از ایشان برادر نساخت علی خشمگین از مسجد بیرون رفت تا به جدولی (نهری خشک) رسید ذراع (آرنج) خود را زیر سر گذاشته (استراحت نمود. رسول الله (ص) وقتی او را نیافت در پی او رفت تا علی را در جدول روی خاک خفته یافت) پس بدو فرمود: برخیز که شایسته ترین نام برای تو آن است که ابوتراب باشی. آیا بر من خشمگین شدی که بین مهاجرین و انصار پیوند برادری بستم و ترا به هیچ کدام از ایشان برادر نساختم؟ آیا خشنود نیستی که برای من در مقام و منزلت هارون برای موسی باشی (برادر و جانشین) جز این که بعد از من پیغمبری نخواهد بود؟ هان ای علی! هر کس ترا دوست بدارد امن و امان از هر سو او را فرا می گیرد و هر کس دشمن تو باشد خدا او را به مرگی چون مرگ بت پرستان بمیراند و به عملش در اسلام حسابرسی و بازجوئی خواهد شد. این حدیث را طبرانی در المعجم الکبیر (به نقل سید مرتضی فیروزآبادی در فضائل الخمسة فی الصحاح الستة، 1/311) محب طبری مشروحا در الریاض النضرة (1/13)، نورالدین هیثمی در مجمع الزوائد (9/110) و علی متقی در کنز العمال (12/1175) روایت کرده اند. 2) حدیث ذیل از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده که ترجمه آن چنین است: (رسول الله (ص) اراده فرمود با او برای جهاد عازم یکی از غزوات شویم. پس جعفر را پیش خواند و امر کرد در مدینه به جای او باقی بماند. جعفر گفت: ای فرستاده خدا. من هرگز بعد از تو نمی توانم در مدینه بمانم. پس مرا پیش خواند و پیش از اینکه سخنی بگویم سوگند داد در مدینه به جانشینی او بمانم. من به گریه افتادم. فرمود چرا گریه می کنی ای علی؟ گفتم: ای فرستاده خدای سه امر است که مرا می گریاند. تنها یک سبب نیست. نخست آنکه فردا قریش می گویند: علی چه زود از همراهی پسر عمش سرباز زد و او را تنها گذاشت. دیگر این که می خواستم در جهاد فی سبیل الله حاضر باشم. خدای می فرماید: و لا یطؤن موطئا یغیظ الکفار الخ (توبه، 120)، یعنی: اهل مدینه و اعرابی که در اطراف ایشانند نباید که همراه رسول الله نروند و نباید جان خود را از جان او عزیزتر بشمرند. زیرا هیچ تشنگی و ماندگی و گرسنگی در راه خدای به ایشان نمی رسد و پای بر زمینی که موجب غیظ کفار گردد نمی گذارند و هیچ گزندی به دشمن نمی رسانند مگر آن که خدای در برابر هر یک از آنها عمل صالحی می نویسد... می خواستم به اجر جهاد برسم. موجب دیگری که مرا می گریاند آن است که می خواستم در این غزوه از فضل خدا (غنیمت) بهره ور گردم رسول الله (ص) فرمود: اما این که گفتی قریش خواهد گفت : علی چه زود از یاری پسر عم خود باز ایستاد و او را خوار گذاشت، همانا تو به من تأسی کرده ای قریش مرا هم ساحر و کاهن و کذاب خواندند. اما این که گفتی خواستار اجر جهادی (اما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی؟ آیا خشنود نمی شوی که برای من در مقام و منزلت هارون برای موسی باشی (برادر و خلیفه) جز اینکه بعد از من پیغمبری نیست. و اما این که گفتی فضل (غنیمت) خدا را می جوئی این دو بار فلفل است که از یمن برای ما آورده اند. آن را بفروش و تو و فاطمه از بهای آن بهره مند شوید تا خداوند فضل و نعمت خود را به شما برساند. به هر صورت امور مدینه جز با من یا تو به صلاح نمی انجامد) . این حدیث را بزاز و ابوبکر عاقولی و ابن مردویه اصفهانی و حاکم نیشابوری روایت کرده و حاکم آن را صحیح دانسته است. همچنین سیوطی در الدر المنثور تفسیر آیه (ما کان لاهل المدینة و من حولهم من الاعراب (توبه، 120) که ترجمه آن گذشت، نقل کرده است. ابن حجر در اتحاف المهرة باطراف العشرة گوید: وزن هر بهار سیصد رطل عراقی است. هر رطل عراقی برابر است با دوازده اوقیه یا صد و سی درهم یا نود و یک مثقال. چون جعفر بن ابی طالب یکسال قبل از غزوه تبوک به شهادت رسیده بود و سردار دیگری به نام جعفر در بین صحابه نبود این حدیث شریف باید مربوط به زمانی قبل از غزوه تبوک باشد (کنزالعمال، 12/1173 به بعد؛ خصائص امیرالمؤمنین، نسائی، 84؛ فضائل الخمسة، 1/302 و سایر مآخذ). به عقیده شما کسی که چنین منش و روشی دارد و درباره امیرمومنان سخنانی بدین مضمون نقل میکند علاقمند به نشر کدام مذهب است؟ شیعه یا سنی؟ بسیار مناسب است کتاب (آنگاه هدایت شدم) اثر (دکتر تیجانی) را مطالعه فرمایید. این کتاب خاطرات نویسنده است که به صورتی بسیار جذاب و خواندنی به رشته تحریر در آمده است و اثرات شگرفی بر خواننده میگذارد.
با سلام وعرض خسته نباشی ما از کجا بدانیم که دین ومذهب پیغمبر(ص) ما شیعه بوده وسنی نبوده با تشکر
پاسخ: پیامبر خدا و امامان شیعه همواره مردم را تشویق به تفکر و پذیرش مطالب از روی استدلال و همراه با مطالعه و تحقیق نمودهاند. قرآن نیز در آیات متعددی انسانها را تحقیق و جستجو و تفکر فرا خوانده است.
مطالعه منابع تاریخی، روایی و تفسیری بیان کننده واقعیتهای موجود در عصر نبوی است که اگر به دور از تعصبهای جاهلانه مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند، انسان منصف را به گرایشهای فکری پیامبر و اشارات قرآن مبنی بر هدایت جامعه بشری با الگو گرفتن از امیرمومنان علی بن ابی طالب و امامان معصوم از نسل ایشان رهنمون میسازد. در ادامه به گوشهای از سخنان پیامبر خدا که نشان دهنده سمت و سوی افکار ایشان است اشاره میشود:
1. حدیث سفینه: از جمله احادیث مشهور میان مسلمانان شیعه و سنی، حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله است که در آن اهل بیت خود را به عنوان کشتی نجات (سفینه) امت اسلامی معرفی می نماید.
این حدیث به طرق مختلف و تعابیر گوناگون در کتب معتبر حدیثی شیعه وارد شده است. به عنوان نمونه شیخ طوسی در کتاب امالی خود این روایت را از طریق ابوذر غفاری نقل می کند: (...حَدَّثَنَا صَالِحُ بْنُ أَبِی الْأَسْوَدِ، عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ، عَنْ حَنَشِ بْنِ الْمُعْتَمِرِ، عَنْ أَبِی ذَرٍّ، عَنِ النَّبِیِّ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)، قَالَ: إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ). (... ابوذر از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: مَثَل اهل بیت من در میان شما مانند کشتی حضرت نوح است، هر کس به این کشتی داخل شود نجات می یابد، و هر کس سوار نشود و از آن دوری و تخلف ورزد غرق و نابود می گردد).
