در پاسخ به این سوال چند نکته لازم است: 1- ما معتقدیم دین الهی یکی بیش نیست و حضرت موسی و عیسی و محمد (صلوات الله علیهم) همگی منادی یک دین بوده اند. و رمز اساسی ای که ما تبعیت از مسیحیت یا یهودیت را باطل می دانیم، این است که وحی الهی در این ادیان محفوظ نمانده و با دستبرد بشر، دچار آلودگی گشته و اصالت خویش را از دست داده است. در واقع از منظر ما، بین پیامبران الهی فرقی وجود ندارد و باید به تمام آنها مومن بود: (الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ[بقره/285] همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ایمان آورده اند (و می گویند ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمی گذاریم (و به همه ایمان داریم).) 2- دین منحصر در احکام نیست. بلکه بخش اساسی دین اعتقادات آن است. و اگر بخواهیم مقایسه ای میان اسلام و یهودیت (که با دین موسی (ع) فرق می کند چون دستخوش تحریف شده است) انجام دهیم، اولین نکته ای که جلب نظر می کند، عناد با حق و انکار بی دلیل آن در بین یهودیان است. چرا که یهودی امروز، نبوت پیامبر اکرم (ص) را انکار می کند. در حالی که برای پذیرفتن نبوت، هیچ فرقی بین پیامبر اسلام (ص) و موسی (ع) وجود ندارد. اگر نقل معجزه دلیل نبوت است، در مورد هر دو پیامبر معجزاتی نقل شده و نمی توان از این جهت فرقی دید. پس چرا یهودیان یکی را می پذیرند و دیگری را نمی پذیرند؟ البته اشکالات اعتقادی ای که متوجه یهودیان می شود، بسیار فراتر از این مساله است، که ذکر همه آنها در این مجال نمی گنجد. 3- یک بخش برجسته و اساسی اسلام، مکارم اخلاقی است. به گونه ای که همین بخش به عنوان فلسفه بعثت نبی اکرم (ص) شمرده شده است.[1] اما ظاهرا مفاهیم اخلاقی از منظر سوال کننده اصلا وجاهتی ندارد که بخواهد در مقایسه دو دین (دین الهی یکی بیش نیست. اما وقتی دین دست ساز مد نظر است، دین بسیار می شود) آنها را مد نظر قرار دهد. 4- کسی که قصد بررسی دو دین را دارد، باید قبل از هر چیز تعصبات خویش را کنار گذاشته و با دید باز و منطقی مسائل را بررسی کند. در حالی که طرح مساله چند همسری آن هم به صورت طعنه، با این رویه به هیچ عنوان سازگار نیست. چرا که این مساله در جای خود به خوبی توضیح داده شده و حکمت های آن بیان شده است، و طرح آن به این صورت، تنها موج سواری با استفاده از فضای متفاوت فرهنگی اکنون نسب به زمان پیامبر (ص) است، که به هیچ عنوان با بررسی منطقی سازگار نیست. و مساله آنگاه جالب تر می شود که بدانیم چند همسری در تورات مجاز بوده به عنوان نمونه: در سفر خروج(خروج 21: 10) اگر زنی دیگر برای خود گیرد، آنگاه خوراک و لباس و مباشرت او را کم نکند. در کتاب اول پادشاهان تعداد فراوان همسران حضرت سلیمان علیه السلام چنین شمارش شده است(اول پادشاهان 11 : 1-3): و او را هفتصد زن بانو و سیصد متعه بود و زنانش دل او را برگردانیدند. در کتاب داوران چنین آمده(داوران 8 : 30) : و جدعون را هفتاد پسر بود که از صلبش بیرون آمده بودند، زیرا زنان بسیار داشت. و حتی بعضی از احکام تورات به معنای وجوب چند همسری است. مثل اینکه اگر مردی برادرش بمیرد، باید همسر او را به نکاح خود در آورد. بدون اینکه در نظر گرفته باشد آیا آن مرد، همسری دارد یا خیر(تثنیه 25: 5-9) (پیدایش 38 : 6-8) و در همین مساله مقایسه بین اسلام و تورات موجود نشان می دهد که تورات محدودیتی برای تعداد همسران بیان نکرده در حالی اسلام، آن را به 4 زن محدود کرده است. 5- رویه منطقی و اصولی در بررسی ادیان برای انتخاب یک دین، این گونه است که انسان مسائل اساسی و کلان را بشناسد و با توجه به آنها، دینی که پاسخی منطقی و صحیح دارد، برگزیند. و الا روشن است که اگر انسان بخواهد همه ادیان را به طور کامل بشناسد و سپس به مقایسه آن ها بپردازد، به هزاران سال زمان نیاز دارد تا مطالعات خویش را تکمیل کند! در حالی که انتخاب دین، در چند دقیقه ممکن است. کافیست کسی به این سوال ها جواب دهد که: ایا خدایی وجود دارد؟ آیا خدا می تواند مادی و ناقص باشد؟ آیا خدای غیر مادی ما با ارتباطی برقرار می کند؟ (با پاسخ به این سوالات تمام ادیان غیر الهی و بدون وحی کنار می روند) و با شناخت تحریف ها و دین تحریف نشده نیز به دین حق می رسیم. در پایان بعضی از احکامی که گفته می شود در تورات آمده، ذکر می شود: افراد و اقوام بیگانه را از دم شمشیر بگذرانید. فرزندی که به نصایح پدر خود گوش ندهد و مسرف و میگسار باشد، باید سنگسار شود. مردی که منکر بکارت زن خود است و زن نتواند بکارت خود را ثابت کند، آن زن باید سنگسار شود. هر کس در روز شنبه کار کند، باید کشته شود. اگر گاوی انسانی را بکشد و صاحبش از سابقه شاخ زدن گاوش آگاه باشد، گاو و صاحب آن باید کشته شوند. اگر گاوی فرد انسانی را کشت و صاحبش از شاخ زدن آن گاو بی اطلاع بوده ، باید دیه مقتول را بپردازد. زنی که در هنگام دعوای شوهرش با فرد دیگری ، عورت آن مرد را بگیرد، باید دستش قطع شود. مقتولی که قاتلش شناخته نشود، نزدیکترین افراد به منطقه جنایت باید قربانی بدهند. اگر زن زناکار برای اثبات گناه او گواهی نباشد، کاهن (روحانی ) آب لعنت تلخ به او نوشانیده ، اگر آن آب شکمش را بالا آورد، خیانتش روشن می شود. اگر کسی دختر خود را به کنیزی بفروشد، هر گاه مولایش که او را برای خود نامزد کرده نپسندد، او را فدیه دهد و به اقوام دیگر نفروشد. البته این ها تنها بخشی از احکام جزایی بود و موارد بیشتری می توان یافت. [1]. إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق- بحار الأنوار ج68، ص382.
در پاسخ به این سوال چند نکته لازم است:
1- ما معتقدیم دین الهی یکی بیش نیست و حضرت موسی و عیسی و محمد (صلوات الله علیهم) همگی منادی یک دین بوده اند. و رمز اساسی ای که ما تبعیت از مسیحیت یا یهودیت را باطل می دانیم، این است که وحی الهی در این ادیان محفوظ نمانده و با دستبرد بشر، دچار آلودگی گشته و اصالت خویش را از دست داده است. در واقع از منظر ما، بین پیامبران الهی فرقی وجود ندارد و باید به تمام آنها مومن بود:
(الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ[بقره/285] همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ایمان آورده اند (و می گویند ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمی گذاریم (و به همه ایمان داریم).)
2- دین منحصر در احکام نیست. بلکه بخش اساسی دین اعتقادات آن است. و اگر بخواهیم مقایسه ای میان اسلام و یهودیت (که با دین موسی (ع) فرق می کند چون دستخوش تحریف شده است) انجام دهیم، اولین نکته ای که جلب نظر می کند، عناد با حق و انکار بی دلیل آن در بین یهودیان است. چرا که یهودی امروز، نبوت پیامبر اکرم (ص) را انکار می کند. در حالی که برای پذیرفتن نبوت، هیچ فرقی بین پیامبر اسلام (ص) و موسی (ع) وجود ندارد. اگر نقل معجزه دلیل نبوت است، در مورد هر دو پیامبر معجزاتی نقل شده و نمی توان از این جهت فرقی دید. پس چرا یهودیان یکی را می پذیرند و دیگری را نمی پذیرند؟ البته اشکالات اعتقادی ای که متوجه یهودیان می شود، بسیار فراتر از این مساله است، که ذکر همه آنها در این مجال نمی گنجد.
3- یک بخش برجسته و اساسی اسلام، مکارم اخلاقی است. به گونه ای که همین بخش به عنوان فلسفه بعثت نبی اکرم (ص) شمرده شده است.[1] اما ظاهرا مفاهیم اخلاقی از منظر سوال کننده اصلا وجاهتی ندارد که بخواهد در مقایسه دو دین (دین الهی یکی بیش نیست. اما وقتی دین دست ساز مد نظر است، دین بسیار می شود) آنها را مد نظر قرار دهد.
4- کسی که قصد بررسی دو دین را دارد، باید قبل از هر چیز تعصبات خویش را کنار گذاشته و با دید باز و منطقی مسائل را بررسی کند. در حالی که طرح مساله چند همسری آن هم به صورت طعنه، با این رویه به هیچ عنوان سازگار نیست. چرا که این مساله در جای خود به خوبی توضیح داده شده و حکمت های آن بیان شده است، و طرح آن به این صورت، تنها موج سواری با استفاده از فضای متفاوت فرهنگی اکنون نسب به زمان پیامبر (ص) است، که به هیچ عنوان با بررسی منطقی سازگار نیست. و مساله آنگاه جالب تر می شود که بدانیم چند همسری در تورات مجاز بوده به عنوان نمونه:
در سفر خروج(خروج 21: 10) اگر زنی دیگر برای خود گیرد، آنگاه خوراک و لباس و مباشرت او را کم نکند.
در کتاب اول پادشاهان تعداد فراوان همسران حضرت سلیمان علیه السلام چنین شمارش شده است(اول پادشاهان 11 : 1-3): و او را هفتصد زن بانو و سیصد متعه بود و زنانش دل او را برگردانیدند.
در کتاب داوران چنین آمده(داوران 8 : 30) : و جدعون را هفتاد پسر بود که از صلبش بیرون آمده بودند، زیرا زنان بسیار داشت.
و حتی بعضی از احکام تورات به معنای وجوب چند همسری است. مثل اینکه اگر مردی برادرش بمیرد، باید همسر او را به نکاح خود در آورد. بدون اینکه در نظر گرفته باشد آیا آن مرد، همسری دارد یا خیر(تثنیه 25: 5-9) (پیدایش 38 : 6-8)
و در همین مساله مقایسه بین اسلام و تورات موجود نشان می دهد که تورات محدودیتی برای تعداد همسران بیان نکرده در حالی اسلام، آن را به 4 زن محدود کرده است.
5- رویه منطقی و اصولی در بررسی ادیان برای انتخاب یک دین، این گونه است که انسان مسائل اساسی و کلان را بشناسد و با توجه به آنها، دینی که پاسخی منطقی و صحیح دارد، برگزیند. و الا روشن است که اگر انسان بخواهد همه ادیان را به طور کامل بشناسد و سپس به مقایسه آن ها بپردازد، به هزاران سال زمان نیاز دارد تا مطالعات خویش را تکمیل کند! در حالی که انتخاب دین، در چند دقیقه ممکن است. کافیست کسی به این سوال ها جواب دهد که: ایا خدایی وجود دارد؟ آیا خدا می تواند مادی و ناقص باشد؟ آیا خدای غیر مادی ما با ارتباطی برقرار می کند؟ (با پاسخ به این سوالات تمام ادیان غیر الهی و بدون وحی کنار می روند) و با شناخت تحریف ها و دین تحریف نشده نیز به دین حق می رسیم.
در پایان بعضی از احکامی که گفته می شود در تورات آمده، ذکر می شود:
افراد و اقوام بیگانه را از دم شمشیر بگذرانید.
فرزندی که به نصایح پدر خود گوش ندهد و مسرف و میگسار باشد، باید سنگسار شود.
مردی که منکر بکارت زن خود است و زن نتواند بکارت خود را ثابت کند، آن زن باید سنگسار شود.
هر کس در روز شنبه کار کند، باید کشته شود.
اگر گاوی انسانی را بکشد و صاحبش از سابقه شاخ زدن گاوش آگاه باشد، گاو و صاحب آن باید کشته شوند.
اگر گاوی فرد انسانی را کشت و صاحبش از شاخ زدن آن گاو بی اطلاع بوده ، باید دیه مقتول را بپردازد.
زنی که در هنگام دعوای شوهرش با فرد دیگری ، عورت آن مرد را بگیرد، باید دستش قطع شود.
مقتولی که قاتلش شناخته نشود، نزدیکترین افراد به منطقه جنایت باید قربانی بدهند.
اگر زن زناکار برای اثبات گناه او گواهی نباشد، کاهن (روحانی ) آب لعنت تلخ به او نوشانیده ، اگر آن آب شکمش را بالا آورد، خیانتش روشن می شود.
اگر کسی دختر خود را به کنیزی بفروشد، هر گاه مولایش که او را برای خود نامزد کرده نپسندد، او را فدیه دهد و به اقوام دیگر نفروشد.
البته این ها تنها بخشی از احکام جزایی بود و موارد بیشتری می توان یافت.
[1]. إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق- بحار الأنوار ج68، ص382.
- [سایر] فلسفه تعدد زوجات در اسلام چیست؟
- [سایر] نظر اسلام درباره تعدد زوجات را بیان کنید؟
- [سایر] نظر اسلام در رابطه با چند همسری چیست؟
- [سایر] چرا در اسلام تعدد زوجات وجود دارد و چرا این حق تنها برای مردان است؟
- [سایر] چرا تعدد زوجات (چند همسری) برای مرد جایز، ولی برای زن جایز نیست؟
- [سایر] آیا اسلام با تجویز چند همسری عواطف و احساسات زنان را نا دیده نگرفته است؟
- [سایر] آیا دلیل مجاز بودن چند همسری در اسلام، حمایت از زنان بی سرپرست است؟
- [سایر] چرا در اسلام تعدد زوجات وجود دارد و چرا این حق تنها برای مردان است؟
- [سایر] چرا پیامبر(ص) تعدد زوجات داشته اند؟
- [سایر] فلسفه تعدد زوجات چیست؟
- [آیت الله بهجت] غذای نجسی که لای دندان ها مانده ، اگر آب در دهان بگردانند و به تمام غذای نجس برسد پاک می شود در صورتی که یقین کند آب مطلق به همه جای نجس رسیده، با تعدد در آنچه تعدد در آن لازم است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر نجاست بدن را در اب کر یا جاری بر طرف کنند بدن پاک می شود و تعدد شستن حتی در بول لازم نیست
- [آیت الله اردبیلی] اگر کافر ذِمّی زمینی را که از مسلمان خریده به مسلمان دیگری نیز بفروشد، خمسی که به خاطر خرید زمین بر او واجب شده بود، ساقط نمیشود و نیز اگر بمیرد و مسلمانی آن زمین را از او ارث ببرد، باید خُمس آن را از همان زمین یا از مال دیگرش بدهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر ظاهر برنج و گوشت و مانند اینها نجس شده باشد در جایی که تعدّد لازم نیست، چنانچه آن را در کاسه و مانند آن بگذارند و یک مرتبه آب روی آن بریزند و خالی کنند پاک میشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] غذای نجسی که لای دندانها مانده، اگر آب در دهان بگردانند و به تمام غذای نجس برسد، پاک میشود و در جایی که تعدّد لازم است، باید متعدّد آب بگردانند به طوری که به تمام غذای نجس برسد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] ولیّ زن شوهر او است و بعد از او خویشاوندان نسبی به ترتیب طبقات ارث و در هر طبقه مردها بر زنها مقدماند و در صورت تعدّد بنا بر احتیاط از همه باید اجازه گرفته شود.
- [آیت الله بهجت] اگر موی سر و صورت را با آب قلیل آب بکشند ، بنا بر احتیاط واجب باید فشار دهند که غساله آن جدا شود اگر چه محتاج به تعدد شستن نباشد در صورتی که آب در لابلای موها فرو رفته باشد .
- [آیت الله سبحانی] اگر مدت مزارعه تمام شود و حاصل به دست نیاید، هر گاه به خاطر کوتاهی زارع باشد مالک می تواند زارع را وادار کند که زراعت را بچیند ولی اگر به خاطر عقب افتادن سال باشد مالک باید صبر کند تا زراعت برسد و اگر به این خاطر متضرر شود، زارع باید، وجه اجاره زمین را بپردازد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر عمدا قنوت نخواند، قضا ندارد، ولی اگر فراموش کند و پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود، به خاطر آورد، مستحب است بایستد و آن را بخواند و اگر در رکوع به خاطر آورد، مستحب است بعد از رکوع آن را قضا کند و اگر در سجده به خاطر آورد، مستحب است بعد از سلام نماز آن را قضا نماید.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که در کشور غیر اسلامی اقامت دارد، واجب است در حدّ قدرت و توان، با مراعات شرایط و مراتب امر به معروف و نهی از منکر، از اسلام دفاع نماید. همچنین واجب است با مراعات شرایط زیر کفّار را به اسلام دعوت نماید: اوّل:حکومت اسلامی به خاطر مصالح مهمتری، دعوت و تبلیغ به اسلام را در بلاد کفر موقتا ممنوع نکرده باشد. دوم:صلاحیّت و اهلیّت و نیز قدرت بر تبلیغ اسلام در مناطق کفر را داشته باشد. سوم:مفسده مهمّی پیش نیاید. و چنانچه تبلیغ اسلام مستلزم دادن قرآن به دست کفّار باشد و امید هدایت آنان وجود داشته باشد، در صورتی که در معرض نجس شدن و هتک و اهانت نباشد و واقعا بخواهند از آن استفاده کنند، مانعی ندارد.