برای جواب دادن به این سوال ، می توانیم به شیوه نقلی وارد شویم، یا به سراغ تحلیل برویم که ابتدا گزاره هایی تحلیلی عرض میکنیم: 1- ابوبکر در خلافت بسیار ضعیف عمل کرد تا آنجا که وقتی دفعه اول بر منبر نشست، نتوانست چیزی بگوید، و پس از افتضاح پایین آمد و علنی اعلام میکرد، شیطانی همراه اوست، که مسلمانان باید از او دوری کنند. 2- بعضی می گویند ما باید مسلمان بودن خود را مدیون امثال عمر بدانیم که فتوحاتی انجام داده اند. اما کسی که با اسلام آشنا باشد، می تواند بگوید این فتوحات اسلام را محدود کرد. چون اسلام با فتح قلوب پیش میرفت و همین شیوه در زمان پیامبر ص با سرعت زیادی در حال تحقق بود. و ثمره خشونت ، دوری بعضی قلوب از اسلام بود. کما اینکه قران می فرماید اگر پیامبر ص تند خو بود، مردم از دور او پراکنده می شدند ( 159 آل عمران) و این دقیقا همان خصلت عمر بود. علاوه بر آنکه سرعت فتوحات، طایفه ای از مسلمانان (مثل خوارج) ایجاد کرد که شناخت چندان دقیقی از اسلام نداشتند. و بعدها معضل بزرگی شدند. 3- عثمان حتی شیوه دو خلیفه قبل خود را رعایت نکرد و آن قدر بیت المال را چپاول کرد، که مسلمانان به خلیفه کشی رسیدند و چند دستگی بین مسلمانان راه افتاد و تا مدتها فرقه عثمانی ها، بین مسلمانان اختلاف افکنی می کردند. و خود عثمان هم به دست مسلمانان در قبرستان یهودی ها دفن شد. (البته بعدها بقیع را آن قدر توسعه دادند که قبر عثمان هم به نوعی داخل قبرستان مسلمان ها محسوب شود.) 4- خلفای سه گانه، از جهت علمی ، جایگاه چندانی نداشتند و در مناظرات یا سوالهایی که غیر مسلمانان مطرح میکردند، درمانده میشدند. 5- بسیاری از سنت های پیامبر ص تحریف شد، تا جایی که بعضی گفتند جز شکل نماز چیزی باقی نمانده و ... این لیست می تواند بسیار مفصل تر شود اما همین مقدار نشان میدهد، چرا شیطان در روز غدیر ناله سر داد و ناامید شد اما در روز سقیفه پایکوبان شادمانی نمود. و بهترین تعبیر همان است که حضرت زهرا س فرمودند که اگر امت به همان شکل عمل می کردند که پیامبر ص فرموده بود، دو نفر هم بر سر بحث خدا اختلاف نمی داشتند. (خطبه فدک) در واقع با این انحراف از ولایت، آن مبنا و سنگ بنایی که رسول الله بنا نهاده بود، نه تنها تکمیل نشد بلکه ویران گردید.و حضرت علی ع پس از 25 سال خانه نشینی، تازه باید با ثمرات خرابکاری های خلفا مواجه می شد.اما خرابکاری ها آن قدر گسترده بود، که اصلاح محقق نشد. معاویه ای که عمر بر سر کار آورده بود و عثمان جای پایش را محکم کرده بود، با لشگر کشی، تمام قلمروی اسلامی را مورد تاخت و تاز و غارت قرار میداد. طلحه و زبیری که با شورای ساخته شده توسط عمر، حس می کردند، می توانند کاندیدای پس از عثمان باشند و چنین توهمی در آنها رشد کرده بود، بیت المال بصره را غارت کردند و سربازان حکومت اسلامی را کشتند، تا آنجا که حضرت ناچار شد، به لشکر کشی به سمت بصره بپردازد. گروهی که در اثر فتوحات مسلمان شده بودند و فهم درستی از اسلام نداشتند، طایفه خوارج را تشکیل دادند و البته این تنها سه ماجرای بزرگ از ثمره خرابکاری های خلفای سه گانه بود. حرام خواری گسترده، کار را به ایجاد کربلا رساند که امام حسین ع رمز نفهمیدن لشگر یزید را پر بودن شکم هایشان از حرام می فرماید. بنایی که پیامبر ص برای تحکیم خانواده ساخته بود، با حرام کردم متعه و ... نسلی از زنا زادگان رقم زد ، که قاتل ائمه شدند. بدعت ها آنچنان قوت گرفت که وقتی حضرت علی ع از نماز تراویح منع کرد، راه افتادند و با شعار واعمرا تظاهرات کردند. کار تا ان جا خراب شده بود، که امیر المومنین ع لیست بلند بالایی از بدعت ها (کافی، ج 8 ، ص 58) را بر می شمارد و می فرماید اگر بخواهد آنها را اصلاح کند، هیچ کس ( جز عده محدود) پیرامون او نمی ماند و خلاصه اصلاح به شکست منتهی می شود و ....
اگر حضرت علی ع جانشین پیامبر ص میشد، وضعیت امت اسلام پس از پیامبر (ص) چگونه رقم می خورد؟
برای جواب دادن به این سوال ، می توانیم به شیوه نقلی وارد شویم، یا به سراغ تحلیل برویم که ابتدا گزاره هایی تحلیلی عرض میکنیم:
1- ابوبکر در خلافت بسیار ضعیف عمل کرد تا آنجا که وقتی دفعه اول بر منبر نشست، نتوانست چیزی بگوید، و پس از افتضاح پایین آمد و علنی اعلام میکرد، شیطانی همراه اوست، که مسلمانان باید از او دوری کنند.
2- بعضی می گویند ما باید مسلمان بودن خود را مدیون امثال عمر بدانیم که فتوحاتی انجام داده اند.
اما کسی که با اسلام آشنا باشد، می تواند بگوید این فتوحات اسلام را محدود کرد. چون اسلام با فتح قلوب پیش میرفت و همین شیوه در زمان پیامبر ص با سرعت زیادی در حال تحقق بود. و ثمره خشونت ، دوری بعضی قلوب از اسلام بود. کما اینکه قران می فرماید اگر پیامبر ص تند خو بود، مردم از دور او پراکنده می شدند ( 159 آل عمران) و این دقیقا همان خصلت عمر بود.
علاوه بر آنکه سرعت فتوحات، طایفه ای از مسلمانان (مثل خوارج) ایجاد کرد که شناخت چندان دقیقی از اسلام نداشتند. و بعدها معضل بزرگی شدند.
3- عثمان حتی شیوه دو خلیفه قبل خود را رعایت نکرد و آن قدر بیت المال را چپاول کرد، که مسلمانان به خلیفه کشی رسیدند و چند دستگی بین مسلمانان راه افتاد و تا مدتها فرقه عثمانی ها، بین مسلمانان اختلاف افکنی می کردند. و خود عثمان هم به دست مسلمانان در قبرستان یهودی ها دفن شد. (البته بعدها بقیع را آن قدر توسعه دادند که قبر عثمان هم به نوعی داخل قبرستان مسلمان ها محسوب شود.)
4- خلفای سه گانه، از جهت علمی ، جایگاه چندانی نداشتند و در مناظرات یا سوالهایی که غیر مسلمانان مطرح میکردند، درمانده میشدند.
5- بسیاری از سنت های پیامبر ص تحریف شد، تا جایی که بعضی گفتند جز شکل نماز چیزی باقی نمانده و ...
این لیست می تواند بسیار مفصل تر شود
اما همین مقدار نشان میدهد، چرا شیطان در روز غدیر ناله سر داد و ناامید شد اما در روز سقیفه پایکوبان شادمانی نمود.
و بهترین تعبیر همان است که حضرت زهرا س فرمودند که اگر امت به همان شکل عمل می کردند که پیامبر ص فرموده بود، دو نفر هم بر سر بحث خدا اختلاف نمی داشتند. (خطبه فدک)
در واقع با این انحراف از ولایت، آن مبنا و سنگ بنایی که رسول الله بنا نهاده بود، نه تنها تکمیل نشد بلکه ویران گردید.و حضرت علی ع پس از 25 سال خانه نشینی، تازه باید با ثمرات خرابکاری های خلفا مواجه می شد.اما خرابکاری ها آن قدر گسترده بود، که اصلاح محقق نشد.
معاویه ای که عمر بر سر کار آورده بود و عثمان جای پایش را محکم کرده بود، با لشگر کشی، تمام قلمروی اسلامی را مورد تاخت و تاز و غارت قرار میداد.
طلحه و زبیری که با شورای ساخته شده توسط عمر، حس می کردند، می توانند کاندیدای پس از عثمان باشند و چنین توهمی در آنها رشد کرده بود، بیت المال بصره را غارت کردند و سربازان حکومت اسلامی را کشتند، تا آنجا که حضرت ناچار شد، به لشکر کشی به سمت بصره بپردازد.
گروهی که در اثر فتوحات مسلمان شده بودند و فهم درستی از اسلام نداشتند، طایفه خوارج را تشکیل دادند
و البته این تنها سه ماجرای بزرگ از ثمره خرابکاری های خلفای سه گانه بود.
حرام خواری گسترده، کار را به ایجاد کربلا رساند که امام حسین ع رمز نفهمیدن لشگر یزید را پر بودن شکم هایشان از حرام می فرماید.
بنایی که پیامبر ص برای تحکیم خانواده ساخته بود، با حرام کردم متعه و ... نسلی از زنا زادگان رقم زد ، که قاتل ائمه شدند.
بدعت ها آنچنان قوت گرفت که وقتی حضرت علی ع از نماز تراویح منع کرد، راه افتادند و با شعار واعمرا تظاهرات کردند.
کار تا ان جا خراب شده بود، که امیر المومنین ع لیست بلند بالایی از بدعت ها (کافی، ج 8 ، ص 58) را بر می شمارد و می فرماید اگر بخواهد آنها را اصلاح کند، هیچ کس ( جز عده محدود) پیرامون او نمی ماند و خلاصه اصلاح به شکست منتهی می شود و ....
- [سایر] چگونه ممکن است که دهها هزار نفر، شاهد اعلام جانشینی حضرت علی (ع) بوده باشند، اما کس دیگری جانشین پیامبر(ص) شده باشد؟
- [سایر] نظر و دیدگاه حضرت علی(ع) درباره جانشین پیامبراکرم(ص) چه بوده است؟
- [سایر] چرا شیعیان علی (ع) را وصی پیامبر (ص) میدانند؟
- [سایر] حضرت علی(ع) در نزد پیامبر اکرم(ص) چه جایگاهی داشت و پیامبر(ص) چقدر وقت برای حضرت علی(ع) می گذاشت؟
- [سایر] در دوران 25 سال بعد از پیامبر(ص) بر امام علی(ع) چگونه گذشت؟
- [سایر] چرا پیامبر (ص) از جبرئیل خواست که درمعرفی امام علی (ع) او را معاف دارد؟
- [سایر] چرا پیامبر(ص) در مکه پیام غدیر و جانشینی حضرت علی (ع) را اعلام نکرد؟
- [سایر] جهر بسم الله در نماز، منسوب به حضرت علی (ع)است. اگر پیامبر(ص) آنرا انجام میداده، پس حضرت امیر(ع) آغازگر آن نبوده و آن نباید منسوب به حضرت امیر(ع) باشد. اگر پیامبر(ص)آن را انجام نمیداده و حضرت علی(ع) پایه گذار و آغازگر آن بوده اند، چرا حضرت علی(ع) کاری کرده اند که پیامبر(ص) نمی کرده اند (بدعت در سنت)؟
- [سایر] چرا مسلمین بعد از رحلت پیامبر (ص) با حضرت علی (ع) بیعت نکردند؟
- [سایر] در روایتی از پیامبر (ص) آمده: من و علی پدران این امت هستیم، حدیث را مقداری توضیح دهید، آیا سند حدیث معتبر است؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.