حاکم نیشابوری، محدث بزرگ اهل سنت نیز به نقل این حدیث در کتاب خود می پردازد:( قال رسول الله: مَثَلُ اهل بیتی مَثَل سفینة نوح، من رکبها نجی و من تخلّف عنها غَرِق) :( مَثَل اهل بیتم در بین شما همانند کشتی نوح در میان قوم نوح است، هر کس سوار بر آن شود نجات یافته و هرکس از آن تخلف کند غرق می شود.)
2. حدیث ثقلین: حدیثی مشهور و متواتر از پیامبر خدا درباره لزوم پیروی از قرآن کریم و اهل بیت پیامبر پس از آن حضرت. بنابر این حدیث، پس از درگذشت پیامبر(ص)، باید به قرآن و اهل بیت تمسک جست و این دو منبع، همواره در کنار یکدیگرند.
صحّت انتساب این حدیث به پیامبر(ص) را همه مسلمانان، شیعه و سنی، پذیرفته و حدیث را در کتابهای حدیثی خود آوردهاند.
شیعیان با تکیه بر این حدیث لزوم امامت و عصمت امامان و نیز دوام امامت در همه زمانها را ثابت میکنند.
این حدیث در نقلهای مختلف، با عبارتهای گوناگون آمده است که محتوای همه آنها یکی است. در اصول کافی که از کتب اربعه و اصلی شیعه است، آمده است:
(...إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی...).
ترجمه: من در میان شما دو چیز باقی میگذارم که اگر آنها را دستاویز قرا دهید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند.ای مردم بشنوید من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد میشوید؛ پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد، یعنی کتاب خدا و اهل بیتم.
سنن نسائی از صحاح سته اهل سنت این حدیث را چنین نقل میکند:(... کأنی قد دعیت فاجبت، انی قد ترکت فیکم الثقلین احدهما اکبر من الآخر، کتاب الله و عترتی اهل بیتی، فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض...). ترجمه: زمان وفات من نزدیک شده است. من در میان شما دو شیء گرانبها باقی میگذارم که یکی بزرگتر از دیگری است، کتاب خدا و عترتم که همان اهل بیت(ع) است. پس بنگرید که چگونه با آن دو رفتار میکنید که آن دو از هم جدا نمیشوند تا آنکه در کنار حوض بر من وارد شوند.
3. حدیث منزلت: در باره این حدیث توضیح بیشتری داده شده و جوانب مسئله نیز بیان میشود:
از جمله براهین برتری امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) بر سایر صحابه و از دلایل اثبات امامت و خلافت آن حضرت حدیثی است که نزد علمای اسلام به نام حدیث منزلت معروف است. رسول الله (ص) به مناسبت های مختلف علی (ع) را نسبت به خود در منزلت و مقام هارون برای موسی معرفی نموده و بدو فرموده است: انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی. یعنی : تو برای من در مقام و منزلت هارون از موسی هستی جز اینکه بعد از من پیغمبری نخواهد بود و با این سخن به همه خاطر نشان کرد که مانند هارون برای موسی، علی هم برادر و وزیر و معتمد و معاون و خلیفه من است و هیچ یک از خویشان و یاران من به قدر علی به من نزدیک نیستند.
