در این باره روایاتی وجود دارد که شیعه آن ها را معتبر نمی داند و علمای شیعه با این امر مخالف هستند: مرحوم کلینی در کتاب شریف اصول کافی ، این روایت را با سند ذیل ، این گونه نقل میکند: (عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّ بَعْضَ أَصْحَابِنَا یَفْتَرُونَ وَیَقْذِفُونَ مَنْ خَالَفَهُمْ فَقَالَ لِی الْکَفُّ عَنْهُمْ أَجْمَلُ ثُمَّ قَالَ وَاللَّهِ یَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ أَوْلادُ بَغَایَا مَا خَلا شِیعَتَنَا؛[1] ابو حمزه می گوید: به امام باقر علیه السّلام عرض کردم: برخی از هم کیشان ما به دگراندیشان دروغ می بندند و آنها را به حرامزادگی نسبت می دهند. امام باقر علیه السّلام فرمود: سخن نگفتن در باره آنان نیکوتر است، و سپس فرمود: ای ابا حمزه ! به خدا سوگند! جز شیعیان ما، همه مردم زادهی فحشایند.) ضعف سند روایت: اولاً : در سند این روایت دو مشکل وجود دارد: یکی در حسن بن عبد الرحمن و دیگری در علی بن العباس. حسن بن عبد الرحمن مجهول است و در هیچ یک از کتابهای رجالی شیعه توثیق ندارد. بنابراین روایات او معتبر نیست .مشکل اصلی و اساسی در سند، علی بن عباس است که از غلات به شمار میرود. بنابراین، روایت چنین افرادی در مذهب شیعه، هیچ جایگاهی ندارد؛ از این رو است که احدی از علمای شیعه در طول تاریخ بر طبق چنین روایاتی فتوا ندادهاند و بلکه عکس آن را معتقد هستند؛ زیرا بر مبنای فقه شیعه تمام کسانی که پیوند زناشوئی و ازدواج آنان بر اساس مذهب خودشان صورت گرفته و به اصطلاح صیغه عقد جاری شده است، حلال زاده هستند؛ حتی اگر غیر مسلمان باشند؛ تا چه رسد به مسلمانان. پس این روایت علاوه بر ضعف سند با دیدگاه فقهی شیعه نیز در تضاد است. ثانیاً : روایات بسیاری در کتابهای اهل سنت وجود دارد که ثابت میکند ، کسانی که محبت امیر مؤمنان علیه السلام را ندارند، حرامزاده هستند. از آن جایی که روایات بسیاری در این زمینه در کتابهای اهل سنت نقل شده است، به چند روایت اشاره و دوستان علاقهمند را به کتابهای مفصل؛ از جمله کتاب شریف الغدیر، ج4، ص320 به بعد و همچنین به اثر گران سنگ الإمام علی بن أبی طالب علیهما السلام، نوشته احمد رحمانی همدانی، فصل 19، ارجاع میدهیم تا در آن لیست احادیث موجود در کتب اهل سنت را ببینند. نشانههای حلال زاده و حرام زاده در روایات اهل سنت: الف: دشمنی با امیر مؤمنان علیه السلام : علامه شمس الدین جزری شافعی مینویسد: (عن عبادة بن الصامت رضی الله عنه قال: کنّا نَبُور أولادنا بحُبّ علیّ بن أبی طالب رضی الله عنه، فاذا رأینا أحدهم لا یحب علی بن أبی طالب، علمنا أنه لیس منا، وأنه لغیر رشده؛ عبادة بن صامت میگوید: ما فرزندان خود را با دوستی علی بن ابی طالب علیه السلام میآزمودیم، و اگر یکی از آنان علی بن ابی طالب را دوست نمیداشت، پی میبردیم که غیر مشروع است.) و در ادامه این روایت را نقل میکند: (وروینا ذلک ایضا، من أبی سعید الخدری رضی الله عنه، ولفظه: کنا معشر الأنصار نبور أولادنا بحبهم علیاً رضی الله عنه، فإذا ولد فینا مولود فلم یحبه عرفنا أنه لیس منا. (قوله: نبور، بالنون والباء الموحدة وبالراء ای نختبر ونمتحن.)[2] ما گروه انصار فرزندان مان را با محبت و دوستی علی(علیه السلام) آزمایش می کردیم، اگر فرزندی بدنیا می آمد و علی را دوست نداشت می فهمیدیم که از ما نیست.) شمس الدین جزری از بزرگان اهل سنت است که در مقدمه کتابش روایتهای نقل شده در این کتاب را مسند و متواتر میداند. ب: محبّت امیر مؤمنان علیه السلام، معیار حلال زاده بودن: عاصمی مکی و موفق خوارزمی مینویسند: (عن أبی بکر الصدیق قال رأیت رسول الله ختم ختمة وهو متکئ علی فرش عربیة وفی الخیمة علی وفاطمة والحسن والحسین فقال معشر المسلمین أنا سلم لمن سالم أهل الخیمة حرب لمن حاربهم ولی من والاهم لا یحبهم إلا سعید الجد طیب المولد ولا یبغضهم إلا شقی الجد ردیء الولادة؛[3] ابوبکر میگوید: رسول خدا در خیمه بر فرشی عربی نشسته و تکیه داده بود، علی و فاطمه و حسن و حسین نیز در خیمه بودند، فرمود: ای مسلمانان! هر کس با اهل خیمه دوست باشد من با او دوست هستم و هر کس با آنان دشمن باشد من با آنان دشمنم، آنان را دوست ندارد مگر آنکه ولادتی پاک دارد و دشمن نیست با آنان مگر آنکه ولادتی ناپاک دارد.) قندوزی حنفی مینویسد: (عن سعید بن جبیر، عن ابن عباس ( رضی الله عنهما ) قال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم : یا علی أنت صاحب حوضی وصاحب لوائی ... وأنت مولی من أنا مولاه وأنا مولی کل مؤمن ومؤمنة، لا یحبک إلا طاهر الولادة ولا یبغضک إلا خبیث الولادة؛[4] رسول خدا به علی فرمود: تو صاحب پرچم و حوض منی...تو مولای کسی هستی که من مولای اویم، ومن مولای هر مؤمن و مؤمنه ای هستم، مُحبّ و دوستدار تو نیست مگر آنکه ولادتش پاک باشد و دشمن تو نیست مگر آنکه ولادتش ناپاک باشد.) و در ادامه مینویسد: (وعن الإمام جعفر الصادق، عن آبائه علیهم السلام عن رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم ( انه ) قال : من أحبنا أهل البیت فلیحمد الله علی أولی النعم . قیل : وما أولی النعم ؟ قال : طیب الولادة ، ولا یحبنا إلا من طابت ولادته؛[5] رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر که ما خاندان را دوست بدارد خدا را بر برترین نعمتها سپاس گزارد. گفتند: برترین نعمت کدام است؟ فرمود: پاکزادگی، زیرا ما را دوست ندارد مگر آن که پاکزاده باشد.) ابن مردویه اصفهانی مینویسد: (ابن مردویه، عن أحمد بن محمد بن الصباح النیسابوری، عن عبد الله بن أحمد بن حنبل، عن أحمد، قال: سمعت الشافعی یقول: سمعت مالک بن أنس یقول: قال أنس بن مالک: ما کنا نعرف الرجل لغیر أبیه إلا ببغض علی ابن أبی طالب؛ معیار شناخت عدم انتساب فرزند به پدرش از نظر ما چیزی نیست چون دشمنی با حضرت علی (ع)) ج : شراکت شیطان در نطفه دشمن علی علیه السلام: قرطبی انصاری، خطیب بغدادی و ابن عساکر مینویسند: (روی الأعمش عن أبی وائل عن عبدالله قال قال علی بن أبی طالب علیه السلام: رأیت النبی صلی الله علیه وسلم عند الصفا وهو مقبل علی شخص فی صورة الفیل وهو یلعنه قلت: ومن هذا الذی تلعنه یا رسول الله قال: (هذا الشیطان الرجیم) فقلت: یا عدو الله والله لأقتلنک ولأریحن الأمة منک قال: ما هذا جزائی منک قلت: وما جزاؤک منی یا عدو الله قال: والله ما أبغضک أحد قط إلا شرکت أباه فی رحم أمه؛[6] علی علیه السلام فرمود : رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را در کوه صفا دیدم که در برابرش شخصی که به شکل و صورت فیل بود او را لعن می کرد، گفتم: ای رسول خدا، این مرد کیست؟ فرمود: شیطان رانده شده. گفتم: ای دشمن خدا، به خدا سوگند تو را میکشم و امت را از شر تو خلاص میکنم. گفت: به خدا سوگند که پاداش من از تو این نیست ! گفتم: ای دشمن خدا، پاداش تو از من چیست؟ گفت: به خدا سوگند که هیچ کس تو را دشمن نمیدارد؛ مگر آن که من با پدرش در رحم مادرش شرکت جستهام.) د: قیامت، و شناسائی دوستان و دشمنان علی علیه السلام: ابوالحسن مسعودی مینویسد: (عن العباس بن عبد المطلب، قال: کنت عند رسول الله صلی الله علیه وسلم إذ أقبل علی بن أبی طالب، فلما رآه أَسْفَرَ فی وجهه، فقلت: یا رسول اللهّ، إنک لتُسْفِر فی وجه هذا الغلام، فقال: یاعَمَّ رسول الله، واللهِّ الله أشد حباً له مِنِّی، إنه لم یکن نبیُّ إلا وذریته الباقیة بعدی من صُلْبه، وإن ذریتی بعدی من صُلْب هذا، إنه إذا کان یوم القیامة دُعِیَ الناس بأسمائهم واسماء أمهاتهم ستراً من الله علیهم، إلا هذا وشیعته فإنهم یُدْعَوْنَ بأسمائهم وأسماء آبائهم لصحة ولادتهم.[7] عباس بن عبد المطلب می گوید: خدمت رسول خدا بودم، علی از راه رسید، چهره رسول خدا با دیدن علی روشن و خوشحال نشان می داد، گفتم: با دیدن این نوجوان خوشحال شدی، فرمود: ای عموی فرستاده خدا! به خدا سوگند، خدا او را بیش از من دوست دارد، هیچ نسلی از پیامبری نیست مگر آنکه از صلب او است و ذریه من نیز از صلب او خواهد بود، چون قیامت فرا رسد خداوند مردم را با نام آنان و نام مادرانشان صدا خواهد زد، مگر این جوان(علی) و پیروان او، که با نام خودشان و پدرانشان فرا خوانده می شوند، چرا که زاده شدن صحیح وپاکی دارند.) نتیجه: اولاً: روایتی که مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب شریف کافی نقل کرده است، از نظر سندی مشکل دارد و در سند آن شخصی از غلات وجود دارد؛ ثانیاً: اگر مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) ، این روایت را نقل کرده، اهل سنت چندین برابر آن را با همین مضمون نقل کردهاند. ثالثا: باید دقت نمود که سخن از دشمنی و کینه حضرت علی (ع) است. و در بین مردم مسلمان (سنی) و غیر مسلمان کمتر می توان چنین فردی یافت. [1]. الکلینی الرازی، أبی جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای328 ه)، الأصول من الکافی، ج8 ، ص275 287 ، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعة الثانیة،1362 ه .ش. [2]. الجزری الشافعی، أبی الخیر شمس الدین محمد بن محمد (متوفای 833ه)، أسنی المطالب فی مناقب سیدنا علی بن أبی طالب کرم الله وجهه، ص57 58 ، تقدیم، تحقیق و تعلیق: الدکتور محمد هادی الأمینی، ناشر: مکتبة الإمام امیرالمؤمنین(ع) العامة، اصفهان ایران. [3]. العاصمی المکی، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (متوفای1111ه)، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، ج 3 ص 44 ، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة. [4]. القندوزی الحنفی، سلیمان بن إبراهیم (متوفای1294ه)، ینابیع المودة لذوی القربی، ج 1 ص 397، تحقیق: سید علی جمال أشرف الحسینی، ناشر: دار الأسوة للطباعة والنشر، الطبعة: الأولی، 1416ه. [5]. القندوزی الحنفی، سلیمان بن إبراهیم (متوفای1294ه)، ینابیع المودة لذوی القربی، ج 2 ص 272، تحقیق: سید علی جمال أشرف الحسینی، ناشر: دارالأسوة للطباعة والنشر، الطبعة: الأولی، 1416ه. [6]. الأنصاری القرطبی، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفای671ه)، الجامع لأحکام القرآن، ج 1 ص 91، ناشر: دار الشعب – القاهرة؛ - البغدادی، أحمد بن علی أبو بکر الخطیب (متوفای463ه)، تاریخ بغداد، ج 3 ص 290، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت؛ -ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571ه)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 42 ص 290، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995. [7]. المسعودی، أبو الحسن علی بن الحسین بن علی (متوفای346ه) مروج الذهب، ج 1 ص 347، طبق برنامه نرم افزاری الجامع الکبیر.
در این باره روایاتی وجود دارد که شیعه آن ها را معتبر نمی داند و علمای شیعه با این امر مخالف هستند:
مرحوم کلینی در کتاب شریف اصول کافی ، این روایت را با سند ذیل ، این گونه نقل میکند:
(عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّ بَعْضَ أَصْحَابِنَا یَفْتَرُونَ وَیَقْذِفُونَ مَنْ خَالَفَهُمْ فَقَالَ لِی الْکَفُّ عَنْهُمْ أَجْمَلُ ثُمَّ قَالَ وَاللَّهِ یَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ أَوْلادُ بَغَایَا مَا خَلا شِیعَتَنَا؛[1] ابو حمزه می گوید: به امام باقر علیه السّلام عرض کردم: برخی از هم کیشان ما به دگراندیشان دروغ می بندند و آنها را به حرامزادگی نسبت می دهند. امام باقر علیه السّلام فرمود: سخن نگفتن در باره آنان نیکوتر است، و سپس فرمود: ای ابا حمزه ! به خدا سوگند! جز شیعیان ما، همه مردم زادهی فحشایند.)
ضعف سند روایت:
اولاً : در سند این روایت دو مشکل وجود دارد: یکی در حسن بن عبد الرحمن و دیگری در علی بن العباس. حسن بن عبد الرحمن مجهول است و در هیچ یک از کتابهای رجالی شیعه توثیق ندارد. بنابراین روایات او معتبر نیست .مشکل اصلی و اساسی در سند، علی بن عباس است که از غلات به شمار میرود.
بنابراین، روایت چنین افرادی در مذهب شیعه، هیچ جایگاهی ندارد؛ از این رو است که احدی از علمای شیعه در طول تاریخ بر طبق چنین روایاتی فتوا ندادهاند و بلکه عکس آن را معتقد هستند؛ زیرا بر مبنای فقه شیعه تمام کسانی که پیوند زناشوئی و ازدواج آنان بر اساس مذهب خودشان صورت گرفته و به اصطلاح صیغه عقد جاری شده است، حلال زاده هستند؛ حتی اگر غیر مسلمان باشند؛ تا چه رسد به مسلمانان. پس این روایت علاوه بر ضعف سند با دیدگاه فقهی شیعه نیز در تضاد است.
ثانیاً : روایات بسیاری در کتابهای اهل سنت وجود دارد که ثابت میکند ، کسانی که محبت امیر مؤمنان علیه السلام را ندارند، حرامزاده هستند. از آن جایی که روایات بسیاری در این زمینه در کتابهای اهل سنت نقل شده است، به چند روایت اشاره و دوستان علاقهمند را به کتابهای مفصل؛ از جمله کتاب شریف الغدیر، ج4، ص320 به بعد و همچنین به اثر گران سنگ الإمام علی بن أبی طالب علیهما السلام، نوشته احمد رحمانی همدانی، فصل 19، ارجاع میدهیم تا در آن لیست احادیث موجود در کتب اهل سنت را ببینند.
نشانههای حلال زاده و حرام زاده در روایات اهل سنت:
الف: دشمنی با امیر مؤمنان علیه السلام : علامه شمس الدین جزری شافعی مینویسد: (عن عبادة بن الصامت رضی الله عنه قال: کنّا نَبُور أولادنا بحُبّ علیّ بن أبی طالب رضی الله عنه، فاذا رأینا أحدهم لا یحب علی بن أبی طالب، علمنا أنه لیس منا، وأنه لغیر رشده؛ عبادة بن صامت میگوید: ما فرزندان خود را با دوستی علی بن ابی طالب علیه السلام میآزمودیم، و اگر یکی از آنان علی بن ابی طالب را دوست نمیداشت، پی میبردیم که غیر مشروع است.)
و در ادامه این روایت را نقل میکند: (وروینا ذلک ایضا، من أبی سعید الخدری رضی الله عنه، ولفظه: کنا معشر الأنصار نبور أولادنا بحبهم علیاً رضی الله عنه، فإذا ولد فینا مولود فلم یحبه عرفنا أنه لیس منا. (قوله: نبور، بالنون والباء الموحدة وبالراء ای نختبر ونمتحن.)[2] ما گروه انصار فرزندان مان را با محبت و دوستی علی(علیه السلام) آزمایش می کردیم، اگر فرزندی بدنیا می آمد و علی را دوست نداشت می فهمیدیم که از ما نیست.)
شمس الدین جزری از بزرگان اهل سنت است که در مقدمه کتابش روایتهای نقل شده در این کتاب را مسند و متواتر میداند.
ب: محبّت امیر مؤمنان علیه السلام، معیار حلال زاده بودن: عاصمی مکی و موفق خوارزمی مینویسند: (عن أبی بکر الصدیق قال رأیت رسول الله ختم ختمة وهو متکئ علی فرش عربیة وفی الخیمة علی وفاطمة والحسن والحسین فقال معشر المسلمین أنا سلم لمن سالم أهل الخیمة حرب لمن حاربهم ولی من والاهم لا یحبهم إلا سعید الجد طیب المولد ولا یبغضهم إلا شقی الجد ردیء الولادة؛[3] ابوبکر میگوید: رسول خدا در خیمه بر فرشی عربی نشسته و تکیه داده بود، علی و فاطمه و حسن و حسین نیز در خیمه بودند، فرمود: ای مسلمانان! هر کس با اهل خیمه دوست باشد من با او دوست هستم و هر کس با آنان دشمن باشد من با آنان دشمنم، آنان را دوست ندارد مگر آنکه ولادتی پاک دارد و دشمن نیست با آنان مگر آنکه ولادتی ناپاک دارد.)
قندوزی حنفی مینویسد: (عن سعید بن جبیر، عن ابن عباس ( رضی الله عنهما ) قال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم : یا علی أنت صاحب حوضی وصاحب لوائی ... وأنت مولی من أنا مولاه وأنا مولی کل مؤمن ومؤمنة، لا یحبک إلا طاهر الولادة ولا یبغضک إلا خبیث الولادة؛[4] رسول خدا به علی فرمود: تو صاحب پرچم و حوض منی...تو مولای کسی هستی که من مولای اویم، ومن مولای هر مؤمن و مؤمنه ای هستم، مُحبّ و دوستدار تو نیست مگر آنکه ولادتش پاک باشد و دشمن تو نیست مگر آنکه ولادتش ناپاک باشد.)
و در ادامه مینویسد: (وعن الإمام جعفر الصادق، عن آبائه علیهم السلام عن رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم ( انه ) قال : من أحبنا أهل البیت فلیحمد الله علی أولی النعم . قیل : وما أولی النعم ؟ قال : طیب الولادة ، ولا یحبنا إلا من طابت ولادته؛[5] رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر که ما خاندان را دوست بدارد خدا را بر برترین نعمتها سپاس گزارد. گفتند: برترین نعمت کدام است؟ فرمود: پاکزادگی، زیرا ما را دوست ندارد مگر آن که پاکزاده باشد.)
ابن مردویه اصفهانی مینویسد: (ابن مردویه، عن أحمد بن محمد بن الصباح النیسابوری، عن عبد الله بن أحمد بن حنبل، عن أحمد، قال: سمعت الشافعی یقول: سمعت مالک بن أنس یقول: قال أنس بن مالک: ما کنا نعرف الرجل لغیر أبیه إلا ببغض علی ابن أبی طالب؛ معیار شناخت عدم انتساب فرزند به پدرش از نظر ما چیزی نیست چون دشمنی با حضرت علی (ع))
ج : شراکت شیطان در نطفه دشمن علی علیه السلام: قرطبی انصاری، خطیب بغدادی و ابن عساکر مینویسند: (روی الأعمش عن أبی وائل عن عبدالله قال قال علی بن أبی طالب علیه السلام: رأیت النبی صلی الله علیه وسلم عند الصفا وهو مقبل علی شخص فی صورة الفیل وهو یلعنه قلت: ومن هذا الذی تلعنه یا رسول الله قال: (هذا الشیطان الرجیم) فقلت: یا عدو الله والله لأقتلنک ولأریحن الأمة منک قال: ما هذا جزائی منک قلت: وما جزاؤک منی یا عدو الله قال: والله ما أبغضک أحد قط إلا شرکت أباه فی رحم أمه؛[6] علی علیه السلام فرمود : رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را در کوه صفا دیدم که در برابرش شخصی که به شکل و صورت فیل بود او را لعن می کرد، گفتم: ای رسول خدا، این مرد کیست؟ فرمود: شیطان رانده شده. گفتم: ای دشمن خدا، به خدا سوگند تو را میکشم و امت را از شر تو خلاص میکنم. گفت: به خدا سوگند که پاداش من از تو این نیست ! گفتم: ای دشمن خدا، پاداش تو از من چیست؟ گفت: به خدا سوگند که هیچ کس تو را دشمن نمیدارد؛ مگر آن که من با پدرش در رحم مادرش شرکت جستهام.)
د: قیامت، و شناسائی دوستان و دشمنان علی علیه السلام: ابوالحسن مسعودی مینویسد: (عن العباس بن عبد المطلب، قال: کنت عند رسول الله صلی الله علیه وسلم إذ أقبل علی بن أبی طالب، فلما رآه أَسْفَرَ فی وجهه، فقلت: یا رسول اللهّ، إنک لتُسْفِر فی وجه هذا الغلام، فقال: یاعَمَّ رسول الله، واللهِّ الله أشد حباً له مِنِّی، إنه لم یکن نبیُّ إلا وذریته الباقیة بعدی من صُلْبه، وإن ذریتی بعدی من صُلْب هذا، إنه إذا کان یوم القیامة دُعِیَ الناس بأسمائهم واسماء أمهاتهم ستراً من الله علیهم، إلا هذا وشیعته فإنهم یُدْعَوْنَ بأسمائهم وأسماء آبائهم لصحة ولادتهم.[7] عباس بن عبد المطلب می گوید: خدمت رسول خدا بودم، علی از راه رسید، چهره رسول خدا با دیدن علی روشن و خوشحال نشان می داد، گفتم: با دیدن این نوجوان خوشحال شدی، فرمود: ای عموی فرستاده خدا! به خدا سوگند، خدا او را بیش از من دوست دارد، هیچ نسلی از پیامبری نیست مگر آنکه از صلب او است و ذریه من نیز از صلب او خواهد بود، چون قیامت فرا رسد خداوند مردم را با نام آنان و نام مادرانشان صدا خواهد زد، مگر این جوان(علی) و پیروان او، که با نام خودشان و پدرانشان فرا خوانده می شوند، چرا که زاده شدن صحیح وپاکی دارند.)
