دنیا صحنه نزاع حق و باطل است. و این دو، لشگریانی دارند. که بخشی از آن در درون انسان و بخشی از آن در جهان بیرون از انسان است. لشگر حق در بیرون، انبیاء و اولیاء الهی است و در درون انسان فطرت و وجدان انسان است و لشگر باطل در بیرون، شیاطین جنی و انسی است و در دورن انسان نفس اماره و وسوسه هاست. این نزاع برای دنیا مقدر شده است و هرگز به پایان نخواهد رسید. چرا که اختیار انسان، بستری از دوگانگی را طلب می کند و بدون نزاع خیر و شر، انتخاب گری انسان بی معنا می شود و جایی برای اختیار نخواهد داشت. از این رو تفکر دو گانگی و حاکمیت شیطان از اساس باطل است. و باید توجه کرد که شیطان نیز تحت سلطه و اذن الهی به فعالیت می پردازد. و اگر چه در نظام تشریع علیه خداست، اما در نظام تکوین جزئی از نظام خلقت الهی است. یعنی خدا به او قدرت و توان داده تا انسان ها را بر خلاف چیزی که خدا دستور داده، وسوسه نماید: قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنیِ إِلیَ یَوْمِ یُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ * إِلیَ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ(36-38 حجر) گفت: (پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده (و زنده بگذار!)) فرمود: (تو از مهلت یافتگانی! (امّا نه تا روز رستاخیز، بلکه) تا روز وقت معیّنی.) اما این که تصور شده کشش و جاذبه شیطان بیشتر است، باید دقت نمود که این به عنوان یک قاعده عام زمانی و همگانی نیست. بلکه در بعضی اوقات و در بعضی از اشخاص این گونه است. مثلا آنان که به زشت کاری می پردازند، و بر گناه اصرار کرده اند، علیرغم آنکه شیطان در ابتدا هیچ سلطه ای نداشته است، بر آن ها تسلط می یابد: إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ (100 نحل) تسلّط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیده اند، و آنها که نسبت به او [خدا] شرک می ورزند (و فرمان شیطان را به جای فرمان خدا، گردن می نهند. اما آنان که تقوا ورزیده اند به جایی می رسند که شیطان راه نفوذی بر آنها ندارد: إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ (201 اعراف) پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه های شیطان شوند، به یاد (خدا) می افتند و (در پرتو یاد او، راه حق را میبینند و) ناگهان بینا می گردند. همچنین در بعضی دوره های، دوره سلطنت شیطان و حکومت کفر است. که خدا علنی عصیان می شود و حتی پرهیزگاران در مقابل بیان اعتقاد خود باید فراری شوند، کما اینکه در زمان اصحاب کهف چنین بود. و در بعضی دوره ها مثل دوره پس از ظهور امام زمان (عج) دوره ضعف و مقهوریت شیطان است. و حتی در بعضی از روایات، سخن از کشته شدن شیطان در این دوره گفته شده است.
دنیا صحنه نزاع حق و باطل است. و این دو، لشگریانی دارند. که بخشی از آن در درون انسان و بخشی از آن در جهان بیرون از انسان است.
لشگر حق در بیرون، انبیاء و اولیاء الهی است و در درون انسان فطرت و وجدان انسان است و لشگر باطل در بیرون، شیاطین جنی و انسی است و در دورن انسان نفس اماره و وسوسه هاست.
این نزاع برای دنیا مقدر شده است و هرگز به پایان نخواهد رسید. چرا که اختیار انسان، بستری از دوگانگی را طلب می کند و بدون نزاع خیر و شر، انتخاب گری انسان بی معنا می شود و جایی برای اختیار نخواهد داشت.
از این رو تفکر دو گانگی و حاکمیت شیطان از اساس باطل است. و باید توجه کرد که شیطان نیز تحت سلطه و اذن الهی به فعالیت می پردازد. و اگر چه در نظام تشریع علیه خداست، اما در نظام تکوین جزئی از نظام خلقت الهی است. یعنی خدا به او قدرت و توان داده تا انسان ها را بر خلاف چیزی که خدا دستور داده، وسوسه نماید:
قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنیِ إِلیَ یَوْمِ یُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ * إِلیَ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ(36-38 حجر) گفت: (پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده (و زنده بگذار!)) فرمود: (تو از مهلت یافتگانی! (امّا نه تا روز رستاخیز، بلکه) تا روز وقت معیّنی.)
اما این که تصور شده کشش و جاذبه شیطان بیشتر است، باید دقت نمود که این به عنوان یک قاعده عام زمانی و همگانی نیست. بلکه در بعضی اوقات و در بعضی از اشخاص این گونه است.
مثلا آنان که به زشت کاری می پردازند، و بر گناه اصرار کرده اند، علیرغم آنکه شیطان در ابتدا هیچ سلطه ای نداشته است، بر آن ها تسلط می یابد:
إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ (100 نحل) تسلّط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیده اند، و آنها که نسبت به او [خدا] شرک می ورزند (و فرمان شیطان را به جای فرمان خدا، گردن می نهند.
اما آنان که تقوا ورزیده اند به جایی می رسند که شیطان راه نفوذی بر آنها ندارد:
إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ (201 اعراف) پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه های شیطان شوند، به یاد (خدا) می افتند و (در پرتو یاد او، راه حق را میبینند و) ناگهان بینا می گردند.
همچنین در بعضی دوره های، دوره سلطنت شیطان و حکومت کفر است. که خدا علنی عصیان می شود و حتی پرهیزگاران در مقابل بیان اعتقاد خود باید فراری شوند، کما اینکه در زمان اصحاب کهف چنین بود. و در بعضی دوره ها مثل دوره پس از ظهور امام زمان (عج) دوره ضعف و مقهوریت شیطان است. و حتی در بعضی از روایات، سخن از کشته شدن شیطان در این دوره گفته شده است.
- [سایر] قدرت نفوذ شیطان بیشتر است یا خدا؟
- [سایر] آیا قدرت نفوذ کلام شیطان از خدا بیشتر است؛ چون خدا به انسان گفت از این میوه نخور، اما انسان نافرمانی کرد و خورد، در حالی که شیطان گفت بخور و خورد قدرت نفوذ کلام کدام یک بیشتر است؟
- [سایر] شیطان چگونه در فکر و اندیشه ما نفوذ کرده و خواستههای خویش را القا میکند؟!
- [سایر] شیطان چگونه در فکر و اندیشه ما نفوذ کرده و خواستههای خویش را القا میکند؟!
- [سایر] ابزارهای نفوذ شیطان و مسیر آن در انسانها چیست ؟ اینکه شیطان در نزد بعضی از عرفا بعنوان موحد شناخته می شود درست است ؟
- [سایر] چیزی که اینروزها به سوال بزرگی بدل شده است دامنهی متاثر از قدرت نرم ایران است. حوزهی نفوذِ قدرتِ نرمِ ایران تا کجاست؟
- [سایر] آیا شیطان می توانند در پیامبران نفوذ کند؟ اگر نمی تواند ترک اولی توسط پیامبران چه معنایی دارد؟
- [سایر] با اینکه شیطان خداوند را به عنوان تنها قدرت تصمیم و اجرا قبول دارد، با وجود شنیدن حکم و تهدید الهی پس از عصیانش، نه تنها از تصمیم خود بر نمیگردد، بلکه خداوند را تهدید میکند. علت این امر چیست؟ البته در قرآن به کبر و استکبار شیطان به صراحت اشاره شده است. اما به نظر میرسد این مطلب نیاز به تامل بیشتر دارد؛ زیرا کبر زمانی است که موجود خود را برتر و صاحب قدرت بیشتر بداند، حال آنکه شیطان میداند و قبول دارد که خدا برتر است و با این وجود از حکم الهی سر پیچی مینماید.
- [سایر] محدوده توانایی و قدرت شیطان و جن چیست و تا چه اندازهای میتوانند برای انسانها مزاحمت ایجاد کنند؟
- [سایر] محدودهی توانایی و قدرت شیطان و جن چیست و تا چه اندازهای میتوانند برای انسانها مزاحمت ایجاد کنند؟
- [آیت الله بهجت] باید به آنچه که نذر کرده قدرت و توانایی داشته باشد، بنابراین اگر به چیزی عقلاً یا عادتاً قدرت نداشت و نذر کرد، صحیح نیست.
- [آیت الله اردبیلی] اگر کوزهای را که از گِل نجس ساخته شده و یا آب نجس در آن نفوذ کرده، در آب کُر یا جاری بگذارند، به هر جای آن که آب برسد پاک میشود و اگر بخواهند باطن آن نیز پاک شود، باید به قدری در آب کُر یا جاری بماند که آب به تمام آن فرو رود و نفوذ رطوبت کافی نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کوزه ای که از گل نجس ساخته شده، یا آب نجس در آن فرو رفته، اگر در آب کر یا جاری بگذارند و آب در باطن آن نفوذ کند و خارج شود پاک می شود و اگر آب در آن نفوذ نکند ظاهرش پاک می شود، با آب قلیل نیز می توان ظاهر آن را شست.
- [آیت الله مظاهری] اگر ظاهر سنگ نمک و قند و مانند آن نجس شود قابل تطهیر است ولی اگر نجاست در آنها نفوذ کرده باشد قابل تطهیر نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مبارزه با نفوذ اقتصادی و فکری و سیاسی بیگانگان، در بلاد اسلام، بر هر مسلمان واجب است و کمک کردن به آن حرام است.
- [آیت الله مظاهری] در قرض باید همان را که گرفته است پس بدهد، جنس باشد یا پول. بنابراین اگر یک من گندم یا ده مثقال طلا و مانند اینها قرض بگیرد، باید همان یک من گندم یا ده مثقال طلا را بدهد و زیادتر دادن ربا و حرام است. و همچنین اگر صد هزار تومان قرض گرفت، باید در وقتِ ادا همان یک صد هزار تومان را بدهد و زیادتر دادن ربا و حرام است. گرچه آن صد هزار تومان در وقتِ ادا افت کرده باشد و قدرت خریدِ آن کم شده باشد. ولی در غیر قرض باید قدرت خرید مراعات شود. بنابراین مهریه و نظیر مهریه اگر افت کرده باشد و قدرت خریدِ آن کم شده باشد، باید قدرت خرید مراعات شود و به پولِ روز ادا شود. همچنین است در غصب و نظیر آن. مثلاً اگر ده هزار تومان از کسی نزد او باشد و ندهد و قدرت خرید کم شود، باید در وقتِ ادا، قدرت خرید مراعات شود.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر بعض رؤسای ممالک اسلامی یا بعض وکلای مجلس موجب بسط نفوذ اجانب شود چه نفوذ سیاسی یا اقتصادی یا نظامی که مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است ، به واسطة این خیانت ، از مقامی که دارد هر مقامی باشد منعزل است.اگر فرض شود که احراز آن مقام به حق بوه ، و بر مسلمانان لازم است او را مجازات کنند به هر نحو که ممکن باشد .
- [امام خمینی] اگر بعض رؤسای ممالک اسلامی یا بعض وکلای مجلسین موجب بسط نفوذ اجانب شود چه نفوذ سیاسی یا اقتصادی یا نظامی که مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است، به واسطه این خیانت، از مقامی که دارد- هر مقامی باشد- منعزل است. اگر فرض شود که احراز آن مقام به حق بوده، و بر مسلمانان لازم است او را مجازات کنند به هر نحو که ممکن شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر به واسطه توسعه نفوذ سیاسی یا اقتصادی و تجاری بیگانگان، خوف آن باشد که آنها بر ممالک اسلامی تسلط پیدا کنند، بر همه واجب است که از نفوذ آنان جلوگیری نموده، ایادی آنها را قطع کنند، همچنین در مورد برقرار ساختن روابط سیاسی با دولتهای غیر اسلامی باید طوری باشد که موجب ضعف و ناتوانی مسلمین یا اسارت آنها در چنگال بیگانگان یا وابستگی اقتصادی و تجاری نگردد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر بعض رؤسای ممالک اسلامی یا بعض مسئولین موجب بسط نفوذ اجانب شود چه نفوذ سیاسی یا اقتصادی یا نظامی که مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است، بواسطه این خیانت، از مقامی که دارد هر مقامی باشد منعزل است. اگر فرض شود که احراز آن مقام به حق بوده، و بر مسلمانان لازم است به هر نحو که ممکن شود آنان را با رعایت موازین شرعی مجازات نمایند.