در ادامه چند صورت از حدیث منزلت با اشاره به موارد و مناسبات صدور آن نقل می گردد:
1) رسول الله (ص) بعد از ورود به مدینه برای تحکیم وحدت در امت اسلامی و ایجاد انس و الفت بین مهاجرین و انصار مسلمانان را با یکدیگر برادر ساخت و علی را به برادری خویش اختصاص داد . عبدالله بن عباس حدیث ذیل را در این باره روایت کرده است: (لما آخی النبی بین اصحابه من المهاجرین و الانصار فلم یواخ بین علی بن ابی طالب علیه السلام و بین احد منهم خرج مغضبا حتی اتی جدولا فتوسد ذراعه... الی ان قال له: قم فما صلحت ان تکون الا ابا تراب . اغضبت علی حین واخیت بین المهاجرین و الانصار و لم اواخ بینک و بین احد منهم؟ اما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لیس بعدی نبی. الا من احبک حف بالامن و الایمان و من ابغضک اماته الله میتة الجاهلیة و حوسب بعمله فی الاسلام. یعنی: وقتی که پیامبر (ص) بین اصحاب خود از مهاجرین و انصار پیوند برادری بست و علی بن ابی طالب (ع) را با هیچ یک از ایشان برادر نساخت علی خشمگین از مسجد بیرون رفت تا به جدولی (نهری خشک) رسید ذراع (آرنج) خود را زیر سر گذاشته (استراحت نمود. رسول الله (ص) وقتی او را نیافت در پی او رفت تا علی را در جدول روی خاک خفته یافت) پس بدو فرمود: برخیز که شایسته ترین نام برای تو آن است که ابوتراب باشی. آیا بر من خشمگین شدی که بین مهاجرین و انصار پیوند برادری بستم و ترا به هیچ کدام از ایشان برادر نساختم؟ آیا خشنود نیستی که برای من در مقام و منزلت هارون برای موسی باشی (برادر و جانشین) جز این که بعد از من پیغمبری نخواهد بود؟ هان ای علی! هر کس ترا دوست بدارد امن و امان از هر سو او را فرا می گیرد و هر کس دشمن تو باشد خدا او را به مرگی چون مرگ بت پرستان بمیراند و به عملش در اسلام حسابرسی و بازجوئی خواهد شد. این حدیث را طبرانی در المعجم الکبیر (به نقل سید مرتضی فیروزآبادی در فضائل الخمسة فی الصحاح الستة، 1/311) محب طبری مشروحا در الریاض النضرة (1/13)، نورالدین هیثمی در مجمع الزوائد (9/110) و علی متقی در کنز العمال (12/1175) روایت کرده اند.
2) حدیث ذیل از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده که ترجمه آن چنین است: (رسول الله (ص) اراده فرمود با او برای جهاد عازم یکی از غزوات شویم. پس جعفر را پیش خواند و امر کرد در مدینه به جای او باقی بماند. جعفر گفت: ای فرستاده خدا. من هرگز بعد از تو نمی توانم در مدینه بمانم. پس مرا پیش خواند و پیش از اینکه سخنی بگویم سوگند داد در مدینه به جانشینی او بمانم. من به گریه افتادم. فرمود چرا گریه می کنی ای علی؟ گفتم: ای فرستاده خدای سه امر است که مرا می گریاند. تنها یک سبب نیست. نخست آنکه فردا قریش می گویند: علی چه زود از همراهی پسر عمش سرباز زد و او را تنها گذاشت. دیگر این که می خواستم در جهاد فی سبیل الله حاضر باشم. خدای می فرماید: و لا یطؤن موطئا یغیظ الکفار الخ (توبه، 120)، یعنی: اهل مدینه و اعرابی که در اطراف ایشانند نباید که همراه رسول الله نروند و نباید جان خود را از جان او عزیزتر بشمرند. زیرا هیچ تشنگی و ماندگی و گرسنگی در راه خدای به ایشان نمی رسد و پای بر زمینی که موجب غیظ کفار گردد نمی گذارند و هیچ گزندی به دشمن نمی رسانند مگر آن که خدای در برابر هر یک از آنها عمل صالحی می نویسد... می خواستم به اجر جهاد برسم. موجب دیگری که مرا می گریاند آن است که می خواستم در این غزوه از فضل خدا (غنیمت) بهره ور گردم رسول الله (ص) فرمود: اما این که گفتی قریش خواهد گفت : علی چه زود از یاری پسر عم خود باز ایستاد و او را خوار گذاشت، همانا تو به من تأسی کرده ای قریش مرا هم ساحر و کاهن و کذاب خواندند. اما این که گفتی خواستار اجر جهادی (اما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی؟ آیا خشنود نمی شوی که برای من در مقام و منزلت هارون برای موسی باشی (برادر و خلیفه) جز اینکه بعد از من پیغمبری نیست. و اما این که گفتی فضل (غنیمت) خدا را می جوئی این دو بار فلفل است که از یمن برای ما آورده اند. آن را بفروش و تو و فاطمه از بهای آن بهره مند شوید تا خداوند فضل و نعمت خود را به شما برساند. به هر صورت امور مدینه جز با من یا تو به صلاح نمی انجامد) . این حدیث را بزاز و ابوبکر عاقولی و ابن مردویه اصفهانی و حاکم نیشابوری روایت کرده و حاکم آن را صحیح دانسته است. همچنین سیوطی در الدر المنثور تفسیر آیه (ما کان لاهل المدینة و من حولهم من الاعراب (توبه، 120) که ترجمه آن گذشت، نقل کرده است. ابن حجر در اتحاف المهرة باطراف العشرة گوید: وزن هر بهار سیصد رطل عراقی است. هر رطل عراقی برابر است با دوازده اوقیه یا صد و سی درهم یا نود و یک مثقال. چون جعفر بن ابی طالب یکسال قبل از غزوه تبوک به شهادت رسیده بود و سردار دیگری به نام جعفر در بین صحابه نبود این حدیث شریف باید مربوط به زمانی قبل از غزوه تبوک باشد (کنزالعمال، 12/1173 به بعد؛ خصائص امیرالمؤمنین، نسائی، 84؛ فضائل الخمسة، 1/302 و سایر مآخذ).
به عقیده شما کسی که چنین منش و روشی دارد و درباره امیرمومنان سخنانی بدین مضمون نقل میکند علاقمند به نشر کدام مذهب است؟ شیعه یا سنی؟
بسیار مناسب است کتاب (آنگاه هدایت شدم) اثر (دکتر تیجانی) را مطالعه فرمایید. این کتاب خاطرات نویسنده است که به صورتی بسیار جذاب و خواندنی به رشته تحریر در آمده است و اثرات شگرفی بر خواننده میگذارد.
- [سایر] آیا افراد سنی مذهب به معصومیت پیامبر(ص) و امامان و اهل بیت (ع) اعتقاد دارند؟
- [سایر] تفاوت وضو گرفتن در شیعه و سنی چیست؟ و پیامبر(ص) وضو گرفتنشان به چه سبکی بوده و وضو گرفتن کدامیک از شیعه و سنی شبیه پیامبر(ص) است؟
- [سایر] آیا در زمان پیامبر(ص) شیعه و سنی وجود داشت؟ چگونه به وجود آمدند؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا (س) در منابع تاریخی اهل سنت جایگاهی نظیر منابع شیعه در نزد پیامبر (ص) دارد؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا (س) در منابع تاریخی اهل سنت جایگاهی نظیر منابع شیعه در نزد پیامبر (ص) دارد؟
- [سایر] آیا روایت 12 خلیفه بعد از پیامبر (ص) در منابع اهل سنت نیز هست؟
- [سایر] آیا نسبت هذیان به پیامبر(ص) توسط خلیفه دوم در منابع اهل سنت هم آمده است؟
- [سایر] چرا اهل سنت مولودی خوانی در مورد پیامبر و امامان را صحیح نمی دانند؟
- [سایر] چرا شیعیان مانند اهل تسنن دست بسته نماز نمی خوانند؟ سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله چه بود؟
- [سایر] دلایل متفاوت بودن آداب شیعیان با اهل سنت با وجود یکسان بودن پیامبر چیست؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مکان خاص که مستلزم معصیت باشد , حرام است؛ ولی نماز باطل نیست; مثلاً اگر اقامه نماز جلوتر از قبر پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) به فاصله کم , موجب هتک حرمت آن ذوات قدسی شود, حرام است؛ ولی نماز باطل نیست و اقامه نماز در مکان محاذی و همسطح با قبر معصوم(ع) حرام نیست.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.