شکی نیست که پس از رسول خدا (ص) در بین امت، اختلافاتی به وجود آمد و امت اسلامی به چندین گروه و دسته تقسیم شدند. اما نباید با دیدن اختلافات پیش آمده، تصور کنیم که پیامبر (ص) اقدامات لازم برای جلوگیری از تفرقه را انجام نداده اند. و در این خصوص توجه به چند نکته لازم است. 1- جامعه انسانی، جامعه ای مختار است و بنا نبوده و نیست که با جبر حتما آن ها را در یک مسیر مشخص قرار داد. و الا پیش از آنکه رسول خدا (ص) بخواهد ملت را مجبور به پیروی از طریقه خاصی بکند، خدای متعال باید چنین می کرد و همگان را مجبور به اطاعت خود می کرد. در حالی که خدای متعال اعلام نموده که چنین اراده ای ندارد و از رسول (ص) نیز خواسته است که در مقابل کفرهای جامعه خود را به زحمت نیفکند: (لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنینَ * إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعینَ[شعراء/3-4] گویی می خواهی جان خود را از شدّت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمی آورند! اگر بخواهیم از آسمان نشانه ای (برهانی الزام آور یا عذابی خوارکننده) بر آنها فرو می فرستیم تا گردنهای آنها در برابر آن (به اجبار) خاضع گردد.) 2- انسان دو جنبه وجودی مختلف دارد. که ما معمولا از یک جهت آن غفلت می کنیم و تصور می کنیم اگر انسان با عقلش مساله ای را بفهمد، مطابق آن عمل خواهد کرد. در حالی که انسان در بسیاری از مواقع به جای اطاعت از عقل، به دنبال خواسته ها و گرایش هایی به راه می افتد که عقل هرگز آن ها را تائید نکرده است! مثل آنکه افراد سیگاری می فهمند که سیگار چیز خوبی نیست، اما از کشیدن آن دست بر نمی دارند! یا ما می دانیم که فلان غذا برای سلامتی ما مضر است، اما از خوردن آن دست نمی کشیم. از همین رو خدای متعال اکثریت را مذمت کرده است، چرا که اکثر مردم، عقل را در وجود خویش حاکم نکرده اند و بیشتر به سراغ شهوات خویش می روند: (بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ[عنکبوت/63] بلکه بیشتر آنان نمی اندیشند.) بنابر دو نکته ذکر شده باید توجه نمود که وجود اختلاف در امت رسول الله (ص) به معنای عدم اقدامات لازم از سوی رسول الله (ص) نیست. بلکه این امر را می توان در علل و عوامل دیگری یافت. و با این نگاه باید دقت کنیم که این اختلافات منحصر به پس از رسول الله (ص) نبوده است! بلکه در زمان حیات خود ایشان نیز وجود داشته است. و همان انحراف از خط اصلی، با مرور زمان، شکاف عمیق تری را حاصل نموده است. آیا آن روزی که جان رسول الله (ص) در خطر بود، و مسلمانان به جای مجاهدت و دفاع از رسول الله (ص) فرار کرده و به بالای کوه پناه می بردند، نشانی واضح از دلیل اختلافات نیست که عده ای نه تنها به رسول الله (ص) پشت کرده، بلکه به دین الهی نیز کافر شدند که تصریح خدای متعال به این واقعیت در قرآن مانع انکارش می شود: (وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئا[آل عمران/144] محمد (ص) فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمی گردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضرری نمی زند.) آیا آن روزی که رسول الله (ص) برای بیان دستورات الهی، خویش را در خطر می دید دلیل واضحی نیست برای آنکه دریابیم ریشه اختلافات و چند دستگی ها در کجا بوده است؟ (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ[مائده/67] ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می دارد.) بنابراین از وجود اختلافات نمی توان چنین نتیجه ای گرفت که رسول الله (ص) مسائل را به طور کامل بیان نکرده است. از سویی نیز دلایل فراوانی وجود دارد که علت اختلافات در نافرمانی ها و تمردهای بعضی از ملت مسلمان بوده است. چنانکه در دلسوزی رسول الله (ص) و تلاش بی وقفه او برای دین الهی، جای شک و تردید نیست کما اینکه این مطلب در آیه سوم سوره شعراء، مورد اشاره قرار گرفته است.