نتیجه:
اولاً: روایتی که مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب شریف کافی نقل کرده است، از نظر سندی مشکل دارد و در سند آن شخصی از غلات وجود دارد؛
ثانیاً: اگر مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) ، این روایت را نقل کرده، اهل سنت چندین برابر آن را با همین مضمون نقل کردهاند.
ثالثا: باید دقت نمود که سخن از دشمنی و کینه حضرت علی (ع) است. و در بین مردم مسلمان (سنی) و غیر مسلمان کمتر می توان چنین فردی یافت.
[1]. الکلینی الرازی، أبی جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای328 ه)، الأصول من الکافی، ج8 ، ص275 287 ، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعة الثانیة،1362 ه .ش.
[2]. الجزری الشافعی، أبی الخیر شمس الدین محمد بن محمد (متوفای 833ه)، أسنی المطالب فی مناقب سیدنا علی بن أبی طالب کرم الله وجهه، ص57 58 ، تقدیم، تحقیق و تعلیق: الدکتور محمد هادی الأمینی، ناشر: مکتبة الإمام امیرالمؤمنین(ع) العامة، اصفهان ایران.
[3]. العاصمی المکی، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (متوفای1111ه)، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، ج 3 ص 44 ، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة.
[4]. القندوزی الحنفی، سلیمان بن إبراهیم (متوفای1294ه)، ینابیع المودة لذوی القربی، ج 1 ص 397، تحقیق: سید علی جمال أشرف الحسینی، ناشر: دار الأسوة للطباعة والنشر، الطبعة: الأولی، 1416ه.
[5]. القندوزی الحنفی، سلیمان بن إبراهیم (متوفای1294ه)، ینابیع المودة لذوی القربی، ج 2 ص 272، تحقیق: سید علی جمال أشرف الحسینی، ناشر: دارالأسوة للطباعة والنشر، الطبعة: الأولی، 1416ه.
[6]. الأنصاری القرطبی، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفای671ه)، الجامع لأحکام القرآن، ج 1 ص 91، ناشر: دار الشعب – القاهرة؛ - البغدادی، أحمد بن علی أبو بکر الخطیب (متوفای463ه)، تاریخ بغداد، ج 3 ص 290، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت؛ -ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571ه)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 42 ص 290، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995.
[7]. المسعودی، أبو الحسن علی بن الحسین بن علی (متوفای346ه) مروج الذهب، ج 1 ص 347، طبق برنامه نرم افزاری الجامع الکبیر.
- [سایر] نشانه های دوستان و دشمنان امیرالمومنین علی(ع)چیست؟
- [سایر] آیا حدیثی وجود دارد که دشمنان امام علی(ع) و ائمه اطهار(ع) را حرامزاده بداند؟
- [سایر] دشمنان حضرت علی ع چه فضائلی برای ایشان بیان کرده اند؟
- [سایر] امام علی(ع) در برخورد با دشمنان چه اصول و رفتارهایی داشتند؟
- [سایر] فرزند حضرت علی(ع) به نام عبید الله بن علی چرا توسط مختار فرزند ابو عبید کشته شد؟ لطفاً ماجرا را شرح دهید.
- [سایر] آیا صحیح است که میگویند: زهری و مالک از دشمنان حضرت امام علی(ع) و از هواداران بنی امیه بودند، و لذا فضائل امام علی(ع) را مخفی کردند و حتی یک فضیلت درباره آنحضرت روایت نکردهاند؟
- [سایر] علی(ع):(آن که عدالت ورزد، قدر وارج می یابد)پس چراخودشان دراثرعدالت داشتن دشمنان زیادی داشتند؟
- [سایر] چرا به هنگام حمله دشمنان به خانه اهل بیت (ع)، حضرت زهرا (س) پشت درب خانه رفت؟ چرا امام علی (ع) در را باز نکرد؟
- [سایر] نظر شیعه در مورد محسن، فرزند حضرت زهرا س و حضرت علی ع چیست؟
- [سایر] امام زمان (عج) چگونه از دشمنان اهلبیت (ع) انتقام میگیرند؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.