شیطان در دشمنی با انسان ها، هیچ تخفیفی به آنها نمی دهد و تا نهایت ممکن تلاش خود را برای انحراف انسان ها به کار می برد، حتی وسوسه او برای پیامبران نیز وجود دارد. امام صادق (ع) می فرمایند: (ابلیس نزد موسی بن عمران آمد در حالی که او با خدا در مناجات بود، فرشته ای به شیطان گفت: چه امیدی در او داری که در حال مناجات با پروردگارش است؟ ابلیس گفت همان را که از پدرش آدم امید داشتم!) (أمالی الصدوق، ص667، ح 2) و در قرآن نیز صریحا از وسوسه ای که شیطان نسبت به حضرت آدم (ع) داشت، سخن آمده است. فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلی (120 طه) شیطان او را وسوسه کرد و گفت: ای آدم آیا تو را به رخت خلود و سلطنتی که کهنه نمیشود راه بری بکنم؟ و اینکه شیطان مخلصین را استثناء می کند، به معنای عدم وسوسه آنها نیست. شیطان می گوید: قَالَ رَبِّ بمَِا أَغْوَیْتَنیِ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فیِ الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنهَُّمْ أَجْمَعِینَ(40 و 39) گفت: (پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من (نعمتهای مادّی را) در زمین در نظر آنها زینت میدهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان مخلصت را.) و در اینجا عباد مخلص، از اغوا استثناء شده اند. یعنی شیطان هرگز نمی توانند آنها را از ایمان باز دارد و امام صادق (ع) در بیان معنای این آیه میفرمایند: معنی اینکه بر آنها تسلط ندارد این است که نمی تواند آنها را دوست کفر و دشمن ایمان سازد. (معانی الأخبار، ص 158، ح 1) البته مخلصین در مقابل وسوسه های شیطان، عکس مقصود شیطان را محقق می سازند. چرا که شنیدن ندای شیطان، آنها را متوجه این معنا می سازد که خواسته شیطان چیست و آنها راه درست را باز می شناسند: إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ (201 اعراف) پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسههای شیطان شوند، به یاد (خدا) میافتند و (در پرتو یاد او، راه حق را میبینند و) ناگهان بینا میگردند. همچنین شایان ذکر است که پیامبران با توجه به داشتن درجات عالی اخلاص و تقوا، کمترین تاثیر را از شیطان می پذیرند و هرگز گناهی از آنها دیده نمی شود. هر چند ممکن است آن عزم بسیار عالی را نداشته باشند و دچار ترک اولایی شوند. و باید دقت کنیم که ترک اولای پیامبران در حدی است که اگر ما بدانجا برسیم، خود را در قله های عالی تقوا خواهیم دید. مثلا قرآن حضرت یونس را مذمت می کند که خوب صبر نکند و رفتن از میان قومش ترک اولی بود. این نکته زمانی برای ما خوب روشن می شود که بدانیم مطابق روایات، حضرت یونس حدود سی سال قومش را انذار کرد (بحار الأنوار ، ج10، ص88) و تنها دو نفر به او ایمان آوردند. یعنی آنچه قرآن بی صبری می خواند، در منظر ما، صبری بسیار عظیم بوده است. پس ترک اولای پیامبران، با زشتی هایی که از ما سر می زند، فرسنگ ها فاصله دارد.
آیا شیطان می توانند در پیامبران نفوذ کند؟ اگر نمی تواند ترک اولی توسط پیامبران چه معنایی دارد؟
شیطان در دشمنی با انسان ها، هیچ تخفیفی به آنها نمی دهد و تا نهایت ممکن تلاش خود را برای انحراف انسان ها به کار می برد، حتی وسوسه او برای پیامبران نیز وجود دارد.
امام صادق (ع) می فرمایند: (ابلیس نزد موسی بن عمران آمد در حالی که او با خدا در مناجات بود، فرشته ای به شیطان گفت: چه امیدی در او داری که در حال مناجات با پروردگارش است؟ ابلیس گفت همان را که از پدرش آدم امید داشتم!) (أمالی الصدوق، ص667، ح 2)
و در قرآن نیز صریحا از وسوسه ای که شیطان نسبت به حضرت آدم (ع) داشت، سخن آمده است.
فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلی (120 طه) شیطان او را وسوسه کرد و گفت: ای آدم آیا تو را به رخت خلود و سلطنتی که کهنه نمیشود راه بری بکنم؟
و اینکه شیطان مخلصین را استثناء می کند، به معنای عدم وسوسه آنها نیست. شیطان می گوید:
قَالَ رَبِّ بمَِا أَغْوَیْتَنیِ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فیِ الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنهَُّمْ أَجْمَعِینَ(40 و 39) گفت: (پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من (نعمتهای مادّی را) در زمین در نظر آنها زینت میدهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان مخلصت را.)
و در اینجا عباد مخلص، از اغوا استثناء شده اند. یعنی شیطان هرگز نمی توانند آنها را از ایمان باز دارد و امام صادق (ع) در بیان معنای این آیه میفرمایند: معنی اینکه بر آنها تسلط ندارد این است که نمی تواند آنها را دوست کفر و دشمن ایمان سازد. (معانی الأخبار، ص 158، ح 1)
البته مخلصین در مقابل وسوسه های شیطان، عکس مقصود شیطان را محقق می سازند. چرا که شنیدن ندای شیطان، آنها را متوجه این معنا می سازد که خواسته شیطان چیست و آنها راه درست را باز می شناسند:
إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ (201 اعراف) پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسههای شیطان شوند، به یاد (خدا) میافتند و (در پرتو یاد او، راه حق را میبینند و) ناگهان بینا میگردند.
همچنین شایان ذکر است که پیامبران با توجه به داشتن درجات عالی اخلاص و تقوا، کمترین تاثیر را از شیطان می پذیرند و هرگز گناهی از آنها دیده نمی شود.
هر چند ممکن است آن عزم بسیار عالی را نداشته باشند و دچار ترک اولایی شوند. و باید دقت کنیم که ترک اولای پیامبران در حدی است که اگر ما بدانجا برسیم، خود را در قله های عالی تقوا خواهیم دید. مثلا قرآن حضرت یونس را مذمت می کند که خوب صبر نکند و رفتن از میان قومش ترک اولی بود. این نکته زمانی برای ما خوب روشن می شود که بدانیم مطابق روایات، حضرت یونس حدود سی سال قومش را انذار کرد (بحار الأنوار ، ج10، ص88) و تنها دو نفر به او ایمان آوردند. یعنی آنچه قرآن بی صبری می خواند، در منظر ما، صبری بسیار عظیم بوده است. پس ترک اولای پیامبران، با زشتی هایی که از ما سر می زند، فرسنگ ها فاصله دارد.
- [سایر] سلام؛ حکمت بیان ترک اولی از پیامبران توسط خداوند چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] ترک اولی به چه معناست؟ آیا برای پیامبران معصوم (ع) عیبی محسوب نمیشود؟
- [سایر] قدرت نفوذ شیطان بیشتر است یا خدا؟
- [سایر] به من توضیح دهید ترک اولی در مورد پیامبرا ن چیست ؟ چون من متوجه تفاسیر نشده ام که آیا پیامبران معصوم هستند یا نه ؟
- [سایر] آیا قدرت نفوذ کلام شیطان از خدا بیشتر است؛ چون خدا به انسان گفت از این میوه نخور، اما انسان نافرمانی کرد و خورد، در حالی که شیطان گفت بخور و خورد قدرت نفوذ کلام کدام یک بیشتر است؟
- [سایر] شیطان چگونه در فکر و اندیشه ما نفوذ کرده و خواستههای خویش را القا میکند؟!
