برای پاسخ به این سوال ابتدا باید دید منظور از نفخ و دمیدن روح خدا در انسان چیست و آن گاه معنای روح خدا را مورد بحث قرار دهیم تا پاسخ سوال داده شود. نفخ" به معنای دمیدن هوا در داخل جسم به وسیله دهان یا وسیله ای دیگر است. و مقصود از نفخ در آیه شریفه 29 سوره حجر که می فرماید: (و نَفَخْتُ فیه من روحی؛ از روح خود در آن دمیدم)، ایجاد روح در آدمی است. به عبارت روشن تر نفس یک نوع اتّحاد با بدن دارد و آن این است که متعلق به بدن است و در عین حال یک نوع استقلال هم از بدن دارد، به طوری که هر وقت تعلقش از بدن قطع شد از او جدا می شود.(1) توضیح بیشتر: انسان از دو چیز مختلف آفریده شده که یکی در حدّ اعلای عظمت و دیگری ظاهراً در حد پایین از نظر ارزش است. جنبه مادّی انسان را گل بد بوی تیره رنگ (لجن) تشکیل می دهد و جنبه معنوی او را چیزی که به عنوان روح خدا از آن یاد شده است. البته خدا نه جسم دارد و نه روح. نسبت روح به خدا "اضافه تشریفی" است و دلیل بر این است که روحی بسیار پرعظمت در کالبد انسان دمیده شده همان گونه که کعبه را به خاطر عظمتش "بیت الله" می خوانند و ماه مبارک رمضان را به خاطر برکتش "شهر الله" (ماه خدا) می نامند، زیرا می دانیم همه ماه ها و همه مکان ها از آن خدا است لیکن وقتی گفته می شود خانه خدا، یعنی خانه ای که از نظر شرف و منزلت چنان با عظمت است که هیچ طرف نسبتی غیر از خداوند ندارد. بر این اساس مفهوم آیه این می شود: در او روحی که از نظر شرافت، اهمیت و توانمندی شما به من قابل انتساب است دمیدم. بنابراین معنای آیه این نیست که خداوند از وجود خود، بخشی را جدا ساخته و در قالب آدمی جا سازی نموده، بلکه اضافه به روح اضافه تشریفی است، مانند بیت الله یا شهر الله. مقصود این است که روح آدمی از ویژگی هایی برخوردار است که باعث شرافت آن می شود، زیرا دارای صفت اختیار و قدرت انتخاب است که آن را از دیگر موجودات ممتاز می سازد. با این ویژگی انسان می تواند از ملائک برتر شود. این روح الهی است که با استعدادهای فوق العاده ای که در آن نهفته است ، می تواند تجلّی گاه انوار خدا باشد . خداوند به او این همه عظمت بخشیده ، به گونه ای که می تواند با استفاده صحیح از اختیار در راه الهی قدم بر دارد و تمام ابزار و امکانات و حتی عضو مادی خود را در این راه صرف نماید و از فرشتگان نیز برتر شود.(2) بنا براین انسان مرکب از روح و بدن است. تمام حقیقت انسان را روح ونفس وی تشکیل می دهد و در عالم قیامت به سزای اعمال خوب وبد خود خواهد رسید. بدیهی است عذاب و نعمت عالم قیامت ، جسمانی وروحانی است. اما عذاب روح در قیامت، عذاب خدا نیست چون معنای دمیدن روح، جدا شدن قطعه ای از خداوند نیست بلکه منظور این است که انسان مرکب از نفس وبدن است وبه خاطر شرافت روح از آن به روح الهی تعبیر شده است. روح انسانی از این جهت که استعداد رسیدن به بالاترین مراتب هستی را دارا است، هدیه الهی است. در عین حال روح و نفس، این ویژگی را دارد که به وسیله انسان آلوده شود و از مراتب حیوانی نیز پست تر گردد. آنچه عذاب می بیند، روحی است که به آلودگی دچار شده است و آلودگی ها نیز توسط خود انسان ایجاد شده و این چیزی نیست که خداوند به انسان هدیه داده بود. پی نوشت ها: 1. ترجمه تفسیر المیزان، ج 12، ص 223 و ج 17، ص 358. 2. تفسیر نمونه ، مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، ج 17، ص 78 و 79 و ج 19، ص 337.
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید دید منظور از نفخ و دمیدن روح خدا در انسان چیست و آن گاه معنای روح خدا را مورد بحث قرار دهیم تا پاسخ سوال داده شود.
نفخ" به معنای دمیدن هوا در داخل جسم به وسیله دهان یا وسیله ای دیگر است. و مقصود از نفخ در آیه شریفه 29 سوره حجر که می فرماید: (و نَفَخْتُ فیه من روحی؛ از روح خود در آن دمیدم)، ایجاد روح در آدمی است.
به عبارت روشن تر نفس یک نوع اتّحاد با بدن دارد و آن این است که متعلق به بدن است و در عین حال یک نوع استقلال هم از بدن دارد، به طوری که هر وقت تعلقش از بدن قطع شد از او جدا می شود.(1)
توضیح بیشتر:
انسان از دو چیز مختلف آفریده شده که یکی در حدّ اعلای عظمت و دیگری ظاهراً در حد پایین از نظر ارزش است. جنبه مادّی انسان را گل بد بوی تیره رنگ (لجن) تشکیل می دهد و جنبه معنوی او را چیزی که به عنوان روح خدا از آن یاد شده است.
البته خدا نه جسم دارد و نه روح. نسبت روح به خدا "اضافه تشریفی" است و دلیل بر این است که روحی بسیار پرعظمت در کالبد انسان دمیده شده همان گونه که کعبه را به خاطر عظمتش "بیت الله" می خوانند و ماه مبارک رمضان را به خاطر برکتش "شهر الله" (ماه خدا) می نامند، زیرا می دانیم همه ماه ها و همه مکان ها از آن خدا است لیکن وقتی گفته می شود خانه خدا، یعنی خانه ای که از نظر شرف و منزلت چنان با عظمت است که هیچ طرف نسبتی غیر از خداوند ندارد.
بر این اساس مفهوم آیه این می شود: در او روحی که از نظر شرافت، اهمیت و توانمندی شما به من قابل انتساب است دمیدم.
بنابراین معنای آیه این نیست که خداوند از وجود خود، بخشی را جدا ساخته و در قالب آدمی جا سازی نموده، بلکه اضافه به روح اضافه تشریفی است، مانند بیت الله یا شهر الله. مقصود این است که روح آدمی از ویژگی هایی برخوردار است که باعث شرافت آن می شود، زیرا دارای صفت اختیار و قدرت انتخاب است که آن را از دیگر موجودات ممتاز می سازد.
با این ویژگی انسان می تواند از ملائک برتر شود. این روح الهی است که با استعدادهای فوق العاده ای که در آن نهفته است ، می تواند تجلّی گاه انوار خدا باشد . خداوند به او این همه عظمت بخشیده ، به گونه ای که می تواند با استفاده صحیح از اختیار در راه الهی قدم بر دارد و تمام ابزار و امکانات و حتی عضو مادی خود را در این راه صرف نماید و از فرشتگان نیز برتر شود.(2)
بنا براین انسان مرکب از روح و بدن است. تمام حقیقت انسان را روح ونفس وی تشکیل می دهد و در عالم قیامت به سزای اعمال خوب وبد خود خواهد رسید. بدیهی است عذاب و نعمت عالم قیامت ، جسمانی وروحانی است.
اما عذاب روح در قیامت، عذاب خدا نیست چون معنای دمیدن روح، جدا شدن قطعه ای از خداوند نیست بلکه منظور این است که انسان مرکب از نفس وبدن است وبه خاطر شرافت روح از آن به روح الهی تعبیر شده است.
روح انسانی از این جهت که استعداد رسیدن به بالاترین مراتب هستی را دارا است، هدیه الهی است. در عین حال روح و نفس، این ویژگی را دارد که به وسیله انسان آلوده شود و از مراتب حیوانی نیز پست تر گردد. آنچه عذاب می بیند، روحی است که به آلودگی دچار شده است و آلودگی ها نیز توسط خود انسان ایجاد شده و این چیزی نیست که خداوند به انسان هدیه داده بود.
پی نوشت ها:
1. ترجمه تفسیر المیزان، ج 12، ص 223 و ج 17، ص 358.
2. تفسیر نمونه ، مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، ج 17، ص 78 و 79 و ج 19، ص 337.
- [سایر] آیا خداوند روح کسانی که زیاد گناه نکرده اند بین عذاب و آزادی قرار می دهند یا نه؟
- [سایر] اینکه خداوند می فرماید و از روح خود در انسان دمیدیم، به چه معناست؟ مگر خداوند دارای روح است؟
- [سایر] روح چیست؟ایا خدا ی تعالی روح دارد؟ایاواقعا خدا از روح خود در مادمیده(نعوذباالله یعنی قسمتی از وجودش را به ما داده)؟ ایا منظور ازروح فرشته ی مقرب درگاه الهی است و خداوند از او دروجود ما دمیده؟
- [سایر] چرا حضرت عیسی(ع) را روح الله (روح خدا) می نامیدند؟ و مقصود از این که خداوند متعال از روح خود در پیامبر خویش "حضرت آدم" دمیدند چه بود؟
- [سایر] چرا حضرت عیسی(ع) را روح الله (روح خدا) می نامیدند؟ و مقصود از این که خداوند متعال از روح خود در پیامبر خویش "حضرت آدم" دمیدند چه بود؟
- [سایر] آیا اشتیاق انسان به گناه با روح خدایی که در او دمیده شده، در تضاد نیست؟
- [سایر] مطابق مطالب امام خمینی درباره وضوء، ما به خاطر گناه آدم آلوده شده ایم؟
- [سایر] آیا همه موجودات روح دارند؟ اگر روح ندارند، پس چگونه در مقابل خدا سجده می کنند و تسبیح می گویند؟
- [سایر] مقصود از روح الهی که در گِل انسان دمیده شده چیست و رابطه آن با روح خدا چگونه است؟
- [سایر] دمیدن روح خداوند در انسان به چه معناست؟
- [آیت الله بروجردی] آشامیدن شراب حرام و در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند کافر است.از حضرت امام جعفر صادق عَلَیْهِ السَّلَام روایت شده است که فرمودند:شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب میخورد، عقل خود را از دست میدهد و در آن موقع خدا را نمیشناسد و از هیچ گناهی باک ندارد و احترام هیچ کس را نگه نمیدارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمیکند و از زشتیهای آشکار رو نمیگرداند و روح ایمان و خدا شناسی از بدن او بیرون میرود و روح ناقص خبیثی که از رحمت خدا دور است در او میماند و خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت میکنند و تا چهل روز نماز او قبول نمیشود و روز قیامت روی او سیاه است و زبان از دهانش بیرون میآید و آب دهان او به سینهاش میریزد و فریاد تشنگی او بلند است.
- [آیت الله علوی گرگانی] آشامیدن شراب حرام است و در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند کافر است، از حضرت امام جعفر صادق7 روایت شده است که فرمودند: شراب ریشه بدیها ومنشأ گناهان است و کسی که شراب میخورد، عقل خود را از دست میدهد و در آن موقع خدا را نمیشناسد و از هیچ گناهی باک ندارد و احترام هیچکس را نگه نمیدارد وحقّ خویشان نزدیک را رعایت نمیکند و از زشتیهای آشکار رو نمیگرداند و روح ایمان و خدا شناسی از بدن او بیرون میرود و روح ناقص خبیثی که از رحمت خدا دور است در او میماند و خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت میکنند وتا چهل روز نماز او قبول نمیشود و در روز قیامت روی او سیاه است و زبان از دهانش بیرون میآید و آب دهان او بسینهاش میریزد وفریاد تشنگی او بلند است.
- [آیت الله سیستانی] آشامیدن شراب ، حرام است ، و در بعضی از اخبار از بزرگترین گناهان شمرده شده است ، از حضرت امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند : شراب ، ریشه بدیها و منشأ گناهان است ، و کسی که شراب میخورد عقل خود را از دست میدهد ، و در آن موقع خدا را نمیشناسد و از هیچ گناهی باک ندارد ، و احترام هیچ کس را نگه نمیدارد ، و حقّ خویشان نزدیک را رعایت نمیکند ، و از زشتیهای آشکار رو نمیگرداند ، و اگر جرعهای از آن بنوشد خدا و ملائکه و پیامبران و مؤمنان او را لعنت کنند ، و اگر تا حدّ مستی بنوشد روح ایمان و خدا شناسی از او بیرون میرود ، و روح ناقص خبیثی بجای آن قرار میگیرد ، و تا چهل روز نماز او قبول نمیشود .
- [آیت الله خوئی] آشامیدن شراب، حرام است و در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است، و اگر کسی آن را حلال بداند کافر است. از حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند: شراب ریش بدیها، و منشأ گناهان است، و کسی که شراب میخورد، عقل خود را از دست میدهد و در آن موقع خدا را نمیشناسد و از هیچ گناهی باک ندارد، و احترام هیچکس را نگه نمیدارد، و حق خویشان نزدیک را رعایت نمیکند، و از زشتیهای آشکار، رو نمیگرداند، و روح ایمان و خداشناسی از بدن او بیرون میرود و روح ناقص خبیثی که از رحمت خدا دور است، در او میماند و خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین، او را لعنت میکنند، و تا چهل روز نماز او قبول نمیشود، و روز قیامت روی او سیاه است، و زبان از دهانش بیرون میآید، و آب دهان او به سینهاش میریزد و فریاد تشنگی او بلند است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] فقیری که فطره می گیرد لازم نیست عادل باشد، ولی احتیاط واجب آن است که به شرابخوار و کسی که آشکارا معصیت کبیره می کند فطره ندهند و همچنین به کسانی که فطره را در معصیت خداوند مصرف می کنند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله مظاهری] ربا خواری در اسلام از گناهان بسیار بزرگ محسوب شده است و در قرآن شریف رباخوردن را جنگ با خدا دانسته است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آشامیدن شراب، حرام و در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند در صورتی که ملتفت باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر می باشد کافر است. از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)روایت شده است که فرمودند: شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب می خورد، عقل خود را از دست می دهد و در آن موقع خدا را نمی شناسد و از هیچ گناهی باک ندارد و احترام هیچ کس را نگه نمی دارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمی کند و از زشتیهای آشکار رو نمی گرداند و روح ایمان و خدا شناسی از بدن او بیرون می رود و روح ناقص خبیثی که از رحمت خدا دور است در او می ماند و خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین، او را لعنت می کنند و تا چهل روز نماز او قبول نمی شود و روز قیامت روی او سیاه است و زبان از دهانش بیرون می آید و آب دهان او به سینه اش می ریزد و فریاد تشنگی او بلند است.
