فرق مرگ حتمی یا اجل مسمی با مرگ مشروط یا اجل معلق چیست؟
مرگ برای همه مقدر و سرنوشت همگانی است، ولی برای هر کسی دو نوع اجل مطرح است: یکی اجل حتمی است که آن را اجل مسّمی نیز گویند، و آن اینکه پایان یافتن عمر در آن زمان قطعی ‌است(1) و لذا به آن مرگ حتمی گفته می‌شود، بدین خاطر که اجل آدمی در آن وقت به طور حتم و صد در صد فرا می ‌رسد. همچنین به آن اجل مسّمی گفته شده، بدین جهت که پایان اجل در آن هنگام معین نامیده شده است. دوم اجل معلق است، به این معنی که اجل مشروط است که اگر شرطش موجود شود، مرگ واقع می شود. اگر موجود نباشد، نه، در مقابل اجل حتمی که بالاخره در وقتش می‌ آید.(2) توضیح اینکه: انسان از نظر ساختمان طبیعی و ذاتی، استعداد و قابلیت بقا برای مدتی طولانی دارد، ولی در اثنای این مدت ممکن است موانعی ایجاد شود که از رسیدن به حداکثر عمر طبیعی باز دارد. یک چراغ نفت سوز با توجه به مخزن نفت آن ممکن است بیست ساعت استعداد روشنایی داشته باشد، اما وزش یک باد شدید و ریزش باران و یا عدم مراقبت از آن سبب می‌شود که عمر آن کوتاه گردد. در این جا اگر چراغ با هیچ مانعی برخورد نکند و تا آخرین قطره نفت بسوزد، سپس خاموش شود، به اجل حتمی خود رسیده است. اگر موانعی قبل از آن باعث خاموشی چراغ گردد، مدت عمر آن را اجل غیر حتمی و "معلق" می‌گوییم. اجل هر کس از قبل طبق عملکردی که در حیات دنیوی خواهد داشت و طبق میزان رعایت نکات بهداشتی، امنیتی ، معنوی و... ، تقدیر شده است، نه بدون در نظر گرفتن آن ها. بنابراین اگر در تقدیر شخصی نوشته شده است که در فلان زمان و فلان مکان و فلان حالت به علت تصادف خواهد مرد، طبق میزان رعایت و عدم رعایت موارد امنیتی خود یا شخصی دیگر می باشد. معنای تقدیر همین است. وقتی مقدمات تحقق آن عمل آماده شد و علل لازم برای وجود یک رخدادی محقق شد، نتیجه آن مقدمات محقق خواهد شد که به این قضای الهی می گویند. همان گونه که از معنای قضا بر می آید که به معنای حکم و قطع و فیصله دادن است. تا زمانی که عمل انسان در محدوده تقدیر است (یعنی در محدوده آماده سازی مقدمات و رفع موانع) قابل تغییر است. انسان می تواند با جایگزین کردن عاملی به جای عامل دیگر نتیجه را تغییر دهد، ولی وقتی تمام عوامل جمع شد، دیگر نوبت قضای الهی می رسد و قابل تغییر نیست. اگر شخصی با سرعت زیاد و بدون احتیاط رانندگی کرد و تصادف کند، تقدیر او همین است. اگر همین شخص با سرعت رانندگی و تصادف نکرد، تقدیر او باز همین است؛ بنابراین طبق آنچه ما اراده کرده و انجام می دهیم، تقدیرها رقم می خورد یا حتی تقدیرها تغییر یافته و جایگزین می شود، مانند تقدیر مرگی که با صدقه و صله رحم رفع می شود و تقدیر دیگر جای آن قرار می گیرد. لذا اگر کسی در مسافرت بر اثر حادثه ای از دنیا رود، ممکن است در پی فرا رسیدن اجل حتمی اش به مسافرت مبادرت نموده باشد و قضای الهی سرنوشت او را آن گونه رقم زده باشد، ولی برخی ممکن است همان سفر زمینه مرگ معلق شان را فراهم نموده باشد که اگر به آن سفر نمی رفتند، ممکن بود زنده می ماندند. پی‌نوشت‌ها : 1. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 7 ، ص 11، نشر جامعه مدرسین قم،1387ش. 2.مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج 1، ص 533،نشر دانش ،قم، 1376 ش.
عنوان سوال:

فرق مرگ حتمی یا اجل مسمی با مرگ مشروط یا اجل معلق چیست؟


پاسخ:

مرگ برای همه مقدر و سرنوشت همگانی است، ولی برای هر کسی دو نوع اجل مطرح است:
یکی اجل حتمی است که آن را اجل مسّمی نیز گویند، و آن اینکه پایان یافتن عمر در آن زمان قطعی ‌است(1) و لذا به آن مرگ حتمی گفته می‌شود، بدین خاطر که اجل آدمی در آن وقت به طور حتم و صد در صد فرا می ‌رسد. همچنین به آن اجل مسّمی گفته شده، بدین جهت که پایان اجل در آن هنگام معین نامیده شده است.
دوم اجل معلق است، به این معنی که اجل مشروط است که اگر شرطش موجود شود، مرگ واقع می شود. اگر موجود نباشد، نه، در مقابل اجل حتمی که بالاخره در وقتش می‌ آید.(2)

توضیح اینکه:
انسان از نظر ساختمان طبیعی و ذاتی، استعداد و قابلیت بقا برای مدتی طولانی دارد، ولی در اثنای این مدت ممکن است موانعی ایجاد شود که از رسیدن به حداکثر عمر طبیعی باز دارد. یک چراغ نفت سوز با توجه به مخزن نفت آن ممکن است بیست ساعت استعداد روشنایی داشته باشد، اما وزش یک باد شدید و ریزش باران و یا عدم مراقبت از آن سبب می‌شود که عمر آن کوتاه گردد. در این جا اگر چراغ با هیچ مانعی برخورد نکند و تا آخرین قطره نفت بسوزد، سپس خاموش شود، به اجل حتمی خود رسیده است. اگر موانعی قبل از آن باعث خاموشی چراغ گردد، مدت عمر آن را اجل غیر حتمی و "معلق" می‌گوییم.
اجل هر کس از قبل طبق عملکردی که در حیات دنیوی خواهد داشت و طبق میزان رعایت نکات بهداشتی، امنیتی ، معنوی و... ، تقدیر شده است، نه بدون در نظر گرفتن آن ها.
بنابراین اگر در تقدیر شخصی نوشته شده است که در فلان زمان و فلان مکان و فلان حالت به علت تصادف خواهد مرد، طبق میزان رعایت و عدم رعایت موارد امنیتی خود یا شخصی دیگر می باشد. معنای تقدیر همین است.
وقتی مقدمات تحقق آن عمل آماده شد و علل لازم برای وجود یک رخدادی محقق شد، نتیجه آن مقدمات محقق خواهد شد که به این قضای الهی می گویند. همان گونه که از معنای قضا بر می آید که به معنای حکم و قطع و فیصله دادن است.
تا زمانی که عمل انسان در محدوده تقدیر است (یعنی در محدوده آماده سازی مقدمات و رفع موانع) قابل تغییر است. انسان می تواند با جایگزین کردن عاملی به جای عامل دیگر نتیجه را تغییر دهد، ولی وقتی تمام عوامل جمع شد، دیگر نوبت قضای الهی می رسد و قابل تغییر نیست.
اگر شخصی با سرعت زیاد و بدون احتیاط رانندگی کرد و تصادف کند، تقدیر او همین است. اگر همین شخص با سرعت رانندگی و تصادف نکرد، تقدیر او باز همین است؛ بنابراین طبق آنچه ما اراده کرده و انجام می دهیم، تقدیرها رقم می خورد یا حتی تقدیرها تغییر یافته و جایگزین می شود، مانند تقدیر مرگی که با صدقه و صله رحم رفع می شود و تقدیر دیگر جای آن قرار می گیرد.
لذا اگر کسی در مسافرت بر اثر حادثه ای از دنیا رود، ممکن است در پی فرا رسیدن اجل حتمی اش به مسافرت مبادرت نموده باشد و قضای الهی سرنوشت او را آن گونه رقم زده باشد، ولی برخی ممکن است همان سفر زمینه مرگ معلق شان را فراهم نموده باشد که اگر به آن سفر نمی رفتند، ممکن بود زنده می ماندند.

پی‌نوشت‌ها :
1. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 7 ، ص 11، نشر جامعه مدرسین قم،1387ش.
2.مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج 1، ص 533،نشر دانش ،قم، 1376 ش.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین