می گویند من شیعه صوفی مذهب هستم، اصلا چنین چیزی برای مذهب شیعه هست؟ مذاهب اسلامی در سه موضوع اعتقادات، احکام(فقه) و اخلاق و عرفان دچار اختلافاتی شدند و این سبب شده است تا فرقه های متعددی پدید آید. مذاهب کلامی از مباحث اعتقادات، مذاهب فقهی از مباحث فقهی و مذاهب صوفی از مباحث اخلاقی شکل گرفته اند. مذاهب صوفی مختص جهان اسلام دانست و صوفی غیر مسلمان وجود ندارد. تمامی مباحث و ریشه تصوف در قرن های دوم و سوم در اسلام مطرح شده است و امروز نزدیک به صد فرقه صوفی و جمعیتی بالغ بر 450 میلیون نفر در جهان وجود دارد. تصوف تنها اختصاص به اهل سنت ندارد و برخی از شیعیان هم صوفی هستند. در حال حاضر نزدیک به 370 میلیون نفر صوفی اهل سنت و بیست میلیون نفر صوفی شیعه در جهان اسلام وجود دارد. فرقه های صوفی اهل سنت: فرقه قادریه(طرفداران عبدالقادرگیلانی) بزرگترین فرقه صوفی اهل سنت است و از کشور مغرب تا اندونزی پیرو و طرفدار دارد. اهل سنت غرب ایران(کردستان و نواحی غربی کشور) اکثرا صوفی قادری هستند. یکی دیگر از فرقه های صوفی، فرقه نقشبندیه (طرفداران خواجه بهاءالدین نقش بند) است. این فرقه در قرن های هشتم ونهم در شبه قاره هند ایجاد شده است و تأثیر چشمگیری در این شبه قاره و آسیای میانه داشته است. غالب تفکر ترکمن های ایران، تفکر و مذهب صوفی نقشبندیه است. فرقه های صوفی شیعه: فعال ترین فرقه صوفی شیعه گنابادی ها هستند که از شاه نعمت الله ولی منشعب شده اند. این فرقه در حال حاضر نزدیک به سه الی چهار میلیون نفر در ایران (درشهر های تهران، گناباد، مشهد، یزد، بروجرد و بجنورد) پیرو دارد. یکی دیگر از فرقه های صوفی شیعه شاه نعمت اللهیه است؛ طرفداران این فرقه در کرمان هستند و فعالیت چشمگیری ندارند. فرقه نوربخشیه (طرفداران سید محمد نوربخش) یکی دیگر از فرقه های صوفی شیعه است که در قرن هشتم شکل گرفته است. طرفداران این فرقه در تهران هستند و در حال حاضر این فرقه در شمال پاکستان نزدیک به پنجاه هزار نفر پیرو دارد. تصوف مسلکی است که با مذهب آمیخته است و طرفداران این مسلک عقیده دارند که در این طریقه بهترین راه برای رسیدن به حق می باشد و انسان پس از تامل و تفکر و تجربه و مشاهده و سیر و سلوک می تواند به مقصود نهایی و مطلوب اصلی خود برسد.در مورد تاریخ پیدایش صوفیه اقوال مختلفی وجود دارد برخی گفته اند که از نیمه ی اول قرن دوم هجری در میان جامعه ی اسلامی پدید آمد؛ ولی صحیح ترین آنها این است که از أواخر قرن اول هجری و توسط حسن بصری بنیان گذاری شده است.[1] اولین فردی که رسما صوفی نام گرفت، فردی به نام ابوهاشم کوفی بود.[2] هرچند زمینه های تولد چنین جریانی را فردی به نام حسن بصری سالها پیش از او پدید آورده بود.[3] تصوف در ابتدا عبارت بود از زهدی مفرط و خشن که عبادتهای شاق و طاقت فرسا و کناره گیری و گوشه نشینی را نیز باخود همراه داشت.[4] امامان معصوم علیهم السلام از همان ابتدا با همین نوع از تصوف نیز به دلیل منافات داشتن با روح اسلام ناب به مخالفت برخاسته و صراحتا این جریان و سران آن را مورد رد و انکار قرار دادند،[5][6] ولی تصوف رفته رفته از چنین حالتی فاصله گرفته و با درآمیختن با فرهنگ ها و عقائد و آداب دیگر نحله ها[7]، آکنده شد از انحرافات، کژرویها و آداب و رسوم خود ساخته و غیر دینی که اعتراض عالمان و عارفان حقیقی را برانگیخت و سبب طرد و انزوای صوفیان از اجتماع اسلامی گشت،هرچند در این میان عرفان و عرفای حقیقی نیز توسط برخی جاهلان متعصب متهم به تصوف شده و مورد بی مهری قرار گرفتند.[8] بعدها امیری مسیحی برای صوفیان مکانی ساخت که آن را خانقاه نامیدند.[9] صوفیان با دست کشیدن از کار و زندگی، در خانقاه ها گرد آمدند و روزگار خود را به رقص سماع و شطح گویی و ذکرهای خود ساخته و مرید و مراد بازی های بی ثمر گذراندند و چه مفاسد و انحرافاتی که در این خانقاه ها و در میان حلقه های صوفیانه روی نداد. چنانکه مرحوم دکتر زرینکوب می نویسد: ... صوفیان جمال برتر را با ویژگی های مردانه، یعنی قدرت و غیرت، ترسیم می کردند. به علاوه این تصویر انعکاسی از تمایلات هم جنس بازی بود که صوفیان به مرور زمان در خلال زندگی خانه به دوشی خود پیدا کرده بودند، زیرا هم جنس بازی در میان صوفیان خانقاهی رسم نامعمولی نبود. حتی گفته میشود شعرای صوفی مانند سنائی، اوحدالدین کرمانی و عراقی تمایلی به عشق یونانی داشتند.[10] این جریان بعدها نیز دچار دگرگونی ها و تحولات بیشتری شد و در درون خود نیز به فرقه ها و دسته های بسیاری منشعب گشت که هر کدام خود را حق می دانست و دیگر فرقه ها را باطل می خواند. امروزه نیز فرقه های مختلف صوفیه کما بیش در جوامع اسلامی از جمله کشور ما فعال بوده و سران این فرقه ها با روشها و شگردهای خاص خود سعی در جذب جوانان و مرید سازی آنان در جهت کسب منافع شخصی خود دارند. برخی از عقاید تصوف: 1.شریعت وطریقت : شریعت برای سالکان الی الله وسیله رسیدن به کمال می باشد و آنگاه که سالک به مرتبه کمال و شهود و وصول به حق رسید ، تکالیف شرعیه از او ساقط می شوند ، چون شریعت ظاهر و پوسته دین است و مغز و باطن آن طریقت است که عبارت است از ترک دنیا ، دوام ذکر ، توجه به مبداء هستی ... 2. اباحه گری: مشکل دیگر بسیاری از فرقه های صوفیه، مسأله تساهل و تسامح و اباحی گری است. سماع و آواز و غنا و آسیبهای اخلاقی و انحرافهای جنسی و فاصله گرفتن از شریعت نیز زاییده این انحراف بنیادین است و اصولاً برخی از گروندگان به تصوف نیز به همین جهت خود را منحرف ساخته اند. 3. پشمینه پوشی: انحراف دیگر برخی از صوفیان، پشمینه پوشی آنهاست که در اواخر قرن دوم هجری در میان مسلمانان رواج یافت و به همین جهت، نام صوفی بر آنها نهاده شد. پیامبر اکرم(ص) در سفارش هایش به ابوذر غفاری فرمود: (در آخر الزمان، جماعتی خواهند بود که در تابستان و زمستان، پشم پوشند و گمان کنند که ایشان را به سبب این پشم پوشیدن، فضل و زیادی بر دیگران است. ملائکه آسمان و زمین، این گروه را لعنت می کنند.) (بحارالانوار) صوفیان معاصر، گرچه کمتر اهل پشمینه هستند، لکن ماهیت انحرافی را همچنان دارند. 4. کشف و شهودهای شیطانی: انحراف و بدعت دیگر صوفیان است. بر اهل فن پوشیده نیست که کشف و شهود و اشراق بر دو نوع است، گاهی همچون رؤیاهای صادقه، شهود الهی و ربانی و قابل اعتمادند لکن در بسیاری از مواقع در اثر عواملی، شهود کاذب و شیطانی محقق می یابد. به همین دلیل، نمی توان بر مکاشفات منقول از صوفیان، مهر صحت نهاد و به تعبیر همه عارفان اصیل، برای تشخیص مشاهدات الهی از مشاهدات شیطانی باید به سراغ کشف معصوم یعنی قرآن و سنت رفت. بنابراین، توصیه ها و ارشادات قطب و مرشد هیچ گونه حجیتی ندارد، مگر اینکه مستند به قرآن و سنت باشد یعنی اقطاب باید قدرت اجتهاد و استنباط از متون دینی را داشته باشند تا معیار تمییز شهود الهی از شهود شیطانی را در اختیار داشته باشند، در حالی که اقطاب و شیوخ صوفیه فاقد این ویژگی هستند. آداب و اصطلاحات تصوف: 1.ریاضت: یعنی ترک همه خواسته های نفسانی از جمله ؛ همسر ، فرزند ، خانه و کاشانه و غذاهای مطبوع و به تعبیر دیگر کشتن نفس را ریاضت می گویند. 2. خانگاه: به محل استقرار و جتماع و اجرای مراسمات صوفیانه گفته می شود ، که در خانگاه خانه ای برای قطب و مرشد و محلی برای مراسم چله نشینی و سماع و وجد در نظر گرفته می شود . 3. قطب ، پیر و مرشد ،لقب هستند برای کسی که سرپرستی سالک را قبول دارد . 4. سماع: مراسمی است که یک نفر می خواند و دیگران می شنود حال یا به صورت جمعی و یا به صورت دف و نی ، سروده ای خانده می شود که همراه با رقص و وجد است. 5. شطحیات: صوفیان در حال وجد بی خود شده و مطالبی می ویند که به آن شطح گفته می شود و ادعا می کنند با خداوند متحد شده و از شریعت بی نیاز شده اند . ( یعنی به احکام و دستورات الهی نیازی ندارند) صوفیه از دیدگاه روایات: در روایات اسلامی نقد های تند و شدیدی نسبت به صوفیه شده است. امام رضا(ع) : کسی که نزد او صوفیه ذکر شود و آنها را به زبان و به دل انکار نکند از ما نیست ، و کسی که آنها را انکار کند گویا با رسول خدا (ص) قیام کرده است.( مستدرک الوسایل ج 12 ص 223) امام علی النقی (ع) صوفیان نصاری و مجوس این امت هستند.( حدیقه الشیعه ص 602 مقدس اردبیلی) مذاهب اسلامی در سه موضوع اعتقادات، احکام(فقه) و اخلاق و عرفان دچار اختلافات فراوانی شدند و این سبب شده است تا فرقه های متعددی پدید آید. مذاهب کلامی از مباحث اعتقادات، مذاهب فقهی از مباحث فقهی و مذاهب صوفی از مباحث اخلاقی شکل گرفته اند. مذاهب صوفی مختص جهان اسلام دانست و صوفی غیر مسلمان وجود ندارد. تمامی مباحث و ریشه تصوف در قرن های دوم و سوم در اسلام مطرح شده است و امروز نزدیک به صد فرقه صوفی و جمعیتی بالغ بر 450 میلیون نفر در جهان وجود دارد. تصوف تنها اختصاص به اهل سنت ندارد و برخی از شیعیان هم صوفی هستند. در حال حاضر نزدیک به 370 میلیون نفر صوفی اهل سنت و بیست میلیون نفر صوفی شیعه در جهان اسلام وجود دارد. فرقه های صوفی اهل سنت: فرقه قادریه(طرفداران عبدالقادرگیلانی) بزرگترین فرقه صوفی اهل سنت است و از کشور مغرب تا اندونزی پیرو و طرفدار دارد. اهل سنت غرب ایران(کردستان و نواحی غربی کشور) اکثرا صوفی قادری هستند. یکی دیگر از فرقه های صوفی، فرقه نقشبندیه (طرفداران خواجه بهاءالدین نقش بند) است. این فرقه در قرن های هشتم ونهم در شبه قاره هند ایجاد شده است و تأثیر چشمگیری در این شبه قاره و آسیای میانه داشته است. غالب تفکر ترکمن های ایران، تفکر و مذهب صوفی نقشبندیه است. فرقه های صوفی شیعه: فعال ترین فرقه صوفی شیعه گنابادی ها هستند که از شاه نعمت الله ولی منشعب شده اند. این فرقه در حال حاضر نزدیک به سه الی چهار میلیون نفر در ایران (درشهر های تهران، گناباد، مشهد، یزد، بروجرد و بجنورد) پیرو دارد. یکی دیگر از فرقه های صوفی شیعه شاه نعمت اللهیه است؛ طرفداران این فرقه در کرمان هستند و فعالیت چشمگیری ندارند. فرقه نوربخشیه (طرفداران سید محمد نوربخش) یکی دیگر از فرقه های صوفی شیعه است که در قرن هشتم شکل گرفته است. طرفداران این فرقه در تهران هستند و در حال حاضر این فرقه در شمال پاکستان نزدیک به پنجاه هزار نفر پیرو دارد. منابع: [1] عارف و صوفی چه میگویند؟