به طور خلاصه، طبق حکمت متعالیه، با در نظر گرفتن 1-اصالت وجود 2- ناشی بودن تمام کمالات از وجود 3- تشکیک در وجود، هر مرتبه ای از وجود، تمام کمالات را به اندازه مرتبه خود داراست. علم و شعور نیز از این جمله است. اما به هر درجه ای از شعور، روح گفته نمی شود. روحی که در قرآن از اختصاص آن به انسان سخن گفته و او را با توجه به این روح، خلق دیگر نامیده است: ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ؛[1] آن گاه از آن نطفه، لخته خونی آفریدیم و از آن لخته خون، پاره گوشتی و از آن پاره گوشت، استخوانها آفریدیم و استخوانها را به گوشت پوشانیدیم بار دیگر او را آفرینشی دیگر دادیم. در خور تعظیم است خداوند، آن بهترین آفرینندگان. فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی؛[2] چون تمامش کردم و در آن از روح خود دمیدم. دقت در آیه بالا نشان می دهد که قبل از دمیده شدن روح، انسان از یک نوع وجودی برخوردار بود و نسبت به همان وجود تعبیر "سویته" به کار برده شده است. و این وجود قطعا روح نداشته که بعدا روح در او دمیده شده است. و اگر روح داشت، دمیدن روح در او ممکن نبود. و با توجه به اینکه اثبات کردیم، یک وجود قطعا بدون روح بوده، نمی توانیم بگوییم که همه موجودات از روح برخوردارند. و درباره حقیقت تسبیح و سجده همه موجودات در مقابل خدای تعالی باید بگوییم: وقتی قرآن از سجده تمام موجودات سخن می گوید: أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ کَثیرٌ مِنَ النَّاسِ؛[3] آیا ندیده ای که هر کس در آسمانها و هر کس که در زمین است و آفتاب و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم خدا را سجده می کنند. منظورش این نیست که همانطور که انسان سر به زمین می گذارد، این ها نیز سجده دارند. بلکه باید به حقیقت الفاظ توجه کرد: "باید این را هم بدانیم که اگر ما الفاظ را وضع کردیم، برای آن چیزی وضع کردیم که فلان فائده را بما میدهد، حالا اگر آن چیز شکل و قیافهاش تغییر کرد، ما دام که آن فائده را می دهد، باز لفظ نام برده، نام آن چیز هست، ... مثلا کلمه چراغ را ما در اولین روزی که بزبان جاری کردیم، بعنوان نام یک ظرفی بود، که روغن در آن می ریختیم، و فتیلهای در آن روغن می انداختیم، و لبه فتیله را از لبه ظرف بیرون گذاشته، روشن می کردیم، تا در شبهای تاریک پیش پای ما را روشن کند، و هر وقت کلمه (چراغ) به زبان میآوردیم شنونده چنین چیزی از آن می فهمید، ولی روز بروز در اثر پیشرفت ما، چراغ هم پیشرفت کرد، و تغییر شکل داد، تا امروز که بصورت چراغ برق در آمد، بصورتی که از اجزاء چراغ اولیه ما، هیچ چیز در آن وجود ندارد، نه ظرف سفالی آن هست، نه روغنش، و نه فتیله اش، ولی در عین حال باز به لامپ می گوییم چراغ، برای چه؟ برای اینکه از لامپ همان فائده را می بریم که از پیه سوز سابق می بردیم."؛[4] سجده ابراز تذلل و فروتنی در برابر معبود است. وقتی تمام اجزای عالم تسلیم اراده خداوند هستند، و اراده ای از خود ندارند، آنها به سجده در مقابل خدا پرداخته اند. همانگونه که بعضی از انسان ها اراده خود را در مقابل اراده خدا قرار نداده اند و در برابر او سجده می کنند. و معنای سجده و تسبیح طوعا در این موجودات این است که طبع آنها، منافاتی با این خضوع ندارد. این خضوع و خشوع با آمدن کلمه علم تغییر نمی کند، چون علم جماد و نبات با علم انسان فرق می کند. و باید مراقب بود که نتیجه برهان، در وهم انسان، متناسب با وهم نگردد. و در تسبیح موجودات نیز باید معنای حقیقی آن را مورد دقت قرار داد. قطعا گیاهان مانند ما لب و زبانی ندارند که همانند ما تسبیح بگویند. و منظور از تسبیح آنها، تسبیح تکوینی است. یعنی همان گونه که نظم این موجودات ناظم را نشان می دهد، از جهتی دیگر نشانه ای برای منزه بودن خداوند تعالی است: موجودات آسمانی و زمینی (همان طور که با آنچه از کمال دارند از کمال صانع خود حکایت می کنند همچنین) با نقصی که در آنها است و جبران کننده آن خدا است، و با حوائجی که دارند و برآورنده اش خدا است، خدا را از هر نقص و حاجت منزه می دارند، چون هیچ حاجت و نقصی نیست مگر آن که تنها کسی که امید برآوردن آن حاجت و جبران کردن آن نقص در او می رود خدای تعالی است، پس خود او مسبح و منزه از هر نقص و حاجت است.[5] علامه طباطبایی در این باره می فرماید: بدون شک مورد و مقام آیه مورد تکوین است، در نتیجه اینکه به آسمان و زمین فرمان می دهد که" ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً- چه بخواهید و چه نخواهید باید بیایید"، کلمه و فرمان تکوینی است، نه اینکه خداوند چنین سخنی گفته باشد، بلکه همان امر تکوینی است که در هنگام ایجاد موجودی صادر می کند ... و مجموع دو جمله" ائتیا" و جمله" أتینا" که اولی فرمان خدا و دومی پاسخ زمین و آسمان است، صفت ایجاد و تکوین را ممثل می کند، تا فهم مردم ساده آن را درک کند. و به طوری که از کلام خدای تعالی استفاده میشود، علم را برای تمامی موجودات قائل است، چیزی که هست سخن گفتن خدا با هر چیزی به حسب حال آن چیز و مناسب با آن است، و بنا بر این جمله مورد بحث که یکی از مواردی را که خدا با موجودات سخن گفته حکایت میکند حقیقتی تحلیلی خواهد بود."[6] [1]. سوره مومنون آیه 14. [2]. سوره ص آیه 72. [3]. سوره حج آیه 18. [4]. ترجمه المیزان، ج1، ص: 16. [5]. ترجمه المیزان، ج19، ص: 44. [6]. ترجمه المیزان، ج17، ص: 555.
آیا همه موجودات روح دارند؟ اگر روح ندارند، پس چگونه در مقابل خدا سجده می کنند و تسبیح می گویند؟
به طور خلاصه، طبق حکمت متعالیه، با در نظر گرفتن 1-اصالت وجود 2- ناشی بودن تمام کمالات از وجود 3- تشکیک در وجود، هر مرتبه ای از وجود، تمام کمالات را به اندازه مرتبه خود داراست. علم و شعور نیز از این جمله است.
اما به هر درجه ای از شعور، روح گفته نمی شود. روحی که در قرآن از اختصاص آن به انسان سخن گفته و او را با توجه به این روح، خلق دیگر نامیده است:
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ؛[1] آن گاه از آن نطفه، لخته خونی آفریدیم و از آن لخته خون، پاره گوشتی و از آن پاره گوشت، استخوانها آفریدیم و استخوانها را به گوشت پوشانیدیم بار دیگر او را آفرینشی دیگر دادیم. در خور تعظیم است خداوند، آن بهترین آفرینندگان.
فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی؛[2] چون تمامش کردم و در آن از روح خود دمیدم.
دقت در آیه بالا نشان می دهد که قبل از دمیده شدن روح، انسان از یک نوع وجودی برخوردار بود و نسبت به همان وجود تعبیر "سویته" به کار برده شده است. و این وجود قطعا روح نداشته که بعدا روح در او دمیده شده است. و اگر روح داشت، دمیدن روح در او ممکن نبود. و با توجه به اینکه اثبات کردیم، یک وجود قطعا بدون روح بوده، نمی توانیم بگوییم که همه موجودات از روح برخوردارند.
و درباره حقیقت تسبیح و سجده همه موجودات در مقابل خدای تعالی باید بگوییم: وقتی قرآن از سجده تمام موجودات سخن می گوید:
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ وَ کَثیرٌ مِنَ النَّاسِ؛[3] آیا ندیده ای که هر کس در آسمانها و هر کس که در زمین است و آفتاب و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم خدا را سجده می کنند.
منظورش این نیست که همانطور که انسان سر به زمین می گذارد، این ها نیز سجده دارند. بلکه باید به حقیقت الفاظ توجه کرد:
"باید این را هم بدانیم که اگر ما الفاظ را وضع کردیم، برای آن چیزی وضع کردیم که فلان فائده را بما میدهد، حالا اگر آن چیز شکل و قیافهاش تغییر کرد، ما دام که آن فائده را می دهد، باز لفظ نام برده، نام آن چیز هست، ... مثلا کلمه چراغ را ما در اولین روزی که بزبان جاری کردیم، بعنوان نام یک ظرفی بود، که روغن در آن می ریختیم، و فتیلهای در آن روغن می انداختیم، و لبه فتیله را از لبه ظرف بیرون گذاشته، روشن می کردیم، تا در شبهای تاریک پیش پای ما را روشن کند، و هر وقت کلمه (چراغ) به زبان میآوردیم شنونده چنین چیزی از آن می فهمید، ولی روز بروز در اثر پیشرفت ما، چراغ هم پیشرفت کرد، و تغییر شکل داد، تا امروز که بصورت چراغ برق در آمد، بصورتی که از اجزاء چراغ اولیه ما، هیچ چیز در آن وجود ندارد، نه ظرف سفالی آن هست، نه روغنش، و نه فتیله اش، ولی در عین حال باز به لامپ می گوییم چراغ، برای چه؟ برای اینکه از لامپ همان فائده را می بریم که از پیه سوز سابق می بردیم."؛[4]
سجده ابراز تذلل و فروتنی در برابر معبود است. وقتی تمام اجزای عالم تسلیم اراده خداوند هستند، و اراده ای از خود ندارند، آنها به سجده در مقابل خدا پرداخته اند. همانگونه که بعضی از انسان ها اراده خود را در مقابل اراده خدا قرار نداده اند و در برابر او سجده می کنند. و معنای سجده و تسبیح طوعا در این موجودات این است که طبع آنها، منافاتی با این خضوع ندارد. این خضوع و خشوع با آمدن کلمه علم تغییر نمی کند، چون علم جماد و نبات با علم انسان فرق می کند. و باید مراقب بود که نتیجه برهان، در وهم انسان، متناسب با وهم نگردد.
و در تسبیح موجودات نیز باید معنای حقیقی آن را مورد دقت قرار داد. قطعا گیاهان مانند ما لب و زبانی ندارند که همانند ما تسبیح بگویند. و منظور از تسبیح آنها، تسبیح تکوینی است. یعنی همان گونه که نظم این موجودات ناظم را نشان می دهد، از جهتی دیگر نشانه ای برای منزه بودن خداوند تعالی است:
موجودات آسمانی و زمینی (همان طور که با آنچه از کمال دارند از کمال صانع خود حکایت می کنند همچنین) با نقصی که در آنها است و جبران کننده آن خدا است، و با حوائجی که دارند و برآورنده اش خدا است، خدا را از هر نقص و حاجت منزه می دارند، چون هیچ حاجت و نقصی نیست مگر آن که تنها کسی که امید برآوردن آن حاجت و جبران کردن آن نقص در او می رود خدای تعالی است، پس خود او مسبح و منزه از هر نقص و حاجت است.[5]
علامه طباطبایی در این باره می فرماید:
بدون شک مورد و مقام آیه مورد تکوین است، در نتیجه اینکه به آسمان و زمین فرمان می دهد که" ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً- چه بخواهید و چه نخواهید باید بیایید"، کلمه و فرمان تکوینی است، نه اینکه خداوند چنین سخنی گفته باشد، بلکه همان امر تکوینی است که در هنگام ایجاد موجودی صادر می کند ... و مجموع دو جمله" ائتیا" و جمله" أتینا" که اولی فرمان خدا و دومی پاسخ زمین و آسمان است، صفت ایجاد و تکوین را ممثل می کند، تا فهم مردم ساده آن را درک کند. و به طوری که از کلام خدای تعالی استفاده میشود، علم را برای تمامی موجودات قائل است، چیزی که هست سخن گفتن خدا با هر چیزی به حسب حال آن چیز و مناسب با آن است، و بنا بر این جمله مورد بحث که یکی از مواردی را که خدا با موجودات سخن گفته حکایت میکند حقیقتی تحلیلی خواهد بود."[6]
[1]. سوره مومنون آیه 14.
