تفاوت جنسیت زن و مرد یک مساله غیر قابل انکار است و طبیعتا این تفاوت ها، از سوی هر حکیم و عاقلی مد نظر قرار گرفته و در جای خود موثر واقع می شود. و افراط هایی که به شکل تبعیض جنسیتی به وجود آمده، نباید ما را دچار تفریط ها بکند. بلکه باید با در نظر گرفتن حد اعتدال، موضعی عاقلانه اتخاذ کنیم. اسلام در بعضی مسائل هیچ تفاوتی بین زن و مرد قائل نیست: (فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی[آل عمران/195] خداوند، درخواست آنها را پذیرفت (و فرمود من عمل هیچ عمل کنندهای از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد.) (مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ[نحل/97] هر کس کار شایسته ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می داریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می دادند، خواهیم داد.) و در ارزش گزاری و کرامت هیچ تفاوت جنسیتی ای را نمی پذیرد: (یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ[حجرات/13] ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!) حتی این کرامت ها، چنان برجسته می شود که یک زن، نمونه مثال زدنی برای تمام عالم (اعم از مردان و زنان) می شود: (وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ [تحریم/11] و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: (پروردگارا! خانهای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش!) و در جامعه ای که زن جنس درجه دو دیده می شود و پسر سبب بقای نسل یک شخص محسوب می شود، خدای متعال نسل پیامبر خویش (ص) را در دختری قرار می دهد که کوثر است: (إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ[کوثر/1] ما به تو کوثر [خیر و برکت فراوان] عطا کردیم) و محدثه بودن این بانوی بزگوار و مصحف فاطمه(س) که حضرت علی(ع) آن را می نوشتند و تعلیم جبرئیل بود، نشان می دهد که یک زن، می تواند دریافت کننده کلام مقرب ترین فرشته باشد. حتی مطابق ظاهر بعضی از آیات، عده ای معتقدند که نبی زن نیز داشته ایم اگر چه در بین زنان رسولی نداریم: (وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمینَ[آل عمران/42] و (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: (ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان، برتری داده است.) ( کلمه اصطفا در مورد حضرت آدم و نوح و آل ابراهیم، قطعاً به معنای اختیار برای نبوت است، وحدت سیاق ایجاب می کند که در مورد آل عمران (مریم و مادر مریم و پسر مریم)نیز، همین معنا باشد، وگرنه باید مرتکب خلاف ظاهر آیه بشویم که دلیل بر این کار نیست. و از طرفی چون در آل عمران حضرت عیسی(ع) هم وجود دارد، نمی شود گفت اصطفاء حتی در باره خود آل عمران هم به یک معنا نیست، زیرا در این صورت در مورد حضرت عیسی(ع) که یکی از آل عمران است حتماً باید به معنای دیگری باشد که نزد اهل ادب به ویژه از خدای حکیم، بعید بلکه قبیح به نظر می آید.[1] اما به هر حال تفاوت ها در جای خود، مطرح می شوند و ما رسول زن نداریم. چون رسول کسی است که باید دائما در صحنه اجتماع باشد. به راحتی با مردم ارتباط داشته و پیامش را تبلیغ کند. در صحنه های درگیری دشمنان خدا حاضر باشد، در کرسی قضاوت بنشیند و ... که این امور به عهده مردان گذاشته شده است. آیت الله جوادی در این باره می فرمایند: (درباره این مسئله که همه 124هزار پیامبر مرد هستند، باید گفت که نبوّت و رسالت به کارهای اجرایی نیاز دارد و خصوصیات بدنی و جسمی مردها به گونهای است که تاب تحمل این وظیفه سنگین را دارند. ... پیامبر باید با همه افراد جامعه تماس بگیرد یا در جنگ و مسایل دیگر، فرماندهی را به عهده بگیرد که این کار برای زنان دشوار است، پس اگر همه پیامبران مرد بودند، به این معنی نیست که این مقام، کمال معنوی مخصوص مرد است، بلکه کمال معنوی به ولایت اختصاص دارد که در ولایت الهی میان زن و مرد تفاوتی نیست و هر دو میتوانند (ولیالله) باشند.[2] بنابراین آنچه به کرامت مربوط می شود، بهره مندی از ولایت الهی است که در این جهت بین زن و مرد تفاوتی نیست و تفاوت در اعمال و وظایفی است که باید در جامعه انجام گیرد. البته این را نیز باید در نظر گرفت که ضرورت ممکن است ایجاب کند در دوره ای کوتاه، همین امور را یک زن به عهده بگیرد. اما به محض برطرف شدن ضرورت باید این امور به عهده مرد نهاده شود. همانگونه که حضرت زینب (س) در دوره کوتاهی برای حفظ جان امام سجاد (ع) به ظاهرا رهبری کاروان اسرا را به عهده داشتند. [1]. رک: زن و پیامبری، مرتضی فهیم کرمانی. [2]. جوادی آملی، نسیم اندیشه.