- [آیت الله نوری همدانی] آشامیدن شراب حرام و در بعضی از اخبار بزرگنرین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند در صورتی که ملتفت باشد که لازمة حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر می باشد کافر است . از حضرت امام جعفر صادق ( علیه السلام ) روایت شده است که فرمودند ، شراب ریشة بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب می خورد ، عقل خود را از دست می دهد و در آن موقع خدا را نمی شناسد و از هیچ گناهی باک ندارد و احترام هیچ کس را نگه نمی دارد و حقّ خویشان نزدیک را رعایت نمی کند و از زشتیهای آشکار رو نمی گرداند و روح ایمان و خدا شناسی از بدن او بیرون می رود و روح ناقص خبیثی که از رحمت خدا دور است در او می ماند و خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت می کنند و تا چهل روز نماز او قبول نمی شود و روز قیامت روی او سیاه است و زبان از دهانش بیرون می آید و آب دهان او به سینه اش می ریزد و فریاد تشنگی او بلند است .
- [آیت الله وحید خراسانی] خاتمه هرچند هر گناهی بزرگ است چون عظمت و جلال و کبریای خداوند محدود به حدی نیست پس نافرمانی خداوند متعال هم با توجه به این که معصیت خداوند علی عظیم است بزرگ است و روایت شده نظر نکن به انچه معصیت کردی بلکه ببین چه کسی را معصیت کردی ولی در مقایسه گناهان به یکدیگر بعضی بزرگتر و عذاب ان شدیدتر است و بر برخی از گناهان به طور صریح یا ضمنی تهدید و وعید به عذاب و اتش شده و یا در روایات وارده از اهل بیت عصمت علیهم السلام از انها تعبیر به کبیره شده است و به مقتضای ایه کریمه ان تجتنبوا کبایر ما تنهون عنه نکفر عنکم سییاتکم اگر دوری کنید از گناهان کبیره ای که نهی شده اید از ان می پوشانیم از شما بدیها و سییات شما را اجتناب از انها موجب امرزش گناهان دیگر است و بعضی از فقهاء اعلی الله مقامهم انها را تا هفتاد و بعضی بیشتر از ان شمرده اند و قسمتی از انها که بیشتر مورد ابتلاست ذکر می شود شرک و کفر به خداوند متعال که با هیچ گناه کبیره ای قابل قیاس نیست یاس و ناامیدی از روح و رحمت خداوند متعال امن از مکر خداوند متعال قسم دروغ به خداوند متعال انکار انچه خداوند نازل فرموده است محاربه با اولیای خداوند متعال محاربه با خدا و رسول به قطع طریق و افساد در زمین حکم به غیر انچه خداوند نازل فرموده است دروغ بستن بر خدا و رسول و اوصیا منع از ذکر خداوند در مساجد و سعی در خراب کردن انها منع زکاتی که واجب است تخلف از جهاد واجب فرار از جنگ مسلمین با کفار اضلال گمراه کردن از راه خداوند متعال اصرار بر گناهان صغیره ترک عمدی نماز و سایر واجبات الهیه ریا اشتغال به لهو مانند غنا و تار زدن ولایت ظالم اعانه کمک کردن ظالم شکستن عهد و قسم تبذیر فاسد کردن مال و بیهوده خرج کردن ان اسراف شرب خمر سحر ظلم غنا عقوق والدین اذیت و بدرفتاری با پدر و مادر قطع رحم لواط زنا نسبت دادن زنا به زن محصنه قیادت جمع کردن بین مرد و زن به زنا یا دو مرد به لواط دزدی ربا خوردن سحت خوردن حرام مانند بهای خمر و اجرت زن زناکار و رشوه ای که حاکم برای حکم می گیرد کم فروشی غش مسلمین خوردن مال یتیم به ظلم شهادت دادن به ناحق کتمان شهادت اشاعه فاحشه و گناه بین مومنین فتنه سخن چینی کردن که موجب تفرقه بین مومنین شود ناسزا گفتن به مومن و اهانت به مومن و ذلیل کردن او بهتان بر مومن تهمت زدن به مومن غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است