، میرزا جواد تهرانی، ص 3 [2] برای اطلاعات بیشتردر مورد وی رک:تصوف در یکصد پرسش و پاسخ، عبدالباقی گولپینارلی، ص30؛ نیز نفحات الآنس جامی ص27 [3] برای اطلاعات بیشتر در مورد وی رک: حسن بصری، چهره جنجالی تصوف، مهدی عمادی [4] ذهبیه تصوف علمی-آثار ادبی ، اسدالله خاوری، ص 11 [5] برای اطلاع از نمونه هایی ازین رد و انکارها رک:تصوف در یکصد پرسش و پاسخ، گولپینارلی، ص30به بعد [6] اثنی عشریه، شیخ حر عاملی، ص 22 [7] گزارشی از منابع دخیل در تصوف را میتوانید در کتاب جستجو در تصوف ایران، دکتر زرینکوب [8] فلسفه ی عرفان، یحیی یثربی ص171 به بعد [9] نفحات الانس، جامی، ص27 [10] تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن،عبدالحسین زرینکوب، ص59
می گویند من شیعه صوفی مذهب هستم، اصلا چنین چیزی برای مذهب شیعه هست؟
مذاهب اسلامی در سه موضوع اعتقادات، احکام(فقه) و اخلاق و عرفان دچار اختلافاتی شدند و این سبب شده است تا فرقه های متعددی پدید آید. مذاهب کلامی از مباحث اعتقادات، مذاهب فقهی از مباحث فقهی و مذاهب صوفی از مباحث اخلاقی شکل گرفته اند.
مذاهب صوفی مختص جهان اسلام دانست و صوفی غیر مسلمان وجود ندارد. تمامی مباحث و ریشه تصوف در قرن های دوم و سوم در اسلام مطرح شده است و امروز نزدیک به صد فرقه صوفی و جمعیتی بالغ بر 450 میلیون نفر در جهان وجود دارد. تصوف تنها اختصاص به اهل سنت ندارد و برخی از شیعیان هم صوفی هستند. در حال حاضر نزدیک به 370 میلیون نفر صوفی اهل سنت و بیست میلیون نفر صوفی شیعه در جهان اسلام وجود دارد.
فرقه های صوفی اهل سنت: فرقه قادریه(طرفداران عبدالقادرگیلانی) بزرگترین فرقه صوفی اهل سنت است و از کشور مغرب تا اندونزی پیرو و طرفدار دارد. اهل سنت غرب ایران(کردستان و نواحی غربی کشور) اکثرا صوفی قادری هستند. یکی دیگر از فرقه های صوفی، فرقه نقشبندیه (طرفداران خواجه بهاءالدین نقش بند) است. این فرقه در قرن های هشتم ونهم در شبه قاره هند ایجاد شده است و تأثیر چشمگیری در این شبه قاره و آسیای میانه داشته است. غالب تفکر ترکمن های ایران، تفکر و مذهب صوفی نقشبندیه است.
فرقه های صوفی شیعه: فعال ترین فرقه صوفی شیعه گنابادی ها هستند که از شاه نعمت الله ولی منشعب شده اند. این فرقه در حال حاضر نزدیک به سه الی چهار میلیون نفر در ایران (درشهر های تهران، گناباد، مشهد، یزد، بروجرد و بجنورد) پیرو دارد. یکی دیگر از فرقه های صوفی شیعه شاه نعمت اللهیه است؛ طرفداران این فرقه در کرمان هستند و فعالیت چشمگیری ندارند. فرقه نوربخشیه (طرفداران سید محمد نوربخش) یکی دیگر از فرقه های صوفی شیعه است که در قرن هشتم شکل گرفته است. طرفداران این فرقه در تهران هستند و در حال حاضر این فرقه در شمال پاکستان نزدیک به پنجاه هزار نفر پیرو دارد.
تصوف مسلکی است که با مذهب آمیخته است و طرفداران این مسلک عقیده دارند که در این طریقه بهترین راه برای رسیدن به حق می باشد و انسان پس از تامل و تفکر و تجربه و مشاهده و سیر و سلوک می تواند به مقصود نهایی و مطلوب اصلی خود برسد.در مورد تاریخ پیدایش صوفیه اقوال مختلفی وجود دارد برخی گفته اند که از نیمه ی اول قرن دوم هجری در میان جامعه ی اسلامی پدید آمد؛ ولی صحیح ترین آنها این است که از أواخر قرن اول هجری و توسط حسن بصری بنیان گذاری شده است.[1] اولین فردی که رسما صوفی نام گرفت، فردی به نام ابوهاشم کوفی بود.[2] هرچند زمینه های تولد چنین جریانی را فردی به نام حسن بصری سالها پیش از او پدید آورده بود.[3]
تصوف در ابتدا عبارت بود از زهدی مفرط و خشن که عبادتهای شاق و طاقت فرسا و کناره گیری و گوشه نشینی را نیز باخود همراه داشت.[4] امامان معصوم علیهم السلام از همان ابتدا با همین نوع از تصوف نیز به دلیل منافات داشتن با روح اسلام ناب به مخالفت برخاسته و صراحتا این جریان و سران آن را مورد رد و انکار قرار دادند،[5][6]
ولی تصوف رفته رفته از چنین حالتی فاصله گرفته و با درآمیختن با فرهنگ ها و عقائد و آداب دیگر نحله ها[7]، آکنده شد از انحرافات، کژرویها و آداب و رسوم خود ساخته و غیر دینی که اعتراض عالمان و عارفان حقیقی را برانگیخت و سبب طرد و انزوای صوفیان از اجتماع اسلامی گشت،هرچند در این میان عرفان و عرفای حقیقی نیز توسط برخی جاهلان متعصب متهم به تصوف شده و مورد بی مهری قرار گرفتند.[8]
بعدها امیری مسیحی برای صوفیان مکانی ساخت که آن را خانقاه نامیدند.[9] صوفیان با دست کشیدن از کار و زندگی، در خانقاه ها گرد آمدند و روزگار خود را به رقص سماع و شطح گویی و ذکرهای خود ساخته و مرید و مراد بازی های بی ثمر گذراندند و چه مفاسد و انحرافاتی که در این خانقاه ها و در میان حلقه های صوفیانه روی نداد. چنانکه مرحوم دکتر زرینکوب می نویسد: ... صوفیان جمال برتر را با ویژگی های مردانه، یعنی قدرت و غیرت، ترسیم می کردند. به علاوه این تصویر انعکاسی از تمایلات هم جنس بازی بود که صوفیان به مرور زمان در خلال زندگی خانه به دوشی خود پیدا کرده بودند، زیرا هم جنس بازی در میان صوفیان خانقاهی رسم نامعمولی نبود. حتی گفته میشود شعرای صوفی مانند سنائی، اوحدالدین کرمانی و عراقی تمایلی به عشق یونانی داشتند.[10]
این جریان بعدها نیز دچار دگرگونی ها و تحولات بیشتری شد و در درون خود نیز به فرقه ها و دسته های بسیاری منشعب گشت که هر کدام خود را حق می دانست و دیگر فرقه ها را باطل می خواند.
امروزه نیز فرقه های مختلف صوفیه کما بیش در جوامع اسلامی از جمله کشور ما فعال بوده و سران این فرقه ها با روشها و شگردهای خاص خود سعی در جذب جوانان و مرید سازی آنان در جهت کسب منافع شخصی خود دارند.
برخی از عقاید تصوف:
1.شریعت وطریقت : شریعت برای سالکان الی الله وسیله رسیدن به کمال می باشد و آنگاه که سالک به مرتبه کمال و شهود و وصول به حق رسید ، تکالیف شرعیه از او ساقط می شوند ، چون شریعت ظاهر و پوسته دین است و مغز و باطن آن طریقت است که عبارت است از ترک دنیا ، دوام ذکر ، توجه به مبداء هستی ...
2. اباحه گری: مشکل دیگر بسیاری از فرقه های صوفیه، مسأله تساهل و تسامح و اباحی گری است. سماع و آواز و غنا و آسیبهای اخلاقی و انحرافهای جنسی و فاصله گرفتن از شریعت نیز زاییده این انحراف بنیادین است و اصولاً برخی از گروندگان به تصوف نیز به همین جهت خود را منحرف ساخته اند.
3. پشمینه پوشی: انحراف دیگر برخی از صوفیان، پشمینه پوشی آنهاست که در اواخر قرن دوم هجری در میان مسلمانان رواج یافت و به همین جهت، نام صوفی بر آنها نهاده شد. پیامبر اکرم(ص) در سفارش هایش به ابوذر غفاری فرمود: (در آخر الزمان، جماعتی خواهند بود که در تابستان و زمستان، پشم پوشند و گمان کنند که ایشان را به سبب این پشم پوشیدن، فضل و زیادی بر دیگران است. ملائکه آسمان و زمین، این گروه را لعنت می کنند.) (بحارالانوار) صوفیان معاصر، گرچه کمتر اهل پشمینه هستند، لکن ماهیت انحرافی را همچنان دارند.
4. کشف و شهودهای شیطانی: انحراف و بدعت دیگر صوفیان است. بر اهل فن پوشیده نیست که کشف و شهود و اشراق بر دو نوع است، گاهی همچون رؤیاهای صادقه، شهود الهی و ربانی و قابل اعتمادند لکن در بسیاری از مواقع در اثر عواملی، شهود کاذب و شیطانی محقق می یابد. به همین دلیل، نمی توان بر مکاشفات منقول از صوفیان، مهر صحت نهاد و به تعبیر همه عارفان اصیل، برای تشخیص مشاهدات الهی از مشاهدات شیطانی باید به سراغ کشف معصوم یعنی قرآن و سنت رفت. بنابراین، توصیه ها و ارشادات قطب و مرشد هیچ گونه حجیتی ندارد، مگر اینکه مستند به قرآن و سنت باشد یعنی اقطاب باید قدرت اجتهاد و استنباط از متون دینی را داشته باشند تا معیار تمییز شهود الهی از شهود شیطانی را در اختیار داشته باشند، در حالی که اقطاب و شیوخ صوفیه فاقد این ویژگی هستند.
آداب و اصطلاحات تصوف:
1.ریاضت: یعنی ترک همه خواسته های نفسانی از جمله ؛ همسر ، فرزند ، خانه و کاشانه و غذاهای مطبوع و به تعبیر دیگر کشتن نفس را ریاضت می گویند.
2. خانگاه: به محل استقرار و جتماع و اجرای مراسمات صوفیانه گفته می شود ، که در خانگاه خانه ای برای قطب و مرشد و محلی برای مراسم چله نشینی و سماع و وجد در نظر گرفته می شود .
3. قطب ، پیر و مرشد ،لقب هستند برای کسی که سرپرستی سالک را قبول دارد .
4. سماع: مراسمی است که یک نفر می خواند و دیگران می شنود حال یا به صورت جمعی و یا به صورت دف و نی ، سروده ای خانده می شود که همراه با رقص و وجد است.
5. شطحیات: صوفیان در حال وجد بی خود شده و مطالبی می ویند که به آن شطح گفته می شود و ادعا می کنند با خداوند متحد شده و از شریعت بی نیاز شده اند . ( یعنی به احکام و دستورات الهی نیازی ندارند)
صوفیه از دیدگاه روایات:
در روایات اسلامی نقد های تند و شدیدی نسبت به صوفیه شده است. امام رضا(ع) : کسی که نزد او صوفیه ذکر شود و آنها را به زبان و به دل انکار نکند از ما نیست ، و کسی که آنها را انکار کند گویا با رسول خدا (ص) قیام کرده است.( مستدرک الوسایل ج 12 ص 223)
امام علی النقی (ع) صوفیان نصاری و مجوس این امت هستند.( حدیقه الشیعه ص 602 مقدس اردبیلی)
مذاهب اسلامی در سه موضوع اعتقادات، احکام(فقه) و اخلاق و عرفان دچار اختلافات فراوانی شدند و این سبب شده است تا فرقه های متعددی پدید آید. مذاهب کلامی از مباحث اعتقادات، مذاهب فقهی از مباحث فقهی و مذاهب صوفی از مباحث اخلاقی شکل گرفته اند.
مذاهب صوفی مختص جهان اسلام دانست و صوفی غیر مسلمان وجود ندارد. تمامی مباحث و ریشه تصوف در قرن های دوم و سوم در اسلام مطرح شده است و امروز نزدیک به صد فرقه صوفی و جمعیتی بالغ بر 450 میلیون نفر در جهان وجود دارد. تصوف تنها اختصاص به اهل سنت ندارد و برخی از شیعیان هم صوفی هستند. در حال حاضر نزدیک به 370 میلیون نفر صوفی اهل سنت و بیست میلیون نفر صوفی شیعه در جهان اسلام وجود دارد.