[2]. سوره ص آیه 72.
[3]. سوره حج آیه 18.
[4]. ترجمه المیزان، ج1، ص: 16.
[5]. ترجمه المیزان، ج19، ص: 44.
[6]. ترجمه المیزان، ج17، ص: 555.
- [سایر] ما معتقدیم که جامدات فاقد روح و شعور می باشند ولی از طرفی هم قائلیم همه موجودات تسبیح خدا را می گویند آیا این تناقض نیست؟
- [سایر] در سوره اسرا آیه 45 می فرماید: " تمام موجودات جهان خدا را تسبیح می گویند. نحوة تسبیح موجودات چگونه است؟
- [آیت الله سبحانی] با توجه به اینکه دانه های تسبیح بر پیشانی کاملاً نمی چسبند سجده بر تسبیح تربت جایز است؟
- [سایر] طبق آیات خداوند فرشتگان را خطاب به سجده نمود، نه موجودات دیگر را. پس در این صورت شیطان که از جنیان بود و فرشته نبود چرا ملزم به سجده شد؟
- [سایر] از آیات خدا چه اذکاری را برای تسبیح خدا میتوان استنباط کرد؟
- [سایر] آیا ممکن است برخی موجودات ماورائی ( اجنه) برای جدا شدن روح از بدن در حالت خواب به انسان کمک کنند؟
- [سایر] با دمیده شدن صور اسرافیل آیا روح انسان همانند سایر موجودات می میرد و یا زنده است ؟
- [سایر] معاد فقط برای انسان است یا همه موجودات؟ در قیامت، انسان فقط با روح خود محشور میشود، یا جسم و روح؛ و اگر جسم و روح است، پس چه فرقی با این دنیا دارد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آبا بین تصویر موجودات جاندار به گونه پیکر تراشی و تندیس یا به گونه نقش و عکس بر روی کاغذ، دیوار و پارچه یا تصویر موجودات بی روح به شکل مجسّمه و تندیس موجودات بی روح به صورت نقّاشی و عکّاسی با صرف رنگ آمیزی و نقش نگاری به صورت خطوط متوازی و بدون نمودار شکلی (ثوب مَعلّم یامعلّم) با یکدیگر از نظر فقهی تفاوت دارند؟
- [سایر] با سلام در قران خداوند میفرماید که ما همه موجودات را بصورت جفت افریدیم.امروزه دانشمندان پی به وجود موجودات تک سلولی برده اند،این شبهه را چطور میتوان از این کلام خداوند برطرف کرد؟با تشکر
- [آیت الله اردبیلی] لازم نیست تمام پیشانی روی زمین قرار گیرد، بلکه به اندازهای که عرفا سجده گفته شود، کفایت میکند و بنابر احتیاط جای سجده نباید از مقدار یک درهم کمتر باشد و اگر همین مقدار متفرق بوده ولی مثل دانههای تسبیح به هم اتصال داشته باشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد و بعضی از مردم که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین میگذارند، اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد وگرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد؛ اشکال ندارد و گرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده:
- [آیت الله سیستانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد ، و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان علیهمالسلام پیشانی را به زمین میگذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد ، اشکال ندارد ، و گر نه مشکل است . مستحبّات و مکروهات سجده :