شکی نیست که پس از رسول خدا (ص) در بین امت، اختلافاتی به وجود آمد و امت اسلامی به چندین گروه و دسته تقسیم شدند. اما نباید با دیدن اختلافات پیش آمده، تصور کنیم که پیامبر (ص) اقدامات لازم برای جلوگیری از تفرقه را انجام نداده اند. و در این خصوص توجه به چند نکته لازم است.
1- جامعه انسانی، جامعه ای مختار است و بنا نبوده و نیست که با جبر حتما آن ها را در یک مسیر مشخص قرار داد. و الا پیش از آنکه رسول خدا (ص) بخواهد ملت را مجبور به پیروی از طریقه خاصی بکند، خدای متعال باید چنین می کرد و همگان را مجبور به اطاعت خود می کرد. در حالی که خدای متعال اعلام نموده که چنین اراده ای ندارد و از رسول (ص) نیز خواسته است که در مقابل کفرهای جامعه خود را به زحمت نیفکند:
(لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنینَ * إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعینَ[شعراء/3-4] گویی می خواهی جان خود را از شدّت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمی آورند! اگر بخواهیم از آسمان نشانه ای (برهانی الزام آور یا عذابی خوارکننده) بر آنها فرو می فرستیم تا گردنهای آنها در برابر آن (به اجبار) خاضع گردد.)
2- انسان دو جنبه وجودی مختلف دارد. که ما معمولا از یک جهت آن غفلت می کنیم و تصور می کنیم اگر انسان با عقلش مساله ای را بفهمد، مطابق آن عمل خواهد کرد. در حالی که انسان در بسیاری از مواقع به جای اطاعت از عقل، به دنبال خواسته ها و گرایش هایی به راه می افتد که عقل هرگز آن ها را تائید نکرده است! مثل آنکه افراد سیگاری می فهمند که سیگار چیز خوبی نیست، اما از کشیدن آن دست بر نمی دارند! یا ما می دانیم که فلان غذا برای سلامتی ما مضر است، اما از خوردن آن دست نمی کشیم. از همین رو خدای متعال اکثریت را مذمت کرده است، چرا که اکثر مردم، عقل را در وجود خویش حاکم نکرده اند و بیشتر به سراغ شهوات خویش می روند:
(بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ[عنکبوت/63] بلکه بیشتر آنان نمی اندیشند.)
بنابر دو نکته ذکر شده باید توجه نمود که وجود اختلاف در امت رسول الله (ص) به معنای عدم اقدامات لازم از سوی رسول الله (ص) نیست. بلکه این امر را می توان در علل و عوامل دیگری یافت.
و با این نگاه باید دقت کنیم که این اختلافات منحصر به پس از رسول الله (ص) نبوده است! بلکه در زمان حیات خود ایشان نیز وجود داشته است. و همان انحراف از خط اصلی، با مرور زمان، شکاف عمیق تری را حاصل نموده است.
آیا آن روزی که جان رسول الله (ص) در خطر بود، و مسلمانان به جای مجاهدت و دفاع از رسول الله (ص) فرار کرده و به بالای کوه پناه می بردند، نشانی واضح از دلیل اختلافات نیست که عده ای نه تنها به رسول الله (ص) پشت کرده، بلکه به دین الهی نیز کافر شدند که تصریح خدای متعال به این واقعیت در قرآن مانع انکارش می شود:
(وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئا[آل عمران/144] محمد (ص) فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمی گردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضرری نمی زند.)
آیا آن روزی که رسول الله (ص) برای بیان دستورات الهی، خویش را در خطر می دید دلیل واضحی نیست برای آنکه دریابیم ریشه اختلافات و چند دستگی ها در کجا بوده است؟
(یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ[مائده/67] ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می دارد.)
بنابراین از وجود اختلافات نمی توان چنین نتیجه ای گرفت که رسول الله (ص) مسائل را به طور کامل بیان نکرده است. از سویی نیز دلایل فراوانی وجود دارد که علت اختلافات در نافرمانی ها و تمردهای بعضی از ملت مسلمان بوده است. چنانکه در دلسوزی رسول الله (ص) و تلاش بی وقفه او برای دین الهی، جای شک و تردید نیست کما اینکه این مطلب در آیه سوم سوره شعراء، مورد اشاره قرار گرفته است.