فرقه های صوفی اهل سنت: فرقه قادریه(طرفداران عبدالقادرگیلانی) بزرگترین فرقه صوفی اهل سنت است و از کشور مغرب تا اندونزی پیرو و طرفدار دارد. اهل سنت غرب ایران(کردستان و نواحی غربی کشور) اکثرا صوفی قادری هستند. یکی دیگر از فرقه های صوفی، فرقه نقشبندیه (طرفداران خواجه بهاءالدین نقش بند) است. این فرقه در قرن های هشتم ونهم در شبه قاره هند ایجاد شده است و تأثیر چشمگیری در این شبه قاره و آسیای میانه داشته است. غالب تفکر ترکمن های ایران، تفکر و مذهب صوفی نقشبندیه است.
فرقه های صوفی شیعه: فعال ترین فرقه صوفی شیعه گنابادی ها هستند که از شاه نعمت الله ولی منشعب شده اند. این فرقه در حال حاضر نزدیک به سه الی چهار میلیون نفر در ایران (درشهر های تهران، گناباد، مشهد، یزد، بروجرد و بجنورد) پیرو دارد. یکی دیگر از فرقه های صوفی شیعه شاه نعمت اللهیه است؛ طرفداران این فرقه در کرمان هستند و فعالیت چشمگیری ندارند. فرقه نوربخشیه (طرفداران سید محمد نوربخش) یکی دیگر از فرقه های صوفی شیعه است که در قرن هشتم شکل گرفته است. طرفداران این فرقه در تهران هستند و در حال حاضر این فرقه در شمال پاکستان نزدیک به پنجاه هزار نفر پیرو دارد.
منابع:
[1] عارف و صوفی چه میگویند؟، میرزا جواد تهرانی، ص 3
[2] برای اطلاعات بیشتردر مورد وی رک:تصوف در یکصد پرسش و پاسخ، عبدالباقی گولپینارلی، ص30؛ نیز نفحات الآنس جامی ص27
[3] برای اطلاعات بیشتر در مورد وی رک: حسن بصری، چهره جنجالی تصوف، مهدی عمادی
[4] ذهبیه تصوف علمی-آثار ادبی ، اسدالله خاوری، ص 11
[5] برای اطلاع از نمونه هایی ازین رد و انکارها رک:تصوف در یکصد پرسش و پاسخ، گولپینارلی، ص30به بعد
[6] اثنی عشریه، شیخ حر عاملی، ص 22
[7] گزارشی از منابع دخیل در تصوف را میتوانید در کتاب جستجو در تصوف ایران، دکتر زرینکوب
[8] فلسفه ی عرفان، یحیی یثربی ص171 به بعد
[9] نفحات الانس، جامی، ص27
[10] تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن،عبدالحسین زرینکوب، ص59
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا شیعه میتواند دختر خود را به فرقههای مختلف صوفی بدهد یا خیر؟
- [سایر] مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد؟
- [سایر] مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد؟
- [سایر] مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد؟
- [سایر] شبیه ترین مذهب به شیعه کدام مذهب است؟
- [سایر] چرا به مذهب شیعه،مذهب جعفری گفته می شود؟
- [سایر] چرا مذهب شیعه بهترین مذهب است؟ من خودم پیرو مذهب شیعه هستم، اما نمیدانم شیعه چه برتری نسبت به وهابیت دارد... یک وقت خدای نکرده از آن 72 فرقه مسلمان نباشیم که گمراه شدهاند؟ چطور میتوانم مطمئن شوم؟
- [سایر] چرا مذهب ما به شیعه جعفری معروف است؟ نقش امامان قبل از امام صادق(علیه السلام) چه بوده است؟
- [سایر] آیا امام صادق (ع) مؤسس مذهب شیعه است؟ و لقب رئیس مذهب برای آن حضرت صحیح است؟
- [سایر] علّت اینکه تشیّع را مذهب جعفری نیز مینامند، چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شخصی از عامه بمیرد و از او یک دختر عامی مذهب بماند و برادری داشته باشد اگر برادر شیعه باشد و یا پس از مرگ برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام برادر شیعه می تواند انچه از ترکه میت زیاد می اید از باب تعصیب بگیرد هر چند تعصیب در مذهب شیعه باطل است و همچنین اگر شخصی از عامه یک خواهر عامی مذهب وارث داشته باشد و عموی ابوینی داشته باشد چنانچه عموی او شیعه باشد و یا بعد از مرگ پسر برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام می تواند انچه از باب تعصیب به او می رسد بگیرد و همچنین است حکم در سایر موارد تعصیب
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه قسم یاد کند که کاری انجام ندهد و اگر ان کار را انجام داد زنش مطلقه شود و ان کار را انجام داد بر مذهب خودش زن او مطلقه می شود و بر مذهب امامیه قسم به طلاق منعقد نمی شود بنا به قاعده الزام جایز است مرد شیعی بعد از ایام عده با ان زن ازدواج کند و همچنین بر مذهب عامه به کتابت طلاق جایز است و بر مذهب امامیه طلاق به کتابت واقع نمی شود بنا به قاعده الزام مرد شیعی می تواند با زنی که به نوشته طلاق داده شده پس از ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] در مذهب ابی حنیفه در صحت عقد سلم فروش چیزی به نحو کلی مدت دار به ثمن نقد حاضر شرط است که ان چیز هنگام عقد در خارج موجود باشد ولی در مذهب شیعه این شرط در صحت معامله سلم معتبر نیست بنابراین اگر شیعه با حنفی مذهب معامله سلم انجام دهد و مورد معامله موجود نباشد بنا به قاعده الزام می تواند فروشنده حنفی را به بطلان معامله ملزم کند و همچنین است اگر حین انجام معامله خریدار حنفی بوده و بعد شیعه شده باشد
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله بهجت] مسلمانی که مستبصر (شیعه) شد عباداتی که موافق مذهب خودش انجام داده اعاده ندارد، مگر زکات که باید آن را به فقیر شیعه بدهد، ولی اگر از اول آن را به فقیر شیعه و با قصد قربت داده باشد، اعاده ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] در مذهب عامه در طلاق زن یایسه و یا صغیره ای که شوهر با انها نزدیکی کرده باشد بر ان زن واجب است عده نگه دارد هر چند در مورد صغیره در بعضی از مذاهب عامه تفصیلی است ولی در مذهب شیعه در طلاق زن یایسه و صغیره عده واجب نیست بنابراین بر مذهب عامه انها ملزم هستند که احکام عده را رعایت کنند پس اگر زن یایسه یا صغیره از عامه شیعه گردد لازم نیست عده نگه دارد و اگر طلاق او رجعی باشد جایز است نفقه ایام عده را از شوهر عامی مطالبه کند و جایز است با شخص دیگری در ان ایام ازدواج نماید و همچنین اگر مرد عامی شیعه شود جایز است با خواهر زن یایسه و صغیره ای که طلاق داده است و هنوز به مذهب عامه در ایام عده هستند ازدواج کند و لازم نیست احکام عده را رعایت نماید
- [آیت الله وحید خراسانی] به مذهب ابی حنیفه و بعض دیگر از فقهای عامه کسی که به اجبار و اکراه زنش را طلاق دهد ان طلاق صحیح است ولی به مذهب امامیه باطل است بنابراین شخص شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با زنی که با جبر و اکراه شوهرش او را طلاق داده در صورتی که پیرو مذهب ابی حنیفه یا هم رایان او باشد ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه بدون حضور دو شاهد عادل زن خود را طلاق دهد و یا مقداری از بدن زن خود را مثلا یک انگشت زنش را طلاق دهد بر مذهب او این طلاق صحیح است ولی بر مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعه به قاعده الزام می تواند با ان زن مطلقه پس از تمام شدن ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه زن خود را که در حال عادت است طلاق دهد و یا در حال پاکی که با او مقاربت کرده است طلاق دهد این طلاق بر مذهب او صحیح است ولی در مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با ان زن بعد از تمام شدن ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] به فتوای علمای عامه جایز نیست شخصی در نکاح جمع کند بین عمه و دختر برادر عمه و خاله و دختر خواهر خاله و فقط می تواند با یکی از انان ازدواج کند پس اگر هر دو عقد مقارن باشد هر دو باطل و اگر مقارن نباشد دومی باطل است ولی در نزد علمای امامیه جمع در نکاح بین ان دو با اجازه عمه یا خاله صحیح است بنابراین اگر پیرو مذهب عامه عمه و دختر برادر او را یا خاله و دختر خواهر او را مقارن با یکدیگر عقد کند عقد هر دو به مذهب او باطل است و پیرو مذهب شیعه می تواند به قاعده الزام با هر کدام انها ازدواج کند و اگر مقارن با یکدیگر نباشد شیعی مذهب می تواند با دومی ازدواج کند