- [سایر] شیطان چگونه در فکر و اندیشه ما نفوذ کرده و خواستههای خویش را القا میکند؟!
- [سایر] آیا قدرت نفوذ و کشش شیطان بیش از قدرت خدا نیست؟
- [سایر] ابزارهای نفوذ شیطان و مسیر آن در انسانها چیست ؟ اینکه شیطان در نزد بعضی از عرفا بعنوان موحد شناخته می شود درست است ؟
- [سایر] با توجه به هدایت ناپذیری کافران لجوج، اصرار پیامبران بر هدایت آنان و عذاب آنان در قیامت چه معنایی دارد؟
- [امام خمینی] اگر عاصی ترک معصیت نمیکند مگر به جمع ما بین مرتبه اولی و ثانیه از انکار، واجب است جمع به این که هم از او اعراض کند، و ترک معاشرت نماید و با چهره عبوس با او ملاقات کند، و هم او را امر به معروف کند لفظاً و نهی کند لفظاً.
- [آیت الله مظاهری] اگر بعضی از مسؤولین ممالک اسلامی موجب بسط نفوذ سیاسی یا اقتصادی یا نظامی اجانب شود که مخالف مصالح اسلام و مسلمانان است، یا موجب بسط اشاعه فحشا و گناهان بزرگ یا ترک واجبات شود خود به خود عزل میشود و بر مسلمانان لازم است با او مخالفت کنند و از اسلام و مصالح مسلمین دفاع کنند.
- [آیت الله خوئی] کسی که وصیت میکند، باید عاقل باشد و از روی اختیار وصیت کند و وصیت بچه ده ساله برای ارحامش جائز است و اعتبار سفیه نبودن در نفوذ وصیت محل اشکال است و احتیاط واجب آن است که عمل به وصیت او ترک نشود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که وصیت می کند باید عاقل باشد و از روی اختیار وصیت کند و وصیت بچه ده ساله برای ارحامش جایز است و برای غیر ارحامش اشکال دارد و اعتبار سفیه نبودن در نفوذ وصیت محل اشکال است و احتیاط آن است که عمل به وصیت او ترک نشود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر کوزهای را که از گِل نجس ساخته شده و یا آب نجس در آن نفوذ کرده، در آب کُر یا جاری بگذارند، به هر جای آن که آب برسد پاک میشود و اگر بخواهند باطن آن نیز پاک شود، باید به قدری در آب کُر یا جاری بماند که آب به تمام آن فرو رود و نفوذ رطوبت کافی نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کوزه ای که از گل نجس ساخته شده، یا آب نجس در آن فرو رفته، اگر در آب کر یا جاری بگذارند و آب در باطن آن نفوذ کند و خارج شود پاک می شود و اگر آب در آن نفوذ نکند ظاهرش پاک می شود، با آب قلیل نیز می توان ظاهر آن را شست.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر عاصی ترک معصیت نمی کند مگر به جمع مابین مرتبة اوّلی وثانیه از انکار ، واجب است جمع به اینکه هم از او اعراض کند ، وترک معاشرت نماید وبا چهرة عبوس با او ملاقات کند ، وهم او را امر به معروف کند لفظاً ونهی کند لفظاً .
- [آیت الله مظاهری] اگر ظاهر سنگ نمک و قند و مانند آن نجس شود قابل تطهیر است ولی اگر نجاست در آنها نفوذ کرده باشد قابل تطهیر نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مبارزه با نفوذ اقتصادی و فکری و سیاسی بیگانگان، در بلاد اسلام، بر هر مسلمان واجب است و کمک کردن به آن حرام است.
- [آیت الله مظاهری] اگر مسلمانان مطلع شوند که اجانب میخواهند بر بلاد مسلمین استیلا پیدا کنند، چنانچه قدرت داشته باشند واجب است از نفوذ آنها جلوگیری کنند.