- [سایر] چرا پیامبر(ص) در مکه پیام غدیر و جانشینی حضرت علی (ع) را اعلام نکرد؟
- [سایر] آیا حدیثی از پیامبر ص در مورد اختلاف ات اسلام نقل شده است؟
- [سایر] قرآن تحریف نشده، اما درباره سنت پیامبر (ص) اختلاف زیاد است. آیا بهتر نیست غیر قرآن (سنت)را رها کنیم؟
- [سایر] تولی و تبری جزء اسلام هست یا نیست؟ (عبس) و (تولی) منظور پیامبر(ص) بوده یا خیر؟ چرا اختلاف هست؟
- [سایر] پیامبر (ص) در مقابل کسی که خاکستر به سر او می ریخت، دشمنی نکرد، ما چرا با کفار دشمنی می کنیم؟
- [سایر] اگر بعد از پیامبر (ص) در حق حضرت علی (ع) ظلم شده، چرا خود ایشان کاری نکردند؟
- [سایر] در نوجوانی شنیدم که پیامبر گرامی اسلام (ص) به شهادت رسیدند. اخیرا مطلبی را خواندم که به این امر تصریح داشت، ولی مرا قانع نکرد. می خواستم از صحت یا عدم صحت این موضوع باخبر شوم؟
- [سایر] توسل و شفاعت طلبی از مردگان فایده ندارد و شرک است حتی نبی اکرم (ص) نیز وقتی از دنیا رفت دیگر کاری از او بر نمی آید
- [سایر] بسیاری از روانشناسان و مشاوران ازدواج، اختلاف سنی مناسب بین زوجین را حداکثر 4 سال اعلام میکنند. پس چرا اختلاف سنی پیامبر(ص) با حضرت خدیجه (س) 15 سال بوده است ؟ آیا این اختلاف سنی اشکالی در زندگی ایشان وارد نمیکرد؟
- [سایر] اگر حضرت علی ع جانشین پیامبر ص میشد، وضعیت امت اسلام پس از پیامبر (ص) چگونه رقم می خورد؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر به قصد بیرون آمدن منی کاری بکند چه منی از او بیرون بیاید یا نیاید روزه اش باطل است .
- [امام خمینی] اگر به قصد بیرون آمدن منی کاری بکند، در صورتی که منی ازاو بیرون نیاید، روزه اش باطل نمی شود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر به قصد بیرون آمدن منی کاری بکند در صورتی که منی از او بیرون نیاید روزه اش باطل نمی شود.
- [آیت الله سبحانی] اگر به قصد بیرون آمدن منی کاری بکند در صورتی که منی هم از او بیرون نیاید، روزه اش باطل می شود.
- [آیت الله سبحانی] در قرض لازم نیست صیغه بخوانند بلکه اگر چیزی را به نیت قرض به کسی بدهد و او هم به همین قصد بگیرد، صحیح است ولی مقدار آن باید کاملاً معلوم باشد. تا بعداً اختلاف پیش نیاید.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر اجیر از عهده کاری که مورد اجاره واقع شده بر نیاید و آن را عیبناک یا ناقص کند, گذشته از آنکه حقّ درخواست اجرت را ندارد, ضامن چیزی است که آن را ضایع کرده است.
- [آیت الله سبحانی] اگر در ماه رمضان پیش از ظهر کافر مسلمان شود و از اذان صبح تا آن وقت کاری که روزه را باطل می کند انجام نداده باشد، خوب است تا مغرب امساک کند، و اگر نکرد قضا ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر چیزی را به صنعتگری بدهند که درست کند و صاحب آن نیاید آن را ببرد، چنانچه صنعتگر جستجو کند و از پیدا کردن صاحب آن ناامید شود، باید آن را به نیت صاحبش به فقیر ص- دق- ه بدهد، و احوط این است که از حاکم شرع استجازه کند.
- [آیت الله سیستانی] اگر در روز ماه رمضان، کافر، مسلمان شود، و از اذان صبح تا آن وقت کاری که روزه را باطل میکند انجام نداده باشد بنا بر احتیاط واجب باید به قصد (ما فیالذمّه) تا آخر روز امساک کند، و اگر چنین نکرد آن روز را قضا کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] جماع روزه را باطل میکند اگرچه به مقدار ختنهگاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید.