یافتن شباهت امر سخت و دشتواری نیست خصوصا زمانی که بحث از مذهبی است که برای شئون مختلف زندگی ما، سخن دارد. مهم این است که بتوانیم فارغ از شباهت و تفاوت های جزئی، اصل و اساس مکتب را درک کنیم! بوده اند کسانی که در دهه های قبل، به دلیل رونق مارکسیسم، شباهت های اسلام با مارکسیست را بیان می کرده اند و از این جهت به دنبال تبلیغ اسلام بوده اند! تفکری که نشان دهنده نهایت کج فهمی از اسلام است. به هر حال اسلام مدافع عدالت است و مارکسیست ها نیز مدعی عدالت بوده اند. اما برای فهم یک مکتب باید کلیت آن را مد نظر داشت که مارکسیست های خدا ستیز چگونه می توانند همراه اسلام باشند؟ پس نباید از دیدن شباهت های جزئی، به فراموشی تفاوت های بنیادین دچار نشد. و در نظر داشت که مکتب یک مجموعه کلی است و شباهت اجزای آن با مکتب دیگر نمی تواند معیار قضاوتی قرار بگیرد. با در نظر داشتن این نکته، اگر ضرورتی برای پیدا کردن مکتبی شیعه تشیع وجود داشته باشد، باید ابتدا اصول و امهات این تفکر را در نظر گرفت. با این حساب اشتراک در اصل توحید، معاد و نبوت، اشتراکی بین تشیع به عنوان مذهبی اسلامی، با مسیحیت و یهودیت ایجاد می کند. چرا که هر سه دین مدعی توحید هستند و علاوه بر باور به زندگی اخروی، لزوم نبوت را نیز قبول دارند. در درجه بعدی مسیحیت و یهودیت به دلیل عدم ایمان تام به خاتم الانبیاء، از مذاهب اسلامی جدا می شوند. و شباهت بین تشیع و تسنن مد نظر قرار می گیرد. و پس از آن با محوریت لزوم نصب امام معصوم، تشیع از تسنن جدا می شود. که در مراحل بعدی نیز فرقه های مختلف شیعه می تواند مد نظر باشد. بدیهی است که مثلا نمی توان ادعا کرد چون شیعه و بودا هر دو معتقدند که پس از مرگ زنده می شویم، پس این دو به هم شبیه هستند! چون یکی معتقد به خداست و دیگری خدایی نمی شناسند! (علاوه بر تفاوت در مساله تناسخ و معاد) و این تفاوت اصولی، شکاف عمیقی ایجاد می کند که آن شباهت نمی تواند این دو را در کنار یکدیگر بگذارد. در واقع هر مساله به اندازه جایگاه و اولویتش، می تواند معیاری برای نزدیکی یا دوری باشد که شباهت یا تفاوت آن مد نظر قرار گیرد.
یافتن شباهت امر سخت و دشتواری نیست خصوصا زمانی که بحث از مذهبی است که برای شئون مختلف زندگی ما، سخن دارد. مهم این است که بتوانیم فارغ از شباهت و تفاوت های جزئی، اصل و اساس مکتب را درک کنیم!
بوده اند کسانی که در دهه های قبل، به دلیل رونق مارکسیسم، شباهت های اسلام با مارکسیست را بیان می کرده اند و از این جهت به دنبال تبلیغ اسلام بوده اند! تفکری که نشان دهنده نهایت کج فهمی از اسلام است. به هر حال اسلام مدافع عدالت است و مارکسیست ها نیز مدعی عدالت بوده اند. اما برای فهم یک مکتب باید کلیت آن را مد نظر داشت که مارکسیست های خدا ستیز چگونه می توانند همراه اسلام باشند؟ پس نباید از دیدن شباهت های جزئی، به فراموشی تفاوت های بنیادین دچار نشد. و در نظر داشت که مکتب یک مجموعه کلی است و شباهت اجزای آن با مکتب دیگر نمی تواند معیار قضاوتی قرار بگیرد.
با در نظر داشتن این نکته، اگر ضرورتی برای پیدا کردن مکتبی شیعه تشیع وجود داشته باشد، باید ابتدا اصول و امهات این تفکر را در نظر گرفت. با این حساب اشتراک در اصل توحید، معاد و نبوت، اشتراکی بین تشیع به عنوان مذهبی اسلامی، با مسیحیت و یهودیت ایجاد می کند. چرا که هر سه دین مدعی توحید هستند و علاوه بر باور به زندگی اخروی، لزوم نبوت را نیز قبول دارند. در درجه بعدی مسیحیت و یهودیت به دلیل عدم ایمان تام به خاتم الانبیاء، از مذاهب اسلامی جدا می شوند. و شباهت بین تشیع و تسنن مد نظر قرار می گیرد. و پس از آن با محوریت لزوم نصب امام معصوم، تشیع از تسنن جدا می شود. که در مراحل بعدی نیز فرقه های مختلف شیعه می تواند مد نظر باشد.
بدیهی است که مثلا نمی توان ادعا کرد چون شیعه و بودا هر دو معتقدند که پس از مرگ زنده می شویم، پس این دو به هم شبیه هستند! چون یکی معتقد به خداست و دیگری خدایی نمی شناسند! (علاوه بر تفاوت در مساله تناسخ و معاد) و این تفاوت اصولی، شکاف عمیقی ایجاد می کند که آن شباهت نمی تواند این دو را در کنار یکدیگر بگذارد.
در واقع هر مساله به اندازه جایگاه و اولویتش، می تواند معیاری برای نزدیکی یا دوری باشد که شباهت یا تفاوت آن مد نظر قرار گیرد.
- [سایر] مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد؟
- [سایر] مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد؟
- [سایر] مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد؟
- [سایر] می گویند من شیعه صوفی مذهب هستم، اصلا چنین چیزی برای مذهب شیعه هست؟
- [سایر] چرا به مذهب شیعه،مذهب جعفری گفته می شود؟
- [سایر] چرا مذهب شیعه بهترین مذهب است؟ من خودم پیرو مذهب شیعه هستم، اما نمیدانم شیعه چه برتری نسبت به وهابیت دارد... یک وقت خدای نکرده از آن 72 فرقه مسلمان نباشیم که گمراه شدهاند؟ چطور میتوانم مطمئن شوم؟
- [سایر] چرا مذهب ما به شیعه جعفری معروف است؟ نقش امامان قبل از امام صادق(علیه السلام) چه بوده است؟
- [سایر] آیا امام صادق (ع) مؤسس مذهب شیعه است؟ و لقب رئیس مذهب برای آن حضرت صحیح است؟
- [سایر] علّت اینکه تشیّع را مذهب جعفری نیز مینامند، چیست؟
- [سایر] آیا رجعت از ضروریات مذهب شیعه است یا اسلام ؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شخصی از عامه بمیرد و از او یک دختر عامی مذهب بماند و برادری داشته باشد اگر برادر شیعه باشد و یا پس از مرگ برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام برادر شیعه می تواند انچه از ترکه میت زیاد می اید از باب تعصیب بگیرد هر چند تعصیب در مذهب شیعه باطل است و همچنین اگر شخصی از عامه یک خواهر عامی مذهب وارث داشته باشد و عموی ابوینی داشته باشد چنانچه عموی او شیعه باشد و یا بعد از مرگ پسر برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام می تواند انچه از باب تعصیب به او می رسد بگیرد و همچنین است حکم در سایر موارد تعصیب
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه قسم یاد کند که کاری انجام ندهد و اگر ان کار را انجام داد زنش مطلقه شود و ان کار را انجام داد بر مذهب خودش زن او مطلقه می شود و بر مذهب امامیه قسم به طلاق منعقد نمی شود بنا به قاعده الزام جایز است مرد شیعی بعد از ایام عده با ان زن ازدواج کند و همچنین بر مذهب عامه به کتابت طلاق جایز است و بر مذهب امامیه طلاق به کتابت واقع نمی شود بنا به قاعده الزام مرد شیعی می تواند با زنی که به نوشته طلاق داده شده پس از ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] در مذهب ابی حنیفه در صحت عقد سلم فروش چیزی به نحو کلی مدت دار به ثمن نقد حاضر شرط است که ان چیز هنگام عقد در خارج موجود باشد ولی در مذهب شیعه این شرط در صحت معامله سلم معتبر نیست بنابراین اگر شیعه با حنفی مذهب معامله سلم انجام دهد و مورد معامله موجود نباشد بنا به قاعده الزام می تواند فروشنده حنفی را به بطلان معامله ملزم کند و همچنین است اگر حین انجام معامله خریدار حنفی بوده و بعد شیعه شده باشد
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله بهجت] مسلمانی که مستبصر (شیعه) شد عباداتی که موافق مذهب خودش انجام داده اعاده ندارد، مگر زکات که باید آن را به فقیر شیعه بدهد، ولی اگر از اول آن را به فقیر شیعه و با قصد قربت داده باشد، اعاده ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] در مذهب عامه در طلاق زن یایسه و یا صغیره ای که شوهر با انها نزدیکی کرده باشد بر ان زن واجب است عده نگه دارد هر چند در مورد صغیره در بعضی از مذاهب عامه تفصیلی است ولی در مذهب شیعه در طلاق زن یایسه و صغیره عده واجب نیست بنابراین بر مذهب عامه انها ملزم هستند که احکام عده را رعایت کنند پس اگر زن یایسه یا صغیره از عامه شیعه گردد لازم نیست عده نگه دارد و اگر طلاق او رجعی باشد جایز است نفقه ایام عده را از شوهر عامی مطالبه کند و جایز است با شخص دیگری در ان ایام ازدواج نماید و همچنین اگر مرد عامی شیعه شود جایز است با خواهر زن یایسه و صغیره ای که طلاق داده است و هنوز به مذهب عامه در ایام عده هستند ازدواج کند و لازم نیست احکام عده را رعایت نماید
- [آیت الله وحید خراسانی] به مذهب ابی حنیفه و بعض دیگر از فقهای عامه کسی که به اجبار و اکراه زنش را طلاق دهد ان طلاق صحیح است ولی به مذهب امامیه باطل است بنابراین شخص شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با زنی که با جبر و اکراه شوهرش او را طلاق داده در صورتی که پیرو مذهب ابی حنیفه یا هم رایان او باشد ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه بدون حضور دو شاهد عادل زن خود را طلاق دهد و یا مقداری از بدن زن خود را مثلا یک انگشت زنش را طلاق دهد بر مذهب او این طلاق صحیح است ولی بر مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعه به قاعده الزام می تواند با ان زن مطلقه پس از تمام شدن ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه زن خود را که در حال عادت است طلاق دهد و یا در حال پاکی که با او مقاربت کرده است طلاق دهد این طلاق بر مذهب او صحیح است ولی در مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با ان زن بعد از تمام شدن ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] به فتوای علمای عامه جایز نیست شخصی در نکاح جمع کند بین عمه و دختر برادر عمه و خاله و دختر خواهر خاله و فقط می تواند با یکی از انان ازدواج کند پس اگر هر دو عقد مقارن باشد هر دو باطل و اگر مقارن نباشد دومی باطل است ولی در نزد علمای امامیه جمع در نکاح بین ان دو با اجازه عمه یا خاله صحیح است بنابراین اگر پیرو مذهب عامه عمه و دختر برادر او را یا خاله و دختر خواهر او را مقارن با یکدیگر عقد کند عقد هر دو به مذهب او باطل است و پیرو مذهب شیعه می تواند به قاعده الزام با هر کدام انها ازدواج کند و اگر مقارن با یکدیگر نباشد شیعی مذهب می تواند با دومی ازدواج کند