در رابطه با اختلاف نظر و روش بین شیعه و سنی در مورد نماز توجه به چند نکته لازم است: اولاً: اختلاف بین شیعه و سنی در نماز تنها دربرخی جزئیات است وگرنه در همه اصول و بیشتر جزئیات نماز با هم مشترکند. ثانیاً: ریشه اساسی اختلاف آن است که اهل تسنن به سیره خلفا روی آورده، و حتی اجتهادات آنان در برابر نصوص دینی را حجت میدانند، لذا حتی در مواردی که سیره خلفا برخلاف ظاهر قرآن یا سنّت پیامبر(ص) باشد، به آن عمل میکنند. همچنین در این زمینه از فقیهانی غیراز اهل بیت(ع) نیز تبعیت میکنند. ولی شیعیان در فقه و نیز اصول اعتقادی خود پیرو مکتب اهل بیت(ع) میباشند همین امر موجب آن گردیده که تفاوتهای عملی نیز در احکام بروز نماید.گفتنی است که پس از پیامبر اکرم(ص) افراد زیادی به عنوان صحابه و یا تابعین، از آن حضرت نقل حدیث میکردند. این نقلها سرآغاز شکل گیری فقه و مکاتب فقهی بوده است. متاسفانه به دلیل فاصله گرفتن حکومت و خلافت پس از پیامبر اکرم(ص) از اهلبیت(ع) که آگاهترین افراد به احکام دین بوده اند، این حکومتها بنا به دلایل سیاسی به ترویج افراد و مکاتبی که متفاوت با مکتب اهل بیت(ع) بود همت گماشتند تا آن جا که حتی تا چند قرن همه مذاهب فقهی دیگر رسمیت داشتند، ولی مکتب اهل بیت رسمیت نیافته بود. مهمترین موارد اختلافی شیعه و سنی در احکام نماز مربوط به وضو و جمع خواندن نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء می باشد،که به اختصار بدانها اشاره می کنیم: در رابطه با اختلاف در وضو باید گفت: وضوی همه مسلمانان تا زمان خلافت عثمان صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است. این مسأله با آیه قرآن نیز تطبیق دارد کهمیفرماید: (وامسحوا برؤسکم و ارجلکم) (سوره مائده ، آیه 6 ) در این آیه خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است، در حالیکه اهل تسنن پاها را میشویند، علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگی وضوی پیامبر(ص) گرفتار تردید شد، او سپس وضوی پیامبر(ص) رابه شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است اعلام نمود. این قضیه مورد مخالفت بسیاری از صحابه پیامبر(ص) واقع شد، لکن حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی در نقاط مختلف اسلامی شیوه عثمان را تبلیغ کردند و جوی به وجود آوردند که برخی ازصحابه جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند و در نتیجه این گونه وضو گرفتن رواج یافت.[1] در مورد اختلاف در جمع کردن بین نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء هم باید گفت: تردیدی نیست که پیامبر اسلام(ص) نمازها را گاهی در سه وقت میخواندند و به عبارت دیگر ظهر و عصر و مغرب و عشاء را پشت سر هم میخواندند و میفرمودند: چنین می کنم تا امّتم راحت باشند. این گونه روایات میرساند که پیامبر اسلام(ص)، راحتی امت را در نظر گرفته اند و جمع خوانده اند. شیعیان در طول تاریخ، تلاش کرده اند که سنتهای پیامبر(ص) را زنده نگهدارند و این هم یکی از سنّتهای پیامبر(ص) است. برای نمونه برخی از روایات را در زمینه ی جمع خواندن ظهر و عصر و مغرب و عشاء می آوریم: روایات شیعه: - امام صادق(ع) فرمود: پیامبر اسلام(ص) وقتی که ظهر شد، نماز ظهر و عصر را با جماعت اقامه کرد، بدون این که عذری در کار باشد و همچنین نماز مغرب و عشاء را، بدون این که عذری در کار باشد، و قبل از سقوط شَفَق با جماعت اقامه کرد و پیامبر(ص) این کار را فقط برای وسعت داشتن وقت، انجام داد.[2] - عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمود: پیامبر اسلام(ص) بدون این که عذری در میان باشد، ظهر و عصر،مغرب و عشاء را با یک اذان و دو اقامه، خواندند.[3] عبدالملک قمی میگوید: به امام صادق(ع) گفتم: آیا میتوانم بدون این که عذری داشته باشم، بین دو نماز را جمع کنم؟ فرمود: پیامبر(ص) چنین میکرد و میخواست با این کارش برای امتش سبکی و گشایش بیاورد.[4] این روایات میفهماند که پیامبر خدا نمازها را جمع خوانده است و میخواست که مردم جمع بخوانند تا راحت باشند. بنابراین اگر کسی جمع خواند عمل به سنّت پیامبر(ص) کرده است. روایات اهل سنّت: - جابر بن زید از ابنعباس نقل میکند: صَلّی النبیُّ سَبعاً جمیعاً و ثمانیاً جمیعاً :پیامبر(ص) هفت رکعت را جمع خواندند و هشت رکعت را هم جمع خواندند.[5] - ابن عباس میگوید: (صلّی رسولُ الله الظُّهْرَ والعصرَ جمیعاً والمغربَ و العشاءَ جمیعاً من غیر خوفٍ و لاسَفرٍ:[6] پیامبر اسلام(ص) ظهر و عصر و مغرب و عشاء را بدون این که خطر و سفری باشد، جمع خواندند.) - ابن عباس میگوید: انّ النبی(ص) کان یُصَلّی بالمدینة یجمع بین الصلوتین بین الظهر و العصر و المغرب و العشاء من غیر خوفٍ و لامطرٍ. قیل له: لِمَ؟ قال: لئلاّ یکون عَلی امتِهِ حَرَجٌ:[7] پیامبر(ص) در مدینه بدون این که خطری باشد و یا باران ببارد، ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم میخواندند. از ابنعباس پرسیدند: چرا چنین کرد؟ ابن عباس گفت: تا امت در مشقّت نباشد. - سعید بن جبیر از ابن عباس نقل میکند که: صلی رسول الله(ص) الظهر و العصر جمیعاً والمغرب و العشاء جمیعاً فی غیر خوف و لاسفر:[8] پیامبر(ص) بدون این که خطر و سفری باشد ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم خواند. روایات اهل سنت در این زمینه فراوان است. برای نمونه به این چند روایت اشاره کردیم. بر اساس این روایات پیامبر اسلام(ص) نماز مغرب و عشاء و ظهر و عصر را با هم میخواندند و هدفشان هم این بود که مردم راحت باشند و آن حضرت میدیدند که مردم در مشقّت هستند و به خاطر همین چنین کردند. حال اگر کسی یا گروهی و یا امّتی مانند پیامبر(ص) نماز بخواند، نه تنها کار بدی نکردهاند بلکه به سنّت پیامبر عمل کردهاند. آن چه بد است، رها کردن سنّت پیامبر است. هر کس سنّت پیامبر را رها کند، مرتکب کار زشت شده است، نه آن کس که به این سنت عمل میکند. با توجه به مطالب گفته شده به این نتیجه میرسیم که علت اصلی اختلاف در بعضی ازجزئیات،دور شدن اهل سنت از مکتب اهل بیت پیامبر(ع) که بهترین افراد آگاه به سیره و سنّت پیامبر(ص) هستند،می باشد. پی نوشتها: [1]. جهت آگاهی بیشتر ر.ک به: وضوءالنبی من خلال ملابسات التشریع، علیالشهرستانی. [2]. وسائل الشیعه، ج 3، ص 101، باب 7، ح 6، ابواب مواقیت، چاپ آخوندی. [3]. همان، ص 160، باب 32، ح 1. [4]. همان، ح 3. [5]. صحیح بخاری، ج 1، ص 206، ح 537، باب 17، باب وقتالمغرب، چاپ پنجم، 1414 هجری قمری، دار ابن کثیر، دمشق و بیروت. [6]. صحیح سنن نسائی، ج 1، ص 200، ح 600، باب 47، الجمع بین الصلوتین فی الحضر، چاپ ریاض، 1419، محمد ناصر الدین الالبانی. [7]. صحیح سنن نسائی، ج 1، ص 200، ح601. [8]. صحیح مسلم، ج 1، ص 489، ح 49، باب الجمع بین الصلوتین، چاپ اول، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1955 میلادی.
در رابطه با اختلاف نظر و روش بین شیعه و سنی در مورد نماز توجه به چند نکته لازم است:
اولاً: اختلاف بین شیعه و سنی در نماز تنها دربرخی جزئیات است وگرنه در همه اصول و بیشتر جزئیات نماز با هم مشترکند.
ثانیاً: ریشه اساسی اختلاف آن است که اهل تسنن به سیره خلفا روی آورده، و حتی اجتهادات آنان در برابر نصوص دینی را حجت میدانند، لذا حتی در مواردی که سیره خلفا برخلاف ظاهر قرآن یا سنّت پیامبر(ص) باشد، به آن عمل میکنند.
همچنین در این زمینه از فقیهانی غیراز اهل بیت(ع) نیز تبعیت میکنند. ولی شیعیان در فقه و نیز اصول اعتقادی خود پیرو مکتب اهل بیت(ع) میباشند همین امر موجب آن گردیده که تفاوتهای عملی نیز در احکام بروز نماید.گفتنی است که پس از پیامبر اکرم(ص) افراد زیادی به عنوان صحابه و یا تابعین، از آن حضرت نقل حدیث میکردند. این نقلها سرآغاز شکل گیری فقه و مکاتب فقهی بوده است.
متاسفانه به دلیل فاصله گرفتن حکومت و خلافت پس از پیامبر اکرم(ص) از اهلبیت(ع) که آگاهترین افراد به احکام دین بوده اند، این حکومتها بنا به دلایل سیاسی به ترویج افراد و مکاتبی که متفاوت با مکتب اهل بیت(ع) بود همت گماشتند تا آن جا که حتی تا چند قرن همه مذاهب فقهی دیگر رسمیت داشتند، ولی مکتب اهل بیت رسمیت نیافته بود.
مهمترین موارد اختلافی شیعه و سنی در احکام نماز مربوط به وضو و جمع خواندن نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء می باشد،که به اختصار بدانها اشاره می کنیم:
در رابطه با اختلاف در وضو باید گفت:
وضوی همه مسلمانان تا زمان خلافت عثمان صورت واحدی داشته و مانند وضوی کنونی شیعه بوده است. این مسأله با آیه قرآن نیز تطبیق دارد کهمیفرماید: (وامسحوا برؤسکم و ارجلکم) (سوره مائده ، آیه 6 ) در این آیه خداوند امر به مسح سر و پاها نموده است، در حالیکه اهل تسنن پاها را میشویند، علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگی وضوی پیامبر(ص) گرفتار تردید شد، او سپس وضوی پیامبر(ص) رابه شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است اعلام نمود. این قضیه مورد مخالفت بسیاری از صحابه پیامبر(ص) واقع شد، لکن حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی در نقاط مختلف اسلامی شیوه عثمان را تبلیغ کردند و جوی به وجود آوردند که برخی ازصحابه جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند و در نتیجه این گونه وضو گرفتن رواج یافت.[1]
در مورد اختلاف در جمع کردن بین نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء هم باید گفت:
تردیدی نیست که پیامبر اسلام(ص) نمازها را گاهی در سه وقت میخواندند و به عبارت دیگر ظهر و عصر و مغرب و عشاء را پشت سر هم میخواندند و میفرمودند: چنین می کنم تا امّتم راحت باشند. این گونه روایات میرساند که پیامبر اسلام(ص)، راحتی امت را در نظر گرفته اند و جمع خوانده اند. شیعیان در طول تاریخ، تلاش کرده اند که سنتهای پیامبر(ص) را زنده نگهدارند و این هم یکی از سنّتهای پیامبر(ص) است. برای نمونه برخی از روایات را در زمینه ی جمع خواندن ظهر و عصر و مغرب و عشاء می آوریم:
روایات شیعه:
- امام صادق(ع) فرمود: پیامبر اسلام(ص) وقتی که ظهر شد، نماز ظهر و عصر را با جماعت اقامه کرد، بدون این که عذری در کار باشد و همچنین نماز مغرب و عشاء را، بدون این که عذری در کار باشد، و قبل از سقوط شَفَق با جماعت اقامه کرد و پیامبر(ص) این کار را فقط برای وسعت داشتن وقت، انجام داد.[2]
- عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمود: پیامبر اسلام(ص) بدون این که عذری در میان باشد، ظهر و عصر،مغرب و عشاء را با یک اذان و دو اقامه، خواندند.[3]
عبدالملک قمی میگوید: به امام صادق(ع) گفتم: آیا میتوانم بدون این که عذری داشته باشم، بین دو نماز را جمع کنم؟ فرمود: پیامبر(ص) چنین میکرد و میخواست با این کارش برای امتش سبکی و گشایش بیاورد.[4]
این روایات میفهماند که پیامبر خدا نمازها را جمع خوانده است و میخواست که مردم جمع بخوانند تا راحت باشند. بنابراین اگر کسی جمع خواند عمل به سنّت پیامبر(ص) کرده است.
روایات اهل سنّت:
- جابر بن زید از ابنعباس نقل میکند: صَلّی النبیُّ سَبعاً جمیعاً و ثمانیاً جمیعاً :پیامبر(ص) هفت رکعت را جمع خواندند و هشت رکعت را هم جمع خواندند.[5]
- ابن عباس میگوید: (صلّی رسولُ الله الظُّهْرَ والعصرَ جمیعاً والمغربَ و العشاءَ جمیعاً من غیر خوفٍ و لاسَفرٍ:[6] پیامبر اسلام(ص) ظهر و عصر و مغرب و عشاء را بدون این که خطر و سفری باشد، جمع خواندند.)
- ابن عباس میگوید: انّ النبی(ص) کان یُصَلّی بالمدینة یجمع بین الصلوتین بین الظهر و العصر و المغرب و العشاء من غیر خوفٍ و لامطرٍ. قیل له: لِمَ؟ قال: لئلاّ یکون عَلی امتِهِ حَرَجٌ:[7] پیامبر(ص) در مدینه بدون این که خطری باشد و یا باران ببارد، ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم میخواندند. از ابنعباس پرسیدند: چرا چنین کرد؟ ابن عباس گفت: تا امت در مشقّت نباشد.
- سعید بن جبیر از ابن عباس نقل میکند که: صلی رسول الله(ص) الظهر و العصر جمیعاً والمغرب و العشاء جمیعاً فی غیر خوف و لاسفر:[8] پیامبر(ص) بدون این که خطر و سفری باشد ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم خواند.
روایات اهل سنت در این زمینه فراوان است. برای نمونه به این چند روایت اشاره کردیم. بر اساس این روایات پیامبر اسلام(ص) نماز مغرب و عشاء و ظهر و عصر را با هم میخواندند و هدفشان هم این بود که مردم راحت باشند و آن حضرت میدیدند که مردم در مشقّت هستند و به خاطر همین چنین کردند. حال اگر کسی یا گروهی و یا امّتی مانند پیامبر(ص) نماز بخواند، نه تنها کار بدی نکردهاند بلکه به سنّت پیامبر عمل کردهاند. آن چه بد است، رها کردن سنّت پیامبر است. هر کس سنّت پیامبر را رها کند، مرتکب کار زشت شده است، نه آن کس که به این سنت عمل میکند.
با توجه به مطالب گفته شده به این نتیجه میرسیم که علت اصلی اختلاف در بعضی ازجزئیات،دور شدن اهل سنت از مکتب اهل بیت پیامبر(ع) که بهترین افراد آگاه به سیره و سنّت پیامبر(ص) هستند،می باشد.
پی نوشتها:
[1]. جهت آگاهی بیشتر ر.ک به: وضوءالنبی من خلال ملابسات التشریع، علیالشهرستانی.
[2]. وسائل الشیعه، ج 3، ص 101، باب 7، ح 6، ابواب مواقیت، چاپ آخوندی.
[3]. همان، ص 160، باب 32، ح 1.
[4]. همان، ح 3.
[5]. صحیح بخاری، ج 1، ص 206، ح 537، باب 17، باب وقتالمغرب، چاپ پنجم، 1414 هجری قمری، دار ابن کثیر، دمشق و بیروت.
[6]. صحیح سنن نسائی، ج 1، ص 200، ح 600، باب 47، الجمع بین الصلوتین فی الحضر، چاپ ریاض، 1419، محمد ناصر الدین الالبانی.
[7]. صحیح سنن نسائی، ج 1، ص 200، ح601.
[8]. صحیح مسلم، ج 1، ص 489، ح 49، باب الجمع بین الصلوتین، چاپ اول، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1955 میلادی.
- [سایر] اختلاف اصلی شیعه و سنی چیست؟
- [سایر] چرا بین شیعه و اهل سنت اختلاف وجود دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر در نماز میت شیعه، عمدی به روش اهل سنت با تکتیف نماز خوانده شود چه حکمی دارد؟
- [سایر] چرا بین شیعه و سنی در مورد ولادت حضرت مهدی علیه السلام اختلاف وجود دارد؟
- [سایر] اختلاف بین شیعه و سنی چه زمانی به وجود آمد و چرا به توافق نمی رسند؟
- [سایر] آیا شیعه و اهل سنت دربارۀ بداء اختلاف دارند؟ در هر دو صورت دلیل بیاورید.
- [سایر] اختلاف شیعه و سنی درباره امامت چیست و از کجا نشأت میگیرد؟
- [سایر] در رابطه شیعه و سنی از نظر اسلامی وحدت صحیح است یا اختلاف؟چرا؟
- [سایر] آیا شیعه و اهل سنت درباره بداء اختلاف دارند؟ در هر دو صورت دلیل بیاورید.
- [سایر] اختلاف نظر علمای شیعه و سنی در خصوص طبقه دوم و سوم ارث چیست؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مانعی ندارد که در نماز آیات رکعت اول را مطابق یکی از این دو روش به جا آورد و رکعت دوم را مطابق روش دیگر.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.