- [آیت الله مکارم شیرازی] چند چیز در سجده به رجاء ثواب الهی مطلوب است: 1 بعد از سر برداشتن از رکوع در حالی که بدن آرام است برای رفتن به سجده تکبیر گوید و همچنین بعد از سجده اول و نیز برای رفتن به سجده دوم. 2 مردان اول دستها را به زمین بگذارند و زنان اول زانوها را. 3 علاوه بر پیشانی، بینی را نیز بر چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد. 4 در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و مقابل گوش رو به قبله بگذارد. 5 در سجده دعا کند و حاجات خود را از خداوند بخواهد و از دعاهای خوب و مناسب این دعا است: (یا خیْر الْمسْؤولین و اوْسع الْمعْطین ارْزقْنی و ارْزقْ عیالی منْ فضْلک فإنک ذوالْفضْل الْعظیم) یعنی: (ای بهترین کسی که مردم از او حاجت می طلبند و ای بهترین بخشندگان، به من و عیالم از فضل خودت روزی بده که تو دارای فضل عظیمی). 6 بعد از سجده روی ران چپ بنشیند، و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد (واین را تورک گویند). 7 در میان دو سجده هنگامی که بدن آرام است (اسْتغْفر الله و اتوب الیْه) گوید. 8 سجده را طولانی کند و تسبیح و حمد و ذکر خدا گوید و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد. 9 در موقع نشستن دستها را روی ران بگذارد. 10 به هنگام بلند شدن، اول زانوها را از زمین بردارد و بعد دستها را.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اشیاء غصبی کوچک باشد یا بزرگ (مانند تسبیح، دستمال و...) اگر همراه نمازگزار باشد موجب بطلان نماز نمی شود.
- [آیت الله جوادی آملی] .استحباب تعقیب، اختصاصی به نماز واجب ندارد، بلکه پس از نماز نافله نیز تعقیب مستحب است, چنانکه تسبیح حضرت زهرا(س) اختصاصی به تعقیب ندارد, بلکه خودش استحباب دارد و هنگام خواب نیز مستحب است. سجده شکر, پس از هر نماز, نیز بعد از رسیدن هر نعمت و زوال هر نقمت, چنانکه قبلاً بیان شد, مستحب است.
- [آیت الله بهجت] بنابر احتیاط مقدار پیشانی که به زمین گذاشته میشود، نباید کمتر از مقدار پهنای یک ناخن باشد، گرچه کفایتِ مطلق گذاشتن پیشانی روی زمین بدون تعیین مقدار، خالی از وجه نیست، و در صورت رعایت احتیاط در مقدار سجدهگاه، یعنی پهنای یک ناخن، احوط اتصال این مقدار از زمین است به همدیگر؛ پس سجود بر دانههای تسبیح متعارف خلاف احتیاط است.
- [امام خمینی] - ترجمه سوره قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم: (قل هو الله احد)، یعنی بگو ای محمد (ص) که خداوند، خدایی است یگانه. (الله الصمد)، یعنی خدایی که از تمام موجودات بی نیاز است. (لم یلد و لم یولد)، فرزند ندارد و فرزند کسی نیست. (و لم یکن له کفوا احد)، یعنی هیچ کس از مخلوقات مثل او نیست.
- [آیت الله بهجت] ساختن مجسمه موجودات جاندار حرام است، اما نگهداری آن برای مقاصد غیر حرام بنابر اظهر جایز است، و نیز معامله به همین مقصود مانعی ندارد، اگرچه احتیاط مستحب در ترک آن است، و نقاشی موجودات جاندار بنابر اظهر حرام نیست، اگرچه احتیاط در ناقص یا جدا کشیدن آن است.