تفاوت جنسیت زن و مرد یک مساله غیر قابل انکار است و طبیعتا این تفاوت ها، از سوی هر حکیم و عاقلی مد نظر قرار گرفته و در جای خود موثر واقع می شود. و افراط هایی که به شکل تبعیض جنسیتی به وجود آمده، نباید ما را دچار تفریط ها بکند. بلکه باید با در نظر گرفتن حد اعتدال، موضعی عاقلانه اتخاذ کنیم.
اسلام در بعضی مسائل هیچ تفاوتی بین زن و مرد قائل نیست:
(فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی[آل عمران/195] خداوند، درخواست آنها را پذیرفت (و فرمود من عمل هیچ عمل کنندهای از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد.)
(مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ[نحل/97] هر کس کار شایسته ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می داریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می دادند، خواهیم داد.)
و در ارزش گزاری و کرامت هیچ تفاوت جنسیتی ای را نمی پذیرد:
(یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ[حجرات/13] ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!)
حتی این کرامت ها، چنان برجسته می شود که یک زن، نمونه مثال زدنی برای تمام عالم (اعم از مردان و زنان) می شود:
(وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ [تحریم/11] و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: (پروردگارا! خانهای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش!)
و در جامعه ای که زن جنس درجه دو دیده می شود و پسر سبب بقای نسل یک شخص محسوب می شود، خدای متعال نسل پیامبر خویش (ص) را در دختری قرار می دهد که کوثر است:
(إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ[کوثر/1] ما به تو کوثر [خیر و برکت فراوان] عطا کردیم)
و محدثه بودن این بانوی بزگوار و مصحف فاطمه(س) که حضرت علی(ع) آن را می نوشتند و تعلیم جبرئیل بود، نشان می دهد که یک زن، می تواند دریافت کننده کلام مقرب ترین فرشته باشد.
حتی مطابق ظاهر بعضی از آیات، عده ای معتقدند که نبی زن نیز داشته ایم اگر چه در بین زنان رسولی نداریم:
(وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمینَ[آل عمران/42] و (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: (ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان، برتری داده است.)
( کلمه اصطفا در مورد حضرت آدم و نوح و آل ابراهیم، قطعاً به معنای اختیار برای نبوت است، وحدت سیاق ایجاب می کند که در مورد آل عمران (مریم و مادر مریم و پسر مریم)نیز، همین معنا باشد، وگرنه باید مرتکب خلاف ظاهر آیه بشویم که دلیل بر این کار نیست. و از طرفی چون در آل عمران حضرت عیسی(ع) هم وجود دارد، نمی شود گفت اصطفاء حتی در باره خود آل عمران هم به یک معنا نیست، زیرا در این صورت در مورد حضرت عیسی(ع) که یکی از آل عمران است حتماً باید به معنای دیگری باشد که نزد اهل ادب به ویژه از خدای حکیم، بعید بلکه قبیح به نظر می آید.[1]
اما به هر حال تفاوت ها در جای خود، مطرح می شوند و ما رسول زن نداریم. چون رسول کسی است که باید دائما در صحنه اجتماع باشد. به راحتی با مردم ارتباط داشته و پیامش را تبلیغ کند. در صحنه های درگیری دشمنان خدا حاضر باشد، در کرسی قضاوت بنشیند و ... که این امور به عهده مردان گذاشته شده است.
آیت الله جوادی در این باره می فرمایند: (درباره این مسئله که همه 124هزار پیامبر مرد هستند، باید گفت که نبوّت و رسالت به کارهای اجرایی نیاز دارد و خصوصیات بدنی و جسمی مردها به گونهای است که تاب تحمل این وظیفه سنگین را دارند. ... پیامبر باید با همه افراد جامعه تماس بگیرد یا در جنگ و مسایل دیگر، فرماندهی را به عهده بگیرد که این کار برای زنان دشوار است، پس اگر همه پیامبران مرد بودند، به این معنی نیست که این مقام، کمال معنوی مخصوص مرد است، بلکه کمال معنوی به ولایت اختصاص دارد که در ولایت الهی میان زن و مرد تفاوتی نیست و هر دو میتوانند (ولیالله) باشند.[2]
بنابراین آنچه به کرامت مربوط می شود، بهره مندی از ولایت الهی است که در این جهت بین زن و مرد تفاوتی نیست و تفاوت در اعمال و وظایفی است که باید در جامعه انجام گیرد.
البته این را نیز باید در نظر گرفت که ضرورت ممکن است ایجاب کند در دوره ای کوتاه، همین امور را یک زن به عهده بگیرد. اما به محض برطرف شدن ضرورت باید این امور به عهده مرد نهاده شود. همانگونه که حضرت زینب (س) در دوره کوتاهی برای حفظ جان امام سجاد (ع) به ظاهرا رهبری کاروان اسرا را به عهده داشتند.
[1]. رک: زن و پیامبری، مرتضی فهیم کرمانی.
[2]. جوادی آملی، نسیم اندیشه.
- [سایر] سلام، در مقالهای خواندم که در بنی اسرائیل هفت زن به پیامبری رسیدند؛ به عنوان مثال ساره همسر حضرت ابراهیم (ع) را پیامبر معرفی کرده است. آیا این موضوع صحت دارد؟ آیا اصولا پیامبر زن بوده است؟
- [سایر] از نظر پیامبر بهترین چیز برای زن چه میباشد؟
- [سایر] اولین پیامبری که با زن بیوه ازدواج کرد، که بود؟
- [سایر] لمس کردن القاب نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، امامان (علیهم السلام) و حضرت زهراء (سلام الله علیها) برای زن حائض چگونه است؟
- [سایر] آیا زن حائض میتواند به نام نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، امامان (علیهم السلام) و حضرت زهراء (سلام الله علیها) دست بزند؟
- [آیت الله بهجت] آیا شنیدن شعرخوانی زن نامحرم حرام است؟ در زمان پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم چگونه بوده است؟
- [سایر] چرا خداوند از میان این همه انبیاء(سلام الله علیها)و امامان معصوم(علیه السلام)، حتی یک نفر از جنس زن را امام یا نبی قرار نداد؟
- [سایر] فرق نبوت، امامت و رسالت چیست؟
- [سایر] پیامبر، قبل از نبوت، چه دینی داشت؟
- [سایر] نبوت عامه و نبوت خاصه به چه معناست؟
- [آیت الله مظاهری] کافر (کسی که منکر خدا یا معاد است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیامبری حضرت خاتم الانبیا محمد بن عبداللَّه صلی الله علیه وآله وسلم را قبول ندارد، یا در یکی از اینها شک داشته باشد، یا ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزو دین اسلام میدانند منکر شود، در صورتی که بداند انکار آن چیز به انکار خدا یا توحید یا نبوت برمیگردد) احکام مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد، و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی ادّعای نبوّت و پیامبری کند یا به پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا حضرت زهرا علیها السلام دشنام دهد، بر هر کس که بشنود واجب است او را بکشد مگر اینکه بر جان یا مال یا ناموس خود یا مسلمان دیگری بترسد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مسلمانی منکر خدا یا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم شود یا حکم ضروری دین یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثل واجب بودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که انکار آن حکم به انکار خدا یا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برگردد و با توجه به این موضع آن را انکار کند، (مرتدّ) است.
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط حمد و ثنای پروردگار و صلوات بر پیامبر اکرم و آل پیامبر علیهمالسلام باید به عربی گفته شود و در حمد و ثنای خداوند و صلوات بر پیامبر اکرم و آل پیامبر علیهمالسلام و دعوت مردم به تقوا و خواندن یک سوره کامل در دو خطبه، باید ترتیب مراعات شود.
- [آیت الله اردبیلی] باید سه روز اوّل حیض پشت سر هم باشد، پس اگر مثلاً دو روز خون ببیند و یک روز پاک شود و دوباره یک روز خون ببیند، حیض نیست ولی پس از سه روز اوّل، پشت سر هم بودن خون شرط نیست. =============================================================================== 1 زن قرشیه زنی است که نسبت او از طرف پدر به (نضر بن کنانه) که یکی از اجداد پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم است، میرسد؛ بنابراین زنانی که نسبت آنان به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میرسد قرشیه و سیده هستند.
- [آیت الله خوئی] اگر زن مهر خود را به شوهر صلح کند که زن دیگر نگیرد، واجب است که زن مهر را نگیرد و شوهر هم با زن دیگر ازدواج نکند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر زن مهر خود را به شوهر صلح کند که زن دیگر نگیرد، واجب است که زن مهر را نگیرد و شوهر هم با زن دیگر ازدواج نکند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر زن، مهر خود را به شوهر صلح کند که زن دیگری نگیرد، باید زن مهر را نگیرد، و شوهر هم با زن دیگری ازدواج نکند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر زن مهر خودرا به شوهر صلح کند که زن دیگر نگیرد زن نمی تواند مهررا بگیرد و بر شوهر هم واجب است که زن دیگر نگیرد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر زن مهر خود را به شوهر صلح کند که زن دیگر نگیرد؛ واجب است که زن مهر را نگیرد و شوهر هم با زن دیگر ازدواج نکند.